almehr.blogfa.com

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد... -

http://www.shevin.blogfa.com/post-18.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. سلام به دوست جووووونیایه گلممممممم. چرا راجبه داستانایی که میزارم نظر نمیدید؟ اگه جالب نیست بگید دیگه داستان نذارم. اگرم خوندیدوجالب بود با نظراتووووووون تشویقم کنید. به گذاشتن داستانایه جدید. نوشته شده در شنبه سی ام مهر ۱۳۹۰ساعت 22:0 توسط عسل. سلام به وبه خودتون خوش اومدید. دراین وبلاگ بعضی وقتا دست نوشته های خودمو میزارم وخیلی خوشحال میشم اگه بانظراتون به قشنگ شدن وبم کمک کنید.دوستدارتون عسل. عاشقانه دوست دارم ناردین. ღ ღمن و تو ღ ღ.

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد... - ♫♥♫♥کاشکی میگفتی...♫♥♫♥

http://www.shevin.blogfa.com/post-19.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. تلفن زنگ زد خودش بود . دوست پسرش قلبش رو شکسته بود .از من خواست که برم. پیششنمی خواست تنها باشه.من هم اینکار رو کردم.وقتی کنارش رو کاناپه نشسته. بودم تمام فکرم متوجه اون چشم های معصومش بود.آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه . بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ،خواست بره که بخوابه . به من نگاه کرد و گفت : متشکرم داداشی و گونه من رو بوسید. یک روز گذشت ،سپس یک هفته ، یک سال . قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بهش بزنم. میخوام به...

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد...

http://www.shevin.blogfa.com/9010.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. مردم چه می گویند. می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! مادرم گفت: مردم چه می گویند؟ به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: . گفت: مردم چه می گویند؟ با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟ خودش سنگ قبری ب...

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد... - مــــــــــــــفهوم عــــــــــشـــق

http://www.shevin.blogfa.com/post-22.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد . از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان . از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است . از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است . از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد . از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد... - داستان عاشقانه و غم انگیز قرار!

http://www.shevin.blogfa.com/post-20.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. داستان عاشقانه و غم انگیز قرار! نشسته بودم رو نیمکت پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم. بهشان میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه. میرفتند. ساعت از وقت قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم بود س ر خ م کرده داشت میپژمرد. طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سر کلاغها. گل را هم انداختم زمین، پاسار ش کردم. گ ند زدم بهش. گلبرگهاش ک نده، پخش،. هاج و واج ن گاش کردم.

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد...

http://www.shevin.blogfa.com/9008.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. تلفن زنگ زد خودش بود . دوست پسرش قلبش رو شکسته بود .از من خواست که برم. پیششنمی خواست تنها باشه.من هم اینکار رو کردم.وقتی کنارش رو کاناپه نشسته. بودم تمام فکرم متوجه اون چشم های معصومش بود.آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه . بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ،خواست بره که بخوابه . به من نگاه کرد و گفت : متشکرم داداشی و گونه من رو بوسید. یک روز گذشت ،سپس یک هفته ، یک سال . قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بهش بزنم. میخوام به...

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد... - دوســــــــــــت دارم

http://www.shevin.blogfa.com/post-23.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. برای تویی که قلبم را شکستی می نویسم : تویی که خاطراتت تنها امید زیستن برای من است همچنان دوستت دارم می دانم که تو هیچگاه این جمله را درک نخواهی کرد اما نمی دانم چرا شاید تو هنوز وسعت عشق مرا در نیافته ای شاید تو هنوز نمیدانی که من چگونه دوستت دارم یادم می آید که می گفتی ساده باش حال ساده می گویم : دوستت دارم. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۱ساعت 2:10 توسط عسل. عاشقانه دوست دارم ناردین. به دنبال عشق.الی. ღ ღمن و تو ღ ღ.

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد...

http://www.shevin.blogfa.com/9101.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. برای تویی که قلبم را شکستی می نویسم : تویی که خاطراتت تنها امید زیستن برای من است همچنان دوستت دارم می دانم که تو هیچگاه این جمله را درک نخواهی کرد اما نمی دانم چرا شاید تو هنوز وسعت عشق مرا در نیافته ای شاید تو هنوز نمیدانی که من چگونه دوستت دارم یادم می آید که می گفتی ساده باش حال ساده می گویم : دوستت دارم. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۱ساعت 2:10 توسط عسل. عاشقانه دوست دارم ناردین. به دنبال عشق.الی. ღ ღمن و تو ღ ღ.

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد... - کفش های قرمز...

http://www.shevin.blogfa.com/post-16.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۰ساعت 12:15 توسط عسل. سلام به وبه خودتون خوش اومدید. دراین وبلاگ بعضی وقتا دست نوشته های خودمو میزارم وخیلی خوشحال میشم اگه بانظراتون به قشنگ شدن وبم کمک کنید.دوستدارتون عسل. عاشقانه دوست دارم ناردین. به دنبال عشق.الی. ღ ღمن و تو ღ ღ. زندگی این مرگ ناقص. ღعشق من عاشقم باشღ. ღ ღعاشق تنهاღ ღ. یادت نره دوست دارم.

shevin.blogfa.com

تنهاییم راکسی حس نکرد...

http://www.shevin.blogfa.com/9007.aspx

تنهاییم راکسی حس نکرد. این روزها دلتنگی هایم بیشترازهمیشه ازتومی گویند. سلام به دوست جووووونیایه گلممممممم. چرا راجبه داستانایی که میزارم نظر نمیدید؟ اگه جالب نیست بگید دیگه داستان نذارم. اگرم خوندیدوجالب بود با نظراتووووووون تشویقم کنید. به گذاشتن داستانایه جدید. نوشته شده در شنبه سی ام مهر ۱۳۹۰ساعت 22:0 توسط عسل. چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش گذرونی رفته بودند. و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند. روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به این صورت که. الف) لاستیک سمت...