crazy91.blogfa.com

bisarzamintarazbad92.blogfa.com

رد پای خاطره - ردپای سوم

http://www.bisarzamintarazbad92.blogfa.com/post-3.aspx

سلام برای دل خودم مشقای نانوشتمو مینویسم براتون.رد پاتون منو خوشحال می کنه. میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام میکرد بهم چی گفت؟ جایی که میری مردمی داره که مشکننت. نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی. تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری. قلب میذارم که جا بدی. اشک میدم که همراهیت کنه. و از همه مهم تر مرگ میدم که بدونی پیش خودم برمیگردی. نوشته شده در سه شنبه هشتم شهریور ۱۳۹۰ساعت 20 PM. توسط بی صداتر از سکوت. Design By : Night Melody. من اسمم نگاره و دانشجوی داروسازیم. عاشقه نقاشی و موسیقیم. هفته سوم آذر ۱۳۹۱.

bisarzamintarazbad92.blogfa.com

رد پای خاطره - ردپای دوم

http://www.bisarzamintarazbad92.blogfa.com/post-2.aspx

سلام برای دل خودم مشقای نانوشتمو مینویسم براتون.رد پاتون منو خوشحال می کنه. حتی در سخت ترین موقعیت ها. وقتی روی انچه در ان زمان خوب ومطلوب است تمرکز کنید شادتر و سرزنده تر میشوید. واعتماد به نفس و جرات لازم برای رویارویی با انچه را که در ان دقایق مطلوب نیست پیدا میکنید. نوشته شده در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13 PM. توسط بی صداتر از سکوت. Design By : Night Melody. من اسمم نگاره و دانشجوی داروسازیم. عاشقه نقاشی و موسیقیم. دل نوشته زیاد دارم.با این که یه دله شکسته دارم ولی همیشه شور زندگی دارم.

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/9005.aspx

من یه شرمین خسته و ناراحتم. قرار بود سال ۹۰ واسم بهترین سال باشه.قرار بود وقتی نتیجه کنکور میاد من خوشحالترین دختر رو زمین باشم.اما خدا میدونه بعد دیدن نتایج چقد گریه کردم. بعد عید کم کاری کردم اما انتظار نداشتم رتبم انقد خراب بشه.حالا شاید بتونم پزشکی قبول شم اما اون شهرایی که دوسشون دارم نمیشه. خانوادم اصرار دارن هر شهری شد برم و یه سال دیگه صبر نکنم اما من موندم چی کار کنم؟ میترسم اگه یه شهر خیلی دور و کوچیک برم دووم نیارم. اما مامی میگه عادت میکنی مهم اینه که رشته مورد علاقت باشه. من و رپوش سفیدم.

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها - چی بگم؟

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/post-5.aspx

دااااااااااااااااااااااغون داااااااااااااااااااااااغونم.با اختلاف خیلی کم قبول نشدم.اگه دارو زده بودم قبول میشدم.کارنامه یکی از دوستامو که پزشکی قبول شده بود دیدم همه درصدام ازش بیشتر بود به جز فیزیک که اون ۱۰۰زده بود و من ۸۶.نمیدونم چه جوری حساب میکنن؟ دلم واسه همه زحمتایی که سال پیش دانشگاهی کشیدم میسوزه.حیف.واقعا حیف.نمیدونم تو این تابستون چقد دیگه باید گریه کنم و غصه بخورم. ببخشید که جواب کامنتا رو ندادم.هر وقت بهتر شدم میام. پن:این پست رو میخواستم دیشب بذارم همش ارور میداد الان امتحان کردم شد.

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها - اولین پست

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/post-1.aspx

من یه شرمین خسته و ناراحتم. قرار بود سال ۹۰ واسم بهترین سال باشه.قرار بود وقتی نتیجه کنکور میاد من خوشحالترین دختر رو زمین باشم.اما خدا میدونه بعد دیدن نتایج چقد گریه کردم. بعد عید کم کاری کردم اما انتظار نداشتم رتبم انقد خراب بشه.حالا شاید بتونم پزشکی قبول شم اما اون شهرایی که دوسشون دارم نمیشه. خانوادم اصرار دارن هر شهری شد برم و یه سال دیگه صبر نکنم اما من موندم چی کار کنم؟ میترسم اگه یه شهر خیلی دور و کوچیک برم دووم نیارم. اما مامی میگه عادت میکنی مهم اینه که رشته مورد علاقت باشه. من و رپوش سفیدم.

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها - بر سر دو راهی

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/post-9.aspx

بر سر دو راهی. اسمم تو تکمیل ظرفیت پزشکی آزاد تهران درومده.حالا نمیدونم اینجا رو ول کنم برم یا نه؟ به هر گونه نظر شما نیازمندم.فقط زودتر. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۰ساعت 9:24 توسط دختری از کره ماه. Cup of cofee for Dr.sepid. من و رپوش سفیدم. دیده نوشته های یک دکترچه. فریادی از اعماق شب(دکتر راماو).

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها - من و دلتنگی و دانشگاه.....

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/post-8.aspx

من و دلتنگی و دانشگاه. خیلی وقت بود میخواستم آپ کنم اما نمیشد. باید اول یه کم اینجا جا میفتادم.روزای اول فقط با بغض این و اون ور میرفتم و یه سره به خودم فحش میدادم و صبحانه ناهار شام بغض میخوردم تا گریم بقیه رو ناراحت نکنه. وقتی میرفتیم واسه خوابگاه خرید کنیم من اصلا نظر نمیدادم فقط نگاه میکردم.حالم خیلیی خیلییی خیلیییی بد بود. بابام و داداشی چند روز بعد ثبت نام برگشتن تهران و من و مامان موندیم. آخرش اون رگ ترکیم گل کرد گفتم من میرم خونه هر چه باداباد.کلافه شدم. دوست دارم تندتر آپ کنم اما واقعا وقت نمیکنم.

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها - همچنان غر و استرس

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/post-4.aspx

همچنان غر و استرس. اول از همه عید همه مبارک. این ماه رمضون هم تموم شد و من امسالم هیچی نفهمیدم. هر سال میگم خدایا منو تا ماه رمضون سال دیگه زنده نگه دار تا بیشتر بفهمم اما هر سال دریغ از پارسال. امسال هم نتونستم زیاد روزه بگیرم.دلیل چند روزش یه ذره موجه بود اما بقیش.خدایا من روسیاهم بازم ازت میخوام منو تا سال دیگه نگه داری و بهم کمک کنی که این ماهو بفهمم. خدایا اقلا بذار بعد نتیجه های نهایی روم بشه برم مدرسم.میدونی که چقدر مدرسه و معلمامو دوست داشتم.میدونی که چقدر آرزو داشتم. یکشنبه جواب دانشگاه آزاد میاد.

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها - بالاخره یه پست بدون غر...................(نتایج اومد)

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/post-6.aspx

بالاخره یه پست بدون غر.(نتایج اومد). خب حالا حدس بزنین چی شد؟ وقتی صفحه باز شد نیشم تا بناگوش باز شد. آخه میدونین شهر پدریمه.وقتی نتیجه های اولیه اومد به خالم گفتم شاید اونجا قبول شم گفت عزیزم کل شیء یرجع الی اصله.امروز صبح بابام هم ترجمشو گفت.حالا حدس بزنین این شهر پدری کجاست. تا تهران حدود 7/8ساعت راهه.زبانشون هم مخصوصه که هر چی بهم از بچگی گفتن یاد بگیر گفتم برو بابا دوست ندارم. حالا باید برم یاد بگیرمش. با این توصیفا حدس نزدین؟ بابا حدس بزنین دیگه. شهر دانشجویی ما اردبیل میباشد. من و رپوش سفیدم.

daftarehdeltangiha.blogfa.com

دفتر دلتنگیها

http://www.daftarehdeltangiha.blogfa.com/9006.aspx

هفته روشن شدن سرنوشت. از اونجایی که دارم میرم به شهر پدری و دانشجویی و نمیدونم کی وقت میکنم آپ کنم گفتم بیام فعلا یه آپی بکنم. از شنبه همین هفته شروع میکنم:صبح از خواب که بیدار شدم مامان داشت تلفنی با خالم صحبت میکرد منم رفتم تی وی روشن کردم دیدم اخبار ساعت 9 کانال1 داره تموم میشه.به آخرش رسیدم که تیتر خبرها رو میگه:. مصاحبه رییس سازمان سنجش درباره زمان اعلام نتایج . زود زدم شبکه خبر که گفت امشب اعلام میشه. داشتم سکته میکردم.رفتم گفتم مامان امشب نتیجه ها میاد.مامان گفت وا مگه تازه فهمیدی؟ یکشنبه صبح ساعت...