escap.mihanblog.com

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي - Sosha12

http://www.sosha66.blogfa.com/post-13.aspx

با نگاهم،با اشکهایم،با شعرهایم. اما چه سود که ماندم! نوشته شده در ۸۷/۰۷/۲۸ساعت 9:54 توسط Yalda. نيلوفري هستم روييده بر مرداب تنهايي! هر روز صبح ، بعد از پشت سر گذاشتن تيرگي شبهاي بي مهتاب به اميد طلوعي، گلبرگهاي اشك آلودم را تك تك مي گشايم و لبخند مي زنم بر خورشيد! براي نيلوفر آبي طلوع هميشه نزديك است! در غروبي پاييزي،23آذر1366بذرم جوانه زد و من روييدم. امروز مدتهاست از آن روز مي گذرد و ساقه ام استوار گشت. واينك نيلوفري شدم براي مرداب تنهايي. مي نويسم آنچه در دل دارم و مي سپارمش به شما.

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي - Sosha14

http://www.sosha66.blogfa.com/post-15.aspx

خدايانمی شه شعله های منو مثل خورشيد زياد و پر نور کنی! خداياشمع بودن خيلی سخته! يادته تو تاريکی های زندگيت مثل شمع بهت شعله دادم؟ آره من شمع بودم. کم نور. من کم نور بودم! حالا می فهمم حرف دل اون شاعر رو که می گفت :. تو به من خنديدی و ندانستی که من به چه دلهره سيب را از باغچه ی همسايه دزديدم. باغبان از پی من تند دويد. سيب را دست تو ديد. سيب دندانزده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست. آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من. غرق اين پندارم که چرا خانه ی کوچک ما سيب ندارد!

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي - تولد یلدا

http://www.sosha66.blogfa.com/post-18.aspx

در غروب يک پاييز. بی قراری های زن. جيغ نه ، کفر است. اين اذان مادر است. که برای اقتدار کودکش. با عشق می خواند. در نگاه بی قرار مرد. اشک نه ، کفر است. اين همان آب وضوست. دانه های تسبيح است. که ز بند چشمهايش پاره گشت. الله اکبر اين صدای کودک است. آمد از دامان عشق. ذره ای از وجودش. به چه کيمياگری باشد خدا. دست و پای کوچکش. بوسه ی گونه های مادر است. جسم معصوم و لطيفش. شايد هم پرز بال فرشته. روی اندام ظريفش جای مانده است. آری او از دامان عشق. به آغوش پناه آورده است. شايد هم هيچ بيگانه ای. از ميان لبخند های سرخ.

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي - Sosha13

http://www.sosha66.blogfa.com/post-14.aspx

گفتی سنگم .آری سنگم! گفتی نامهربانم.آری درست نامم دادی! اما ندانستی که ترسیده ام! اما ندانستی از شرم نگاهت لرزیده ام! از تکرار لحظه ها لرزیده ام! نوشته شده در ۸۷/۰۷/۲۹ساعت 14:28 توسط Yalda. نيلوفري هستم روييده بر مرداب تنهايي! هر روز صبح ، بعد از پشت سر گذاشتن تيرگي شبهاي بي مهتاب به اميد طلوعي، گلبرگهاي اشك آلودم را تك تك مي گشايم و لبخند مي زنم بر خورشيد! براي نيلوفر آبي طلوع هميشه نزديك است! در غروبي پاييزي،23آذر1366بذرم جوانه زد و من روييدم. امروز مدتهاست از آن روز مي گذرد و ساقه ام استوار گشت.

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي - Sosha11

http://www.sosha66.blogfa.com/post-12.aspx

دستت لرزید و من لرزیدم! پلکهایت سنگین گشت و چشمانت آزرد! شرم نگاهت دیدم و بی تاب گشتم! دلم را ساده خواندی! دلم تنها گشت و دانست تنهایی اش تنهاتر شده! نوشته شده در ۸۷/۰۷/۲۶ساعت 18:47 توسط Yalda. نيلوفري هستم روييده بر مرداب تنهايي! هر روز صبح ، بعد از پشت سر گذاشتن تيرگي شبهاي بي مهتاب به اميد طلوعي، گلبرگهاي اشك آلودم را تك تك مي گشايم و لبخند مي زنم بر خورشيد! براي نيلوفر آبي طلوع هميشه نزديك است! در غروبي پاييزي،23آذر1366بذرم جوانه زد و من روييدم. امروز مدتهاست از آن روز مي گذرد و ساقه ام استوار گشت.

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي

http://www.sosha66.blogfa.com/8705.aspx

دستانم لرزيد و سينه ام تپيد! ولی ماندم، نمی دانم چرا؟ نوشته شده در ۸۷/۰۵/۳۰ساعت 16:34 توسط Yalda. بغض سخت گلويم را بفشرد و راه نفسم بست! اشک جسارتی کرد از لابه لای بغض بيرون جست. نوشته شده در ۸۷/۰۵/۳۰ساعت 9:41 توسط Yalda. ديرگاهی است آمده ام تا بروم! آماده رفتن بودم و بار بستم! اما کوله بارم را گشود و دستانم گرفت. نوشته شده در ۸۷/۰۵/۲۹ساعت 23:54 توسط Yalda. گفتی سنگم. آری سنگم! گفتی نامهربانم. آری درست نامم دادی! اما ندانستی که ترسیده ام! اما ندانستی از شرم نگاهت. از تکرار لحضه ها ترسیده ام! و مرگ بر من!

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي

http://www.sosha66.blogfa.com/8707.aspx

خدايانمی شه شعله های منو مثل خورشيد زياد و پر نور کنی! خداياشمع بودن خيلی سخته! يادته تو تاريکی های زندگيت مثل شمع بهت شعله دادم؟ آره من شمع بودم. کم نور. من کم نور بودم! حالا می فهمم حرف دل اون شاعر رو که می گفت :. تو به من خنديدی و ندانستی که من به چه دلهره سيب را از باغچه ی همسايه دزديدم. باغبان از پی من تند دويد. سيب را دست تو ديد. سيب دندانزده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست. آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من. غرق اين پندارم که چرا خانه ی کوچک ما سيب ندارد! امروز مد...

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي

http://www.sosha66.blogfa.com/8806.aspx

نوای کوچ مدتهاست طنین انداز شد ، نگاه دختر پاییز زرد و پژمرده. شعله هایش سرد ، خاموش ، سوت کور . . . آری من از آن راز هستی پرپرواز گرفتم ، تا نیایی در من ، در منه گرداب. پر و بالت چیدم تا احساست را به آغوش باد نسپاری. تا به شوق وصل یار ، تا برای یافتن سر گل نیلوفر ، تا برای دیدن آن نگاه یا نوای یک کلام. که به اندازه ی عشقت ، برمی افروزد در تو شعله های آتش. در این دو سه چند روز زندگی. در آغوش باد نشوی . . ! شاید هم آن دخترک ، از حس هم آغوشی تو و باد. تنش لرزید ، پژمرد . . . بادبادک کودکیش را به هوا برد ،.

sosha66.blogfa.com

نيلوفر آبي - Sosha16

http://www.sosha66.blogfa.com/post-17.aspx

من آن گردوی بی مغزم. که از منقار زاغ افتاد بر خاک. اگر چه بی بهانه سبز گشتم. نوشته شده در ۸۷/۰۹/۱۰ساعت 13:20 توسط Yalda. نيلوفري هستم روييده بر مرداب تنهايي! هر روز صبح ، بعد از پشت سر گذاشتن تيرگي شبهاي بي مهتاب به اميد طلوعي، گلبرگهاي اشك آلودم را تك تك مي گشايم و لبخند مي زنم بر خورشيد! براي نيلوفر آبي طلوع هميشه نزديك است! در غروبي پاييزي،23آذر1366بذرم جوانه زد و من روييدم. امروز مدتهاست از آن روز مي گذرد و ساقه ام استوار گشت. واينك نيلوفري شدم براي مرداب تنهايي. دانشجوي كامپيوتر در مقطع كارشناسي،.