2nyaye-morde.blogfa.com

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9010.aspx

آدم خوب زندگی من (1). یک چیزی توی چشمهات هست، همیشه. که من هیچ وقت نمی توانم به راحتی توی چشمهات نگاه کنم! همه اش منتظر یک حادثه ام که یادم برود که حواسم نباشد و نگاهم بیفتد توی چشمهات. عکس خودم را توی قهوه ای شیاردار چشمهات ببینم. از پشت برق چشمهات یک احساس خوب توی تو نسبت به خودم پیدا کنم. ببینم تو هم مرا خیلی (اندازه ی من که تو را) دوست داری. با لبخندهای مهربانت با خنده های از ته دلت ذوق کنم. با خاطرات خوبمان با امروزهای خوب ترمان. چقدر تو دوست داشتنی هستی! چقدر من تو را دوست دارم آدم خوب زندگی من.

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9008.aspx

از اینجا و حتما دانلود کنید:. Remember, I will still be here,. As long as you hold me, in your memory. به یاد داشته باش تا زمانی که مرا در ذهت داری اینجا خواهم بود. Remember, when your dreams have ended,. Time can be transcended,. به یاد داشته باش، هنگامی که رویاهایت رو به زوالند، زمان می تواند به عقب برگردد. اگر تنها مرا یاد کنی. I am the one star that keeps burning, so brightly,. It is the last light, to fade into the rising sun. من آن ستاره ام که می سوزد، بسیار روشن. I'm with you,. Whenever you tell,.

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب - از خودم، از ما که پوسیدیم

http://derakht-e-sib.blogfa.com/post-39.aspx

از خودم، از ما که پوسیدیم. مر یک دختر عادی ست. دلش می خواهد موهاش را خرگوشی ببندد دو طرف سرش، لباسهای گرم آستین بلند رد ردی صورتی سفید بپوشد، از آنهایی که آستینش براش بلند است، از این گوشی های گنده بگذارد رو سرش، رژ لب صورتی پر رنگ بزند، خودش را مثل ماست سفید کند، چشمهاش را سیاه کند و بعد لم بدهد رو مبل و آهنگهای دوبس دوبس گوش کند، یک لیوان قهوه هم دستش باشد برا خودش کلاس بگذارد. مر همه عقده ی این چیزها را دارد. مردشور هر چی درس و دانشگاه است ببرند. Happy times for my jelf friend. M oZH GA N TEM P.

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9106.aspx

تمام ایستگاه می رود. و من چقدر ساده ام که سالهای سال. در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام. و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام. تاريخ دوشنبه بیست و هفتم شهریور 1391ساعت 0:17 به قلم مداد رنگی. منحنی میکشد قلبم ،. که یادش رفته خط ممتد. تا نشنود سوت سکته را. اغما میافتد به حال من،. سهم من از حروف مثبت و منفی. هج ی ثانیههایی که میلولند توی ساقهی س ر م. بگیر نبضی که رگم را میزند مدام. این که میکشم نفس نیست. نقل دهان به دهان هواست،. لكنت ميبينمات به زباني گيج. Happy times for my jelf friend.

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9102.aspx

ناتانائیل در اصطلاح عهد عتیق به معنای خداداد یا یزدان بخش یا عطاء الله یا احسان الله امده. از نام خشنی که پسندیدم باین کتاب بدهم اندیشه بد به خود راه مده. می توانستم ان را "منالک" بنامم, اما منالک نیز همچون تو هیچ وجود نداشته است. تنها نام ادمی که این کتاب می تواند روی خود را با ان بپوشاند, نام شخص من است; اما من اخر چگونه جرات کرده ام نام خویشتن را بر ان بنهم؟ برخی لحظههای سعادت را هدیهی خداوند میدانند و برخی دیگر هدیهی چه کس دیگری؟ ناتانائیل خدا را از خوشبختیات جدا مدان. ای رضایت خاطر, من در جستجوی تو ...

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9007.aspx

بهار با تمام زیباییش برای درک تو زیادی جوان بود! عاشق بود و فهمید! پاییز با چشمانی سرخ و تنی سرد. دلی که خود آتش است! می سوزد به خودی خود. امروز مخاطب ابرها تویی. همه شان در ابتدای روز. همگام با طلوع محرمانه ی خورشید. نام تورا می گفتند . . . و رازهای عاشقانهات را. به اندازهی گنجاندن یک نام. تاريخ سه شنبه نوزدهم مهر 1390ساعت 2:51 به قلم دختر باران. برای تولد. برای مرگ. تابوت اگر دو مرده را جا میداشت. من آنجا می بودم کنار تو. ما بنده گان ناگزیریم. حالا که هجران پیشانی نوشت مقدر آدمی است. بمانی درختت می شوم.

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9212.aspx

این روزها عمیق ترین حسم دلتنگیست. ای کاش جز این حس غریب چیزی برای پیش کش داشتم. مهر هست و عشق و دوستی. همه از بهر تو باد. تاريخ دوشنبه نوزدهم اسفند 1392ساعت 16:35 به قلم دختر باران. Happy times for my jelf friend. قلب من از خستگی خوابش گرفت. M oZH GA N TEM P. M oZH GA N.

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9101.aspx

این سرما را که از شانه هام بتکانی بهار می شود. بیا ببین که چه تنهام. این جا کنار این خیابانی که مجبورم برومش. این خیابانی که از اول عمر دارم می رومش! و هیچ وقت هم بهار طبق ساعت و قاعده سراغم نیامده. هر بار که دستی رو شانه ام احساس کردم یخ دلم آب شد. شاید کمی نق بزنم اما کاریت ندارم مطمئن باش. آن روز به خودم فکر می کنم که چه جوری کمکم کردی و بعدش شاید خوشحال نشوم ولی اجازه می دهم بروی و با بقیه خوشحال باشی هر چند مثل این فیلمها لبخند نزنم که ته قصه این جوری تمام شد! داشتم حرف می زدم! هر بار به یک شکلی!

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9110.aspx

به تو می اندیشم. ای سراپا همه خوبی. تک و تنها به تو می اندیشم. من به هر حال که باشم به تو می اندیشم. تو بدان این را. تو بمان با من، تنها تو بمان. جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب. من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند. اینک این من که به پای تو در افتادم باز. ریسمانی کن از آن موی دراز. تو بگیر، تو ببند! پاسخ چلچله ها را، تو بگو. قصه ابر هوا را، تو بخوان. تو بمان با من، تنها تو بمان. در دل ساغر هستی تو بجوش. من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست. آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش. دلم برای همه تون تنگ شده.

derakht-e-sib.blogfa.com

درخت سیب

http://derakht-e-sib.blogfa.com/9108.aspx

آشوبگری و هم خاموش. کولیوار میتوان دوستت داشت. همین که باد را به آ غوش میکشی. از گذر گاه سایه میروی. مرا به مرز دوستیهایت. این استعاره زیبایت میکند. از وعدهگاهت به گوش میرسد. سالی یه بار برا آدم پیش میاد که انقد خوشحال شه! تاريخ پنجشنبه چهارم آبان 1391ساعت 0:25 به قلم مداد رنگی. Happy times for my jelf friend. قلب من از خستگی خوابش گرفت. M oZH GA N TEM P. M oZH GA N.