atasheen.blogspot.com
شبهای روشنThursday, September 01, 2005. بنگر چه خوش خوشان به کمینگاه می رویم. با ریسمان ناز تو در چاه می رویم. از خود گریختیم و به راه تو رهرویم. تا آخرین نفس به همین راه می رویم. Monday, July 04, 2005. باد خزان ز باغ ما شاخه بسی شکست و رفت. قفل سیاه مرگ را بر در باغ بست و رفت. سرو روان برید و برد، بید جوان ز غصه مرد. ان ده نو نهال سیب، سینه ی باغبان فشرد. Thursday, February 10, 2005. گر ز هجرش چشم من جیحون شود. یا ز قهرش درد من افزون شود. یا بیاد چشم مست آن صنم. این دل دیوانه غرق خون شود. یا بقصد دیدن آن مه لقاء.
http://atasheen.blogspot.com/