solution4humanity.blogfa.com

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟ - رابطه با شیطان

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/post-23.aspx

خوش بود چوکی ریاست ای عزیزان داشتن. یا که با لاتر حضوری با وزیران. مشکلات کوچکی چون گشنگی مردمان. می شود حل با حواله سوی یزدان داشتن. غصهء بی خانگی ها چیست پیش یک رییس. چون که ایشان هر یکی آپار تما نان داشتن. هیچ کس راغم نباید خوردکه عالم رفتنی است. پس نباید مردمان خود را پریشان داشتن. یک نفر بیکار کی بینی عزیزم در وطن. گر همه خود را پی قاچاق و دزدان داشتن. هر یکی باید به زعم خویش دوران داشتن. رسم شان بالا تر است از عالم انسان و جن. خویش حتما رابطه با شخص شیطان. گروه بین المللی بحران. نوشته های فاطمه روشن.

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟ - وزیرسبزینه

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/post-27.aspx

وزیر نازنینم سبزه رنگ است. ولی در اختلاسش چون پلنگ است. تمام زیر دستانش مسلمان. مگر بادارهایش از فرنگ است. پریشان ملت است از کرده هایش. صدای نازکش چون نای و چنگ است. به اقیانوس رشوت ها شناور. نه بیم قاضی و خوف نهنگ است. همیشه خدعه و نیرنگ دارد. اورا از راستکاری عار و ننگ است. نخواهد راحتی ملتش را. دل چون کوه قافش مثل سنگ است. جلای روی او مانند شیشه. صفای قلب پاکش قیر رنگ است. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۲۲ساعت 10:46 توسط بهمن یوسفی. به امید روزی که دیگر در کشور مان کاری صورت نگیرد که قابل طنز گویی باشد .

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟ - لغت پرانی

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/post-30.aspx

روشن فکر =کسی که در تاریکی فکر کرده نتواند. بازیگوش= کسی که با گوش بازی کند. بدبین= کسی که خوب دیده نتواند. خونسرد= کسی که خونش رایخ زده باشد. خدا نترس= کسی که از بنده بترسد. بیمار =کسی که مار نداشته باشد. سردار =کسی که بالای دار باشد. حقوق بشر= حقوقی که دارای شر باشد. دولت= د و بر علاوه لت. دستکش= دست کش شده. پولیس= کسی که پول را می لیسد. جرگه= جای جرجر کردن. بالاپوش= کسی که چیزی را در بلندی بپوشد. بشردوست= کسی که دوستیش آمیخته به شر باشد. نانوای= وای نان (کسی که از دست نان به فریاد آمده باشد).

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/8903.aspx

اگر گوییدمرا بی عار، پس باطالبان میر م. نمایید خسته ام ازکار، پس باطالبان میر م. اگرازامر من پیچید سر با لن گی پشمی. شوم از کارتان بیزار، پس باطالبان میر م. ندانید امرمن چون واجبات روزوشب باشد؟ شوید ازخواب تان بیدار، پس با طالبان میر م. لااقل مانند می ت ها. دراز افتید همچون مار، پس با طالبان میر م. بیاید غیرتم درجوش همچون آب در قلیان. ز گفت خارجی یکبار، پس با طالبان میر م. برانم شرقیان و غربی ها یکباره از نزدم. اگر دیدم شدم بی یار، پس با طالبان میر م. اگر یو ا س و ناتو می نمایند رد همکاری. هر گاهی که از ...

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/8907.aspx

ای بی وفا . ای نور فراوان بگشا منزل مارا. جز تو چه کسی چاره کند مشکل مارا؟ برقی بکند جور فراوان همه شبها. آزار دهد هرچه تواند دل مارا. دور از تو به شمع و به چراغم نبود شور. مهتاب فقط نور دهد محفل مارا. هر چند به غمهای تو ام دست و گریبان. تشکیل دهد ظلمت شب حاصل مارا. بازآ و زدای این دل مارا ز غم خویش. روشن بنما خانه ی پر کاگ ل مارا. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۲۱ساعت 9:2 توسط بهمن یوسفی. بهمن یوسفی هستم, ۲۶ بهار قبل برای اولین بار چشمم به زیبایی های آمیخته با تراژیدی دنیا باز شد. گروه بین المللی بحران.

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟ - دانشتون

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/post-25.aspx

به دانشگاه بی حاصل چرامغرورمیگردی. اگر داکتر شوی آخرنصیب مورمیگردی. بروجانم که هرگزدر حساب کس نمی آیی. برو بی رشوه و بی واسطه مضرورمیگردی. اگر ماساژ وبوت پاکی داکتر را تو ننمایی. یقینا ازحساب کدر میل ها دور میگردی. چرابیهوده درست را به صد خون جگرخوانی. بوقت امتحان بی واسطه رنجورمیگردی. اگر پیدا نمایی یک رگ خواب از پوهنوالی. اگر هم درس نخوانی عاقبت مقدور میگردی. دلیلت را بگویی گر خلاف مقصد استاد. به بی اخلاق وکجرفتار وبد، مشهور میگردی. او دانشجوی بیچاره که آخر بی سواد فارغ. گروه بین المللی بحران.

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟ - به اجازه شما و فريدون مشيري

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/post-29.aspx

به اجازه شما و فريدون مشيري. زروی این سر ژولیدهء من دست بردارید. کلاهی بر سر اینجانب بیچاره نگذارید. نمی خواهم شود احوال من خوبتر، خدا یا ،. با که گویم من؟ کجا باید صدا در داد؟ بر بام کدامین قصر؟ در بیخ کدامین گوش؟ یکی باید ، به من گوید،. ز بهر آ نکه یک وقتی خدای نا خواسته ،. در غفلت بمیرم بندهء ناشاد. کجا باید صدا در داد؟ نمی خواهم شود احوال من خوبتر ! بیان این چنین گپ از زبان بی پناهم نیست،. قسم دوری گزیدن از رفاهم نیست ،. و هم فکری بدیعی از ورای گیچگاهم نیست،. خوشم از آنکه بختم دست جانان است. بهمن یوس...

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟ - آیا به راستی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد؟

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/post-28.aspx

آیا به راستی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد؟ بابه صفدر داراي حافظه عجيبي است. اگر بگويم صدهزار بيت شعر از حفظ دارد اغراق نگفته ام. ایشان در هر مورد به هر مناسبتي شعري تحويل مي دهد و هيچ جا در نمي ماند، منتهي هيچكدام از اين شعرها نه به مورد است و نه مناسب حال و نه در جاي خود قرار گرفته است. حال چند نمونه خدمتتان عرض مي كنم و بقيه را به قضاوت خودتان وا مي گذارم:. واقعا چه وصلت فرخنده اي. تبريك عرض مي كنم، به قول شاعر:. باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است. باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است. به ديد...

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/8912.aspx

وزیر نازنینم سبزه رنگ است. ولی در اختلاسش چون پلنگ است. تمام زیر دستانش مسلمان. مگر بادارهایش از فرنگ است. پریشان ملت است از کرده هایش. صدای نازکش چون نای و چنگ است. به اقیانوس رشوت ها شناور. نه بیم قاضی و خوف نهنگ است. همیشه خدعه و نیرنگ دارد. اورا از راستکاری عار و ننگ است. نخواهد راحتی ملتش را. دل چون کوه قافش مثل سنگ است. جلای روی او مانند شیشه. صفای قلب پاکش قیر رنگ است. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۲۲ساعت 10:46 توسط بهمن یوسفی. به امید روزی که دیگر در کشور مان کاری صورت نگیرد که قابل طنز گویی باشد .

nishgoon2009.blogfa.com

خنده یا گریه؟؟؟

http://www.nishgoon2009.blogfa.com/8904.aspx

به دانشگاه بی حاصل چرامغرورمیگردی. اگر داکتر شوی آخرنصیب مورمیگردی. بروجانم که هرگزدر حساب کس نمی آیی. برو بی رشوه و بی واسطه مضرورمیگردی. اگر ماساژ وبوت پاکی داکتر را تو ننمایی. یقینا ازحساب کدر میل ها دور میگردی. چرابیهوده درست را به صد خون جگرخوانی. بوقت امتحان بی واسطه رنجورمیگردی. اگر پیدا نمایی یک رگ خواب از پوهنوالی. اگر هم درس نخوانی عاقبت مقدور میگردی. دلیلت را بگویی گر خلاف مقصد استاد. به بی اخلاق وکجرفتار وبد، مشهور میگردی. او دانشجوی بیچاره که آخر بی سواد فارغ. گروه بین المللی بحران.