ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir
غوغای تنهايیغوغای تنهايی
http://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir/
غوغای تنهايی
http://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
1.7 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
78
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.661 sec
SCORE
6.2
غوغای تنهايی | ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir Reviews
https://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir
غوغای تنهايی
غوغای تنهايی
http://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir/1391/3
ماه هاست که از لحظه آغاز یک پایان می گذرد! بهاری را گذراندم که هر روزش خزان دل بود و باران اشک و شبهایی را که به بلندای یلدا طعنه میزدند. و حال در آستانه تابستانی ام که می دانم بی تو سرمای دی را دارد و من از سرما بخود خواهم لرزید. چقدر این روزها قلمم میل به سیاه کردن کاغذ ها دارد،. این روزها که تو نیستی و من از همیشه بی تاب ترم! سیاه مشق هایم عطر و بوی دلتنگی می دهند و بی قراری. و تو کجایی تو . قرار روزهای بی قراریم؟ بیا و مگذار سپیدی تن کاغذ ها بیش از این از خراش قلم دلتنگیم رنجور شوند. و اگر هنوز درگیر...
غوغای تنهايی
http://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir/1390/2
صدای زنگ بی وقفۀ تلفن. کجا بودیم و به کجا رسیدیم. صدای داد بغل دستی ام مرا به خودم می آورد. ساکت کن اون تلفنو . ای بابا. در دلم آشوب است. همۀ آن سالها را مرور می کنم. در دلم پاسخ می دهم: نه! نمی شود دیگر نه. و تلفن همچنان زنگ می خورد. باز هم مرور می کنم. دیگر راحت نفس می کشم. نه حوصله تو را دارم نه بقیه را . نه حتی خودم. به ایستگاه آخر دوست داشتنمان. نوشته شده توسط برهوت در ۱۳٩٠/٢/۱٠. منوی اصلی - - - - - - - - - - Menu. درباره - - - - - - - - - - About. من ، میان بودن و نبودنم معلقم هنوز.
ghoghaye-tanhaee - غوغای تنهايی
http://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir/pages/1
تمام الفباء،در این دو کلمه است . آه تنهایی. از الف تا ی! در میان هر چه هست، بازیگر سریالی لحظه های بالا و پائین عمر تواند! بهار عشق،تابستان احساس،پائیز علاقه و در آخر . زمستان جدایی و باز هم . تنهایی. صدایی تو را میخواند برای همسفر شدن . در شب شام آخر! نوشته شده توسط برهوت در ۱۳۸٩/۸/٧. این نوشته اینجا نباید می بود اما .:. مانند حس آخرین برگ درخت تکیدۀ پاییزی. برگ می داند اگر از درخت جدا شود . از غم دوری درخت . می شکند . خرد می شود. اما درخت را دیگر نای نگاه داشتن برگ نیست. خش خش خش خش. خش خش خش خش. همنوا...
غوغای تنهايی
http://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir/1387/6
آسمان امروز سکوت غریبی دارد. در این سوز سگ کش. این سکوت را طوفانی در پیش است. گوییا طوفانی نبوده ، نیست؟ زنانی با لبخند مصنوعی یخ بسته. ای کاش همیشه تابستان بود. ای کاش ذهنمان برای همیشه به بن بست می رسید. کودک را رها کن. مادر را برای پاره ای مذاکرات . صدای خنده های کثیفشان. به یاد دیروز با او. و امروز بی همه چیز. و فکر فرداهایی بی بودن ما را بس. فریادش را در گلو باز هم می شکند. بگذارید من هم نباشم. نوشته شده توسط برهوت در ۱۳۸٧/٦/٥. منوی اصلی - - - - - - - - - - Menu. درباره - - - - - - - - - - About.
غوغای تنهايی
http://ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir/1391/7
چه فرقی می کند. برگها نارنجی باشند یا زرد یا حتی سبز. من که خودم نباشم. انگار هیچ کس نیست. بوی تعفن آزارم می دهد. بی تو ، مدتهاست گریه ام می آید. با رد پای اشک بر روی گونه هایم چه کنم. با نفس های بریده بریده ام! یک دنیا دیوانگی را چه کنم؟ نوای ساز ها دیوانه ترم می کنند. دلم تنگ است برای امن ترین جای دنیا. و اما همیشه دور از من حال تو خوب است. همه می گویند دوباره باید از نو حرکت کرد. نردی را که در آن هیچم و همه. کاش هیچ کجا نبودم. هیچ کجای این ناکجا آباد دنیا. لعنت بر این غم. لعنت بر این دلتنگی.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
تشرنامه
http://tasharnameh.blogfa.com/9009.aspx
این اتفاق شاید در حال افتادن است! دستهایش را به هم قفل کرده.می توان سنش را حدس زد. هفده سال،شاید هم کمتر! دلم به حال لبخندش می سوزد.من هیچوقت به هفده ساله ها نگاه هم نمی کنم چه برسد که! در را پشت سرش می بندد.خیلی ترسیده! نگاهش می کنم.بلافاصله لبخندش را تحویلم می دهد.می داند که باید مودب باشد.اینجا فقط یک نفر هست که می تواند ادب را کنار بگذارد! چاقویم را به طرفش نشانه می روم.حساب کار دستش می آید! اینقدر دنبالش نگردید.گم وگور شده! نوشته شده توسط گیتار و شعر 9:24 یکشنبه ششم آذر 1390. جونت بو می ده.
تشرنامه - جونده...!
http://tasharnameh.blogfa.com/post-202.aspx
به آنکه می دانم حرفهایم را می فهمد! یکی دارد مرا می خورد! باور کن دروغ نمی گویم! تازه شروع کرده ولی ول نمی کند! دارد پاهایم را می جود! انگشتانم را چند دقیقه قبل جوید! الان سراغم مچ پایم رفته! از همان روز اول شروع شد! تا به حال نگفته بودم! نمی خواهم بگویم فریبم دادی! همه چیز یک اتفاق بود! اما دوباره یاد آنروز افتادم که! خودت که می دانی! چشمهایت مرا زمین انداخت! آنقدر نشستم که برخاستنم تنها یک آرزو شد! سراغ هر کس را می گرفتم از من می گذشت! نه که می خواست! تحمل کردنش سخت بود! بار سنگینی شده بودم!
من آن خزان زده برگم... - پوچی
http://www.baharonline.blogfa.com/post-439.aspx
من آن خزان زده برگم. من هیچ نمی دانم! فقط میدانم چهار فصل گذشت که ندارمت. انگار هزار سال پیر شده ام ، حس میکنم خودم را نمیشناسم، به گذشته ها فکر میکنم و باز هم چیزی به ذهنم نمی رسد. نمیدانم قرار است چه باشم، قرار است کجا باشم یا به کجا برسم! نم چرا می روم چرا می آیم چرا کیفم پر و خالی می شود . نگذار دردانه ی ته تغاری ات به بی کسی عادت کند. من منتظرم تا تو با صدای مهربان و دستهای گرمت بیدارم کنی. از این کابوس نبودنت! نوشته شده در سه شنبه چهارم مهر ۱۳۹۱ 23:19 توسط رابعه. DESIGN BY : NIGHT SILENCE.
من آن خزان زده برگم... -
http://www.baharonline.blogfa.com/post-441.aspx
من آن خزان زده برگم. باز هواي این دل بی صاحبم ابري ست. هواي تو را دارد. من تشنه ام. تشنه ي ديدار چهره زيبايت، و يا حتي صداي ساده پاکت. و يا فقط صداي خنده ات. و يا چه میدانم پيامي،نامه اي. دستخطی! تشنه ام و اين تشنگي تا ابد بايد بماند با من. يادت آتش ميزند مرا. هر روز،هر لحظه،هر جايي که باشم، ذره ذره ميسوزم. کاش شعله اي مهيب داشت این آتش تا به يکباره نابودم ميکرد. افسوس اما این شعله خاکستريست. آهسته آهسته خاکسترم ميکند. يادت از يادم نميرود. نوشته شده در سه شنبه یازدهم مهر ۱۳۹۱ 23:12 توسط رابعه.
من آن خزان زده برگم... -
http://www.baharonline.blogfa.com/post-442.aspx
من آن خزان زده برگم. سال قبل درست همین ساعات آخرین دقایقی بود که در آغوش گرفتمت. آسمان همین گونه بود. تلخ و بد رنگ; من و آسمان هر دو خون گریه میکردیم. میدانستم روزگار سختی در انتظارم است اما باور کن تجسم نمی کردم اینگونه سراسر عذاب باشد. فقط دلم میداند و خدا! حال مرا. همان خدایی که چشم دیدن زندگی آرام ما را نداشت. همان که صدای دخترک را نشنید و اجازه داد وزن اندوههای دخترک از تحملش افزایش یابد. هی مادرکم امروز شد یک سال که تو نیستی! همه می گویند خاک سرد می کند مهرت را. بخدا این دروغی ست بزرگ. چه بی رحمی تو.
من آن خزان زده برگم... -
http://www.baharonline.blogfa.com/post-445.aspx
من آن خزان زده برگم. با خودم فکر می کردم دلتنگ که باشی بیزاری از هر مناسبتی. کنج اتاق . گوشه ی تختت! بهترین و آرامش بخشترین مکان برای زندگی ست. دوست داری همه ی روزها بی مناسبت سپری شوند! در روزهای "عید" و "تولد" و "شب یلدا" و "روز مادر" و همه ی اینها . بغضت بیشتر به انفجار نزدیک می شود. جای خالی ها برایت پر رنگ تر می شوند و زندگی غیر قابل تحمل تر. اواخر آذر.به دی که نزدیک می شدیم دلم یخ زده بود! مدام فکر می کردم دی ماه! یادآور بودن من است! چه تولدی ست این؟ من باشم و تو زیر خروارها خاک! دی ماه از تقویم!
عاشقانه ها ی کامران جون - ماندن یا رفتن ...
http://www.kamranjoon.blogfa.com/post-507.aspx
عاشقانه ها ی کامران جون. نازنینم نمی روم تا بودنم را باور کنی. می مانم تا بدانی نمی توانی. اینگونه آسان مرا از خود برانی. می دانم هنوز لحظات بسیاری باید. در کنار تو باشم تا به من عادت کنی. اینگونه از کنارت نمی روم. اگر نگاهت را به زیر پايت بیاندازی مرا می بینی. همیشه همانجایم. به تو نزدیک و به تو دور. ديروز با يک دسته گل اومده بود به ديدنم. با يک نگاه مهربون. همون نگاهي که سالها ارزو شو داشتم و از من دريغ ميکيرد. گريه کرد و گفت دلش برام تنگ شده. ولي من فقط نگاهش کردم . متولد : 8 تیر 62. قد 185 سانتی متر.
عاشقانه ها ی کامران جون - اشتباه ...
http://www.kamranjoon.blogfa.com/post-505.aspx
عاشقانه ها ی کامران جون. نازنینم نمی روم تا بودنم را باور کنی. می مانم تا بدانی نمی توانی. اینگونه آسان مرا از خود برانی. می دانم هنوز لحظات بسیاری باید. در کنار تو باشم تا به من عادت کنی. اینگونه از کنارت نمی روم. اگر نگاهت را به زیر پايت بیاندازی مرا می بینی. همیشه همانجایم. به تو نزدیک و به تو دور. ديروز با يک دسته گل اومده بود به ديدنم. با يک نگاه مهربون. همون نگاهي که سالها ارزو شو داشتم و از من دريغ ميکيرد. گريه کرد و گفت دلش برام تنگ شده. ولي من فقط نگاهش کردم . متولد : 8 تیر 62. قد 185 سانتی متر.
من آن خزان زده برگم... -
http://www.baharonline.blogfa.com/post-447.aspx
من آن خزان زده برگم. رفتنت را خواب دیده بودم. حالا! آمدنت را به خواب هم نمی بینم! نوشته شده در دوشنبه هجدهم دی ۱۳۹۱ 20:0 توسط رابعه. DESIGN BY : NIGHT SILENCE. اگر سواد ت قد بکشد. چشم هایم را بخوانی. چه بی رحمی تو. تو رفتهای و کل دنیا ،مرخصی گرفته اند برای خراب شدن روی سرم. چه خوب که ویرانیم را نمیبینی عزیز دلم. مرگ را دوست دارم! حس غريبی به من مي گويد آن جا كسي است قلبش پاك و محبتش بي دريغ! هر كه باشد ،هر چه باشد. از اين آدميان خاكي بهتر است! غذاهای به ظاهر خوشمزه و در عین حال مضر. پسری با کفشهای کتانی.
تشرنامه - گام...!
http://tasharnameh.blogfa.com/post-199.aspx
به یاد دختری که از سر راه نیامده بود! هوا از همیشه تاریکتر شده بود! پیاده رو دیگر داشت عرضش را از دست می داد! بی اختیار مسیرم را کج کردم،دور شده بودم! یادم می آید گفته بودی امیدوار نباشم! همیشه نمی توانستم با تصمیم دیگران کنار بیایم! این حق من نبود،ولی می خواستم! از همه چیزم گذشتم،از خودم،از داشته هایم! از امید به داشتن هایم! کاش فقط می فهمیدم چرا؟ آنقدر زیر این نقطه های این چرا نشسته ام نگو! آنقدر به این علامت سوالش تکیه زده ام که! دست خودم هم نبود،می دانی.وقتی دل می خواهد،دیگر خواسته است! جونت بو می ده.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
78
Ghogha Tours & Travels
Ghogha Travels Pvt Ltd. Diwali Vacaion tour : contact for more detail (M):75758 68686. Sleeper Coach AC bus. Imagica and Kumbhalgarh Tour enjoy with us! For more detail contact for more detail (M):75758 68686. Stay in tent and enjoy rajwadi food. Contact for more detail (M):75758 68686. Char dham tour will be book on May-2017 contact for more detail (M):9099040220.
♀♂مرســـی خداااا...!!!♀♂
به تو رسیدم . جوجو و شوشو 12:59 دوشنبه دهم شهریور 1393. به سلامتی لحظه هایی که رفتن و نموندن ولی ما هنوز تو کفشون موندیم . جوجو و شوشو 13:8 شنبه بیست و یکم تیر 1393. خدایا تنها نزار دلی رو که هیچکس دردش رو نمیدونه. جوجو و شوشو 13:36 جمعه بیست و سوم خرداد 1393. زن باس وقتی آقاشون خوابه هی با ریشاش و موهاش ور بره و بکشه. که آقاشون دیوونه بشه. پاشه داد بزنه دیوونم کردی نیم وجبی چی میخوای؟ دختره زل بزنه تو چشماش بگه؟ جوجو و شوشو 15:29 پنجشنبه یازدهم اردیبهشت 1393. همیشه فکر کن توی دنیای شیشه ای زندگی میکنی.
غـــ ـوغــــ ـآے عــ ِــشــ ـــق
غ وغ آے ع ش ق. Loading . 99%. تو ن مے دانے و قتے. و قتی ص دایت آهنگ ه میشگے ا ش رآ ن دار د. گاه کﮧ غم عالم در د ل ت جاے مے گیرد. ا ز ه مﮧ ے د نیا گ رفتﮧ ا ست. مے خواه م ی کبآره. ت مآم ه ستے رآ بﮧ. ت مام د نیا رآ ب ر ه م ریز م. تو چﮧ مے دانے چﮧ. چ شمان ت رآ دید ن. نمے خواهم .نمے خواه م دنیایے رآ. م ن د ر آن ی ک ل حظﮧ. آرام ش ن دار د. روزے کﮧ گ ل خ نده روے ل بان ت ب شک فد. ب هت رین و شیرین ت رین ل حظﮧ ے ز ند گے م ن ا ست. ع شق م ن , م ن ه مه ا م رآ بآ تو مے خواه م. ز ند گے بدون تو و ل بخ ندت ب رای م پوچ ا ست.
غوغای ستارگان
تنها برخی از مردم باران را حس می کنند.بقیه فقط خیس می شوند. به بهانه ی مادر . ای زیباترین گل زندگی من. ای مهربان ترین حضور هستی من. من تمام وجودم بسته به وجود تو است. حس من به تو متفاوت ترین احساس دنیاست. روی کدام نیمکت بنشینم که بهتر از تو درس محبت بی قید و شرط را یادم دهند. که نمی یابم چنین نیمکتی را . به کدام منظره نگاه کنم که ساعت ها و روزها چشمانم را بی لحظه ای درنگ به خود خیره کند. که نیست . جز منظره ی چشمان تو. بخوان برایم لالایی های کودکی ام را. و تکرار کن که خوابم نمی برد بدون آهنگ صدایت. وقتی ه...
غـوغـــــــای سکــــــــوت
ﺑﻌﺪ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻡ ﻧﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ، ﻧﻪ ﻧﺸﺎﻧﯽ! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻣ ﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ. ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ:ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻗﺒﺮ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺴﺖ. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮏ ﺗﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺩﻓﻦ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺶ ، ﻣ ﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ. ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﺮﺩ ، ﺍﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣ رد. ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣ ﺮﺩ ،ﺍﻭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ. ﺁﺭﯼ ﺑﺎ ﺧﻂ ﺩﺭﺷﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ :. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣ ﺮﺩﻩ .". تاريخ شنبه دوم آذر 1392ساعت 23:27 نويسنده لعیا. گاهی احساس می کنی با وجود همه چیز،. هیچ چیز نداری، گاهی میان آشناهای قدیمی. تاريخ دوشنبه...
ghoghaye-tanhaee.persianblog.ir
غوغای تنهايی
چه فرقی می کند. برگها نارنجی باشند یا زرد یا حتی سبز. من که خودم نباشم. انگار هیچ کس نیست. بوی تعفن آزارم می دهد. بی تو ، مدتهاست گریه ام می آید. با رد پای اشک بر روی گونه هایم چه کنم. با نفس های بریده بریده ام! یک دنیا دیوانگی را چه کنم؟ نوای ساز ها دیوانه ترم می کنند. دلم تنگ است برای امن ترین جای دنیا. و اما همیشه دور از من حال تو خوب است. همه می گویند دوباره باید از نو حرکت کرد. نردی را که در آن هیچم و همه. کاش هیچ کجا نبودم. هیچ کجای این ناکجا آباد دنیا. لعنت بر این غم. لعنت بر این دلتنگی. چشم هایم ...
به نام عشق زیبا ترین دروغ دنیا
مینویسم شاید عقده دلم واشه. اما نگاه خندانت،مرا شرمگین کرد! چه کسی بهتر از تو! دل 2حرفه من خیلی حرف داره.خیلی. چند وقت است برایت مینویسم. وگاهی تو مینویسی و من میخوانم. این روزها درد دلهایمان را. ب زبان نمی آوریم. مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود. روی دیوار احساس چ کسی مینوشتیم. نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی. پشت هر یک از این نوشته ها یک نفرنشسته است. میخواند،فکر میکند،گاهی هم گریه میکند،یا میخندد. برای چند دقیقه هم ک باشد از دنیای واقعی مرخصی میگیری. مینشینی برای دل خودت. فراموش میکنیم خودمان را.
دلنوشته ها
امیدوارم که لحظات خوشی را تو این ویلاگ سپری کنید. وبلاگ رسمی Dj Reza. هم کلاسی .دلتنگتم! تاريخ : جمعه بیست و هفتم دی 1392 نویسنده : حمیده. در به دست گرفتن قلم و بیان کردن راز دل باید سالیان سال در کوچه پس کوچه های عشق بدنبال سایه همانند خود گشت و آن را مونس تنهایی خود کرد . اما نه؟ نزدیک نر از سال ماه است و نزدیکتر از ماه برخورد یک نگاه است . نگاهی از جنس نگاه های اون سالهای دور ، پشت نیمکت های چوبی که به شیشه دل خورد و ترکی برداشت و آهی شد به نام دوستی . دوستی من و تو! دیگر هوای برگرداندنت را ندارم .
غـــــوغـــــاے بـــــاد
در رقص عظیم تو. آفتاب همیشه را طالع میکند. نوشته شده در سه شنبه 1393/10/16. ساعت 17:38 توسط ستاره. رد شد شبیه رهگذری باد، از درخت. آرام سیب کوچکی افتاد از درخت. افتاد پیش پای تو، با اشتیاق گفت:. ای روستای شعر تو آباد از درخت،. امسال عشق سهم مرا داد از بهار. آیا بهار سهم ترا داد، از درخت؟ امشب دلم شبیه همان سیب تازه است. سیبی که چید حضرت فرهاد از درخت. کی میشود که سیب غریب نگاه من. با دست گرم تو شود آزاد از درخت. چشمان مهربان تو پرباد از بهار. همواره رهگذار تو پرباد از درخت. امروز آمدی که خداحافظی کنی.
آوات هایم
دوشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۴. بگو بگو همنسفم تو بگو چرا دیگه با دلم راه نمیای. قهر می کنی میری تنها میشم هیچجوری هم که کوتاه نمیای. بهونه میگیری میگیره دلم تا میبینی که پیش تو گیره دلم. میری که بگم نرو عاشقتم میری که بدونی اسیره دلم. متن آهنگ هم نفس مرتضی پاشایی. مگه نمی دونی درگیر عاشقی ام نمی دونه که یادم رفته کیم. نمی دونی تکه کلام منی نمی تونی از من دل بکنی. بیا که هوا پسه تو دله من بیا که شده جادو دل من. دوست دارمت نمی گم که نری خوب بلدی دلمو ببری. حیفه نگاه نکنی تو چشام خنده نمی مونه روی لبام.
× ! ... دختری از جنس هستی ×
دختری از جنس هستی. گفتمش آغاز درد عشق چيست؟ گفت آغازش سراسر بندگيست! گفتمش پايان آن را هم بگو؟ گفت پايانش همه شرمندگيست! گفتمش درمان این درد را بگو؟ گفت درماني ندارد، بي دواست! گفتمش يك اندكي تسكين آن؟ گفت تسكينش همه سوز و فناست! شنبه هشتم تیر 1392 ] [ 13:1 ] [ هس ت ی ] . سه شنبه بیست و یکم خرداد 1392 ] [ 14:23 ] [ هس ت ی ] . سه شنبه بیست و یکم خرداد 1392 ] [ 14:21 ] [ هس ت ی ] . ببینید چقد گوگولی مگولیه . چهارشنبه هشتم خرداد 1392 ] [ 12:44 ] [ هس ت ی ] . چهارشنبه هشتم خرداد 1392 ] [ 12:32 ] [ هس ت ی ] .