yefenjoonjiveyedaagh.blogfa.com

alonemad.blogfa.com

My Mind , My Insane Friend - لعنت به این طپیدن های اجباری

http://www.alonemad.blogfa.com/post/95

My Mind , My Insane Friend. چیزهایی هست که نمیدانی. شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲. لعنت به این طپیدن های اجباری. مثل پیچک های سبز خاطراتمان. از این سکوت بی پایان. شبیه به یک بوق ممتد. زیر پل پارک وی. روی حروف های بی معنی. درست مثل کلبه ای. که با دستان خیالمان ساختیم! روی پشت بام یک روز برفی. مثل نفس های بریده. یا شنیدن جمله ای تکراری. مثل دوچرخه ی قراضه ی کودکی هایمان! از بنبست غربی اول. و ریشه دوانده است. فرار،بین تار پود های زندگی. به درد کهنه ام. و داغ میشود درون سینه ام. مثل روز پژمردگی کاج ها.

if-you-knew.blogfa.com

شاید اومانیست باشم

http://www.if-you-knew.blogfa.com/1393/12

زمان ، مشخص میکند. I'm so close to what I've wanted my whole life , and I'm tellin' you , as soon as I get out of here you owe me a wonderful life. تاريخ سه شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۳ساعت 21:2 PM. درست میگفت ، دخترک منتظر ایستگاه ، که همیشه ساعت 7:15 می آمد و می ایستاد به انتظار اتوبوس.هر روز سر ساعت می آمد و می ایستاد زیر باران و نگاهش که میکردم لبخند میزد و آرام میگفت :همیشه 10 دقیقه دیر میاد. یه فنجون جیوه ی داغ. توی سرم یه بوفالوی پیر زندگی میکنه. My Mind , My Insane friend.

if-you-knew.blogfa.com

شاید اومانیست باشم

http://www.if-you-knew.blogfa.com/1393/05

زمان ، مشخص میکند. چقدر دردناک است اینکه نمیشود زمان را با نوک انگشتانم لمس کنم. و بگیرمش توی مشتم. چقدر غیر منطقی ست. اینکه نمیشود روزها را نگه داشت. و لحظه ها را. و باقی چیزهای رفتنی را. چقدر دیوانه وار میشود ماند. و با تمام دیوار ها دست و پنجه نرم کرد. و بر سر هر پیچی خانه ساخت. هر درخت سفیدی را نشانه ایست. از زمستانی که می آید و دفن میکند. هر درخت سفیدی بر سر هر پیچ. صدایی است که در سرت میپیچد. و راجب وارونگی هایت میپرسد. و تو تنها نگاه میکنی به تمام رفتنی های جاده. و نمیدانی فردا ، فردایش.

if-you-knew.blogfa.com

شاید اومانیست باشم

http://www.if-you-knew.blogfa.com/1393/06

زمان ، مشخص میکند. یک وقت هایی به یک جایی میرسی که دلت میخواهد با مشت بزنی فک خودت را بیاوری پایین - و اینکار را هم میکنی - ولی باز هم فکر میکنی باید به خاطر چیزهایی که دست تو نیستند تنبیه شوی. میشود گفت که گاهی دور شدن خیلی - تاکید - خیلی انتخاب بهتری از آسودگیست چون در دور شدن یک جورهایی آرامش خاطر هم میشود پیدا کرد ولی در آسودگی زودگذر مزخرف لعنتی فقط دیوانگی خوابیده است که با یک تلنگر کوچک بیدار میشود. بیچاره آن یک نفر. بیچاره آن یک نفر. من از همین جا از او با تمام وجود عذرخواهی میکنم.

if-you-knew.blogfa.com

شاید اومانیست باشم

http://www.if-you-knew.blogfa.com/1393/11

زمان ، مشخص میکند. Ps:من محو ميشم ، ولي ميدونم كه دوباره اين اجزا ، تمام خطوط صورتم ، موهاي هميشه كوتاهم ، و حتي افكارم ، تو ذهن يكي ديگه شكل ميگيره ، يكي كه منو به ياد بياره ، ميدونم كه برميگردم ، فقط شايد تو يه قالب ديگه. تاريخ جمعه سوم بهمن ۱۳۹۳ساعت 11:12 AM. درست میگفت ، دخترک منتظر ایستگاه ، که همیشه ساعت 7:15 می آمد و می ایستاد به انتظار اتوبوس.هر روز سر ساعت می آمد و می ایستاد زیر باران و نگاهش که میکردم لبخند میزد و آرام میگفت :همیشه 10 دقیقه دیر میاد. یه فنجون جیوه ی داغ.

alonemad.blogfa.com

My Mind , My Insane Friend - فقط برای فرشته کوچولوی معصومم!

http://www.alonemad.blogfa.com/post/88

My Mind , My Insane Friend. چیزهایی هست که نمیدانی. چهارشنبه هجدهم دی ۱۳۹۲. فقط برای فرشته کوچولوی معصومم! دختر کوچولوی من سلام! باز بابارو تنها گذاشتی؟ میدونی چقدر دل بابا برای یدونه دخترش تنگ شده؟ جیگرگوشه ی من،میدونم وقتایی که من میرم سر کار. و تو مجبوری تنهایی تو خونه بازی کنی و بابایی پول نداره. اون عروسکرو برات بخره،چقد غصه میخوری. میدونم که از تنهایی خسته شدی و شاهین اذیتت میکنه. و بابایی نیستش که بهش بگی.میدونم دلت واس مامان تنگ شده. میدونم باز هم میخوای مثل قدیما برات لالایی بگم تا بخوابی.

alonemad.blogfa.com

My Mind , My Insane Friend - ما ز بی جاییم و در جا میرویم!

http://www.alonemad.blogfa.com/post/87

My Mind , My Insane Friend. چیزهایی هست که نمیدانی. شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲. ما ز بی جاییم و در جا میرویم! من و کودکانه ترین احساسم برای یارکشی! من و تمام جرزنی های احمقانه ی تو! من و نگاه های منتظر اطراف! من و حس تلخ بی میلی! هرکی تک بیاره های پوچ بی معنی! قدم های مورچه ای برای نرسیدن! تو و سنگ،من و قیچی! تو و بردن،من و باختن! تو و رسیدن،من و ماندن! تو و قل ه،من و بیشه! تو و تیشه،من و ریشه! تو و سنگ،من و قیچی! تو و سنگ،کاغذ قیچی. تو و خندیدن،من و جون دادن! تو و رقصیدن،من و خون دادن! کسی خبر ندارد همبازی!

if-you-knew.blogfa.com

شاید اومانیست باشم - بدون نام

http://www.if-you-knew.blogfa.com/post/122

زمان ، مشخص میکند. يه زماني من ميميرم. بعدش ديگه هيچي نميتونه ناراحتم كنه. يه زماني من ميميرم. بعدش همه چي قشنگ ميشه. اون زماني كه من مردم. كه چطور قبل هر بيدار شدن. اشكام تحت اختيار خودم نبودن. من نميخوام كسي بفهمه. از تو خواهش ميكنم. هيچوقت نذار كسي بفهمه. وقتي كسي زجر نميكشه. اون قدر كه زمينو بغل كنه. يروز وقتي من مردم. خداهم نميتونه ناراحتم كنه. اما بهشت كافي نيست. بابت تمام زشتي هاي زندگي. بهشت يه هديه كوچيكه. اي فرشته ي نگهبان. لطفا نذار كسي جسدمو پيدا كنه. و بذار تبديل به يه درخت بشم.

if-you-knew.blogfa.com

شاید اومانیست باشم -

http://www.if-you-knew.blogfa.com/post/125

زمان ، مشخص میکند. دوست داشتن کار بیهوده ایست ، امید داشتن کار بیهوده ایست ، دنیای بیهوده ایست کلا.شاید یک چیزی که به آدم احساس بهتری بدهد بتواند کمک کننده باشد ولی مانند اعتیاد است.بعد از یک مدت دیگر کافی نیست و بیشترش هم وجود ندارد.نهایتش همان اوایلش است.همان وقتهایی که رو به زوال میرود باید فرار کرد.باید رفت و برای همیشه گم و گور شد. بعضی وقتها دیر است برای یک چیز جدید ، برای از نو شروع کردن و برای همه چیز دیر است و باید فرار کرد و رفت و عضو ارتشی چیزی شد. پیشنهاد موسیقی: Goldfrapp - Drew.