fasle-faaseleh.blogfa.com
فصل فاصله 2فصل فاصله 2 - شعر
http://fasle-faaseleh.blogfa.com/
فصل فاصله 2 - شعر
http://fasle-faaseleh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.3 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
1,197
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.33 sec
SCORE
6.2
فصل فاصله 2 | fasle-faaseleh.blogfa.com Reviews
https://fasle-faaseleh.blogfa.com
فصل فاصله 2 - شعر
فصل فاصله 2 - آه...
http://fasle-faaseleh.blogfa.com/post-225.aspx
عکس تو در خاطره ام پیر شد. آه چقدر آمدنت دیر شد. هرچه نهان کرده ام این بغض را. بغض فروخورده گلوگیر شد. آمدن و رفتن بی گاه تو. تلخ ترین بازی تقدیر شد. چشم که می بندم باز این تویی. آن که از این جاده سرازیر شد. پیر شد این دل که به دنبال تو. راهی این جاده بی پیر شد. رفتی و بعد از تو قدم های من. در به در کوچه زنجیر شد. یک نفر از جاده پر مه گذشت. یک نفر از زندگیش سیر شد. یکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۲ محمدرضا ترکی. سروده های محمدرضا ترکی. فصل فاصله در تلگرام. فصل فاصله در سایت گنجور. Http:/ mr-torki.ganjoor.net/.
فصل فاصله 2 - یک خوشه پابوس؛ تقدیم به جانبازان عزیز
http://fasle-faaseleh.blogfa.com/post-237.aspx
یک خوشه پابوس تقدیم به جانبازان عزیز. تو پای در آن راه نهادی که زمین. زد بوسه به گامهای تو با لب مین. گفتی بگذار پا نباشد ای دوست. چون پای تو در میانه باشد ای دوست. وقتی که بناست پایداری بکنیم. ای عشق چگونه پای داری بکنیم؟ سهل است کشید مثل تو از پا دست. ای پای نهاده بر سر هرچه که هست! شلوار تو گرچه کهنه و تاخورده. مبهوت تو این جماعت واخورده! پای تو بریده شد در این راه و توان. پای تو از این راه بریدن نتوان. تو پای در این ره بنه و هیچ مگو". این راه تو را به آسمان خواهد برد! پایی که نه در راه خداوند شود.
فصل فاصله 2 - پیله
http://fasle-faaseleh.blogfa.com/post-243.aspx
یک کرم پیله گرد خودش تار می تند. شب تا سحر نشسته و پندار می تند. شاید کسی حریر ببافد از آنچه او. در تنگنای پیله به تکرار می تند. اما برای کرم چه حاصل از آنچه او. در لحظه های این شب غمبار می تند؟ زندان خویش را کفنی می کند سپید. وقتی که بی مضایقه دستار می تند. غیر از مگس چه سود مگرعنکبوت را؟ گیرم که تار بر در یک غار می تند! رویای تار و تیره یک روح خسته است. چیزی که یک نگاه گرفتار می تند. او فکر می کند به افق های بازتر. اما به جای پنجره دیوار می تند! او پیله کرده است به شعر و به فلسفه. سروده های محمدرضا ترکی.
فصل فاصله 2 - جاهلیت نوین!
http://fasle-faaseleh.blogfa.com/post-226.aspx
عقل جمعی شما جهل عمومی شده است. غفلتی ریشه دوانیده و بومی شده است. چون به چشمان مسلح به جهان می نگرید. این قدر فاصله تا عشق نجومی شده است. بارکد مانده به پیشانی انسان بزنند. چون که تبدیل به حیوان رقومی شده است. حجمی از آتش و خون چشمش و دستی به سلاح. بشر عصر مدرنیته هجومی شده است. دستشویی عمومی ست در این دور زمان. آنچه مشهور به افکار عمومی شده است. در جهانی که شما ساخته اید آتش و خون. دودمان سوز بشر در شب شومی شده است. کودک و وحشت و فریاد و شب و بمباران. اتفاقی است که عادی و لزومی شده است.
فصل فاصله 2 - پيشكش به اصحاب پاك حسين(ع)
http://fasle-faaseleh.blogfa.com/post-239.aspx
پيشكش به اصحاب پاك حسين(ع). آنان كه جز وصال تو گنجي نديدهاند. لطفي در اين سراي سپنجي نديدهاند. گفتي: عجيب نيست كه مردان كربلا. گشتند شرحه شرحه و رنجي نديدهاند؟ باور نميكنم كه بر آن چهرههاي سرخ. هنگام مرگ چين و شكنجي نديدهاند. گفتم: زنان مصر چگونه در آزمون. دستي بريدهاند و ترنجي نديدهاند؟ مردان مرد نيز به ميدان عاشقي. در تيغها درخشش گنجينه ديدهاند. آنان كه عاشقانه سرودند از حسين. خود را اسير قافيهسنجي نديدهاند. دوشنبه ۵ آبان۱۳۹۳ محمدرضا ترکی. سروده های محمدرضا ترکی. Http:/ mr-torki.ganjoor.net/ ].
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
خرابات -
http://www.adabiatut.blogfa.com/post-43.aspx
ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم. کاري به کار عشق ندارم. کاري به کار عشق ندارم. من هيچ چيز و هيچ کسي را. در اين زمانه دوست ندارم. اين روزگار چشم ندارد من و تو را. خوشحال و بيملال ببيند. هر چيز و هر کسي را. حتي اگر که يک نخ سيگار. از تو دريغ ميکند. من با همه وجودم. خود را زدم به م ردن. کاري به من نداشته باشد. اين شعر تازه را هم. تا روزگار بو ن ب رد. کاري به کار عشق ندارم! نوشته شده در دوشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 14:21 توسط معصومه. Design By : nightSelect.com. بنام خداوند جان و خرد. یک قدم تا ظهور.
آیینه ایی دربرابرآیینه ات میگذارم تا ازتوابدیتی بسازم
http://paeezbanoo.persianblog.ir/post/8
شاید شعری آتشی چیزی. شب شعر وترانه ایران زمین فرهنگ سرای ابن سینا. تراوشات یک ذهن دربه در! ای وای به حال همه ما. از من مرا نخواه. به پرشین بلاگ خوش آمدید. کوروس احمدی محمدرضا حبیبی (۱). شعر/ادبیات /جامعه شناسی ادبیات وتاریخ. باشگاه مدیران و متخصصان. آیینه ایی دربرابرآیینه ات میگذارم تا ازتوابدیتی بسازم. نویسنده: سمیه یزدانی - ۱۳٩٠/۳/٢٠. خواندن تاریخهای دور هیچوقت برایم به شیرینی خواندن تاریخ معاصر نبود هیچوقت. تاریخ روزهای نزدیک به من همیشه مرا به دور دست ها میبرد! دور های لذت بخش. والبته دیدن اولین کاپ ...
شوکران - کاش که با هم باشیم
http://felfelfarhangy.parsiblog.com/Posts/517
کاش که با هم باشیم. بهار نارنج ( مریم روستا ). مستی با جرعه ای شعر. برای خاطر آیه ها. بهترین شعر هایی که خواندم. عصفور ، حکایت یک جوان بالدار. زمانه دیگر زمانه ی مجنون ها نیست. ما همان ورپریدگان اولیه هستیم. بی یار. هیات میثاق با شهدا. یک دفعه می پرسد:"تو . چند ساله است؟ نگاهش می کنم و می گویم:"جان؟ دوباره و به سختی می پرسد:"تو . چند سالت است؟ می خندم و آرام در گوشش می گویم:"نوزده." آرام چیزی را با خود تکرار می کند. می گویم:"چی؟ روی کتاب دستور با انگشت می نویسد:"19"و تکرار می کند:"نوزده؟ عوض کند چون من ب...
صلای مستان - عاشورا
http://www.salayemastan.blogfa.com/tag/عاشورا
من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن / بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم. حرفهایی که گاهی سر ریز میشن از دلم . فصل فاصله (استاد ترکی). اللهم عجل لولیک الفرج. انجمن فرزانگان کویر دامغان. بوسه ای بر ساغر حافظ 2. به نام خداوند بخشاینده و مهربان. باز این چه شورش است . چه زود فرا رسید زمان حرکت. زودتر از آنکه خبر بدعت گذاری ابن زیاد در کشتن مردان خدا به حجاز برسد. زودتر از آنکه حبیب پیغام الحذر را به محبوب خویش برساند. و زودتر از آنکه ندامت بر سر سلیمان سایه افکند. و چه پایان غریبانه ای داشت . اما این ن...
كارگروه فرهنگ وادب - آیاکلبه ی عموتم کتاب دوره دبیرستان را به یاد دارید؟؟؟
http://www.adabestan89.blogfa.com/post-13.aspx
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان. آیاکلبه ی عموتم کتاب دوره دبیرستان را به یاد دارید؟ بانوی كوچك جنگ آفرین. گذری بر زندگی خالق رمان كلبه عمو تام. خانم هریت بیچر استو در 14 ژوئن 1811 میلادی در شهر لیچفیلد ایالت كنكتیكات كشور آمریكا به دنیا آمد. لیمان بیچر، پدر او، یكی از مبلغان كلیسای جماعتی بود. در همین زمان، او مقالاتی را در مجله ماهانه وسترن و می فلاور منتشر می ساخت كه البته پس از ازدواج وی در بیست و پنج سالگی (سال 1836) با كشیشی به نام كالوین الیس استو (Calvin Ellis Stowe) ، انتشار این مقا...
كارگروه فرهنگ وادب - تاگل هیچ
http://www.adabestan89.blogfa.com/post-8.aspx
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان. می رفتیم ، و درختان چه بلند ، و تماشا چه سیاه! راهی بود از ما تا گل هیچ. مرگی در دامنه ها ، ابری سر کوه ، مرغان لب زیست. می خواندیم: بی تو دری بودم به برون ، و نگاهی به کران ، وصدایی به کویر. می رفتیم ، خاک از ما می ترسید ، و زمان بر سر ما می بارید. خندیدم : ورطه پرید از خواب ، و نهان آوایی افشاندند. ما خاموش ، و بیابان نگران ، و افق یک رشته نگاه. بنشستم ، تو چشمت پر دور ، من دستم پر تنهایی ، و زمین ها پرخواب. خوابیدم. می گویند : دستی در خوابی گل می چید.
فاعرض عنهم... - کاش که با هم باشیم
http://felfelfarhangy.parsiblog.com/Posts/522
کاش که با هم باشیم. بهار نارنج ( مریم روستا ). مستی با جرعه ای شعر. برای خاطر آیه ها. بهترین شعر هایی که خواندم. عصفور ، حکایت یک جوان بالدار. زمانه دیگر زمانه ی مجنون ها نیست. ما همان ورپریدگان اولیه هستیم. بی یار. هیات میثاق با شهدا. بسم الله الرحمن الرحیم. أ و ل م ی ر و ا أ ن ا ن س وق ال م اء إ ل ى ال أ ر ض ال ج ر ز ف ن خ ر ج ب ه ز ر ع ا ت أ ک ل م ن ه أ ن ع ام ه م و أ نف س ه م أ ف ل ا ی ب ص ر ون (27). و ی ق ول ون م ت ى ه ذ ا ال ف ت ح إ ن ک نت م ص اد ق ین (28). سوره ی سجده آیات 27 الی 30.
دایناسور..................................................................: رود
http://1dinosaur1.blogspot.com/2011/01/blog-post_26.html
بهمن ۰۶، ۱۳۸۹. قربان وليئي" را با غزل هاي نابش مي شناسيم و دفترهاي شعري چون " گفتم به لحظه نام تورا جاودانه شد" و " ترنم داوودي سكوت"، " باید نوشت نام تو را با پرنده ها" و. ، سال ها تدريس متون عرفاني چون مثنوي و عطارنامه و ديوان حافظ در مراكز فرهنگي و فرهنگسراها به او جايگاه محكمي در بين شاعران و اديبان روزگار ما بخشيده است. رود" كلمه اي كه در اكثر غزل هاي ناب وليئي روان است در اين نثرها نيز مي جوشد و مي خروشد. من به خود ايشان هم گفته ام كه من ايشان را "شاعر رود" مي دانم. پرنده ها براي آدم هايي كه پرواز ...
صلای مستان
http://www.salayemastan.blogfa.com/1395/03
من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن / بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم. حرفهایی که گاهی سر ریز میشن از دلم . فصل فاصله (استاد ترکی). اللهم عجل لولیک الفرج. انجمن فرزانگان کویر دامغان. بوسه ای بر ساغر حافظ 2. به نام خداوند بخشاینده و مهربان. با هر ستاره ای سر و کار است هر شبم / از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو. این مطلب از خودم نیست . این رو یه دوست نوشته ، دوستی که فقط دوست نیست بلکه یکی از اعضای خونواده امه ، یکی که خیلی عزیزه. چرا هوای امشب اینگونه ابریست. چرا هرچه میگردم او را نمی بینم . سنگی که سج...
پرده را کنار بزن! - مرزهای فراموش شده
http://www.ensandoustpoem.blogfa.com/post/2
پرده را کنار بزن! دیگر به هیچ چیز نمی شود اعتماد کرد. ماشه را می کشی. و قلبم در شمس العماره. از کار می ایستد. بیشتر به یاد می آورم. موهایم را به بند پوتین تو بافته ام. و هر بار که به تو فکر می کنم. مشتی از موهایم را کنده ام. مرزهای امپراتوری ات را نقاشی کن. گلوله ای که شلیک شد. نوشته شده در یکشنبه ۲۲ آبان۱۳۹۰ساعت 12:54 توسط مرضیه انساندوست. وقتی تمام زندگی ات. در یک جعبه چوبی خلاصه شود. دیگر چه فرقی می کند. انجمن ادبی ن والقلم. نوشته های من در فیس بوک. آنات - سایت تخصصی شعر کوتاه ایران و جهان.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
1,197
دختری ازجنس باران
گریه کردم زیر باران تا نبینی اشکامو. چه زیباست هرآنچه مرا یادتو میاندازد. غیبت من ناگفته هایی دارد. چه بسا تلخ وشیرین. اما شیرین قصه ی من:. کسی که میخاهم به او تکیه کنم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۰ساعت 18:56 توسط سارا. کاش انقدر مغرور نبودیم که میتونستیم راحت احساسمونو به کسی که دوستش داریم بگیم. انقدر غمم زیاده که دارم میسوزم اینجا. اما تو خیالتم نیست که دارم میمیرم انجا. نوشته شده در دوشنبه هفتم تیر ۱۳۸۹ساعت 15:36 توسط سارا. رده پايم را ببين. به سوي تو مي آمد. در خودم کشتی آتش زدی.
آغاز برگ ریزان چشمانم
آغاز برگ ریزان چشمانم. دست نوشته هایی است برای تو که میدانم آن ها را نمی خوانی! دلم برای تمام حرفهایی که نمی زنی چقدر تنگ است. نوشته شده در شنبه هجدهم آبان 1392ساعت 15:56 توسط محبوبه جانقربان راد. سلام به همه ی دوستان خوبم. بعد از مدتی نسبتا طولانی دوباره اومدم به وبلاگم ی حال و هوای تازه بدم. و دوباره منتظر نظرات شما عزیزان باشم. نوشته شده در شنبه هجدهم آبان 1392ساعت 14:45 توسط محبوبه جانقربان راد. شاندل شاعر بزرگ فرانسه در مقدمه ی کتاب آفرینش می گوید:. خلوت ماه و زمین. را به هم میزند. خیس می شود و.
فصــل دیــدار
در رگ های یخ زده ام. و منجمد می شود. چشمان سرخ گ ر گرفته ام. خوب خوب نازنین من! از آن چشمان زیبا . نم نم باران . مرا کم اما همیشه دوست داشته باش. دوست داشتن از عشق برتر است. زیباترین نقطه ی انتظار. پاییز که می آید. تخته پاره های کشتی شکسته. حرف ها هنوز نا تمام. آن گونه که می خواهم. از من تا تو. تاب نمی آورد این حس کودکانه ام. مرا به دلت بسپار! عبور گندم از زمستان. خوش به حال غنچه های نیمه باز. دريا دريا مهربانی ات. چه می شد اگر. من عاشق چشمت شدم.
پسری از جنس آدم
پسری از جنس آدم. زندگی عجیب سخت شده هاااا. همش واسه منه ینفر نه تعهدی نه تاهلی نه مسئولیت و بدهی . خدا یا نذار هیچ مردی شرمنده زن و بچش بشه . هیچ مادری رنج و ناراحتی بچشو ببینه. م ح م د 93/05/30. عجیب دوره زمونه ای شده . حرف دل زدن ها. چه تو کار چه تو زندگی. رنگ باختن . کسی حرف از خوبی نمیزنه . حرف از سفیدی و یه رنگی نمیزنه . همیشه دعای یه برزگی آویزه گوشمه بچه بودم حالیم نبود میگفتم چی میگه. الان میفهمم چی میگفت . دعا میکرد و داد میزد جوون از خدا میخوام کاسه چکنم چکنم دستت نگیری :). م ح م د 93/05/03.
فصل انجماد
1605;ترسک مزرعه. فصل انجماد رسيده وقلب ها نيز يخ زده بود حيات قلب درگريه است و.آن قتيل العبراتشد تاما بگر ييم. خورشيد عشق را به ديار مرده قلب هايمان دعوت كنيم وبرف ها آب شودو فصل انجماد سپري شود. خداوندخميره وجود مؤمنان راباخاك كربلا وخون شهدايش سرشته. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۰ 0:23 توسط برهان. اگر مطلب مهم نباشد نام هم اهمیتی نخواهد داشت. دیشب گذشت بر من دلخسته عاشقی. میرفت تا که برای تو بی پا و سر شود. میرفت تا بسوزد و گم نام جان دهد. شاید ز قبر گم گشته ای خبر دهد. من حاضرم برای مظلومی علی.
فصل فاصله 2
بگذار صحرا مال من باشد. امواج دریا مال من باشد. در بیکرانها مال من باشد. در باغ تنها مال من باشد. یک دست ماه و دیگری خورشید. خاک زمین پامال من باشد. دیروزها رفتند، کاری کن. امروز و فردا مال من باشد. من بیتو هیچم، گرچه غیر از تو. هر چیز و هرجا مال من باشد. وقتی نباشی عین ناداری ست. گر م لک دارا مال من باشد. میخواهم از دنیا بدارم دست. دست تو ام ا مال من باشد. در دست من بگذار دستت را. بگذار دنیا مال من باشد. سه شنبه ۷ فروردین ۱۳۹۷ محمدرضا ترکی. آرام و صبور از کنار تو گذشت. چون سایۀ گنگی از حصار تو گذشت.
فصل فاصله
میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن" /. میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن.میان ماندن و رفتن. یک نقطه آخر حرفهایت می گذاری و می روی. تمام هستی من به این جمله های ناتمام توست. تو را به جان هر چه هست. این را نگذار آخرش. 1606;وشته شده در سه شنبه 18 اسفند1388ساعت 12:23 توسط سجاد. گاهی یادم به زمانی می افتد که زمان، برایم بی ارزش بود. هیچ گاه دوست ندارم در زمانی باشم که حسرت آن زمان های از دست رفته را بخورم. فقط نگاه می...
منتظران آقا(عج)
۱۴ تیر ۹۳ , ۰۲:۰۴. خاطراتی از شهید کاوه. سلامتی دخترا و پسرایی که.صلوات. کلاه گشاد سبز برسر فتنه گران. ا رسول الله به فر? اد امت تان برس? ک ولادت امام عل? از به دعوتنامه ندارد. ساپورت مردانه، هویت زنانه. خاطراتی از شهید کاوه. سلامتی دخترا و پسرایی که.صلوات. ۹ شهریور ۹۳، ۱۶:۲۸ - * * یوسفی. خدا قوت،اینم احمقیت مدرنه . ۲۵ مرداد ۹۳، ۱۳:۲۸ - بی تو به سر. کو این شکلکای گری. ۲۵ مرداد ۹۳، ۱۳:۲۶ - بی تو به سر. خیلی این پست باحال بود یه جاهاییشم . ۲۵ مرداد ۹۳، ۱۳:۰۹ - بی تو به سر نمیشود. هم خنده دار بود هم گریه .
منتظران آقا (عج)
کاش ماهم لایق باشیم. با این کلیپس، 2متر خلافی داری دختر جان! چرا به مردم نمیگویید به چه علت هنوز حتی یک ریال از اقساط نیممیلیارد دلاری معهود، وصول نشدهاست؟ خاطره جدید از هاشمی/ گلایه امام (ره) از رهبر انقلاب در خواب. شیطان نیاز به دعوتنامه ندارد. شکرانه ی این همسر. فعالان فتنه 88 در سایه تسامح دولت یازدهم منصب گرفتهاند. پسرانی که ضعف دختر و دخترانی که ضعف پسر دارند. ببرید برای رزمنده ها. سربازان امام زمان (عج). یک قدم تا خدا. نقطه چین تا خدا(بنده ی خدا). بی تو به سر نمی شود. زن از دیدگاه اندیشمندان اسلامی.
فصل جدید
دلم سیگار میخواد. دود کنم همه ی چیزهایی که رو مخمه! و شاید حتی کمی سوزاننده تر.دود کنم خودمو با این همه فشاری که رومه. به خودم تلقین می کنم.قوی باش.قوی باش.فوی باش. نوشته شده در چهارشنبه پنجم شهریور 1393ساعت 21:5 توسط سمیرا.
شبگيــــــــر
این وبلاگ دیگر به روز نمیشود. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۴ساعت 1:42 توسط فائزه فلاح. در میان من و تو فاصله هاست. گاه می اندیشم: می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری. تو توانایی بخشش داری. دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا. چشمهای تو به من می بخشد. شور عشق و مستی. و تو چون مصرع شعری زیبا. سطر برجسته ای از زندگی من هستی. با وجود تو شکوهی دیگر.رونقی دیگر هست. می توانی تو به من. یا بگیری از من. آنچه را می بخشی. من به بی سامانی.باد را می مانم. من به سرگردانی.ابر را می مانم. ابر باور می کرد.