akasha.blogfa.com

nazi88.persianblog.ir

تقدیم به اولین و آخرین عشقم...

http://nazi88.persianblog.ir/1392/2

تقدیم به اولین و آخرین عشقم. دربارهء من: فقط میخوام فکرهایی که تو سرم میگذره بنویسم.نوشته های من نه شعرن نه قطعه ادبی. فقط تفکرات روزانه ی من هستند. چرا غمها نمیدانند که من تنهاترین تنهای این شهرم. مث لذت اولین پک سیگار. زنانه ترین اعترافات حوا. عشق مرا قصه کرد. مثل یک شب بی تپش. من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم. می نویسم که گریه نکنم. انعکاس تو در من. سطر سپید احساس من. بارانی باش و ببار و نپرس پیله های خالی ازآن کیست. تنهایی هامو با کی قسمت کنم؟ دارم از خودم می افتم. ابر های حوصله خواهند بارید.

afsaneyedele-goli.blogfa.com

قهوه تلخ - کی ؟

http://www.afsaneyedele-goli.blogfa.com/post-162.aspx

زياد به رنگ سبز دلنبندچون اگه رنگ سبز يك نگاه باشه يكروز آنقدر بيرنگ ميشه كه مجبور به فراموش کردنشی. کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری؟ دست تو موهات کی میکشه وقتی منو نداری؟ شونه ی کی مرحم هق هقت میشه؟ آتیش میزنه دلم ابی با صداش . وقتی میخونه و منم باهاش میخونم تا یادم بره که کی اشکاتو پاک میکنه؟ هزار بارم اگه بشنوم سیر نمیشم! حرفام تو گلوم گیر کرده. آن که او به غمت دل بندد جز من کیست ، ناز تو بیش از این بهر چیست". نوشته شده در دوشنبه سوم اسفند ۱۳۸۸ساعت 22:14 توسط گلناز. قهوه ات را سر بکش. تا با تو بودن.

shooreshirin.blogfa.com

دست نوشته های یک زوج جوان

http://www.shooreshirin.blogfa.com/8812.aspx

دست نوشته های یک زوج جوان. نکته ها و تجربه های زندگی مشترک. راه بعدی مرا می خواند! از همه دوستان متشکرم! اکثرا نظرات گره گشایی داده بودند. فکر می کنم همسر عزیزم نیز همه را خونده باشه (سمانه کلک! خودم می دونم خوندی. بعضی موقع آدم مخش هنگ میکنه! یعنی حتما باید یک نفر از بیرون به آدم مشاوره بده. البته این فرد مشاوره دهنده نباید از اعضای خانواده و فامیل باشه چون اگه آدم را توی چاه نیاندازه حتما توی چاله میاندازه! و البته سمانه هم همچنین! می خواهم یک راه دیگه را امتحان کنم! ناف ایرانی و خالی بندی. چرخ می زدم ...

shooreshirin.blogfa.com

دست نوشته های یک زوج جوان - عینک !!!

http://www.shooreshirin.blogfa.com/post-222.aspx

دست نوشته های یک زوج جوان. نکته ها و تجربه های زندگی مشترک. دیروز صبح آقا سعید هنوز نیم ساعت از رفتنش از خونه به محل کار نگذشته بود که با موبایلش زنگ زد! سعید:سمانه عینک من توی خونه جا نمونده؟ من :اینجا نیست یادمه که با خودت بردی. سعید :فکر کنم ازم زدن. حالا چرا به جای کیفت عینکتو زدن. سعید : نمیدونم لابد به جای پول عینک لازم داشته. ولی خانواده ما از آقا دزده کمال تشکر رادارد چون قرار بود همسر ما در طول این چند روز برود و عینکش را کلا عوض کنه که این آقا کار ما را چند روزی به جلو انداخت. دست نوشته های سعید.

tribebride.blogsky.com

تمام خاطرات من

http://tribebride.blogsky.com/1391/01/23/post-119

چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 ساعت 15:07. خیلی وقته که به وبلاگم سر نزدم و دوستانی که یه روزی اینجا رفت و آمد میکردن دیگه کمتر بهم سر میزنن. خوب تقصیر از خودم هست خیلی خیلی کمرنگ شدم و سرم جای دیگه گرم شده. برای همین از تمام دوستان عزیزم عذر میخوام اگر همچنان اینجا رو میخونین بدونین هیچ بهانه و دلیل موجهی نمیتونم داشته باشم برای سر نزدن به خونه هاتون جز خستگی مفرط. امسال رو من و آریا سال مهاجرت و امیگریشن نام نهادیم. منم با شنیدن این حرف آتیش رفتم. اینجا چی کار میکنم؟ نوشته شده توسط صبا. همه چیز برا دل.

tribebride.blogsky.com

خدا جون شکرت - تمام خاطرات من

http://tribebride.blogsky.com/1391/05/02/post-124

دوشنبه 2 مردادماه سال 1391 ساعت 16:06. لبریزم از حس قشنگ پیروزی.یه حس خوب. دورنم تهی شده. حس سبکی زاید الوصفی دارم. وقتی جواب گرفتم خوشحال شدم اما نمیدونم چرا بالا و پایین نپریدم. چرا جیغ نکشیدم از خوشحالی. فقط دوستمو بغل کردم و بهم تبریک گفتیم. فقط اونه که واقعا و براستی میدونه که چه حسی دارم چون خودش توی کار بوده و باهم جوابای خوبی گرفتیم. نوشته شده توسط صبا. زایمان، شیرین ترین سختی دنیا. من دختر من همسر من مادر. تفریحوار: هر روز یک نوشتار. همه چیز برا دل. حرفهای خونه ی ما. این روزهای آرتا خان!

tribebride.blogsky.com

تمام خاطرات من

http://tribebride.blogsky.com/1390/08/01/post-111

یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 ساعت 23:30. خیلی خیلی سرم شلوغه. الان یک هفتهای میشه که ساعت ۹ میرسم خونه و یه چیزی میخورم و بیهووووش میشم. کار توی آزمایشگاه دانشگاه انرژی خیلی زیادی از من گرفته و البته خیلی خیلی برام جذاب و شیرینه. برای همین فرصت ندارم سر بزنم یا کامنتها رو زود به زود تایید کنم یا پاسخ بدم. زود برمیگردم. ماااااچ :*:*:*. نوشته شده توسط صبا. زایمان، شیرین ترین سختی دنیا. من دختر من همسر من مادر. تفریحوار: هر روز یک نوشتار. همه چیز برا دل. حرفهای خونه ی ما. این روزهای آرتا خان! نقطه های سرگردون .

sadra6553.blogfa.com

فیه خالدون

http://www.sadra6553.blogfa.com/post-52.aspx

اينجا فيه خالدونه ، نه يه كلمه كمتر نه يه كلمه بيشتر . اندرزهایی از فلان بن هیچکس. اندرزهایی از فلان بن هیچکس. مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و دراش هم قفل نمیشود خطرناکترین جای دنیا است. برای به دست آوردن پشتکار هیچگاه تلاش نکن. زندگی بیزن به سخنران بیدهن ماند. مرد را دو نعمت است. اولی بیضهاش و دومی آن یکی بیضهاش. زنان همدستان ابلیساند زیرا که برای دادن یک ماچ خشک و خالی هم حتا ناز میکنند شیطونا! چون پرندههای قفسی عادت دارند به بیکسی دلیل نمیشود فکر کنی به آب و دانه هم نیاز ندارند. اینکه صدای دوستت ...

ye-teke-mah2.blogfa.com

دستی که حریف فاصله ها نشد - امام

http://www.ye-teke-mah2.blogfa.com/post-12.aspx

دستی که حریف فاصله ها نشد. قد بکش از عمق خودت. یکشنبه - هفت صبح - مترو تهران. داریم از پله ها به سمت ایستگاه اتوبوس بالا میریم. به پاگرد آخر رسیدیم که صدای پاره کردن کاغذ توجه من و چند نفر دیگه رو جلب کرد! با تعجب به سمت منبع صدا برگشتم و دیدم که یک آقای کت و شلواری و ریشو و کچل و کوتاه قد! به بیلبورد عکس امام(! آویزن شده و از اون ارتفاع نه چندان زیاد قصد داره بپره و باقیمانده ی عکس رو پاره کنه! من در اون لحظه احساس بدی داشتم همراه با یه دنیا سوال! اینا چه معنی میده؟ پس از پست نوشت:. یه لیوان آب یخ.

ye-teke-mah2.blogfa.com

دستی که حریف فاصله ها نشد - اینجا...من!

http://www.ye-teke-mah2.blogfa.com/post-9.aspx

دستی که حریف فاصله ها نشد. قد بکش از عمق خودت. تا چند ساعت دیگه. یه گوشه ی دنج ، تو مترو نت! پسر سبز، برادر عزیزم، دوست خوبم آدرستو برام بذار. واقعا دلم برات تنگ شده! نوشته شده در یکشنبه دوم خرداد ۱۳۸۹ توسط نازنین. تو گول گندم’ نخور من ولی خوردم نازنین. میخوای بفهمی چی میشه؟ یه لیوان آب یخ. اینا لحظه های نوجوونیه! من و دوست غولم. وقتی چه گوارا نداریم. بیقراری های یک زن.