mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . .
http://www.mytwilight.blogfa.com/9005.aspx
سپیده دم . . . زنگ زدم خونه ي خالم، ميگم خونه ايد؟ ميگه ميخواين بياين اينجا؟ ميگم پ نه پ دارم حضور غياب ميکنم! زنگ زدم ميگم مامان بيا ، منو گرفتن ميگه خاک تو سرم، ارشاد؟ پ نه پ مرکز نخبگان ايران! موقع ناهار به دختر عموم ميگم پاشو سفره رو بنداز. ميگه سفره ناهار؟ پ نه پ سفره ابوالفضل! با دوستم رفتيم تو يه مغازه ي شلوغ که عسل طبيعي ميفروشه نوبت ما که شد طرف گفت : شمام عسل ميخواين! پ نه پ دوتا زنبوريم اومديم استخدام شيم! خواهرم رو بردم بيرون بهش رانندگي ياد بدم . حموم بودم، مامانم مي زنه به در. مي گم بله؟
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . .
http://www.mytwilight.blogfa.com/9002.aspx
سپیده دم . . . و اين چنين است كه يك كهكشان ميميرد . كاتالان ها ابر انسان نبودند، ولي يك كهكشان رو خاموش كردند . يي ها از هزارتا سياهچاله براي كهكشان رئال مادريد. نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت۱۳۹۰ساعت 1:34 توسط مهرناز. کی بود صدا زد دون دون؟ روزی روزگاری یه ا لسون بود و و لسون، که سه تا میشدن با دون دون :دی. ای جانم . دون دون من. میدونستی خیلی جیگر و ای جان شده بودی؟ فروردین هم مثل برق و باد گذشت. ماحصلش چی بود؟ کلی تا فرمول، چندین تا ویدئوی خوشمل، دو تا ال کلاسیکوی وحشتناک و یه کوپا دل ری له شده!
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . . - ساحل
http://www.mytwilight.blogfa.com/post-67.aspx
سپیده دم . . . دلم گرفته. دفترچه ي گوشيمو باز ميكنم به يه شماره زنگ بزنم:. نه هيچكدوم جواب بده نيستن. لپ تاپو روشن ميكنم ميشينم پاي "آشنايي با مادر" كه شيلان اس ام اس ميده فردا مياي بريم ساحل؟ اس ام اس ميدم به نانا ببينم اونم مياد، اوكي ميده. پريروز من و شهرزاد و ناهيد و شيلان و كيانمهر (داداشش) صبح زود رفتيم خيابون ساحلي پياده روي. وقتي رسيديم كنار دريا، هوا روشن بود. همونجا نشستيم و لقمه هايي كه شيلان درست كرده بود رو با ولع خورديم. ديگه آفتاب كاملا در اومده بود و هوا هم كم كم داشت گرم ميشد. گل آقا : .
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . . - :)
http://www.mytwilight.blogfa.com/post-76.aspx
سپیده دم . . . و این چنین است که بعد از مدت های مدید، از اینکه یه ایرانی هستیم به خود می بالیم. ممنونیم آقای فرهادی . از اینکه چیزی به ما دادی که میتونیم با تمام وجود بهش افتخار کنیم :). نوشته شده در سه شنبه ۹ اسفند۱۳۹۰ساعت 20:21 توسط مهرناز. ما بارسلونا هستیم، ما قهرمانیم . I don't want tomorrow. Just give me some today. سایت تخصصی هواداران بارسلونا. فروم طرفداران آدام لمبرت. طرفداران گرگ و میش. گل آقا : . ترس از جن و روح. Adam Lambert Persian News. وقتی ما بودیم , هیشکی نبود. یادداشت های يك دختر ترشيده.
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . .
http://www.mytwilight.blogfa.com/9004.aspx
سپیده دم . . . دلم گرفته. دفترچه ي گوشيمو باز ميكنم به يه شماره زنگ بزنم:. نه هيچكدوم جواب بده نيستن. لپ تاپو روشن ميكنم ميشينم پاي "آشنايي با مادر" كه شيلان اس ام اس ميده فردا مياي بريم ساحل؟ اس ام اس ميدم به نانا ببينم اونم مياد، اوكي ميده. پريروز من و شهرزاد و ناهيد و شيلان و كيانمهر (داداشش) صبح زود رفتيم خيابون ساحلي پياده روي. وقتي رسيديم كنار دريا، هوا روشن بود. همونجا نشستيم و لقمه هايي كه شيلان درست كرده بود رو با ولع خورديم. ديگه آفتاب كاملا در اومده بود و هوا هم كم كم داشت گرم ميشد. صبحا با شی...
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . .
http://www.mytwilight.blogfa.com/9012.aspx
سپیده دم . . . و این چنین است که بعد از مدت های مدید، از اینکه یه ایرانی هستیم به خود می بالیم. ممنونیم آقای فرهادی . از اینکه چیزی به ما دادی که میتونیم با تمام وجود بهش افتخار کنیم :). نوشته شده در سه شنبه ۹ اسفند۱۳۹۰ساعت 20:21 توسط مهرناز. ما بارسلونا هستیم، ما قهرمانیم . I don't want tomorrow. Just give me some today. سایت تخصصی هواداران بارسلونا. فروم طرفداران آدام لمبرت. طرفداران گرگ و میش. گل آقا : . ترس از جن و روح. Adam Lambert Persian News. وقتی ما بودیم , هیشکی نبود. یادداشت های يك دختر ترشيده.
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . .
http://www.mytwilight.blogfa.com/9007.aspx
سپیده دم . . . پرده ی اول :. مادر سخت مشغول چنگ زدن به پارچه ای است، بوی مایع سفید کننده در فضا پخش شده است. مادر در حالی که سه عدد پیراهن سفید آستین بلند پدر را در دست دارد خطاب به پدر : آستین کدومو می خوای برات کوتاه کنم؟ پدر : واسه چی؟ مادر : خب حالا بگو. می خوام آستین یکیشو برات کوتاه کنم. بگو کدوم یکی باشه. پدر : نمی خواد. مادر همچنان اصرار میکند، پدر باز هم مخالفت! پرده ی سوم :. نیم ساعت بعد . مادر باز هم اصرار میکند : یکیشو انتخاب کن دیگه . من : قضیه مشکوک میزنه! من و پدر : چرا؟ پرده ی چهارم :.
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . . - انقراض یک کهکشان
http://www.mytwilight.blogfa.com/post-70.aspx
سپیده دم . . . و این چنین است که یک کهکشان واقعا. رونالدو اینجا دیگه کاملا در برابر قدرت تکنیک لئو مسی کم آورد و زانو زد :دی. اگه بازیکنای رئال می رفتن ورزش های رزمی کار می کردن بیشتر قهرمانی کسب می کردن! تیوب چاگی هایی که اینا میزدن، من تو مبارزه های تکواندو المپیک هم ندیده بودم! مورینیو هم که دیگه کاملا ثابت کرد آقای خاص. این چه حرکتی بود؟ ولی خوشم اومد از ب. که بازی قشنگ و همیشگی خودشو اجرا کرد. هرچند که به آمادگی رئال نبود! ای جان سسک فابرگاس . در عرض ده دقیقه ۹۰%ه اتفاق های ممکنه با لباس ب. گل آقا : .
mytwilight.blogfa.com
. . . ســپیده دم . . . - . . .
http://www.mytwilight.blogfa.com/post-73.aspx
سپیده دم . . . پرده ی اول :. مادر سخت مشغول چنگ زدن به پارچه ای است، بوی مایع سفید کننده در فضا پخش شده است. مادر در حالی که سه عدد پیراهن سفید آستین بلند پدر را در دست دارد خطاب به پدر : آستین کدومو می خوای برات کوتاه کنم؟ پدر : واسه چی؟ مادر : خب حالا بگو. می خوام آستین یکیشو برات کوتاه کنم. بگو کدوم یکی باشه. پدر : نمی خواد. مادر همچنان اصرار میکند، پدر باز هم مخالفت! پرده ی سوم :. نیم ساعت بعد . مادر باز هم اصرار میکند : یکیشو انتخاب کن دیگه . من : قضیه مشکوک میزنه! من و پدر : چرا؟ پرده ی چهارم :.