shayan-kh.blogfa.com

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من -

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/37

دنیای این روزای من. به مهر و راستى سوگند،. گر مرگم به پيش آيد،. من و آيين جانبازى. به راه شوكت ايران،. خوشا مرگ و سرافرازى. مشت می کوبم بر در. پنجه می سایم بر پنجره ها. من دچار خفقانم ،خفقان! من به تنگ آمده ام از همه چیز. بگذارید هواری بزنم :. این در ها را باز کنید! من به دنبال فضایی می گردم ،. که در آنجا نفسی تازه کنم . می خواهم فریاد بلندی بکشم. که صدایم به شما هم برسد! من هوارم را سر خواهم داد! چاره درد مرا باید این داد کند. از شما خفته ی چند. چه کسی می آید با من فریاد کند؟ تاریخ جمعه دوم اردیبهشت ۱۳۹۰.

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من -

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/18

دنیای این روزای من. دست من خالیست از مهرو صفا. سینه ام مالامال از دردو جفا. مینویسد بارانک روی زمین. شب عشق بازی ماه هست و هوا. دلبر مست و پریشانی بود. سینه ای چاک و دلی دیوانه. دستی از عشق و صفا اکینه. سینه ای خانه ی من. مردی از جنس خدا. اشک هایم را با سرانگشتانش میسرد. درد هایم را میبرد. با نفس های شبانگاهی من. توی دشت ناهموار سینه ی خود. می اسود,جان میگرفت و لالا میکرد. کاش میشد به تو گفت:. عاشقی دین من است. و تو معبود منی. و عبادت زمزمه ی نام تو است. اش میشد به تو گفت:. تو همان لحظه ی زیبایی.

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من -

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/28

دنیای این روزای من. یک پایه از ایمان من. هر روز استوار تر می شود زپیش. یک لحظه از نگاه شور انگیز یک کودک. در بازی تنهایی من. فریاد شادی سر می دهد. با اقتدار جوانی اش. در جنگ نابسامانی رویاهایم. پیروزمندانه به سوی من می تازد. یک مرد بی ریاست. یک وسعت از اسمان است قلب او. یک پهنه از دشت چمن های عاطر است. یک پرتو از چراغ فهم. یک اینه حقیقت است. یک بوسه بر بلندای پیشانی اش زنم. یک دست گرما به عریانیش کشم. شبانگاهان در خلوتش با من. در دشت بی دریغ گیسوانم. بوسه میریزد از شوق. در کلام پربار نیمه شبش.

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من - من از چه می ایم؟

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/36

دنیای این روزای من. من از چه می ایم؟ در امتداد وهم الود کدام شب تاریک,میان خیره خیره ی چشمان ستارگان و ماه,. هم اغوشی گرمت درون من جاودانه شد مادر؟ من از کدامین تپش های بی میان و وله سرد یک مرد سرچشمه میگیرم؟ من از میانه ی کدام ثانیه ی زمان نطفه شدم؟ من از لحظه ی چندمین دم و بازدم یک انسان فرود امدم؟ میان تاریکی پرنور کدام شب عاشقانه. از اتصال وجود دو انسان. از اعتماد بی دریغ یک زن. و از شرارت دستان یک مرد. چنین که در مردمک چشمانت نقش بسته ام؟ من از کدامین احساس روییدم؟ من از کدامین صدا جوشیدم؟ چی شد که ...

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من - جایگاه من کجاست؟

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/26

دنیای این روزای من. چون پا توی هر عرصه ای میزارن ترد میشن.و به ضعف جسمی محکوم میشن. و شما مرد ها در حالی که پا روی پا گذاشتین و قلیونم تنگ لبتونه اینو حقمون میدونید چون زور بازو نداریم. زمانی که اعراب دختراشون رو ننگ میدونستن ,به عنوان کنیز و خدمه ازشون استفاده میکردن,و زنده بگورشون میکردن. زمانی که یونان زن رو مظهر شهوت و هوسرانی برای مردها میدونست. زمانی که یونان و رم باستان که ادعای تمدن میکنن کشتن زن به دست مرد رو غیر مجاز نمیدونستند . اون وقت مردای ایرانی. متاسفانه این روزا مرد خیلی کمیاب شده. هفته ...

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من - زندگی نو

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/47

دنیای این روزای من. تولد نشانه ی من است. زاده ی زمان های متعددم. در من شریان های فریادیست. کودک جان من از خفقان سقط میشود هر روز. تاریخ سه شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۳. تمام شعر ها و نوشته ها از خودمه. هفته او ل مهر ۱۳۹۴. هفته او ل فروردین ۱۳۹۳. هفته سوم دی ۱۳۹۲. هفته چهارم آذر ۱۳۹۲. هفته سوم آذر ۱۳۹۲. هفته او ل خرداد ۱۳۹۰. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۰. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۰. هفته چهارم اسفند ۱۳۸۹. هفته سوم اسفند ۱۳۸۹. هفته دوم اسفند ۱۳۸۹. هفته او ل اسفند ۱۳۸۹. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۹. هفته سوم بهمن ۱۳۸۹.

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من - زمزمه های دلم

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/25

دنیای این روزای من. عشق من بیا منو یاری بکن. گونه هام خشکیده شد کاری بکن. غیر گریه مگه میشه کاری کرد. منو رضا کوچولو"پسر بچه ی دو ساله ی مستاجرمون" تو اتاقم بودیم داشتم اینو با خودم میخوندم که اومد تو صورتمو با اون لهجه ی بچگونش گفت:عشق تو کجاست با تعجب نگاش کردمو گفتم:نمیدونم تو بگو کجاست. خیلی اروم به یه جا و باز توی چشمای من زل میزد و گفت:من نمیدونم تو بگو و تکرار میکرد کجاست عشقت.بهش گفتم رضا فکر کن ببین عشقم کجاست خوب فکر کن! میگم مال منه.میگه فردا برام میخری.میگم باشه. تاریخ پنجشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۹.

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من - زندان عشق

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/46

دنیای این روزای من. در انحصار تنگاتنگ میله های قفس نپذیر. پرهای خاکستریم را بشوید. و غسل تعمیدم دهد. بال های من خواهند رقصید. در رنگ های تند رنگین کمان. و زیباتر خواهند شد. . من ارمان هایم را. با زیبایی طاووس به زمین نخواهم نشاند. از عشوه های طاووس جداست. رنگ من از دورترین رنگین کمان هاست. من از رقص رنگین کمان می ایم. از سرد ترین اسمان ها. نگذار رویای پرواز من. حرمت دانه های گرم تو را. نگذار سرمای زمستان من. گرمای دستان تو را. من به لرزش زمستان ها می اندیشم. من به بزرگی طوفان ها می اندیشم. که بال های من.

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من -

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/20

دنیای این روزای من. من شاهزاده و روز عشق. هوا سرد سرد است.من و شاهزاده توی یک کوچه باغ که از رطوبت هوا بوی خاک و چمن میداد,قدم می زدیم. شاخ و برگ درختان که روی کوچه باغ را گرفته بود خیس و نمناک بودند و قطراتشان روی صورت من و شاهزاده می ریخت و ما در حالی که صورتمان را بالا گرفته بودیم به راهمان ادامه می دادیم و میخندیدیم . به ته ان کوچه باغ که رسیدیم,شاهزاده در نرده ای باغ را باز کرد.خیلی یواشکی چونکه کسی نمی دانست ما انجا میرویم. با تعجب درخت هارا نگاه کردم. خیلی بزرگ بودند! انگار که من یک ملکه بودم....

honarmandanehaye-z.blogfa.com

دنیای این روزای من - تو میمانی

http://www.honarmandanehaye-z.blogfa.com/post/23

دنیای این روزای من. تب این اسمان رودم را خوشکانید. مردم شهر دلم عزم سفر کردند. گرمشان میشود این روزها. و ابی برای نوشیدن نیست. همه ام اه غریب و گرمیست. حاصل نور نگاه توست. که پر از بی رحمیست. من به این عشق عنایت دارم. و تو در بند نگاه گرمی. شب و روزت همه دلسردیست. که مرا میسوزانی در تب عشقت. و دور میشوی از شعله های سرکش قلبم. باز هم می روی از دستانم. میروی تا دل پر نغمه ی صبح. و منم همسفر غصه ی شب. لرزش بغض های نفسی می اید. این صدای عاشقان شب زنده دار. که گهی خنده به لب میرقصند. نکند وای خدایا یارم.