verygoood.blogfa.com

tarane76.blogfa.com

eshgh royaii - اشک

http://www.tarane76.blogfa.com/post-16.aspx

قطره دلش دریا میخواست خیلی وقت بود که به خدا گفته بود و هر بار خدا. میگفت: از قطره تا دریا شدن راهی است بس طولانی ،راهي از رنج و. وصبوري هر قطره را لياقت دريا نيست .قطره عبور كرد وگذشت .قطره پشت. سر گذاشت. قطره ايستاد ومنجمد شد.قطره روان شد راه افتاد.قطره از. دست داد وبه اسمان رفت وهر بار چيزي از رنج و عشق وصبوري اموخت. تا روزي كه خدا گفت:امروز روز توست روز دريا شدن.خدا قطره را به دريا. رساندقطره طعم دريا شدن راچشيد،طعم دريا شدن را،اما. روزي قطره به خدا گفت:از دريا بزرگتر هم هست ، خدا گفت:اري ازدريا.

amir1mahtab.blogfa.com

خیانت - چرا ؟؟؟

http://www.amir1mahtab.blogfa.com/post-66.aspx

هرگز از دوری این راه مگو! و از این فاصله ها که میان من و توست. و هرگاه که دلت تنگ من است،. بهترین شعر مرا قاب بکن. تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد! و بداند که دل من با توست. و همین نزدیکی ست. نوشته شده در جمعه دوازدهم مهر ۱۳۹۲ساعت 12:32 توسط ساده. خدایا: من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری! هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد برساند؟ تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توج ه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام . محتاج توام! اینجا در قلب من حد و مرزی.

ary.blogfa.com

ز تفاله چای برون نتراود

http://www.ary.blogfa.com/1392/10

ز تفاله چای برون نتراود. The Greatest Thing is to have a twin sister. مسیرامون از هم جداست. کم کم کمرنگ یه دفعه؟ به صرف چای و شیرینی. روزمره گی های المیرا. قشنگ ترین اشتباه چشمانش. دختری از دیار دی! در ذهنش زندگی جریان دارد. دلنوشته های بانوی شهریور. دختری از جنس سنگ. اون یه دنیا حرف. Let's Change the decor. TĦε றøbåîĻ Sεt îs øff. داستان های جالب 2. می خواهم باور کنی. تست شخصیت و خودشناسی. 69 راه برای اذیت و آزار. چند تا دوسم داری؟ نامه از دیار باقی. چندتا اسم زیبای دخترونه. پیرمرد و پسر 25 ساله.

hasti1120.blogfa.com

عشق. تنهايي.دلتنگي

http://www.hasti1120.blogfa.com/90061.aspx

سادگی پاك ترین گناه دنیاست و من آلوده ی این گناهم. حال وهواي عجيبي است . فكر ميكنم همانند ديوانگاني هستم كه به دنبال چيزي ميگردم. هنوز هم باورم نميشود. كه همين توري پرت شدده باشم ينجا،. لابه لاي اين همه بهانه جور واجور كه روي تنهايي ام راه ميروند. آري اهل اين ديار نيستم،. به دياري دور با مردماني اشنا،. مردماني كه بدانند عشق چيست! هفته سوم آذر ۱۳۹۲. هفته سوم دی ۱۳۹۱. هفته چهارم آذر ۱۳۹۱. هفته او ل آبان ۱۳۹۱. هفته سوم مهر ۱۳۹۱. هفته دوم مهر ۱۳۹۱. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۱. هفته سوم اسفند ۱۳۹۰. من و یه دنیا حرف.

ary.blogfa.com

ز تفاله چای برون نتراود

http://www.ary.blogfa.com/1391/10

ز تفاله چای برون نتراود. The Greatest Thing is to have a twin sister. ولنتاین مهمتره یا دربی یا کنکور؟ گفتم آهن دلی کنم چندی. ندهم دل به هیچ دلبندی. با ناصح بی درد نگوییم غم دل. بیهوده سخن محرم این راز نباشد. اول ابتدایی که بودم،تازه خونمون عوض کرده بودیم. تلفنمون هنوز وصل نشده بود. با داداشم رفتیم سر کوچه که من به دوستم بیابانی زنگ بزنم. داداشم بهم یاد داده بود که بگم منزل آقای فلان اینا. بابای دوستم گوشیو برداشت،گقتم: سلام منزل آقای بیابانی؟ بعد گفت: بله بفرمایید. منم گفتم: با بیابانی کار دارم. هيچ وقت...

hadilove3.blogfa.com

بذار تنها بمونم -

http://www.hadilove3.blogfa.com/post-9.aspx

حالا که شب به شب رفتو توهم تنهایی سر کردی توی تنهایی میپوسم نمیذارم که برگردی. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۰ساعت 11:5 توسط هادی. این وبلاگ دوم منه که میخوام تو این وبلاگم شعرای خودمو بذارم وبلاگ اول من اسم کشنده بود. Hadilove2.blogfa.com دوستان میتونن به اونم سر بزنن. در این زندان تنهایی به هر سو هر کجا هستم / از این بابت دلم شاد است که گاهی می کنی یادم. سالهاست معنی این را نفهمیده ام. رفت و آمد یا آمد و رفت. آدمها می روند که بر گردند یا می آیند که بروند. دلم گرفته یه دنیا! دل نوشته های من.

pazzel1.blogfa.com

اینورا،اونورا - فاصله

http://www.pazzel1.blogfa.com/post-21.aspx

فاصله ها چه به روزمان. که به خط فاصله میگفت:خط تیره. نوشته شده در دوشنبه ۱۴ آذر۱۳۹۰ساعت 16:16 PM. هوا گرفته بود و باران میبارید. کودکی گفت:خدا جونم گریه نکن،درست میشه. یه لبخند مهمونم باش! صادق بودن در دنیا(گیتاریست جوان). عکس آقا بهنام(عکس عشق). دختر جهنمی با روحی خبیث. من و یه دنیا حرف.

farbod71ts.blogfa.com

pesare tanha.. - من...تو

http://www.farbod71ts.blogfa.com/post-66.aspx

من به مدرسه ميرفتم تا درس بخوانم. تو به مدرسه ميرفتي به تو گفته بودند بايد دکتر شوي. او هم به مدرسه ميرفت اما نمي دانست چرا. من پول تو جيبي ام را هفتگي از پدرم ميگرفتم. تو پول تو جيبي نمي گرفتي هميشه پول در خانه ي شما دم دست بود. او هر روز بعد از مدزسه کنار خيابان آدامس ميفروخت. معلم گفته بود انشا بنويسيد. موضوع اين بود علم بهتر است يا ثروت. من نوشته بودم علم بهتر است. مادرم مي گفت با علم مي توان به ثروت رسيد. تو نوشته بودي علم بهتر است. شايد پدرت گفته بود تو از ثروت بي نيازي. خودکارش روز قبل تمام شده بود.