h-love-2008.blogfa.com

gharibe-ashena-borna.mihanblog.com

--((( غریبه آشنا )))-- - نامه هایم به تو ...

http://gharibe-ashena-borna.mihanblog.com/post/94

غریبه آشنا ) )-. به کسی که به شما احسان می کند پاداش دهید و اگر نمی توانید ، تشکر کنید ،که تشکر و سپاس خود نوعی پاداش است.( حضرت محمد ). نامه هایم به تو . نامه هایم به تو. گذر ثانیه ها را،. ایستادست کسی چشم به راه. روشنایی همه جا هست ولی،. روز من بی تو شب است. دل من تنگ شده،. باز آی از طرف جادۀ دور. تا سرازیر شود دست من از حاشیه در. به هم آغوشی تو. و به یاد آر که من،. خوب هم بوده ام انگار. بی بها بوده و کم. نامه هایم را تو،. لینک های مرتبط :. جمعه 4 اسفند 1391 : نویسنده : غریبه آشنا. ممنون که بهم سرزدی.

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد - دوستم بدار اندکی اما ...

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/post-3.aspx

دوستم بدار اندکی اما . گفت: دوستت دارم. یک عالمه! گفتم: دوستم داشته باش کمی، اما برای همیشه! گفت: دوستت دارم. یک عالمه! گفتم: آدم ها کم تحملند، نمی توانند یک بار سنگین را مدتها به دوش بکشند، بالاخره یک جا خسته می شوند و می گذارندش زمین. بار سنگین عشق را نمی تونی مدت طولانی به دوش بکشی، اما یک بار سبک را. گفت: دوستت دارم. یک عالمه! کیه که بدش بیاد دوستش داشته باشند؟ کیه که از محبوب بودن، مطلوب بودن و معشوق بودن بدش بياد؟ باشه دوستم داشته باش يك عالمه، اما براي هميشه! خنديد و گفت: باشه! من بچه مظلومي ام!

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد - روزای اول سال تحصیلی 90-91

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/post-12.aspx

روزای اول سال تحصیلی 90-91. به به سلام بر همگی احوال شما؟ ماشالا از چهره های نورانی معلومه ماه مهر بهتون ساخته بشاش شدین معلما و اساتید ارجمند رو دیدین و باهاشون بوس رد و بدل کردین. البته استادای محرم منظورمه چرا آنی ذهنتون منحرف میشه؟ حالا استاد همش اصطلاح خارجی میگفت همه مثل برق مینوشتن اما من و دوستم به در و دیوار نگاه میکردیم حالیمون که نمیشد. بعد چند دقیقه استاد فهمید ما گیجیم گفت شما دو تا آقایون که اومدین اینجا کلاس ارشده من با شما ساعت بعدی کلاس دارم! راستی این مطلب رو خوندم خیلی به دلم نشست:.

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/9007.aspx

روزای اول سال تحصیلی 90-91. به به سلام بر همگی احوال شما؟ ماشالا از چهره های نورانی معلومه ماه مهر بهتون ساخته بشاش شدین معلما و اساتید ارجمند رو دیدین و باهاشون بوس رد و بدل کردین. البته استادای محرم منظورمه چرا آنی ذهنتون منحرف میشه؟ حالا استاد همش اصطلاح خارجی میگفت همه مثل برق مینوشتن اما من و دوستم به در و دیوار نگاه میکردیم حالیمون که نمیشد. بعد چند دقیقه استاد فهمید ما گیجیم گفت شما دو تا آقایون که اومدین اینجا کلاس ارشده من با شما ساعت بعدی کلاس دارم! راستی این مطلب رو خوندم خیلی به دلم نشست:.

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد - حرف خودمونی با خدا

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/post-8.aspx

حرف خودمونی با خدا. خدا نمیدونم از کجا شروع کنم؟ میگی رو دنیا من دلسوزترین واسه شمام میگی صمیمی ترین دوستتون من باید باشم میگی اگه خودت اراده کنی که خوب بشی همه خطاهات رو میبخشم میگی دوستت دارم اما من با چه رویی بیام؟ بیام بگم از کدوم گناهی بگذری و بهم نگاه کنی؟ به کدوم خوبیم بنازم و بتونم باهات حرف بزنم! بازم ته همه کارهام به تو میرسم جایی ندارم که برم اینا رو بخوام؟ منو ببخش که یه وقتایی از سر بیصبری تو خلوت و تنهاییم ازت میپرسم : آخه چرا؟ چی می شه اگه ؟ هر وقت خواستم باهات حرف بزنم با مهربونی گوش دادی...

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد - خدای مهربون

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/post-4.aspx

بنده ي من نماز شب بخوان که يازده رکعت است. خسته ام، نميتوانم نيمه شب يازده رکعت بخوانم! قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان. خدايا! سه رکعت زياد است! قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو. من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم ميپرد! همان جا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله. هوا سرد است و نميتوانم دستانم را از زير پتو بيرون بياورم! در دلت بگو يا الله، ما نماز شب برايت حساب ميکنيم بنده اعتنايي نميکند و ميخوابد. ببينيد من اين قدر ساده گرفته ام، اما بنده ي من خوابيده است. خدايا با من قهري !

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/8908.aspx

دو سال با خاطرات عموم گذشت. چهارشنبه ۲۹ آبان دو سال پیش بود که تو خونه بوديم كه يه دفعه يكي از فاميلامون زنگ زد و گفت حال عموتون يه خرده بده و سريع برين بيمارستان. ما هم با سرعت نور آماده شديم و تو خيابون كه بوديم دوباره زنگ زدن و گفتن پسر عموهام از بيمارستان رفتن خونه. وقتي رسيديم دم خونه عموم . دو سال باور نکردنی گذشت و ۵شنبه شب دومیبن سالگردشون بود اما هونز هم نتونستیم باور کنیم و شوخی ها و شادی های عموم هنوز جلو چشم همه هست! از همتون معذرت میخوام عید سعید قربان گذشت اما آپ نکردم! سه رکعت زياد است!

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد - دو سال با خاطرات عموم گذشت

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/post-5.aspx

دو سال با خاطرات عموم گذشت. چهارشنبه ۲۹ آبان دو سال پیش بود که تو خونه بوديم كه يه دفعه يكي از فاميلامون زنگ زد و گفت حال عموتون يه خرده بده و سريع برين بيمارستان. ما هم با سرعت نور آماده شديم و تو خيابون كه بوديم دوباره زنگ زدن و گفتن پسر عموهام از بيمارستان رفتن خونه. وقتي رسيديم دم خونه عموم . دو سال باور نکردنی گذشت و ۵شنبه شب دومیبن سالگردشون بود اما هونز هم نتونستیم باور کنیم و شوخی ها و شادی های عموم هنوز جلو چشم همه هست! از همتون معذرت میخوام عید سعید قربان گذشت اما آپ نکردم! در پی هر گریه.

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد - روزای تابستون

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/post-10.aspx

برگ بودن در مسیر باد نیست. ریشه هم هرگز اسیر باد نیست. زندگی چون پیچکی است. انتهایش میرسد بیش خدا. سلام به همه دوستای خوبم . امیدوارم حال همگیتون خوب و خوش و سلامت باشه و ایام به کامتون باشه چه خبرا با روزای پایانی تابستون؟ آخرشم اینقدر عرق جبین ریختیم تلاش کردیم خون دلها خوردیم این مدرک وامونده نصیب ما نشد؟ موندم خود استادا خسته نشدن این همه قیافه ماها رو تحمل میکنن و ولمون نمیکنن بریم؟ نوشته شده در شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 12:17 توسط س.ر. سر متولد سال 67 از یزد. دانشجوی سال پنجم رشته کارشناسی.

zire-asemoone-yazd.blogfa.com

زیر آسمون یزد - صبر خدا

http://www.zire-asemoone-yazd.blogfa.com/post-11.aspx

عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم. همان یک لحظه اول ،. که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،. جهان را با همه زیبایی و زشتی ،. بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم . که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین. زمین و آسمان را. واژگون ، مستانه میکردم . عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم . نه طاعت می پذیرفتم ،. نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،. پاره پاره در کف زاهد نمایان ،. سبحۀ، صد دانه میکردم . عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم .