khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: July 2005
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2005_07_01_archive.html
خيلي وقتا دلم ميخواد به خاطراتم برگردم وآنهارو زير ورو كنم وچرخي توشون بزنم .يكي ميگفت آدم نبايد با گذشته اش زندگي كنه بهش گفتم مگه ميشه گذشته انسان، آينده اونو ميسازه پس چطورامكان داره كه انسان بدون گذشته اش زندگي كنه .من هراز چندگاهي يكبار ميشينم اونارو مرور ميكنم .وقتي واقه بينانه نگاه ميكنم ميبينم بيشتر قسمتاش نشان از آدمي بازيگوش وبسيار شيطون داره كه .دلم ميخواد يكي از اون خاطراتمو براتون بنويسم:ه. زمان جنگ بودو همه چيز كم بود،حتي كمبود گچ براي نوشتن روي تخته سياه! مشاهده نمایه کامل من.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: May 2005
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2005_05_01_archive.html
يه روز يكي از اساتيد محترم ميگفت ما ايرانيها دوست داريم سر از همه كاري در بياريم .به عنوان نمونه از يه ايراني بپرس ماشينم خرابه صدتا راه جلوت ميذاره دوباره بپرس :دلم درد ميكنه بازم هزارتا راه جلوت ميذاره ومي گفت ما اكثرا"مثل يه دريا ميمونيم ولي به عمق يه وجب! هيچی دو روزه خشک ميشه.وبرعکس اگه عمق داشته باشه ولی وسعت نداشته باشه باز دريا نميشه. Posted by خلوت تنهايي @ ۳:۱۴ بعدازظهر. تو اي پري كجائي. شبي که آواز ني تو شنيدم. چو آهوي تشنه تو دويدم. دوان دوان تا لب چشمه رسيدم. نشانه اي از ني و نغمه نديدم.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: June 2008
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2008_06_01_archive.html
چهارده روز گذشت . ولي چه سخت گذشت . اومدم شعري رو كه خودت قبل از پر كشيدنت انتخاب كرده بودي به يادگار ثبت كنم. ياران دوباره غم دل مارا گرفته است. گفتم كه دل ، نه ، غم همه جا را گرفته است. بي شرم گردباد حوادث به يك گذر. آبي آب و لطف هوا را گرفته است. يك عمر وقت شادي وغم ، اي خدا زديم. اين هاله چيست دور خدا را گرفته است؟ ما ياد مي دهيم ، نبود اين نوشت ما. دستي به زور كلك قضا را گرفته است. كو بانگ چنگ وناي ودف؟ كز بزم عشق ،شور ونوا را گرفته است. زد حلقه مار مكر، به موسي خبر دهيد. مشاهده نمایه کامل من.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: August 2005
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2005_08_01_archive.html
سكوتم را با تو تقسيم كردم. سكوتم را با تو تقسيم كردم. سايه ها سنگين شدن. عشق پاك ناياب شده. سكوت آدما باب شده. دوس داشتنا زوركي شده. با قلب آدما دمساز شده. هديه روزهاي تنهائيم را. Posted by خلوت تنهايي @ ۸:۳۳ قبلازظهر. سلام به همراهان عزيزم. موفقيت شما را آرزومندم.سعيد. Posted by خلوت تنهايي @ ۱۰:۴۷ قبلازظهر. 1582;لوت تنهايي. 1578;هران, Iran. مشاهده نمایه کامل من. خونه قديم من،حرفهاي تنهائي. درجستجوي زمان از دست رفته. فرهاد و وبلاگ صورتي. 1570;غاز سال 88. 1740;لدا. 1662;ائيز.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: May 2006
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2006_05_01_archive.html
جاي همتون خالي جمعه رفتيم طالقان.جاي باصفائي بود .ميشه گفت :يه جورائي حال كرديم.هوا دلنشين.جوي آب .سكوت آدميزاد.طبيعت مي رقصيد.شكوفه هاي صورتي وزرد.چهچه بلبل وهزارو.واي چه دلنشين بود .ماست محلي وكباب و.يه جاي دنج .فكر مي كنم درست وحسابي دلتون آب افتاد.گفتم آب! Posted by خلوت تنهايي @ ۵:۱۲ بعدازظهر. يك اثر نه چندان هنري. خدارا شكر كه خيلي هنرمند نيستم! Posted by خلوت تنهايي @ ۱۱:۱۳ قبلازظهر. 1582;لوت تنهايي. 1578;هران, Iran. مشاهده نمایه کامل من. خونه قديم من،حرفهاي تنهائي. درجستجوي زمان از دست رفته.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: June 2006
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2006_06_01_archive.html
يه سفر ديگه .بازم حركت .سوت قطار.تلك وتلك. يك ساعت گذشت.ايستگاه اول.تلك.كلك.تلك. ايستگاه چهارم.بابا خسته شديم ديگه كي مي رسيم.صداي يخ زده مسئول قطار.دو ساعت ديگه.هوا سرد شده.حرفام تموم شده.دنبال سوژه مي گردم.تلك.كلك.تلك.عادت ندارم.ساعت؟ خيلي نمونده.رسيديم.بايد پياده شيم.آسماني پر از ستاره. آسماني از جنس كوير .ماه.باد.تلك.كلك.تلك.راننده.من رفتم.خدانگهدار. Posted by خلوت تنهايي @ ۶:۳۹ قبلازظهر. 1582;لوت تنهايي. 1578;هران, Iran. مشاهده نمایه کامل من. خونه قديم من،حرفهاي تنهائي. درجستجوي زمان از دست رفته.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: January 2006
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2006_01_01_archive.html
صداي استاد بر بند بند قلبم اثر ميگذارد. Posted by خلوت تنهايي @ ۷:۴۷ قبلازظهر. فصل زمستان .عصر. سردپياده روي.زمين خيس از آبي كه از خانه همسايه بيرون آمده. كتابي غرق در آب. زير چر خهاي ماشين فشرده شد.دستي از راه رسيد. آن مغروق در آب را بيرون كشيد. سرد بود.خيس بود.مي. بايست گرم مي شد.خشك مي شد. در كنار شوفاژ آرميد.دستي. گل ولاي او را زدوده بود. صبح شد .خشك شده بود . حال مي شد به درون آن سركي كشيد. چاپ اول :1351 .چاپ چهارم :2537 .محمد زهري.دفتر شعر. مشت در جيب. شعري از اين دفتر :. من چه خواهم بود.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: December 2005
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2005_12_01_archive.html
هيشكي منو دوس نداره! آخه شب يلدا شب تولد منه. هيشكي برام .تره هم خورد نميكنه. هندونه.انار.ظرف ميوه. تخمهكشمش.نخود.پسته و.اينم ظرف آجيل. مهمونا اومدن.جمع شديم.خنده. فرياد بچه ها.ه. شوخيحرف.صحبت.ارتباط.دوستي. روز ازنو و .ه. Posted by خلوت تنهايي @ ۳:۰۸ بعدازظهر. آيا آدما مثل كتاب هستن؟ بعضي از آدمها جلد زر كوب دارند. بعضي جلد ضخيم و بعضي جلد نازك. بعضي از آدمها با كاغذ كاهي چاپ ميشوند و بعضي با كاغذ خارجي. بعضي از آدمها ترجمه شده اند. بعضي از آدمها تجديد چاپ ميشوند و بعضي از آدمها فتو كپي آدمهاي ديگه هستند.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: July 2006
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2006_07_01_archive.html
چند روزي بود هر جا كه پا ميذاشتم بعضي از دوستان ازم مي پرسيدن كه آيا گواهي عدم خلافي ماشينمو گرفتم يا نه؟ Posted by خلوت تنهايي @ ۹:۱۶ قبلازظهر. 1582;لوت تنهايي. 1578;هران, Iran. طولاني ترين شب سال در كرمان تولد منو در خاطر نگه داشته است عاشق هنر خوشنويسي هستم هرچند الان كمتر وقت مشق دارم.اغلب اوقات دلم ميخواد بنويسم پس مي نويسم.والسلام. مشاهده نمایه کامل من. خونه قديم من،حرفهاي تنهائي. درجستجوي زمان از دست رفته. فرهاد و وبلاگ صورتي. 1570;غاز سال 88. 1740;لدا. 1662;ائيز.
khalvatetanhaie.blogspot.com
خلوت تنهايي: June 2005
http://khalvatetanhaie.blogspot.com/2005_06_01_archive.html
سلام به همراهان عزيز. چند روزيه كه دلم ميخوا د دوباره بنويسم ولي نميدونم از كجا يا از چي بنويسم .اشتباه نكنيد حرف براي گفتن زياده ولي حالش نيست.براي چي بنويسم .براي كي بنويسم.آخه اصلا"شما ميدونيد چه چيزي رو دوست داريد؟ اصلا"فكر كردين براي چي زنده ايد ونفس ميكشيد؟ فقط نوشتن كه فايده نداره .پس كي بايد عمل كنه؟ بخونيم ورد شيم كه نشد كار .بابا يه خورده هم فكر كن؟ تا كي .آخه تاكي بايد اينجوري زندگي كرد.بي تعهد.لاابالي.هرچي پيش بياد خوش بياد.و.وقتمونو تلف ميكنيم واسه چي؟ Posted by خلوت تنهايي @ ۲:۲۹ بعدازظهر.