tanhayi66.blogfa.com
به خاطر توبه خاطر تو -
http://tanhayi66.blogfa.com/
به خاطر تو -
http://tanhayi66.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
16
SSL
EXTERNAL LINKS
11
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.964 sec
SCORE
6.2
به خاطر تو | tanhayi66.blogfa.com Reviews
https://tanhayi66.blogfa.com
به خاطر تو -
tanhayi66.blogfa.com
به خاطر تو - وقتی دلم می گیرد
http://www.tanhayi66.blogfa.com/post-8.aspx
وقتی دلم می گیرد. وقتی دلم می گیرد. تو نیستی که ببینی چه سخت است،تمام اندوه خویش را گریستن. بی هیچ دست نوازشی. وقتی دلم می گیرد. تو نیستی که بدانی چه دردناک اسن بغض دلتنگی خود را شکستن. بی هیچ سنگ صبوری. وقتی دلم می گیرد. تو نیستی که تماشا کنی سر به دیوار کوفتن در اتاق تنهایی و چنگ. زدن گریبان خود را در خفقان بی کسی. وقتی دلم می گیرد. تو نیستی که بشنوی صدای پای اشکی را که بر گونه هایم می دود. و به هوای شانه هایت بر زمین می افتد. وقتی دلم می گیرد. تو نیستی که حس کنی نیاز دست هایم به دست هایت نگاهم به نگاهت.
به خاطر تو - روزت مبارک
http://www.tanhayi66.blogfa.com/post-11.aspx
نمی دونم چی بنویسم. فقط اینقدر بغض داشتم که نتونستم بدونه اینکه برات بنویسم برم سر امتحان. می دونم دیر شده و تا حالا خیلی ها بهت گفتن ولی می خوام بگم. هرچند دیروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم اول بدون حضورت بهت تبریک گفتم برات کادو گرفتم و تا شب باهات بودم ولی. برام دعا کن دارم دیونه می شم. نوشته شده در یکشنبه ششم تیر ۱۳۸۹ساعت 10:3 توسط سمیه.
به خاطر تو
http://www.tanhayi66.blogfa.com/author-deltang.aspx
به خاطر تو - فریاد بی صدا
http://www.tanhayi66.blogfa.com/post-10.aspx
آخر این فریاد من در سینه می سوزی چرا؟ ماورای حنجره با بغض مانوسی چرا؟ در دل تنگت چه داری از عبور روزگار. آشنایی با خموشی،بیگانه با مایی چرا؟ شکوه ها داری ز دنیا و ز عشق زندگی. پس بگو فریاد من اینگونه خاموشی چرا؟ من سوالی بی جوابم اندر این سودای عشق. آخر این فریاد من اینگونه خاموشی چرا؟ نوشته شده در چهارشنبه دوم تیر ۱۳۸۹ساعت 18:12 توسط سمیه.
به خاطر تو - عاشق تنها
http://www.tanhayi66.blogfa.com/post-12.aspx
منم اون عاشق تنها و غریب،توی دست بی امون روزگار. منم اون زخمی دست سرنوشت،توی آغوش غریب انتظار. منم اون گم شده ی دشت جنون بی نشون و نام و بی تاب وقرار. خسته از جدای ها تو دشت غم،می خوام که سفر کنم از این دیار. من یه نورم توی این ظلمت ودرد،مثل ماهی روی دوش شب سوار. تنها دست گرم و مهربون عشق،می تونه پاک کنه از رخم غبار. دل من این دل عاشق وصبور،شده توی دشت غم یه موندگار. نوشته شده در شنبه دوازدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 10:47 توسط سمیه.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
16
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/8803.aspx
گاهی یه چیزایی هست که اصلا نمی دونی چه جوری باید بگی؟ تنهایی نمی دونی به کی بگی؟ خسته ای نمی دونی باید چیکار کنی؟ دلت گرفته و حتی حوصله ی خودت و نداری. نمی دونم.فقط می دونم دارم چرت و پرت می نویسم. فقط می دونم دارم می نویسم که آروم شم. جمعه بیست و نهم خرداد ۱۳۸۸. باید ساکت بمونی و هیچی نگی چون. احساساتت اصلا مهم نیست چون. نباید از چیزی که می خوای حرف بزنی چون. باید عوض شی هرچند یه جور دیگه بزرگ شده باشی چون. نمی تونی راحت حرفات و بزنی چون. بهتره همه چی و بریزی تو خودت چون. سکوت بهتره حتی اگه. خیره می مان...
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/post-24.aspx
امروزم کلی دنبالت گشتم نبودی! چهارشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۸۸. قالب بلاگفا،کدآهنگ .: . جایی برای با هم بودن:. خانوم شما نیاین داخل. دریافت جدیدترین نرم افزز ها. سرویس وبلاگ رایگان سپهر. هاست و دامنه برای وبلاگ. خدمات هاستینگ و دامنه.
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/8810.aspx
امروز امتحانا تموم شد و تا دو سه هفته نمیریم از الان دلم تنگ شده چون واقعا تنها چیزیه که روحیم و عوض میکنه و لااقل چند ساعتی خوشم و فکرم آزاده. بلاخره آقایون پررو رو آدم کردیم.دو سه بار باهاشون نرفتیم و نیومدیم حساب کار دستشون اومد و امروز بسیار بسیار مودبانه ازمون تقاضا کردن که بیایم تو ماشینی که اونا بودن و از سر جاشون پا شدن و جاشون و دادن به ما.دیگه تا خود ترمینال خندیدیم.اما یاد گرفتن شوخیاشون بجا باشه.میرزید به اینکه یه خرده ترم یک بازی در بیاریم. بعدشم رفتیم کافی شاپ و . چرا فقط من بهش فکر می کنم؟
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/8805.aspx
با توام با تو خدا! یک کمی معجزه کن. چند تا دوست برایم بفرست. جعبه ای از لبخند. نامه ای هم بفرست. کوچه های دل من. باز خلوت شده است. قبل از اینکه برسم. یک نفر گفت به من. باز دیر آمده ای. دوست قسمت شده است. چهارشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۸. از بچگی همیشه پاییز که می شد روی برگای خشک راه می رفتم و از صداشون خوشم میومد اما نمی دونستم دارم پام و می ذارم رو قلب برگایی که یه روز سبز بودن و این صدای شکستن قلبشونه امروز که قلبم زیر پاهاش موند و شکست صداش همون صدا بود اما اصلا خوشم نیومد. دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۸۸.
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/post-23.aspx
خدا جونی هزار بار مرسی. یعنی خودش بود که زنگید؟ با تعجب سه ساعت زل زده بودم به شمارش. آره خودش بود.باورم نمی شد. اما چرا انقدر غمگین عشق؟ چرا هیچوقت هیچی و بهم نمی گی؟ آره دیگه من غریبم. منه خنگم می خواستم بسوزونمت گفتم دارم می رم بیرون دور بزنم.اصلا موقعیت شناس نیستم از خودم بدم میاد بدم میاد بدم میاد. چرا انقدر زود به زود عوض می شی؟ من که سر در نمیارم از این رفتارات! میشه واضح تر بگی؟ از حرفات چه برداشتی کنم؟ اینکه هنوز دوسم داری؟ باز دوباره نگی من جوگیرم و توهم می زنما. دوشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۸۸.
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/post-22.aspx
عجب روزی بود امروز! صبح زود به دنبال نمره برای دوست جون! بعدش کلاس شیرینی پزی! آخه من و این کارا؟ به هرکی می گفتم می زد زیر خنده .مگه من چمه؟ خب حقم داشتن بنده خداها منی که تو خونه دست به سیاه و سفید نمی زنم حالا شیرینی بپزم؟ کلا امروز صفا سیتی بود.تا ۱۰ شب بیرون بودم با دوست جون. غروب که با مامانا به بهانه ی خرید وسایل مورد نیاز بعدشم به بهانه ی زدن شام(واسه دومیش مامان اینارو دودر کردیم. شبم مراسم زیبای شیرینی پزی تا همین الان. خیلیییییییییی توپ شد باورمون نمی شد این دست پخت خودمونه. چی شد این پست!
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/8804.aspx
خیلی وقته آپ نکردم یعنی راستش و بخواین حوصله ی آپ کردن نداشتم. این روزا اصلا حالم خوب نیست دپرسم اما مجبورم بخندم چون دلم نمی خواد ازم بپرسن چرا ناراحتی؟ بگوبگو دیگهههههههه واییییییی اعصابم خورد میشه اما. اتفاقای جالبی تو این مدت افتاد که یه خرده برام انگیزه میشه برای نفس کشیدنم برای زنده بودنم برای عشق ورزیدن به اطرافیانم و . دیگه نمی تونم اعتماد کنم.کاش می تونستم راحت حرفام و بنویسم. روزگارم نمی تونه دیگه تورو از من بگیره آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره. پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۸۸.
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/post-25.aspx
اینا تمام حرفاییه که تو این چند روز زدی و .منم فکر کردم دوسم داری! گفتی دوست داشتن مال قصه هاست! اصلا نمی خوام به حرفای دیروزت فکر کنم.منم گفتم دیگه بسته مسخره کردن و بازی دادن من! چی می خواستم بنویسم؟ من دیگه حتی احساست و نسبت به خودم نمی دونم.دیگه حتی نمی شناسمت. چرا منو نمی بینی؟ چرا بهم دروغ می گی؟ چرا داری بازیم می دی؟ چرا برات مهم نیستم؟ چرا انقدر عوض شدی؟ سه شنبه بیستم بهمن ۱۳۸۸. قالب بلاگفا،کدآهنگ .: . جایی برای با هم بودن:. خانوم شما نیاین داخل. دریافت جدیدترین نرم افزز ها. خدمات هاستینگ و دامنه.
...شاید فرشته
http://maybeangel2.blogfa.com/post-26.aspx
چی شد که دوباره قاطی کردم؟ رفتی پشت خط و بعدش گفتی که اونی که اونور خط بود فرق داشت با من! منم حسابی قاطی کردم و قسم قرآن خوردم که دیگه باهات کاری ندارم و خداحافظ. چه کار احمقانه و بچگانه ای. چرا نمی دونی که چرا انقدر قاطی و عصبیم؟ چرا نمی پرسی ازم که بگم؟ آخه زمینه داشتم به خاطر حرفایی که دوستت به دوست جون گفته بود در مورد. توام که حسابی این چند روز سر کارم گذاشتی. خب تقصیر من چیه؟ بیشتر از چهار سال صبر و اعصابم جواب نمی ده.دیگه نمی تونم.کاش یه خرده درکم می کردی. در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
11
تنهایی2نفره
بازم هستم ولی اینبار تو خیابون. رو قلم داره قدرت عجیب. نوشته شده در دوشنبه دوم مرداد ۱۳۹۱ساعت 21:3 توسط اندرو. مأمور گشت ارشاد بودن هم واسه خودش يه حالي داره. شايد دختري كه دوستش داري چيزي بهت نده ولي حداقل مي توني تو بهش گير بدي. نوشته شده در جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 1:40 توسط اندرو. به جان خودم اگر بجای وعده دادن هوری و غلوان وعده می دادی تو بهشت نوشته هات رو بدون سانسور چاپ میکنم تمام عمرم رو به پات می ریختم. انصافا چیه این وعده ها که دادی؟ همش شکم و زیر شکم. در اين 13 روز چه گذشت؟ از 80 تا 90 :.
روزهای خالی از عشق
روزهای خالی از عشق. اون رفت و همه چی تموم شد. ای خدا قول می دم دیگه عاشق نشم کمکم کن. منتظر اومدن کسی باشی,ولی اون هرگز خیال اومدن نداشته باشه! عزیزترین ک س ت ازت بخواد که ازش جدا شی! سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضورش جشن بگیری! روز تولدت همه بهت تبریک بگن به جز کسی که بخاطرش زنده ای! همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی,اما اون بگه دیگه نمی خوام ببینمت! با پول تو جیبی چند ماهت برای تولدش کادو می گیری ولی موقع کادو دادن اونو دیگه نباشه! که دلتو به کسی خوش کنی که یه دلخوشی دیگه ای داره! اين اولين روزي ...
ناگفته هایی که باید گفته میشد
ناگفته هایی که باید گفته میشد. به سلامتی تمام عاشقای واقعی. ناگفته هایی که باید گفته میشد. ناگفته هایی که باید گفته میشد. ناگفته هایی که باید گفته میشد. نوشته شده در ساعت توسط khokhan. ناگفته هایی که باید گفته میشد. به سلامتی تمام عاشقای واقعی.
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
تنهایی
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق زهر بی سروپایی نکنیم. تقدیم به همه عاشقایی که اسمشون مثل من از دفتر عشق خط خورده. نمی خوام بزرگ شم. تقدیم به همه عاشقایی که اسمشون مثل من از دفتر عشق خط خورده. دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا. و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت. ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم قفل بود کسی قفل قلب مرا باز نکرد. یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است. یکی گفت: چرا دیوارهایش سیاه است. یکی گفت: چرا نور اینجا کم است.
به خاطر تو
خداحافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام. خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام. خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید. به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید. اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده است. نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است. خداحافظ واسه اینکه نبندیم دل به رویا ها. خداحافظ تا بدونیم همینه رسم این دنیا. خداحافظ خداحافظ،خداحافظ همین حالا. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم تیر 1389ساعت 10:18 توسط سمیه. م ی نویسم تا بانی که:. هرچه داغ کهنه تر می شود دیر تر از یاد خواهد رفت! می نویسم تا بدانی:.
ٍٍٍٍٍباران دلتنگیٍٍٍٍٍٍ
نفس عمش ک عاشقش بودم در کمال ناباوری تنهامون گذاشت و غم نبودنش. تا عمر بر دلم ماند. از شب اول قبر فهمیدم. یک شب هزار شب می شود! ۹۴/۰۱/۱۵ 15:19 - *T a n h a* -. چقدر سخت است سخت ترین روزهای عمرت باشد. دیوووانه شده باشی از دیوانگی بزنی زیر خنده. همه فکر کنند چقدر خوشحالی. و اشک هایت را فقط تاریکی ببیند. و آبی که صورتت را میشوید. شاید دیگه تا یک مدت طولانی شایدم کوتاه دیگه نیام. شایدم همین فردا آپ بشم شاید هم برم تا یک ماه دیگه شایدم یک ساااااال. خیلی فک کردم و تصمیم گرفتم که برم. دلم واسه همتون تنگ میشه.
قلب های شکسته
تا حالا توجه کردید پسرا انسان های بیگانه با درسی هستند که آخرش همه اشون میرند برق یا فنی؟ تاحاالا توجه کردید نظم در مدارس پسرانه چیزی است که هیچوقت وجود نداره؟ نوشته شده در سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 16:44 توسط مهر ناز. آنقدر مرا سرد کرد از خودش.از عشق.که حالا به جای دلبستن یخ بسته ام آهای! روی احساسم پا نگذارید . لیز میخورید. نوشته شده در شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ساعت 14:56 توسط مهر ناز. زندگی را اشکی بیش نمیدانم پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم:. نوشته شده در شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ساعت 14:53 توسط مهر ناز.
تنهـــــــــــــآیـــــــــــے
تنها نشسته ام. اما تنها نیستم. یادت امان تنهایی نمیدهد! هرچی که نوشتم و می خواستم بنویسم. به خاطره ها پیوست! تاريخ دوشنبه هجدهم دی 1391ساعت 12:39 نويسنده ţåηħá. به هم نمی رسیم. بهترین غریبه ات می مانم. همیشه دوست خواهد داشت . . . قایقی را ک گفتی ساختم اما هرچه رفتم ب پشت دریا نرسیدم! خاک من همه اش غریب است آشنا ندارد! من همه جا تنهام". دلم میسوزه برای همه اونایی که بی اینکه بخوان از هم جدا شدن.مثل منو تو! منو تو با هم مشکلی نداشتیم ولی ! ی حسی بهم میگه تو بر میگردی پیشم! ی حسی بهم میگه این بار من پیروزم!
دلم گرفته ای همنفس پرم شکسته دراین قفس
دلم گرفته ای همنفس پرم شکسته دراین قفس. دلم گرفته ای همنفس پرم شکسته دراین قفس تواین غبارتواین سکوت چه بیصدانفس نفس. یه عالمه بهونه واسه این که بگم دوستت دارم. دوستت دارم.به نامردی همه نامردا قسم، قلب بیرحمت رو دوست دارم. ولی خیلی دیره برای شکستن غرور.منتظرم.منتظربرای اشاره ای .برای حرفی . خیلی دوستت دارم.خیلی زیاد پسر.بهت گفته بودم که نمی تونم فراموشت کنم.بهت دروغ نگفتم.حالا نگاهم کن.چقدر از اون روز یگذره؟ خیلی قشنگه که می تونیم تموم احساس همدیگه رو بدون هیچ حرفی بفهمیم. اینا رو مخصوص تو نوشتم:. گفت آغا...
عشق اول
هیچ کس تنهاییم را حس نکرد. کلاغ غذایی برای جوجه هایش نداشت. چو دید آنها رو به مرگند. گوشت تن خود را میکند و به آنها میداد. زمستان تمام شد و کلاغ مرد! خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری. این است رسم دنیا. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آبان 1391ساعت 19:32 توسط تنها. بر بلندای مسیر باد می ایستم! خیره میشوم به خورشید.ولی تو نیستی. بر مزار خفته ی من کسی سیاه نپوشیده است،شمعی روشن نکرده است احدی. اینجا به قدر شبهای شیطانی،بی تو تاریک است. منتظر بودم تو رادر پی آخرین نفسی که فرو میبرم ببینم. وقت رفتن لحظه...
