abtinasmani.blogsky.com

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - تنها اگر مال من بودی....

http://www.ebsn.blogfa.com/post-22.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. تنها اگر مال من بودی. به کجای دنیا بر می خورد؟ اگر باد های موسمی تقدیر. باران حضور همیشگی ات را روانه ی کویر نا تمام تنهایی ام می کردند. به کجای دنیا بر می خورد؟ اگر حروف نام زیبایت را. در امتداد لطافت مخمل سرخ نام من. ملیله دوزی می کرد. با حاشیه ای از پیله شکافته ی همان کرم های ابریشمی. که از شوق آمدنت پروانه شدند. و راهی از نور و سرور به آسمان گشودند. به کجای دنیا بر می خورد؟ اگر در گردش پ ر ملال روزگار.

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - فکر کن

http://www.ebsn.blogfa.com/post-29.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. به خودت فکر کن. به بدی هایی که خوبت کرد. به فریب هایی که عاشقشان کرد. به غروری که وحشت زده از تو گریخت. به شتابی که او را از تو ربود. به پختگی های خامی که بوی سوختگی می داد. به دل واپسی های دیوانه وار پشت پنجره. به لایه های مرطوب نامه هایی که پاره شد. به اعدادی که روزها را شمردند تا امروز. نمی دانم چندم دوریش باشد. به فاصله هایی که از عشق آبستن بودند و نفرت را زاییدند. به خودت فکر کردم . به خودم شاید!

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - پوزخندی بزن

http://ebsn.blogfa.com/post-27.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. عکس های کودکی ام را آب می دهم که شاید بزرگ شوم! آب کافی نیست . به پایش کود می ریزم که پر بارتر شوم! آن چیزی نشد که می خواستم . عکس مادرم را در آغوش پدرم در خاک می گذارم آب می دهم که جوانه زنم. که شاید این بار همانی شوم که دلم می خواهد! نوشته شده در ۹۰/۰۸/۱۳ساعت 20:38 PM. آسمان مال من است.

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - آيا شما هم عضو گروه 99 خواهيد بود؟

http://www.ebsn.blogfa.com/post-18.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. آيا شما هم عضو گروه 99 خواهيد بود؟ پادشاهي كه بر يك كشور بزرگ پادشاهي ميكرد، باز هم از زندگي خود راضي نبود. اما خود نيز علت را نميدانست. روزي پادشاه در قصر قدم ميزيد. هنگامي كه از آشپزخانه عبور ميكرد، صداي ترانهاي را شنيد. به دنبال صدا پادشاه متوجه يك آشپز شد كه روي صورتش برق سعادت و شادي ديده مي شد. پادشاه بسيار تعجب كرد و از آشپز پرسيد:. چرا اينقدر خوشحال هستي؟ او تعجب كرد كه چرا تنها 99 سكه است و 100 سك...

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - طوری میمیرم که انگار هیچوقت نبودیم...

http://www.ebsn.blogfa.com/post-35.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. طوری میمیرم که انگار هیچوقت نبودیم. لطفا اجازه ندهید این اتفاق برای شما هم تکرار شود. قدر دادن موقعیت فعلی خود باشید و از هر روز خود لذت ببرید. برای به دست آوردن پول، سلامتی خود را از دست می دهیم. سپس برای بازیابی مجدد سلامتی مان پول مان را از دست می دهیم. گونه ای زندگی می کنیم که گویا هرگز نخواهیم مرد. و گونه ای می میریم که گویا هرگز زندگی نکرده ایم. نوشته شده در ۹۱/۰۶/۰۱ساعت 23:17 PM. آسمان مال من است.

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - خدا هست!

http://www.ebsn.blogfa.com/post-19.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. مردی برای اصلاح سر و صورتش به ارایشگاه رفت در حال کار گفت وگوی جالبی بین انها در گرفت انها در باره ی موضوعات و مطالب مختلف صبحت کردند وقتی به موضوع خدا رسیدند ارایشگر گفت: من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد! مشتری پرسید چرا باور نمیکنی؟ کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد! به من بگو اگر خدا وجود داشت ایا این همه مریض می شدند بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ من اینجا هستم،من ارایشگرم.

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - تکیه بر جای خدا

http://www.ebsn.blogfa.com/post-20.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. تکیه بر جای خدا. شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم. در آن یک شب خدایا من عجایب کارها کردم. جهان را روی هم کوبیدم از نو ساختم گیتی. ز خاک الم کهنه جهانی نو بنا کردم. کشیدم بر زمین از عرش، دنیادار سابق را. سخن واضح تر و بهتر بگویم کودتا کردم. خدا را بنده ی خود کرده خود گشتم خدای او. خدایی با تسلط هم به ارض و هم سما کردم. میان آب شستم سهر به سهر برنامه پیشین. هر آن چیزی که از اول بود نابود و فنا کردم.

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست -

http://www.ebsn.blogfa.com/post-23.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. شعرهایت با تاخیر به من میرسند. و حرفهایم را از زبان باد میشنوی. اصلا باید این پنجره همیشه باز را ببندم. تو ساکن دریایی شدهای. که هر روز موج به موج به من نزدیکتر میشود. و من پسری که هر غروب. تنها با گردنبند جدیدی از مروارید به خانه برمیگردد. شاید اصلا باید دوباره به دنیا بیاییم. تا صبح تمام آسمان را قدم بزنی. چشمک ستارهها را ندیده بگیری. تا زودتر از همیشه طلوع کنم. حتی اگر دنیا بچرخد. دوباره به دنیا بیاییم.

ebsn.blogfa.com

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست - آرزو

http://www.ebsn.blogfa.com/post-31.aspx

من,تو و خدایی که در همین نزدیکی هاست. نباید به دنبال خوشبختی بود باید آن را اتقاقی در راه پیدا کرد. همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟ گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟ سالها گذشت تا اینکه روز. با فریادی غم بار سقوط کرد و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد! نوشته شده در ۹۱/۰۲/۰۲ساعت 13:24 PM.