anoushe-ravan.persianblog.ir

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1388/9

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. نمی دونم چرا این مدت چیزی ننوشتم! شاید هنوز گیجی و دلمردگی بعد از انتخابات منو دلزده نگه داشته. از هرچی که اتفاق می افته نگرانم، توی مغزم مدام دارم اتفاقات رو تجزیه و تحلیل می کنم تابتونم حدس بزنم در آینده نزدیک چه اتفاقاتی منتظرمونه! می دونم طبیعی نیست ولی مدام استرس دارم. و دست و دلم برای تمرکز روی کارهای جدید پیش نمی ره، شاید شما هم همین شرایط رو دارید تجربه میکنید یا از اون رد شده باشید ولی آینده مبهم خیلی شرایط تصمیم گیری. دست فروشی می‌کنه مغزم خالی می‌شه.

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1387/11

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. کت وشلوار و نمایشگاه. نمی دونست با سر باید برای غرفه داری ثبت‌نام کنه یا پا! به صورتی که تمام همکارا از تعجب دهنشون باز مونده بود که چه می‌کنه این مفت پوشی! بلاخره عید نزدیکه و یه دست کت و شلوار لازم. حالا چه بهتر که مفت باشه! ولی وقتی کت و شلوار کذایی رسید چنان سروصدایی راه انداخت که نگو و نپرس:. آقا این رنگ مال سال 1200است (نمی‌دونم اون موقع ایرانی‌ها اصلا کت و شلوار می‌پوشیدن یا نه؟ پيام هاي ديگران . امسال از وقتی کلاس عکاسی میرم حسرت روزهای از دست رفته‌ای رو م...

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1387/9

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. نشریه و بخش خصوصی. نشریه رو تحویل بخش خصوصی دادیم. ولی زهی خیال باطل. وقتی پیرینت نشریه رو دیدم وا رفتم . اینقدر صفحه‌بندیش بد و افتضاح بود که حد نداشت، بعدش اینقدر صفحه خبرها کم بود که داشتم شاخ در میاوردم، باورم نمی‌شد. اخبار4 صفحه بیشتر نبود، با اون حجم مطلبی که من تحویل اونها داده بودم یعنی اصلا خبری تنظیم نشده بود و آنچه. که توی نشریه بود فقط اخبار آماده. سایت بود. این یعنی دوباره کاری. و منم نامردی نکردم و همه رو براشون آدرس دادم که خبر کوتاه یا بلند کار کنید.

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1387/4

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. 24ساعت آخر - برای کاپیتان. اگه یکدفعه یه جوری بشه که من بفهمم فقط 24 ساعت از عمرم باقی مونده حتما" یکی دو ساعتش‌رو زار زار گریه می‌‌کنم بعد حتما" و حتما"اینکارارو می‌کنم:. کلی نماز می‌خونم. کلی صلوات می‌فرستم (چون کلی نذر صلوات دارم که هنوز اداش نکردم). میرم از مامانم و بابام عذرخواهی می‌کنم و بهشون میگم که بهترین پدر و مادر بودن و هیچ چیز برای من کم نذاشتن و بهشون میگم که خیلی خیلی عاشقشونم. کلی زنگ می‌زنم به این و اون برای خداحافظی. و همچنین کسب حلالیت.

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1388/5

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. چیزهایی که در فکر بلکه در دلم می‌آید را نوشتم. چون وبلاگ ندارم برای شما فرستادم با نام من در وبلاگتان بدون تغییر حتی اگر غلط تایپی دارد بگذارید. چون اصولا وب لاگ را قرتی بازی می‌دانم برای چند خط هم که کسی وبلاگ و سایت نمیزند! وآن هم کو تا بیننده داشته باشد. البته اگر مایلید و یا بهتر بگویم اگر بهتان بر نمی‌خورد. حقیقت تلخ است اما باید پذیرفت:. هر نکته جایی و هر حرف مکانی دارد. میخ آهنی نرود در سنگ. زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد. تسلط نفس کوتاهی که به هنگام خبر از خود ن...

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1389/1

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. فرخنده باد بر همگان مقدم بهار. نوروز، جاودانه ترین جشن روزگار. دوستان عزیزم سال نو مبارک. امیدوارم سال 89 سالی سرشار از سلامتی و تندرستی، شادی، موفقیت، پیشرفت و. باشد. پيام هاي ديگران . 1583;وشنبه ٩ فروردین ،۱۳۸٩ - مریم و هاله.

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1388/1

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. بهار شروع شده ولی من هنوز دلم مرخصی می‌خواد،. مردم هنوز توی حال و هوای عیدن و کارها جدی شروع نشده. ولی چون شرکت ما خیلی درآمد زا است، اعضای هیات مدیره تصمیم گرفتن مثل هرسال تعطیلات نوروز رو از دماغ ملت دربیارن و یه همایش برگزار کنن که از اول تا آخرش حضار چرت بزنن و اونها هم هرچی توهین بلدن به شرکت‌کننده ها بگن. فقط برای من سوال پیش اومده که چرا می‌خوان جماعت رو ببرن جاده چالوس بهشون فحش بدن و کلی هم هزینه کنن؟ البته وزیرمون هم از این قافله عقب نمونده و علاوه بر برادرش ...

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1387/7

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. ماه رحمت وبرکت تموم شد ولی. زحمت و دردسرهای من تموم نشده که هیچ، زیادترهم شده. به طوری که دیشب من بیچاره تا ساعت ١١.۵٠دقیقا در حال رفت و آمد توی تهران پرترافیک بودم. برو لباس عروس رو از یه مزون توی مرکز شهربگیر، برو خونه خیاط لباس پرو کن و برو سه چهار تا کار مختلف دیگه هم انجام بده که همش به عروسی و حاشیه‌هاش مربوطه. و در نهایت ساعت 2 نصفه شب تونستم بخوابم و امروز هم که دارم سرکار از خواب غش می‌کنم. همین یک ساعت پیش نشریه رو بستم و دارم. رو می دم به طراح و خلاص!

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1387/6

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. و چه کسی تورا به عظمت این شب آگاه تواند کرد؟ ای خدا تو را می‌خوانم با دلی که از قهر تو هراسان و ترسان و به کرم تو مشتاق و امیدوار است. ای مولای من چون به گناهان خود مینگرم زار می‌نالم و چون به کرم و احسان بی‌پایان تو نظر می‌کنم طمع بسته و امیدوار می‌گردم. پس اگر مرا ببخشی رواست که تو بهترین مهربانی و اگرعذابم کنی ستم نکرده‌ای که من مستحق عذاب بوده‌ام. توی این شبهای احیاء مارو هم دعا کنید. پيام هاي ديگران . تا کار براتون انجام داده و شما هم نمی تونید روش رو زمین بندازید.

divanehkhaneh.persianblog.ir

دیوانه‌ها در ادارات

http://divanehkhaneh.persianblog.ir/1389/2

گزيدهای از رساله دلگشا عبيد زاکانی. ولی با تمام این اوصاف هنوز هم برای انجام کارها مثل سینما رفتن و حتی دیدن فیلم کم حوصله هستم و ترجیح می‌دم سرم رو با کار گرم کنم ، حتی حوصله رستوران رفتن با دوستام رو هم ندارم و ئمی دونم علتش چیه؟ پيام هاي ديگران . 1662;نجشنبه ۱٦ اردیبهشت ،۱۳۸٩ - مریم و هاله.