darentezarmojeze.blogsky.com
نوشته های مننوشته های من - داستان کوتاه- شعر-داستان بلند
http://darentezarmojeze.blogsky.com/
نوشته های من - داستان کوتاه- شعر-داستان بلند
http://darentezarmojeze.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.8 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
186
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.781 sec
SCORE
6.2
نوشته های من | darentezarmojeze.blogsky.com Reviews
https://darentezarmojeze.blogsky.com
نوشته های من - داستان کوتاه- شعر-داستان بلند
نوشته های من
http://www.darentezarmojeze.blogsky.com/1390/02
داستان کوتاه- شعر-داستان بلند. سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390. جمعیت دور تکیه جمع شده بودند ریتم نوحه خوانی پرده پخش بلندگوهای بزرگ سیاه رنگ را می لرزاند. لیوانهای یکبار مصرف پر به ردیف روی میز خودنمایی می کردند. لیوان یکبار مصرف را بر داشت و درون آنرا نگاه کرد . ل رد لیمو ترش تمام رویه شربت را پر کرده بود. کمی از سر لیوان خورد و آنرا به دست کودک داد. کودک کمی از شربت را مزه مزه کرد و نگاه محبت آمیزی به مادر انداخت. زنی با شالی قرمز و آرایش تند از کنارشان رد شد. عطر زنانه ایی فضا را پر کرد. کوچه ایی عریض...
نوشته های من
http://www.darentezarmojeze.blogsky.com/1390/04
داستان کوتاه- شعر-داستان بلند. دوشنبه 13 تیرماه سال 1390. آفتاب شیشه های مربعی ساختمان روبرو را براق کرده بود. سرش را از پشت پرده بیرون آورد به تخت کوچک برادرش نگاه کرد. پسر بچه با سر همی آبی کمرنگ از میله های تخت آویزان شده بود. صدای مادر از آشپزخانه میان صدای آبمیوه گیری گفت:. بچه ها صبحانه آماده است. نوشته شده توسط نازلی. در ساعت 04:15 ب.ظ. نارنگی سبز و نارنجی. بگذار باران هر چقدر می خواهد ببارد. چای زرد با طعم لیمو. آیا آن احساس را می شناسی؟ عطر برنج مهشادی جون. آنی جون مامان نارک و نلی.
نوشته های من
http://www.darentezarmojeze.blogsky.com/1390/05
داستان کوتاه- شعر-داستان بلند. شنبه 22 مردادماه سال 1390. در باز می شود و مرد با موهایی آشفته از در بیرون می آید. کیفش را در آغوش گرفته . در کیف باز است و پاکت زرد رنگی از آن سه گوش بیرون زده. دور و بر را نگاه می کند . چشمانش به دنبال ماشین می گردد. راننده دور زده و زیر سایه درختی پارک کرده است. گردن آفتاب سوخته راننده طاس پشت به مرد است. مرد جلو تر می رود و سرفه ایی می کند. راننده آهنگی را زمزمه می کند. بر می گردد:. کدوم و ر بریم قربان؟ برین توی خیابون اصلی تا بهتون بگم. بالا و پایین می رود. جابجا میکند...
نوشته های من
http://www.darentezarmojeze.blogsky.com/1390/03
داستان کوتاه- شعر-داستان بلند. دوشنبه 30 خردادماه سال 1390. آلبوم چسبی قدیمی را ورق می زنم صدای خشک مقوا و سیم طلایی آلبوم فضای اتاق را پر میکند. نور روی تلق آلبوم می افتد و بعضی از عکسها درست دیده نمی شوند. چسب بعضی از صفحه ها از بین رفته اند . تلق آنها را بر میدارم و عکسها را با دقت نگاه میکنم. آلبوم را می بندم. و به موهای لخت و مشکی شانه نشده او فکر میکنم . به اخمش وقتی که هیچ گیره ایی به سرش نمی ماند از بس که ل خت بود. به خنده هایش وقتی که با او بازی میکردم. نه به او حسادت نمیکردم. شاید کسی چیزی گفته.
نارنگی سبز و نارنجی - نوشته های من
http://www.darentezarmojeze.blogsky.com/1390/07/10/post-119
داستان کوتاه- شعر-داستان بلند. نارنگی سبز و نارنجی. یکشنبه 10 مهرماه سال 1390. به پوست نازک نارنگی دست می کشم ، اما در دهانم نمی گذارم . نارنگی سبز و نارنجی باز هم سبز سبز نیست، پوستش کلفت نیست ، باز هم نوبرانه نیست، باز هم گران نیست، گول خورده ام. دانه های نارنجی را کنار هم می چینم و لبخند می زنم . پیش دستی خالی می شود ، باز هم میخواهد دوباره آن را برایش پر می کنم. به آسمان نگاه می کنم و به دستانم که سبز شده است و بوی نارنگی می دهد . بوی پاییز بوی مدرسه، بوی حسرت. نوشته شده توسط نازلی.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
همین چند خط ساده - اوضاع همینطورهاست دیگر!!!
http://www.asemane-1.blogfa.com/post-42.aspx
همین چند خط ساده. دیروز بود یا پریروز که باز فکر می کنم آره.پریروز بود که به سرم زد برم موهام رو یه صفایی بدم.تازه هم از خواب بلند شده بودم.نزدیک ساعت ده.بلند که شدم باز شروع شد. ظهر بخیر.ساعت خواب فلانی. ای بابا.کی اهمیت میده.نمی گن فلانی دیشب که حتی سگ های معظم شهر در خواب خوش شبانگاهی بودن و رختواب خوبان و خوب رویان گرم و گرم و نرم هست.تو چه غلطی می کردی؟ رفتم طرف محله لیان شامپو.این محله به اسم در درب دوم و دقیقا دیوار به دیوار باغ سفارت انگلیس معروف هست به علت تکرر دعوا و پرورش پسر های بزن بهادر...
يادداشت هاي من: September 2008
http://ghazalslife.blogspot.com/2008_09_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبه. نوشته شده توسط غزال. ه.ش. ۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه. کانادایی یا ایرانی مساله این نیست. اوایل اکتبر دارم میرم کنسرت لیلا فروهر و روز آخر اکتبر هم کامران و هومن . نمیدونم شما هم اون ویدیوی کامران و هومن رو دیدین که توی آمریکاست و به دختری که داره باهاشون مصاحبه می کنه می گن که ما کانادایی هستیم . اگه ندیدین لینکش اینجا. خیلی قشنگ حرف دل من رو زده . نوشته شده توسط غزال. ماحصل کار با دوربین قدیمیم رو هم از این به بعد اینجا. می ذارم . فعلا چند تا عکس از پاییز گرفتم .
يادداشت هاي من: October 2008
http://ghazalslife.blogspot.com/2008_10_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۷ آبان ۷, سهشنبه. این کانادایی های . نوشته شده توسط غزال. ه.ش. ۱۳۸۷ مهر ۳۰, سهشنبه. باید یه نظمی به نوشتنم بدم . مثلا یه روز خاصی از هفته آپدیت کنم . اینقدر حرف برای گفتن دارم که جمعبندیش خیلی سخت میشه . خیلی خوشحالم بعد از پنج ماه رژیم و ورزش تونستم حدود ۱۵ پوند کم کنم و به وزن دلخواهم برسم . البته خیلی آهسته و پیوسته بود ولی باز هم از خودم خیلی راضیم . منتظرم زودتر برم ایران اون تصویر غزال تپل دفعه پیش از ذهنشون دربیاد . نوشته شده توسط غزال. ه.ش. ۱۳۸۷ مهر ۱۶, سهشنبه. نوشته شده توسط غزال.
amin's photos: September 2008
http://morphoto.blogspot.com/2008_09_01_archive.html
Tuesday, September 30, 2008. Model : Bijan A. Soore university,Tehran,Iran. Thursday, September 18, 2008. Home, sweet home. Just like a dream. Tuesday, September 2, 2008. Subscribe to: Comment Feed (RSS). Home, sweet home. View my complete profile. Wating for a miracle.
همین چند خط ساده
http://www.asemane-1.blogfa.com/9007.aspx
همین چند خط ساده. پسری میان تخت های قهوه خانه لیوان های خالی را توی سینی می گذاشت و به سمت سماور می رفت.پیر مردی پشت دخل نشسته بود . نزدیک به در و چای می خورد.الیاس که وارد شد چشم هایش را باریک کرد و شهرام را دید که گوشه ی قهوه خانه روی آخرین تخت قلیان می کشد.از لابه لای تخت ها به سمت او رفت. الیاس کفش هایش را درآورد روی تخت نشست.شهرام شلینگ قلیان را به سمت اش گرفت و او پس زد.سری تکان داد و سیگاری آتش زد و خندید.چیه الیاس کفگیر ات به ته دیگ خورده این وارا آفتابی شدی.ته کشیده؟ رعنا جون دخترم الهی پیر بشی ...
قند عسل مامان و بابا
http://ghandeasal88.blogfa.com/9102.aspx
قند عسل مامان و بابا. نوشته شده در دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت ۱:۴۵ قبل از ظهر توسط مهرنوش. نوشته شده در جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت ۱۹:۵۸ بعد از ظهر توسط مهرنوش. فقط ینویسم که یادم نره. ۱-من و امیرسام و بابای امیرسام توی ماشین داریم میریم خرید. امیرسام: بابا پرتقال بخر. بابا: بابایی پرتقال خریدم تو یخچاله. امیرسام تو کجای یخچاله؟ بابا: تو کشوی پایین. مطمئن باش، خیالت راحت باشه. امیرسام: پس بستنی هم بخر که دیگه خیالم راحت بشه! بابا: امیرسام مامان مال منه! بابا: پس این اسباب بازیه مال منه! سونوگرافي...
قند عسل مامان و بابا
http://ghandeasal88.blogfa.com/9203.aspx
قند عسل مامان و بابا. حتما میگین چه سلامی چه علیکی؟ کجا بودی تا حالا. بعد ۱۰ ماه اومدی چی میگی؟ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت ۱:۴ قبل از ظهر توسط مهرنوش. اسم من مهرنوش است. 27سالمه و قندعسلم فروردین 88 به دنیا میاد. بارداری تجربه جدیدیه که بدون اطلاعات و آگاهی نمیشه به سلامت ازش گذشت. تصمیم دارم مثل خیلی از مادر های دیگه اطلاعات و تجربیاتی که توی این دوره زیبا بدست می آرم و خاطرات و لحظه هاش وعکساشو و.و توی وبلاگ قندعسل بنویسم. زمان تولد جنین را چگونه محاسبه می کنند؟ سایت نی نی لند.
برخورد نزدیک از نوعی دیگر
http://www.morpheus.blogsky.com/page/2
برخورد نزدیک از نوعی دیگر. شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم. من موجود فضایی غمگینی میشناسم. تنها ،بر روی نیمکتی در پارک مینشیند و با وجودی که میداند هیچ کس نمیتواند او را ببیند به رهگذران لبخند میزند. تاریخ ارسال: دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 ساعت 15:00. بارداری یعنی حضور ازلی و ابدی در عالم ماده یعنی حس با خدا یکی شدن. پی نوشت: این بخشی از نوشته ای است که به دلیلی برای موقعیتی نوشته ام. خواستم این بخش کوچک را با دوستانم به اشتراک بگذارم. در داستان من، ...
همین چند خط ساده
http://www.asemane-1.blogfa.com/9102.aspx
همین چند خط ساده. راننده تاکسی شیشه ی طرف شاگرد را پایین آورد و درحالی که توی دست اش دو اسکناس پانصد تومانی تا شده بود گفت: بقیه پول اتون آقا.مرد بدون آنکه بایستد سر اش را برگرداند و گفت : مال خودت.و به طرف درشیشه ای هتل رفت.دربان هم اینکه خواست بلند بشود او در را باز کرده بود و به طرف پذیرش می رفت. دویست و پنجاه شش لطفا. مسئول پذیرش انگشت اش را بالا آورد و گفت: یک لحظه لطفا الان. چند ضربه با انگشت روی سنگ سبز پذیرش زد و سر اش را نزدیک تر برد و گفت. خانم این ساعت لابی درسته ؟ زن زیر لب غر غری. اش را بیرو...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
186
در انتظار یار 313
در انتظار یار 313. مهدیا عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟ معجزه ی زیارت عاشورا. مرده ای که بوی گلاب می داد. یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت. وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد. موضوعات مرتبط: اهل بیت (ع). برچسبها: معجزه ی زیارت عاشورا. دوشنبه پنجم خرداد 1393 ] [ 14:13 ] [ بسیج مدینه النور دانشگاه پیام نور ] . مبعث ختم رسل ورحمت الللعالمین صل اله علیه واله. مبعث ختم رسل ورحمت الللعالمین صل اله علیه واله به پیشگاه امام زمان عجل اله تعالی. شهادت حضرت...
بیا مهدی شب هجران سحر کن
بیا مهدی شب هجران سحر کن. مبدا تاریخ خود کنند. نوشته شده در سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 21:26 توسط parichehr. مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز. چشم در راه تو صاحبنظرانند هنوز. لالهها، شعلهكش از سينه داغند به دشت. در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز. از سراپرده غيبت، خبري باز فرست. كه خبريافتگان، بيخبرانند هنوز. رهروان، در سفر باديه حيران تواند. با تو آن عهد كه بستند، برآنند هنوز. ذرهها در طلب طلعت رويت با مهر. همعنان تاخته چون نوسفرانند هنوز. طاقت از دست شد اي مردمك ديده! پرده بگشاي كه مردم نگرانند هنوز. عشق اما ک...
در انتظار ظهور
اللهم عجل لولیک الفرج. دعای فرج امام زمان با معنی. ا لهی ع ظ م ال ب لا ء و ب ر ح ال خ فا ء و ان ک ش ف ال غ طا ء و ان ق ط ع الر جا ء. خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد. دعای فرج امام زمان با معنی. دعای فرج با معنی. یکشنبه بیستم تیر ۱۳۹۵ ] [ 16:13 ] [ امیر حسین عباسی نژاد ] .
درانتظارفرج
Target=" blank" قالب وبلاگ. قالب وبلاگ حرفه ای. لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید. تاريخ : چهارشنبه سوم دی 1393 20:31 نویسنده : m.gh. تاريخ : یکشنبه سی ام آذر 1393 14:35 نویسنده : m.gh. زندگینامه حضرت مهدی (عج). زندگینامه حضرت مهدی (عج). آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. زندگينامه امام زمان، حضرت مهدي (ع).
وصال
Translate This Page To English. تبدیل هذه الصفحة إلی لسان العربیة. Traduire cette page en français. دوستی با امام زمان(عج). از این قسمت می توانید رنگ این صفحه را سفارشی سازی نمایید. تنها بر روی رنگ مورد علاقه ی خود کلیک کنید. ویژنامه ولادت حضرت علی اکبر. ابزار های رایگان گل نرگس. ابزار رایگان برای وبمسترها :. قالب ساز گل نرگس (IT). قالب ساز گل نرگس :. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. صندوق پیام های پایگاه محلی برای نظرات کلی شما پیرامون پایگاه با نمایش عمومی. مشاهده عناوین آخرین مطالب ارسال شده.
نوشته های من
داستان کوتاه- شعر-داستان بلند. چهارشنبه 2 آذرماه سال 1390. ابرهای سفید، کوه پوشیده از برف را در آغوش گرفته است. آسمان آبی ، عمیق و استوار . باد ابرهای پنبه ایی سفید را هل می دهد و با خود می رقصاند. خاک تپه ها خیس خورده و گردی به هوا نمی پاشد. سبزی برگ درختان کاج می درخشد. آسفالت خیس خیابان تمیزی را به رخ می کشد. آفتاب بی جان ، بی حوصله بالا می آید. شیشه ماشینهای شسته شده از سوز سرمای برف کوهستان بالا کشیده شده اند. همه در میان پلورهای پشمی ، شالهایی که بوی گنجه می دهد در گذرند. دانه های باران روی سنگفرش ...
در انتظار شهادت
وقتی عقل عاشق شود عشق عاقل میشود و شیهد میشوی. مقتدر مظلوم : نوای وبلاگ. برای دریافت کد نوا کلیک. افسران جوان جنگ نرم. وب سایت حامد زمانی. عکسی دیده نشده از غواصان. عکسی دیده نشده از غواصانی که به اسارت ارتش بعث در آمدند.گویا این غواصان به دست نیرو های بعثی عراق به شهادت رسیده اند.این عکس این روزها در محیط های مجازی توسط کاربران به اشتراک گذاشته می شود. نوشته شده در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ توسط ولایتمدار گمنام. نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۴ توسط ولایتمدار گمنام. بود: " آن سه ن...
خدای نسترن
خاطراتم و گفتگوهام با خدا م و عشقم. نوشته شده در سه شنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 16:43 توسط نسترن. من از قولم گذشتم کاش نمی گذشتم تا پاداش کارمو بگیرم. نوشته شده در سه شنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۴ساعت 23:12 توسط نسترن. من که قولمو زیر پا گذاشتم وحیدم اما باز بی صدا رفتی. باز گریه های بی صدای من دیگه نه نا ندارم هر شب اینجور ببارم. خدای من بهم قدرت بده. تموم عکسای لاینتو پاک کردی بخاطر من؟ نمی دونم یعنی اینکه می خوای بری یا من برم. اه چقد سخته نوشتن این کلمات مثل خنجر می زنن تو قلبت. وحیدم بازم رفتی بی صدا .
در انتظار یار .........
در انتظار یار . دیروز ، امروز ، فردا و آینده . ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده. گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده. ما را زیاد دعا کن آقا جان. در تند بادهای زندگی دستانم را بگیر. دست من گیر که این دست همان است که من. سال ها در غم هجران تو بر سر زده ام. برای عاقبت به خیری مان دعا کن آقا جان. درست است که بعضی وقت ها ما بی معرفتیم. پنجشنبه ۲۲ دی۱۳۹۰ ] [ 13:23 ] [ منتظر ظهور ]. رمضان الکریم 1394 خورشیدی. پنجشنبه ۱۱ تیر۱۳۹۴ ] [ 13:41 ] [ منتظر ظهور ]. وصیت نامه یک شهید گمنام. حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع).
در انتظاررررر
عاشقانه های من و عشقم. دلم تنگ است برای ان روزها. برچسبها: عکس عاشقانه دونفر. عکس عاشقانه و رمانتیک. عکس دختر وپسر عاشقانه. عکس جدید احساسی و عاشقانه 94. پنجشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 3:17 ] [ رضا ] . از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست. دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست. گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست. من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل. تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست! پنجشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 3:14 ] [ رضا ] . تو عاشقم کردی،منو ولم کردی . . . تو عاشقم کردی،منو ولم کردی . لبو : یک عدد.
网上最好赌博网站,2014年足球投注网站,ssp 博彩,最信誉的真钱棋牌平台,狮子会娱乐