ashegh-maryam.blogfa.com
مریم؛عاشقت بودم،اماتو....(عشقي كه سوخت).
http://www.ashegh-maryam.blogfa.com/88062.aspx
مریم عاشقت بودم،اماتو.(عشقي كه سوخت). هی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال، هيچ چی از اون روز نمونه به جز گلهای پرپرش. همیشه آرزو دارم رسد آن لحظه دیدار. رسد آن لحظه ناب سفر بر بال عشق و آرزو هایم. سفر از مبدا تاریک زندان دلم بر مقصد نور و نیایش ها. سفر با کوله باری از محبت های بی بایان به شهر ساقی زیبای امیدم. سفر از آن همه احساس های بوچ و تو خالی. از آن نامردمی ها در ره معشوق بوشالی. سفر از شهر دلتنگی به دنیای می و مستی. به میخانه برای بوسه از لعل لب ساقی. سفر از جنس پرواز پرستو ها. دوس ت دارم مریم).
ashegh-maryam.blogfa.com
مریم؛عاشقت بودم،اماتو....(عشقي كه سوخت).
http://www.ashegh-maryam.blogfa.com/88022.aspx
مریم عاشقت بودم،اماتو.(عشقي كه سوخت). هی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال، هيچ چی از اون روز نمونه به جز گلهای پرپرش. کار ما از حد پر حادثه ي عشق. ما به سر دغدغه اي هيچ نداريم. و پرستار تب زمزمه هاييم. من که دوسش دارم پس تکلیف دل من چیه؟ نوشته شده در چهارشنبه ۹ اردیبهشت۱۳۸۸ساعت 11:54 توسط Eshghi. سرشار از مهربانی و بخشش است. همه چيز رابر خود هموار می کند. برهمه چيز الهام می بخشد. آنگاه که پيامبران غايبند. معرفت رنگ باخته است. دانايی فرو مرده است. هنوز زنده است و ايمان و اميد و تنها. هفته او ل خرداد ۱۳۹۰.
ashegh-maryam.blogfa.com
مریم؛عاشقت بودم،اماتو....(عشقي كه سوخت).
http://www.ashegh-maryam.blogfa.com/88064.aspx
مریم عاشقت بودم،اماتو.(عشقي كه سوخت). هی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال، هيچ چی از اون روز نمونه به جز گلهای پرپرش. انتظارت را نمیکشم در رویاهای شب وصال. باد باییزی در قلبم می تازد. رویش گل تازه شکفته را به سوی مرگ می برد. تمام رویا ها در هجوم غم باییز زرد و زرد تر می شود. آری زمستان در راه است. زمستانی سرد و دلگیر. زمستانی که برستوی عشق را به کوچ می برد. زمستانی که سر ها را در گریبان غم می برد. دیگر صدای برستوی عاشق هم سکوت مرا نمی شکند. آری سکوتم را نمی شکند ولی قلبم را شکست و رفت. مثل ستاره تو شبت.
ashegh-maryam.blogfa.com
مریم؛عاشقت بودم،اماتو....(عشقي كه سوخت).
http://www.ashegh-maryam.blogfa.com/89031.aspx
مریم عاشقت بودم،اماتو.(عشقي كه سوخت). هی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال، هيچ چی از اون روز نمونه به جز گلهای پرپرش. ديگه تو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی. لحظه های بی بودن می گذره اما به سختی. دل تنها و غريبم داره اين گوشه می میره. اما حتی وقت مردن باز سراغتو می گيره. ميرسه روزی که ديگه قعر دريا ميشه خونم. اما تو دريای عشقت باز يه گوشه ای ميمونم. نوشته شده در جمعه ۷ خرداد۱۳۸۹ساعت 4:52 توسط Eshghi. یه جاده . یه کوچه . زندگی پوچ پوچه. یه کفش یه لنگه . آخه کی وقته پوچه. یه آدم تو فکر لباس شب و کاره. هفته ...