bachegia.wordpress.com
بچگیا | بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش !بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش ! (بدست آرش)
http://bachegia.wordpress.com/
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش ! (بدست آرش)
http://bachegia.wordpress.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.7 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
7
SSL
EXTERNAL LINKS
26
SITE IP
192.0.78.12
LOAD TIME
0.656 sec
SCORE
6.2
بچگیا | بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش ! | bachegia.wordpress.com Reviews
https://bachegia.wordpress.com
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش ! (بدست آرش)
درباره وبلاگ | بچگیا
https://bachegia.wordpress.com/about
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش! اینجا یک وبلاگ دل نوشت قرار داره که شما در صورت تمایل میتونید بیاید بخونید و در صورتی که بیشتر متمایل بودید! میتونید نظر هم بدید و اگر به نویسنده وبلاگ هم علاقمند بودید میتونید ایده و پیشنهاد برای مطالب پست ها و اینا بدید! پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایلها کلیک نمایید:. نشانی هرگز عمومی نمیشود). شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. ( بیرون رفتن. درحال اتصال به %s.
همینه … | بچگیا
https://bachegia.wordpress.com/2009/08/30/همینه
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش! فرصتی شد تا اینجا رو آپ کنم! نشستم دیدم همینطوری بازدید اینجا با یه پست داره میره بالا ، گفتم خب خوبه دیگه ، برای چی دیگه پست بزنم😀. در مورد چند تا مسئله میخوام بنویسم ، اولیش در مورد عوض شدن حال و هواس! امم ، تا حالا شده تو اوج خوشحالی و انرژی مثبت و اینا باشید و با شنیدن یه کلمه حرف ، یا دیدن یه چیزی ، تمام انرژیتون از بین بره؟ یا تا حالا شده اوج ناراحتی و بی انرژی بودن باشید و با شنیدن یه حرف یا دیدن یه چیزی از این رو به اون رو بشید و سرشار از انرژی؟ و کلا همه دارن به...
پیوند قلبها | بچگیا
https://bachegia.wordpress.com/2009/10/02/پیوند-قلبها
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش! بعد از یه مدتی اومدم آپ کنم ، تو این مدت تقریبا هر روز تصمیم داشتم آپ کنم ، ولی خب سرم شلوغ بود و فراموش میشد! به سبک قدیم آپ میکنم … با سر تیتر و اینا! هوم ، این تکیه کلام های من و سورنا هر چند وقت یک بار تغییر میکنه ، قبل که مهم نیست ، تا چند وقت پیش «به روم نیار » بود ، الان هم شده «پیوند قلبها » :) انقدر چرت و پرت میگیم و به طرز ماهرانه ای به این تکیه کلامامون مرتبطش میکنیم که اوه! سورنا ( خ ) : وای آرش تو خیلی سوتی ای به خدا ، یعنی نمونت توی خاور پیانه پیدا نمیشه!
پایان بچگیای ورد پرس | بچگیا
https://bachegia.wordpress.com/2009/10/14/پایان-بچگیای-ورد-پرس
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش! پایان بچگیای ورد پرس. نمیدونم دوستان متوجه شدن یا نه که از وقتی وبلاگمو تعویض کردم دیگه دست و دلم به نوشتن نمیره مثل قبل! تصمیم گرفتم دوباره تغییرش بدم و ببرمش جایی که خودم توش راحتم و دوستش دارم! تعهد میدم که این آخرین تغییره! بزودی هم آپ های بسیار خوفی میکنم توش! از اون آپای اجتماعی و طنز و این حرفای همیشگی😀. ضمنا تمام مطالب قبلی وبلاگ بلاگفا و این وبلاگ رو هم منتقل کردم توی وبلاگ جدید. Http:/ www.bachegia.goldfox.us. پایان این بچگیای ورد پرس! Filed in بچگی جدید.
اکتبر | 2009 | بچگیا
https://bachegia.wordpress.com/2009/10
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش! پایان بچگیای ورد پرس. نمیدونم دوستان متوجه شدن یا نه که از وقتی وبلاگمو تعویض کردم دیگه دست و دلم به نوشتن نمیره مثل قبل! تصمیم گرفتم دوباره تغییرش بدم و ببرمش جایی که خودم توش راحتم و دوستش دارم! تعهد میدم که این آخرین تغییره! بزودی هم آپ های بسیار خوفی میکنم توش! از اون آپای اجتماعی و طنز و این حرفای همیشگی😀. ضمنا تمام مطالب قبلی وبلاگ بلاگفا و این وبلاگ رو هم منتقل کردم توی وبلاگ جدید. Http:/ www.bachegia.goldfox.us. پایان این بچگیای ورد پرس! Filed in بچگی جدید. مقصود...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
7
سلام وبلاگم | خانقاه
https://areslami.wordpress.com/2009/09/17/سلام-وبلاگم
موفق شدیم لاگین کنیم. تاریخ : سپتامبر 17, 2009. پسرم حالا که موفق شدی لاگین کنی و از این دست، بهتر نبود آیا که یک بعد این همه مدت یک آپ درست و حسابی تر می نمودی؟ این برای تخلیهی ذوق و شوق ناشی از لاگین بود! پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایلها کلیک نمایید:. نشانی هرگز عمومی نمیشود). شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. ( بیرون رفتن. شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. ( بیرون رفتن.
پسر بهار
http://www.spring-boy.blogfa.com/9009.aspx
خیلی وقته وب رو اپ نکرده بودم، حسش نبود، بعضی وقتها هم بود ولی حوصلش نبود در کل اینکه زورم میگرفت (شما بخونید گشادیم میومد) وب رو بآپم :دی. قبل از اینکه اپ کنم خیلی چیزا میخوستم بگم ولی الان اصلا چیزی به ذهنم نمیرسه :دی حوصله هم ندارم چیزی رو بگم! پس چرا دارم مینویسم؟ امیدوارم این اپ کمک کنه بتونم بیشتر به وب سر بزنم. دلم برا همتون تنگ شده، چه اون سارایی که اون سر دنیاست چه این مهران بوقی که میاد تا انزلی یه خبر نمیده به ادم :دی. تو این مدت کلی تولد بود که تبریک نگفتم، فیسبوک و توئییترم که تعطیل هست برام!
پسر بهار
http://www.spring-boy.blogfa.com/8908.aspx
یک اگر با یک برابر بود. بعد از مدتها وب رو اپ کردم! مطلب خاصی نداشتم که بگم بخاطر همین یه شعر رو در ادامه مطلب میزارم. امیدوارم که خوشتون بیاد! پن: تا حالا شده چیزی بگین بعد پشیمون بشین؟ من کاملا ازاینکه گفتم تاریخ تولدهاتون رو بدین اظهار ندامت میکنم. نوشته شده در یکشنبه سی ام آبان 1389ساعت 21:47 توسط پسر بهار. یک اگر با یک برابر بود. دوستی ها و دلخوری ها. ღ ღتنهایی های منღ ღ. دست نوشته های من.
پسر بهار - ادم مهربان
http://www.spring-boy.blogfa.com/post-50.aspx
بعضی آدمها آنقدر نگاهشان چشم هایشان ودست هایشان مهربان است که دلت میخواهد یکبار در حقشان بدی کنی ونامهربانی، وببینی نگاهشان، چشم هایشان ودست هایشان وقتی نامهربان میشود چگونه است. درنهایت حیرت تومیبینی مهربانتر میشوند انگار بدیت را باخوبی، نامهربانیت را با مهربانی پاسخ میدهند چقدر دلم برای دیدن چنین آدم مهربانی تنگ است. نوشته شده در شنبه دوازدهم بهمن 1392ساعت 2:20 توسط پسر بهار. یک اگر با یک برابر بود. دوستی ها و دلخوری ها. ღ ღتنهایی های منღ ღ. دست نوشته های من.
پسر بهار
http://www.spring-boy.blogfa.com/8911.aspx
واقعا یادم نمیاد اخرین اپی که کردم کی بوده،نمیدونم چی بگم! حس اینکه وب رو به روز کنم نیست ( یه جورایی اصلا حس نت نیست) واگه این مطلب رو دارم میزارم فقط به خاطر این هست که از این حالت دربیام و مثل قبل پست بزارم! بقیه پست در ادامه مطلب. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم بهمن 1389ساعت 18:30 توسط پسر بهار. فقط دوست داشتم این پست رو بنویسم! نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم بهمن 1389ساعت 18:25 توسط پسر بهار. یک اگر با یک برابر بود. دوستی ها و دلخوری ها. ღ ღتنهایی های منღ ღ. دست نوشته های من.
پسر بهار - بدون موضوع
http://www.spring-boy.blogfa.com/post-40.aspx
اگه اشتباه نكنم، شنبه خيلي خسته بودم و حدود ساعت 11 خوابيدم! تو خواب بودم حس كردم گوشيم داره زنگ ميخوره(رو سايلنت بود) بيدار شدم ديدم اره، يكي از بچه هاست! توجه كنيد ساعت 2:41 دقيقه بود). من: اصولا ادم اين وقت خوابيده ديگه! اينم حرف تو زدي؟ سمير: اهان، ميخواستم بگم پسر دائيم دو تا شلوار لي اورده كه يكي رنگش تيره هست اون يكي روشن! كدوم يكي رو بگيرم؟ خودم: بوقي تازه يدونه رنگ روشن گرفتي كه، تيره بگير! سمير: اوه، راست ميگيا سعيد جون، شرمنده! جواب دادم بعد از چند ثانيه قطع كرد! خانومه: يادم نمياد چي گفت.
پسر بهار
http://www.spring-boy.blogfa.com/8904.aspx
طرز فكر من اين بوده در مواقع با مشكلات بايد باهاشون روبرو شد، چون بلاخره اگه حلش نكني يه روزي مياد سراغت! شايد اين دفعه شرايط سخت تر بوده باشه براي تصميم گيري! الان كه نگاه ميكنم انگار خيلي از مواقع من به جاي اينكه با مسائلي كه پيش مي اومدن روربرو بشم فرار ميكردم ازشون! 85 تا نيمه اول 87 فاجعه بود! اولين بار هست كه تو وب اين رو ميگم. به اون زمان كه نگاه ميكنم واقعا نميدونم فرار كردم يا روبرو شدم؟ هر چي كه هست گذشته. ميدونين فرق بين عادت كردن و دوست داشتن يك شخص به اندازه يه تار مو هستش؟ دختراي خيلي خوبي ...
پسر بهار
http://www.spring-boy.blogfa.com/9002.aspx
به علمای ما مسئولیت. و به عوام ما علم. و به مومنان ما روشنایی. و به روشنفکران ما ایمان. و به متعصبین ما فهم. و به فهمیدگان ما تعصب. و به زنان ما شعور. و به مردان ما شرف. و به پیران ما آگاهی. و به جوانان ما اصالت. و به اساتید ما عقیده. و به دانشجویان ما نیز عقیده. و به خفتگان ما بیداری. و به دینداران ما دین. و به نویسندگان ما تعهد. و به هنرمندان ما درد. و به شاعران ما شعور. و به محققان ما هدف. و به نومیدان ما امید. و به ضعیفان ما نیرو. و به محافظه کاران ما گشتاخی. و به نشستگان ما قیام. و به راکدان ما تکان.
پسر بهار - دوستی ها و دلخوری ها
http://www.spring-boy.blogfa.com/post-43.aspx
دوستی ها و دلخوری ها. بعضی وقتها بین دوستان حرفهایی رد و بدل میشه و برخوردهایی پیش میاد که باعث میشه از همدیگه ناراحت بشن، حالا این برخورها با توییت حرف اس ام اس رفتار زننده و میتونه باشه! گاهی این حرفها و کارها اصلا از روی طعنه و عمد زده نمیشه ولی طرف مقابل همچین فکری میکنه و این اصلاخوش ایند نیست و خود شخص هم ناراحت میشه که چرا همچین اتفاقی افتاده! البته گاهی هم ا روی عمد یه تیکه به طرف میندازیم که اونم به این خاطر هست که بگه باو ما هستیم، و دوستان باید گاهی یه خبری از هم بگیرن! پن۴: جواب کامنتای پست ق...
پسر بهار
http://www.spring-boy.blogfa.com/9211.aspx
بعضی آدمها آنقدر نگاهشان چشم هایشان ودست هایشان مهربان است که دلت میخواهد یکبار در حقشان بدی کنی ونامهربانی، وببینی نگاهشان، چشم هایشان ودست هایشان وقتی نامهربان میشود چگونه است. درنهایت حیرت تومیبینی مهربانتر میشوند انگار بدیت را باخوبی، نامهربانیت را با مهربانی پاسخ میدهند چقدر دلم برای دیدن چنین آدم مهربانی تنگ است. نوشته شده در شنبه دوازدهم بهمن 1392ساعت 2:20 توسط پسر بهار. یک اگر با یک برابر بود. دوستی ها و دلخوری ها. ღ ღتنهایی های منღ ღ. دست نوشته های من.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
26
ورق ميسوزد
در سال نو وصف حال من شیدا را چنین گفت حافظ. نشان مرد خدا عاشقی است با خوددار. غم زمانه که هیچش کران نمی بینم دواش جز می چون ارغوان نمی بینم. به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت چرا که مصلحت خود در آن نمی بینم. درین خمار کسم جرعه ایی نمیبخشد ببین که اهل دلی در جهان نمی بینم. ز آفتاب قدح ارتفاع عیش بگیر چرا که طالع وقت آنچنان نمی بینم. نشان مرد خدا عاشقی است با خوددار که در مشایخ شهر این نشان نمی بینم. بر این دو دیده حیران من هزار افسوس که با دو آیینه رویش عیان نمی بینم. و اما بعد . اینکار برای او چه معنایی دا...
بچه غول استقلالیا
فقط ღ حنیف ღ عمران زاده. دیگه این وبلاگ آپ نمیشه. به وبلاگ جدیدم سر بزنید. Http:/ rafigh-man.blogFa.com. ღساجده ღ دیوونه ی ღحنیفღ. دیوانه نیستمღ ღ ღ. فقط ، فقط طوری خاص که دیگران نمیتوانند. تو را دوست دارمღ ღ ღ. گفته بودند که گنج در ویرانه هاستღ ღ ღ. راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست! تنها جایی که باید باشی و ندارمت ، کنارم است! بچه غول با تعصب. عش ق مטּ استقلال. بزرگترین وب هوادان سید مهدی رحمتی. من و ارش و استقلال. ابی دلان (ضد لونگی). استقلال و کاله و تکواندو. آبی ترین کاپیتان دنیا. دو ستاره ی آسیا.
بچه پرو | سلام
123 امتحان میکنم.صدا میرسه؟ اهماهم. سلام، من دوباره برگشتم ادامه مطلب. I, MY, ME, MINE. Dance like no one's watching ;Sing lik no one's listening ;Work like u don't need the money ;Love like u've never been hurt . ادامه مطلب. هوا بس ناجوانمردانه گرم است. تو که بلد نیستی! امتحان نیم ترم داشتیم منم هیچی بلد نبودم، برگشتم به دوستم پرستو میگم من هیچی بلد نیستم برگشته میگه منم بلد نیستم . ادامه مطلب. فکر میکنی من باقالیم؟ با این سوتیها یه جوری جهانیم! سلام خدمت دوستان عزیز و عرجمند! سلام خدمت همگی، خوبین؟
درد و دل هاي يه دل ديوونه
درد و دل هاي يه دل ديوونه. نفس می کشم پس هستم. تقدیم به مردمان آذربایجان. تقدیم به هموطنی که صورتش را خاک گرفت. هیس ساکت لرزه ای آمد دلم. چون سکوت شب شکست. لرزه ای آمد به شب. اینجا مردمانی زیر خاک. چون در این دنیا محشر خفته اند. هیس مردمانی خفته اند. بهر این خشم زمین. خشم آن تقدیر یک احیاء شب. هیس این جا کودکی خفته است. در آغوش تنهایی های مادرش. در سکوت یک شب. شب سرد تابستان گرم. من در این بحران ، این سرزمین. ساعت ها زمان را برده اند. هیس اینجا مردمانی خفته اند. از جنس من آدم خلیفه خفته است. باشد از آن تو.
بچگیــــــا
پنجشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۴. م نی که حرف خالی مو . تنها چیزی که توی زندگیم هیچوقت دستخوش تنوع طلبیم نشد ، اینه که از وقتی که یادم میاد "سالاد الویه" رو بیشتر از هر غذای دیگه ای دوست داشتم! ث بات بیشتر و پیچیده تری نداشتم هیچوقت. عنوان پست از آهنگ "بخشش" حمید صفت و امیرعباس گلاب. نوشته شده در 0:23 توسط آرش خلج. یکشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴. خراب اندر خراب است. گر ت ن بدهی . د ل ندهی کار خراب است. چون خوردن نوشابه که در جام شراب است. گر د ل بدهی . ت ن ندهی باز خراب است. نوشته شده در 14:27 توسط آرش خلج.
بچگیا | بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش !
بچگیای روزانه ی پسری به اسم آرش! پایان بچگیای ورد پرس. نمیدونم دوستان متوجه شدن یا نه که از وقتی وبلاگمو تعویض کردم دیگه دست و دلم به نوشتن نمیره مثل قبل! تصمیم گرفتم دوباره تغییرش بدم و ببرمش جایی که خودم توش راحتم و دوستش دارم! تعهد میدم که این آخرین تغییره! بزودی هم آپ های بسیار خوفی میکنم توش! از اون آپای اجتماعی و طنز و این حرفای همیشگی :D. ضمنا تمام مطالب قبلی وبلاگ بلاگفا و این وبلاگ رو هم منتقل کردم توی وبلاگ جدید. Http:/ www.bachegia.goldfox.us. پایان این بچگیای ورد پرس! Filed in بچگی جدید.
ای کاش... .
ای کاش. . رهروان كوي جانان سرخوشاند. عاشقان در وصل و هجران سرخوشاند. جان عاشق، سر به فرمان ميرود. سر به فرمان سوي جانان ميرود. راه كوي ميفروشان بسته نيست. در به روي بادهنوشان بسته نيست. باده ما ساغر ما عشق ماست. مستي ما در سر ما عشق ماست. دل ز جام عشق او شد مي پرست. مست مست از عشق او شد مست مست. ما به سوي روشنايي ميرويم. سوي آن عشق خدايي ميرويم. ما آشناي اين رهيم. ميرويم از اين جدايي وارهيم. نور عشق پاك او در جان ما. مرهم اين جان سرگردان ما. نوشته شده در Fri 24 Apr 2009. نام شعر : ناياب. از خويش رانده است.
علی کوچولو پسر بابا
علی کوچولو پسر بابا. تاريخ : دوشنبه دهم مرداد 1390 15:7 نویسنده : علی کوچولو. چند وقت پیش کلاغ تو کازاچوک. واسه کودک آزاری پست گذاشته بود که خیلی تاثیر گذار. بودن من هم میخواستم کاری براشون کرده باشم اینو نوشتم. صبح زود درد از خواب بیدارم کرد تمام شکمم درد میکرد.داشتم فریاد میزدم تمام اهل خانه با نگرانی دورم را. گرفته بودندپدر ومادرم هم داشتند با هم بحث میکردند. آخه چه بلایی سر این بچه اومده.دیروز چیزی نخورده که مسمومش کنه؟ حرف های دکتر و پدرم که بالای سرم حرف میزدند فهمیدم. مشغول حرف زدن بود. یه مواد فر...
میلِ درمانِ تو، بعدَ از، تبِ سهرابِ نیاز
میل درمان تو، بعد از، تب سهراب نیاز. مجموعه ی غزل ها. آتش، به جان خاکستر؟ اشعارم در سایت شعر نو. دفتر مشق افکارم(اشعار سپید و دلنوشته هام). کتاب دلنشین ترین همدم(معرفی کتاب و سخنرانی ها). خرید کیف پول الوما والت. دانلود پی دی اف. پنل اس ام اس. برای خواندن متن کامل شعر بر روی لینک زیر کلیک کنید:. Http:/ www.shereno.com/26030/44838/358877.html. سه شنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 16:56 ] [ فاطمه خجسته ]. به نبض ساده ی عشقی چرا خطر می زد؟ که حال خسته ی شعرم د م از سفر می زد! و هاله های نفس های تلخ دل برجا،.
دفتر مشق افکارم
اشعار سپید و دلنوشته هایم. لالا به نگاه خسته ی بابا گفت. تاريخ : جمعه هفتم آذر 1393 1:23 نویسنده : فاطمه خجسته. یکباره غروب باغبان را فهمید. تاريخ : جمعه هفتم آذر 1393 1:22 نویسنده : فاطمه خجسته. تا خانه پر از غریبه ها از دل شد. تاريخ : جمعه هفتم آذر 1393 1:16 نویسنده : فاطمه خجسته. صد بغض شکست و نغمه ها از دل راند. تاريخ : جمعه هفتم آذر 1393 1:14 نویسنده : فاطمه خجسته. زندان حسرتم که اسیری بهانه کرد. تاريخ : جمعه سی ام آبان 1393 1:32 نویسنده : فاطمه خجسته. دریا به پای ساحل خود زار می زند. Weblog Themes ...
*بچه گنجشک*
لیست کامل مطالب سایت. یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. غیر از خدا هیچکس نیست. چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت 11:37 ب.ظ. الان درسش می کنم. سه نفر عقب نشسته بودیم، دو نفر جلو، کنار راننده. یهو راننده ترمز کرد. گفتیم لابد یکی پیاده میشه! ولی دیدیم دو نفر میخوان سوار شن! یه خانوم چاق و یه نووجون! تا اومدیم بگیم جا نیست و غر بزنیم، راننده فرز پیاده شد و گفت:. الان درسش می کنم. بعد اومد در عقب رو واکرد و گفت: خانوما یه کم جمع تر بشینین! و خانومه رو هدایت کرد کنار ما و به زور در رو بست. بیا پیش خودم بشین!