gahi-ba-digari.mihanblog.com
گاهی با تو،گاهی با دیگریگاهی با تو،گاهی با دیگری,آیا این دیگری در من است؟یا دیگری در دیگریست؟کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست,گاهی با تو،گاهی با دیگری
http://gahi-ba-digari.mihanblog.com/
گاهی با تو،گاهی با دیگری,آیا این دیگری در من است؟یا دیگری در دیگریست؟کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست,گاهی با تو،گاهی با دیگری
http://gahi-ba-digari.mihanblog.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
33
SITE IP
5.144.133.146
LOAD TIME
3.016 sec
SCORE
6.2
گاهی با تو،گاهی با دیگری | gahi-ba-digari.mihanblog.com Reviews
https://gahi-ba-digari.mihanblog.com
گاهی با تو،گاهی با دیگری,آیا این دیگری در من است؟یا دیگری در دیگریست؟کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست,گاهی با تو،گاهی با دیگری
گاهی با تو،گاهی با دیگری - مطالب کتاب
http://gahi-ba-digari.mihanblog.com/post/category/2
گاهی با تو،گاهی با دیگری. آیا این دیگری در من است؟ یا دیگری در دیگریست؟ کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست. سنگر و قمقمه های خالی. كتاب سنگر و قمقمه های خالی مجموعه داستانهایی كوتاه اثر بهرام صادقی،یكی از بهترین مجموعه داستانهایی است كه بعد از مدتها خوانده ام. و همچنین در طی داستانها به دفعات نویسنده،كه راوی سوم شخص داستان است،به طور مستقیم خواننده را مخاطب خود قرار داده و در جایگاه شخص اول با او در حد چند كلمه سخن میگوید.و شاید این هم سبك خاصی از او را یاداور میكند. كتاب "سنگر و قمقمه های خالی". داستان ا...
گاهی با تو،گاهی با دیگری - مطالب نقدو تحلیل
http://gahi-ba-digari.mihanblog.com/post/category/6
گاهی با تو،گاهی با دیگری. آیا این دیگری در من است؟ یا دیگری در دیگریست؟ کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست. سنگر و قمقمه های خالی. كتاب سنگر و قمقمه های خالی مجموعه داستانهایی كوتاه اثر بهرام صادقی،یكی از بهترین مجموعه داستانهایی است كه بعد از مدتها خوانده ام. و همچنین در طی داستانها به دفعات نویسنده،كه راوی سوم شخص داستان است،به طور مستقیم خواننده را مخاطب خود قرار داده و در جایگاه شخص اول با او در حد چند كلمه سخن میگوید.و شاید این هم سبك خاصی از او را یاداور میكند. كتاب "سنگر و قمقمه های خالی". داستان ا...
گاهی با تو،گاهی با دیگری - گاهی با ارغوان
http://gahi-ba-digari.mihanblog.com/post/70
گاهی با تو،گاهی با دیگری. آیا این دیگری در من است؟ یا دیگری در دیگریست؟ کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست. ما كه همه حالیم و هیچ حالی. با یك آه و صد نالی به دیوار اتاقی ،جایی،باغی. كه گ رانم بودی كه گ رانت بودم با تو چه حالی تنها قیل و قالی ست. با من بمان اما تنها دالی از دوست داشتن را تا. چهارشنبه 3 آذر 1395 ] [ 10:39 ب.ظ ] [ مهشید علیزاده. سنگر و قمقمه های خالی. از پس پنجره های زندانی. غرقه ای در دریا. نبض من دیگر کند میزند. گاهی با تو ،گاهی با دیگری. ای کاش میفهمیدیم زندگی کوتاه هست. مهشید علیزاده ، 68.
گاهی با تو،گاهی با دیگری - حكایت عشقی بی قاف،بی شین،بی نقطه
http://gahi-ba-digari.mihanblog.com/post/62
گاهی با تو،گاهی با دیگری. آیا این دیگری در من است؟ یا دیگری در دیگریست؟ کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست. حكایت عشقی بی قاف،بی شین،بی نقطه. به هر جهت این داستانهای كوتاه روی هم رفته داستانهای خوبی از آب در آمده اند كه بهترین آن داستان "چند روایت معتبر دررابطه با كشتن" كه بیشتر به بحران های موجود دراطراف و توجه همه ی ادمها به كلیات بیش از جزییات می پردازد و از این جهت و به لحاظ نوع نگارش داستان خوبیست. كتاب حكایت عشقی بی قاف،بی شین،بی نقطه. شنبه 3 مهر 1395 ] [ 01:41 ق.ظ ] [ مهشید علیزاده. غرقه ای در دریا.
گاهی با تو،گاهی با دیگری - مطالب پادکست (podcast)
http://gahi-ba-digari.mihanblog.com/post/category/8
گاهی با تو،گاهی با دیگری. آیا این دیگری در من است؟ یا دیگری در دیگریست؟ کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست. غرقه ای در دریا. دیر شده بود،دیر رسیدنم بود به دریا.دریای كوچكی در آنسوی ابرها. تاریك بود.همه جا،هر جا حتی آفتاب. سالها پیش،در چنین روزی،دروعده ی همیشگی با خورشید ،روی همین دریا ایستاده ب دم بی جذر و ننگ. و اكنون،ما،من و او،هر دو شكسته،هر دو خسته از زجر و مد،"به م قام نخستین باز می آییم،با اشك های خاطره.". وسخنها می گوییم از شكسته شدن دلهای بی هوی تا چشمهای بی پناه. عجیب روزگاری شده همسفر دیروز.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
انگار من هستم
http://www.engar-basham.blogfa.com/post/143
یکشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۳. Is there nothing more anybody can do. خب کارهای زیادی بوده که من به تنهایی یادشون گرفتم، ولی هر چی بیشتر میگذره بیشتر متوجه این ماجرا میشم که نمیتونم هیچوقت تنهایی قالب اینجا رو عوض کنم. (بله، همین سفید یخچالی که قبلا بالاش ماهی داشت هم کار من نبود حتی.) من سفید یخچالی اینجا رو بینهایت دوست دارم و با دنیا عوضش نمیکنم:ی کمکم کنید که بتونم عکس هدر رو عوض کنم فقققققط همین. دوست دارین بشینم براتون گریه کنم مثلا؟ دیس ایز د پیکچر. تایتل هم از another day in paradise.
هیچ نبود ... - مطالب نغمه روشنایی
http://hichnabood.mihanblog.com/post/author/1565549
رد پاهات و گم کردم.مگه دیشب نگفتی که دیگه برف نمیاد؟ این بود قول دادنت؟ همشون پر از برف شدن. دیگه الان هوای آفتابی به چه درد میخوره؟ اصلا بذار بارون بگیره. وایسادم بین راه.گفتم که بهت.گفتم برگردیم سرده هوا.خندیدی گفتی زمستونه خب! ولی من سردم بود.خیلی زیاد. هوس آش رشته کردم. بیا بریم مگه نمیدونی از زمستون بدم میاد؟ نرو دیگه. باد برفارو مشت مشت بلند میکرد و تو صورتم میکوبید. نمیتونستم چشامو باز نگه دارم.نمیدیدمت.داشتی میرفتی جلوتر. صدات کردم.هیچی نگفتی.هرجارو نگاه کردم سفید بود&...یه نفس عمیق باد و یه عالم...
هیچ نبود ... - ورود قهرمانان اکیدا ممنوع!
http://hichnabood.mihanblog.com/post/3
ورود قهرمانان اکیدا ممنوع! از بچگی متفاوت بودن رو دوست داشتم.دلم میخواست فرق داشته باشم.مثه بقیه نباشم.حداقل یه امتیازو برتری کوچولو داشته باشم که بتونم بهش افتخارکنم و باهاش احساس قدرت بهم دست بده حالا این برتری، نترسیدن از سگ و گربه و سوسک بود یا شاگرد اول شدن یا حتی برنده شدن توی یه مسابقه نقاشی چندان اهمیت نداشت.مهم این بود که من بهتر باشم! این بهتر بودن بخشی از من شده بود. اما نجات پیدا کردو من به آرزوم رسیدم و حداقل قهرمان زندگی یک نفر شدم! تا این که دنیا قهرمانی سر راهم قرار داد.البته اولش نمی...
هیچ نبود ... - اندر حکایتِ از چشم افتادن!
http://hichnabood.mihanblog.com/post/8
اندر حکایت از چشم افتادن! بازم وقتی دوستم داشت تندتند تعریف میکرد که فلانی با کاراش خودشو از چشمم انداخته تو فکر رفتم! نمیدونم چرا هیچوقت بااین جمله ارتباط برقرار نکردم.مگه میشه که یکی از چشم آدم بیفته؟ پس چرا تاحالا هیچکس از چشم من نیفتاده؟ یا شایدم افتاده و نفهمیدم.خب اصلا بیفته! اما اگه سرت بالا باشه رو به آسمون چی؟ س ر میخوره و مستقیم میفته توی قلبت! خب الان این کجاش بده؟ آدم که نباید تو چشم باشه! سختیش وقتیه که از دل بیفته! پس سرتو بنداز پایین و چشماتو بتکون.بذار افتادنیا بیفتن! حالا از ما گفتن بود!
هیچ نبود ... - تو بمان و دگران...
http://hichnabood.mihanblog.com/post/14
تو بمان و دگران. چرا ازش جدا شدی؟ یه گوشی دیگه پیدا کردم. خب شاید واقعا این نبوده داستان! این میشه پیش داوری. اونم میشد دروغ،میشد خیانت،میشد هرزگی،میشد. بعدش تونستی کسی رو دوس داشته باشی؟ خب، اون چی شد؟ این بار دیگه چرا؟ من که نمیتونم باور کنم! اینم ۲تا گوشی داشت؟ مگه خیانت فقط اینه که یه نفرو باهاش ببینی؟ ترجیح دادن هرچیز و هرکس به تو میشه خیانت.خیانت به احساس تو.خیانت به اعتماد تو.خیانت به باور تو. اگه اینجوری باشه که همه به نوعی خائنن! پس فکر میکنی چرا تنهام؟ شاید بهتر باشه بگی نفرت از خیانت.
هیچ نبود ... - کابوس
http://hichnabood.mihanblog.com/post/7
چشم می گشاید.به دنبال ردی از زمان و مکان. بار دیگر،همان کلبه چوبی بر فراز تپه ای یا صخره ای در ناکجا را میبیند، که گاه و بی گاه شبانه او را در خود حبس کرده و به بازی میگیرد.کلبه ای که هراز چندگاهی،بی هیچ نشان،بی هیچ مبدا،بی هیچ اراده و بی هیچ ورودی، به ناگاه،افسون وار او را دربرمیگیرد. هرگز لحظه نخستین ورودش به آن زندان منحوس را بخاطر نداشت.گویی یکباره گرداگردش ساخته می شد و بالا می رفت. هربار تقلایی بیهوده و مضحک برای رهایی که به برخاستن صدای خنده ای شیطانی ختم می شد و فضای حصار را پر میکرد. برای آخرین ...
هیچ نبود ... - جادوی پاییزی
http://hichnabood.mihanblog.com/post/13
چهارمین روز از هفته میانی دومین ماه پاییز بود. جادویی ناشناخته او را در ساعات ابتدایی روز از خانه می راند و تا پایان روز رهایش نمیساخت.مثل هر هفته و مثل ماه قبل. جادویی از جنس نگاه، نگاهی از جنس احساس، و احساسی از امن ترین و پنهانی ترین گوشه ی دل. همانجا که هرگز رنگ رهگذری را به خود ندیده بود. شب،کم سن و سال و مغرور،سیاهی اش را به رخ میکشید.گامهایش با هر وزش باد سرد پاییزی سرعت میگرفت،نه به قصد فرار از سرما،نه! نابودت میکنم بی صفت دنیای قلدر.هرچه هستی باش،حریف من نیستی. تو بمان و دگران. نغمه روشنایی ، 11.
هیچ نبود ... - راز...
http://hichnabood.mihanblog.com/post/5
از همون اول ظاهرش توجهمو جلب کرد.با بقیه فرق داشت.دلم میخواست بهش نزدیکتر بشم ولی شهامتشو نداشتم. میدونی،یه جورایی زیادی ابهت داشت! نمیتونستی بیشتر از یه حدی بهش نزدیک بشی.میفهمی چی میگم؟ یه جورایی.چطور بگم. آروم باش، میفهمم ، بیا یه لیوان آب بخور آروم ک شدی بقیش و تعریف کن. نه نه خوبم. نه تو نمیتونی درک کنی حرفامو.خیلی میترسیدم.کاش تو بودی. ببینتو خیلی میفهمی. این خوب نیست فوق العادس! تو از ضربه خوردن خودتو نجات میدی. تو خوب میشناسی.اما من. میخوای به روم نیاری ک میدونی چقدر ظاهربینم؟ اینو همون شب فهمیدم.
هیچ نبود ... - آمدی جانم به قربانت ولی...
http://hichnabood.mihanblog.com/post/10
آمدی جانم به قربانت ولی. میگم چرا مسائل مربوط به روح و روانمون مدیر نداره؟ یکی که بری وایسی دم در اتاقش داد و بیداد کنی که آقا چه وضعشه! شما که نمیتونی کنترل کنی چرا مسئولیت قبول میکنی؟ اصلا شما تا حالا ۲ واحد مدیریت پاس کردی؟ وگرنه این یارو دیشب تو خواب من چیکار میکرد؟ من اینو توی بیداری تحمل نمیکنم آقا،چه برسه به خواب! و بعد از این که به اندازه کافی غر زدی و ساکت شدی آقای مسئول با یه ژست مشتری مداری و لبخند یه وری ازت عذرخواهی کنه و بگه حتما رسیدگی میشه. از همون رسیدگیها که هیچوقت نمیشه! آخه طرف هیچ اث...
انگار من هستم
http://www.engar-basham.blogfa.com/post/149
سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴. اون که رفته دیگه هیچوقت . لا لالای. من باید به تو برگردم و بنویسم؟ من بهت اعتماد کردهبودم. به نظرم بیحاشیهتر و مفیدتر از پرشینبلاگ و امثالهم اومدی. اسمت هم از بقیه قشنگتر بود. نوشتههای مخصوص اینجا رو هیچوقت ازشون بکآپ نگرفتم. هر ماه برات یه چیزی مینوشتم. شده یه نقطه بذارم. ولی خب من اسمم رومه. "انگار" من باشم. اما تو چی؟ تو متعهد بودی. نبودی؟ یه عالمه نامهی عاشقانه و رسیدن و نرسیدن و تبریک تولد و بزرگداشت و خاطره تو دلت بود. یعد یهو همه رو بلعیدی؟ من برگردم به عقب؟ من یک احمق...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
33
Georgia Home Health Services (new) – your local homehealth provider
Want to use your cane less? Our experienced therapy team is here to help. Learn More About Therapy Services. A Name You Know. Georgia Home Health is here to help. 8220;One of the deep secrets of life is that all that is really worth doing is what we do for others.”. Eorgia Home Health Services is one of the leading Home Health providers in Southeast Georgia with over 300,000 satisfied customers. Georgia Home Health Services. Georgia Home Health Services. Georgia Home Health Services. Learn More About Us.
gahhstar (Gabii N. M.) - DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')" class="mi". Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')". Join DeviantArt for FREE. Forgot Password or Username? Gabii N. M. Deviant for 9 Years. Gabii N. M. Last Visit: 49 weeks ago. This deviant's activity is hidden. Deviant since Sep 29, 2007. Not too y...
Gah Hup Seng Sdn Bhd
Casting iron liner and bushing. MS ISO 9001 : 2000. REG NO. AR 3237. GAH HUP SENG SDN BHD. Specialize in Hot Steel Forging, Gravity Casting and CNC Machining. Manufacturing Business inclusive of Tractor Components and Wear Part, and Motorcycle components for OEM and REM local and Oversea Market. One of the keys to Gah Hup Seng Sdn Bhd's success is its commitment to constant innovation in industrial/product design and development. Cast Iron Liner and Bushing.
OHMYGAYU | Love me, hate me, say what you want about me.
Love me, hate me, say what you want about me. January 31, 2010. Http:/ ohmygayu.tumblr.com. January 4, 2010. Http:/ gayuthegreatxz.livejournal.com. Mega long. EOY post(: good riddance 2009. December 27, 2009. I am so fcking glad that you are here. Gosh. 2009 has been almost the best and worst year of my life. So muchos of drama. Lets see. I chose to retain. I became an OGL. HAHAHA I LOVED MY 119 BABIES. This was quite tedious for me cuz I loved, like srsly loved 130(2008) with all my heart! Apart from th...
翡翠娱乐平台,翡翠娱乐注册,翡翠娱乐官方网址
گاهی با تو،گاهی با دیگری
گاهی با تو،گاهی با دیگری. آیا این دیگری در من است؟ یا دیگری در دیگریست؟ کاش میشد فهمید دیگری ازآن دیگریست. دستتو به من بده چشاتو باز كن،خوب نگاه كن اینجا درست نقطه ی پرتگاه یه گرداب تنگ . آسمونو میبینی؟ وقتی نتونن دوست داشته باشن تو رویاهاشون.اینجا روی این نقطه از ذهن من و تو،ماییم كه تصمیم میگیریم.ماییم كه برفارو سفید میكنیم به بودنمون. برات گفته بودم كه به نظرم عشق آدما میتونه خیلی عمیق تراز لیلی ومجنون به هم باشه؟ موضوعات: زندگی در پاره ای از اوقات. داستان از دو بخش مرتبط به هم تشكیل شده،بخش ابتدایی ك...
gahi-be-aseman-biya.blogfa.com
به نام آنکه وجودم از وجودش به وجود آمد
به نام آنکه وجودم از وجودش به وجود آمد. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۳/۰۲ساعت 9:39 توسط باران و مهران (تا پایان). شمع می سوزد و پروانه به دورش همه شب. من که می سوزم و پروانه ندارم چه کنم؟ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۳/۰۲ساعت 9:37 توسط باران و مهران (تا پایان). هزار و يك شب من پر از صداي تو بود گريه هر شب من فقط براي تو بود. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۳/۰۲ساعت 9:31 توسط باران و مهران (تا پایان). هر شب وقتي تنها ميشم حس ميکنم پيشه مني. دو باره گريم ميگيره انگار تو اغوشه مني. روم نميشه نگات کنم وقتي اشک تو چشمامه.
ツیه روز خــــ×ــوب میآدツ
ツیه روز خ وب میآدツ. سلآممن برگشتم.شمال عالی بود.بهترین روزایی ک تو تابستون داشتیم.اما جای یکی خالی بود.احساس میکردم. از شمال بگم.جمعه رفدیم آزمون قلم چی دادیم.من ی تیک میزدم میرفتم افق.مگ تایم میگذش. همیشه راه ساری باهم بودیم.اما اینبار ماری اینا زودتر راه افتادن.ما 12ورب راه افتادیم. تو جاده آهنگ ناصرعبداللهی گذاشت بابام.تو راه شمال.مه.بارون.دلم گرفت.هنذفری گذاشتم.تا شمال فکر یکی بودم. شمال رسیدیم تا شب تو ویلا با مریم ومرضیه گفدیم وخندیدیم.جای محمدرضا(شوهر مرضیه)خالی. ساعت نازنینم افتاد تو آب.حیف.
یک سینه سخن
ما و یک سینه سخن حوصله کن سنگ صبور . تا از این دل، دل بی حوصله صحبت بکنیم. تا فاش شود فقط تو در قلب منی. جراحی قلب باز کردند مرا. این دلخوشی شبیه همان بادبادک است. کافی ست یک دقیقه رها. دور می شود. رنجورم و با تاب و توانی که ندارم. دلتنگ توام ای تو همانی که ندارم. اگرچه بخت به من پشت کرده باکی نیست. مرا هزار امید است و هر هزار تویی". ما مشق غم عشق تورا خوش ننوشتیم. اما تو بکش خط به خطای همه ما. منم آن ایستگاه پیر و تنهایی که می داند. نباید دل سپرد این عابران گرم رفتن را. بیمار عشق، به نشود جز به وصل دوست.
gahi-khande-gahi-gerye.blogsky.com
خاطرات
کفشهای میرزا نوروز چاپ. تاریخ : چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1389 در ساعت 12:10 ق.ظ. سلام دوستان عزیز در باره ی فکر بکرم با برادرم که دو سال ازخودم کوچکترواز همه مان خنگتر بود مشورت کردم.تعجب نکنید چرا با آدم خنگتر از خودم وارد شور شدم چون برای بریدن بغل وپشت کفشهایم نیاز به یک ک مککار داشتم که دهن لق هم نباشد وگر نه هنوز فکرم را اجرا نکرده کتک را نوش جان میکردم. گفت پشت کفشتو بخوابان و بپوش.راستش بد هم نگفت ها! مشغول نوشتن مشقهایم بودم که صدای جیغ وداد مادرم را شنیدم که بایکی ازبزغاله ها دعوا می کرد . هنوز ا...
『 ﮚاﮧے Ґכּ 』 『 ﮚاﮧے ٺۅ 』
ﮚاﮧے Ґכ ﮚاﮧے ٺۅ. ﮚاﮧے Ґכ ﮚاﮧے ٺۅ. چگونه بر تعارض هایمان فائق آئیم. از نظر مذهبی هم عقیده نیستیم. 34;راهکارهایی برای مقابله با بدبینی همسر". استقبال جهانی از مسابقه ایرانی. آخرین وبلاگ های به روز شده. زندگی به سبک بیان! وبلاگ رسمی شرکت بیان. اخبار و اطلاعیه های بلاگ. اینجا وبلاگ اصلی من نیست و صرفا فقط مطالبی که فکر میکنم جالبه و بعدا لازمشون دارم رو میذارم. اما توی کامنت هام اشتباها این آدرس ثبت میشه خیلی وقت ها. اگر کسی آدرس وبلاگم رو خواست میتونه برام کامنت بذاره:). چگونه بر تعارض هایمان فائق آئیم.