2onya0013.blogfa.com

ely72.blogfa.com

قلــــــــــب منتظــــــــــــر -

http://www.ely72.blogfa.com/post/46

آنوقت بغض گلویم را میگیرد*. دست این خاطره ها را بگیرد. بس که نق زدند به جانم. خستم از گذر این خاطرات. تاريخ چهارشنبه ۳ مهر۱۳۹۲ساعت 14:20 نويسنده Eli. دلم میخواد همه ی مطالب وبلاگمو بخونین و نظر بزارین. تحقیر را باور مکن. بر روی بوم زندگی. هر چیز می خواهی بکش. زیبا و زشتش پای توست. تقدیر را باور مکن. تصویر اگر زیبا نبود. از نو دوباره رسم کن. تصویر را باور مکن. خالق تو را شاد افرید. پرواز کن تا آرزو. زنجیر را باور مکن. گاهی باید بی رحم بود. آن سیلی که خودت. ع شق پاک( آسی جونم). ما 2 تا (آسی و پری).

ely72.blogfa.com

قلــــــــــب منتظــــــــــــر -

http://www.ely72.blogfa.com/post/42

آنوقت بغض گلویم را میگیرد*. به من می گویند: تو باختی. غافل از اینکه . تاريخ دوشنبه ۴ شهریور۱۳۹۲ساعت 17:38 نويسنده Eli. دلم میخواد همه ی مطالب وبلاگمو بخونین و نظر بزارین. تحقیر را باور مکن. بر روی بوم زندگی. هر چیز می خواهی بکش. زیبا و زشتش پای توست. تقدیر را باور مکن. تصویر اگر زیبا نبود. از نو دوباره رسم کن. تصویر را باور مکن. خالق تو را شاد افرید. پرواز کن تا آرزو. زنجیر را باور مکن. گاهی باید بی رحم بود. آن سیلی که خودت. ع شق پاک( آسی جونم). ما 2 تا (آسی و پری). از خریت خود بکاهید! فقط به شیرینی عشق.

ely72.blogfa.com

قلــــــــــب منتظــــــــــــر -

http://www.ely72.blogfa.com/post/6

آنوقت بغض گلویم را میگیرد*. کوچه های قدیمی رو باریک می ساختن. تا آدم ها بهم نزدیکتر شن. حتی در یک گذر. مانده ایم.در این همه اتوبان پهن! تاريخ سه شنبه ۱ مرداد۱۳۹۲ساعت 14:1 نويسنده Eli. دلم میخواد همه ی مطالب وبلاگمو بخونین و نظر بزارین. تحقیر را باور مکن. بر روی بوم زندگی. هر چیز می خواهی بکش. زیبا و زشتش پای توست. تقدیر را باور مکن. تصویر اگر زیبا نبود. از نو دوباره رسم کن. تصویر را باور مکن. خالق تو را شاد افرید. پرواز کن تا آرزو. زنجیر را باور مکن. گاهی باید بی رحم بود. آن سیلی که خودت.

ely72.blogfa.com

قلــــــــــب منتظــــــــــــر - باز باران با تــــــــــــــرانه...

http://www.ely72.blogfa.com/post/5

آنوقت بغض گلویم را میگیرد*. باز باران با ترانه. باز باران با ترانه. می خورد بر بام خانه. آن دل دیوانه ات کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت اید روز باران. گردش یک روز دیرین.خوب و شیرین. خاطرات خوب و رنگین. درپس ان کوی بن بست .در دل من ارزو هست. غرق در غم های امروز. یاد باران رفته از یاد. آرزوها رفته بر باد. تاريخ سه شنبه ۸ مرداد۱۳۹۲ساعت 13:40 نويسنده Eli. دلم میخواد همه ی مطالب وبلاگمو بخونین و نظر بزارین. تحقیر را باور مکن. بر روی بوم زندگی. هر چیز می خواهی بکش. زیبا و زشتش پای توست. تقدیر را باور مکن.

edalatpu.blogfa.com

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود -

http://www.edalatpu.blogfa.com/post/47

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود. لحظه های خوب با هم بودن. دانلود ترانه,نرم افزار,کتاب و. تاپ آپ اتفاقی نو. در موزه سلطنتی مصر واقع در شهر قاهره یک مومیایی وجود دارد که گفته می شود که بدن همان فرعونی است که در زمان موسی در رود نیل فرق شده است.مدتی پس از غرق شدن جسد فرعون عده ای جسدش را پیدا می کنند و او را مومیایی کرده و در اتاق مومیایی ها قرار می دهند. موریس بوکای و همراهانش پس از برسی های بسیار در یافتند که این جسد علیرغم اینکه در آب دریا افتاده است بسیار سالم باقی مانده است! بوکای به مطالعه تورات و انجی...

edalatpu.blogfa.com

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود

http://www.edalatpu.blogfa.com/1392/05

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود. لحظه های خوب با هم بودن. دانلود ترانه,نرم افزار,کتاب و. تاپ آپ اتفاقی نو. برو ادامه مطلب جالبه. تاريخ : یکشنبه بیستم مرداد 1392 15:3 نویسنده : دانیال. تاريخ : یکشنبه بیستم مرداد 1392 14:59 نویسنده : دانیال. تاريخ : شنبه نوزدهم مرداد 1392 21:48 نویسنده : دانیال. زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود،. تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.

edalatpu.blogfa.com

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود -

http://www.edalatpu.blogfa.com/post/46

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود. لحظه های خوب با هم بودن. دانلود ترانه,نرم افزار,کتاب و. تاپ آپ اتفاقی نو. زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود،. تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت،. متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. در صورت...

edalatpu.blogfa.com

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود -

http://www.edalatpu.blogfa.com/post/49

سخن عشق چو بی درد بود ,سرد بود. لحظه های خوب با هم بودن. دانلود ترانه,نرم افزار,کتاب و. تاپ آپ اتفاقی نو. بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گ ل بازی می کرد. آن روز هم داشت با گ ل های کنار رودخانه، خانه می ساخت. جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گ ل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. بهلول، چه می سازی؟ بهلول با لحنی جدی گفت:. وقتی بهلول...