shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/8707.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. ای همه نیاز من. با تو بی نیازترینم. ای همه نیاز من. نویسنده: سعید ساعت 16:26. و اين داستان دو دلداده جوان به نام های دللا Della. است که هر چند بی چيز و فقير بودند، اما همديگر را ديوانه وار دوست داشتند. دللا از آخرين پله ها هم بالا می رود و در را که باز می کند، از ديدن شوهرش که در خانه منتظر او بود تعجب می کند. بسته کادوئی هم در دست جيم بود که معلوم بود هديه شب عيد او برای همسرش است. حال نوبت جيم بود، وقتی جيم کادوی خود را باز می کند در عين ناباوری می بيند که دللا...
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/post-296.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. برای اسم تو چندتا دونه حرفم. اگه سبزم اگه جنگل. اگه ماهی اگه دریا. اگه اسمم همه جا هست. روی لبها تو کتابا. اگه رودم رود گنگم. مثل بودا اگه پاک. اگه نوری به صلیبم. اگه گنجی زیر خاک. واسه تو قد یه برگم. پیش تو راضی به مرگم. اگه پاکم مثل معبد. اگه عاشق مثل هندو. مثل بندر واسه قایق. واسه قایق مثل پارو. اگه شهری بی حصار. واسه آرش تیر آخر. واسه جاده یه سوار. واسه تو قد یه برگم. پیش تو راضی به مرگم. اگه قیمتی ترین سنگ زمینم. توی تابستون دستای تو برفم. واسه تو قد یه برگم.
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/post-301.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. آيا شما خدا هستيد؟ در تعطيلات كريسمس، در يك بعد از ظهر سرد زمستاني، پسر شش هفت سالهاي جلوي ويترين مغازهاي ايستاده بود. او كفش به پا نداشت و لباسهايش پاره پوره بودند. زن جواني از آنجا ميگذشت. همين كه چشمش به پسرك افتاد، آرزو و اشتياق را در چشمهاي آبي او خواند. دست كودك را گرفت و داخل مغازه برد و برايش كفش و يك دست لباس گرمكن خريد. آنها بيرون آمدند و زن جوان به پسرك گفت:. حالا به خانه برگرد. انشالله كه تعطيلات شاد و خوبي داشته باشي. این همه مهربونی و از خودگذشتگی.
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/post-299.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. باز هم بیخوابی شبانه و باز هم یاد تو همسر نازنینم. دلم می خواست صورت و موهايم را چنان با ولعي وحشي به عرياني عطر تنت. تا يک روز خستگي. اين روح و جسم سركش و تنهايم را در اين غربت تلخ استشمام کنم و تو با درک و فهم و مهربانی. گيسوان آشفته از عشقم را مرتب کنی . كني ش عشق من . آه كه در اين تاريكي و تنهايي شب اين تن بي تابم و اين دل سرگشته ي خراب. ديوانه ام چنان تو را به خويش ميخواند كه هر دم با ناله هايش. روح مرا به خود مي پيچاند. و تلخيش ذهن منقلبم را پر ميكند.
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/8704.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند. عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم. امیلی همان طور که با دست های لرزان نامه را روی میز می گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمی نبود. همان طور که مرد و زن فقیر در حال دور شدن بودند، امیلی درد شدیدی ...
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/8709.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. من ندانم که کیم. که تویی شاه بیت غزل زندگیم. مجنون وار دوست دارم سارا. نویسنده: سعید ساعت 13:26. و خدا عشق را آفرید. خداوند روز اول آفتاب را آفرید. روز دوم دریا را آفرید. روز سوم صدا را. روز چهارم رنگ را. روز پنجم حیوانات را. روز ششم انسان را. روز هفتم خدا اندیشید دیگرچه. را نیافریده است پس تو را برای من آفرید. نویسنده: سعید ساعت 15:27. دو روز مانده به پایان جهان. تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز. تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/post-304.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. من ندانم که کیم. که تویی شاه بیت غزل زندگیم. مجنون وار دوست دارم سارا. نویسنده: سعید ساعت 13:26. درباره : از تلخی میشه به نیکی ها رسید. و خدا عشق را آفرید. آيا شما خدا هستيد؟ شریک همه لحظه هام. باز هم بیخوابی شبانه و باز هم یاد تو همسر نازنینم. برای اسم تو چندتا دونه حرفم. ای همه نیاز من.
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/8706.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. قطره دلش دريا ميخواست. خيلي وقت بود كه به خدا گفته بود. هر بار خدا ميگفت: از قطره تا دريا راهيست طولاني. راهي از رنج و عشق و صبوري. هر قطره را لياقت دريا نيست. قطره عبور كرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ايستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار چيزي از رنج و عشق و صبوري آموخت. تا روزي كه خدا گفت: امروز روز توست. روز دريا شدن. خدا قطره را به دريا رساند. قطره طعم دريا را چشيد. طعم دريا شدن را. اما. آسمونی ترین عشق خدا.
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/post-303.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. و خدا عشق را آفرید. خداوند روز اول آفتاب را آفرید. روز دوم دریا را آفرید. روز سوم صدا را. روز چهارم رنگ را. روز پنجم حیوانات را. روز ششم انسان را. روز هفتم خدا اندیشید دیگرچه. را نیافریده است پس تو را برای من آفرید. نویسنده: سعید ساعت 15:27. درباره : از تلخی میشه به نیکی ها رسید. و خدا عشق را آفرید. آيا شما خدا هستيد؟ شریک همه لحظه هام. باز هم بیخوابی شبانه و باز هم یاد تو همسر نازنینم. برای اسم تو چندتا دونه حرفم. ای همه نیاز من.
shokolateetalkh.blogfa.com
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک
http://www.shokolateetalkh.blogfa.com/post-302.aspx
بهشت سارا و سعید * شکلات تلخ و گفتار نیک. دو روز مانده به پایان جهان. تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز. تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی. نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد وبیراه گفت ،خدا سکوت کرد. جیغ کشید و جار و جنجال راه انداخت. آسمان و زمین را به هم ریخت. به پر و پای فرشته ها و انسان پیچید. کفر گفت و سجاده دور انداخت. دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت : عزیزم. اما یک روز دیگر هم رفت. و به آنها که...