haziyan.persianblog.ir
'هذیان های من'
ساعت ۱٢:۱۸ ق.ظ روز ۱۳٩٢/٢/٢٦. نوشته ها دیگر قابل خواندن نیست بعد از روز ها و مدت ها دوباره کلیدها را فشار می دهم و احساس می کنم باز هم انسانم. من اینجا نشسته ام سر به دیوار می گذارم و پا بر زمین . من با تمام وجود پوسیده و کسالت بارم که برای شما دیگر جایی از افتخار ندارد به آدم ها دست می کشم و احساس می کنم همکلامی مرا زنده نگه می دارد و زندگی را از دید زنده ها را تجربه می کنم. ساعت ٤:٤۸ ب.ظ روز ۱۳٩٢/٢/۱۸. هذیان بعد از نه سال هذیان/ / بیست و چهارساله شد. هذیان/گو/هشت/بیست و سه /ساله شد. می میرند بی اشک.
haziyanat.blogfa.com
یک جرعه مستی
هذیانات یک روانشناس دیوانه. حوالی جایی بی اسم . نوشته شده در جمعه 8 آذر1392ساعت 19:53 توسط یه دیوونه زنجیری. جمشید اگه پاییز اینقدی که تو میگی خوبه چرا ما هر سال روز اول پاییز دلمون خالی میشه؟ همه به این زردی و نارنجی نیگا میکنن حالشون جا میاد، چرا ما بلد نیستیم؟ چرا همه رفته بودنشون رو میذارن واسه پاییز؟ چرا پاییز هیشکی برنمیگرده؟ میگم جمشید، ما چرا تا این زرد و قرمزارو میبینیم بند دلمون پاره میشه؟ پس کودوم رنگا قراره حال مارو خوب کنن ما مرخص شیم بریم پی کارمون؟ گر حال تو همچون من آشفته خراب است . این ق...
haziyanblog-persianb.persianblog.ir
404 - Blog not found
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
haziyanedelam.blogfa.com
هذیان های دلم
هیچ میدانی زیباترین عاشقانه وقتی است که اسمم را با میم به انتها می رسانی. بی تو طوفان زده دشت جنونم. تو چهسان میگذری غافل از اندوه درونم؟ بی من از کوچه گذر کردی و رفتی. بی من از شهر سفر کردی و رفتی. قطرهای اشک درخشید به چشمان سیاهم. تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم. نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی. چون در خانه ببستم،. دگر از پا نشستم. گوئیا خانه فروریخت سر من. بی تو من در همه شهر غریبم. بی تو، کس نشنود ازاین دل بشکسته صدائی. بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی. تو همه بود و نبودی. تو همه شعر و سرودی.
haziyanhay-dokhtarak.blogfa.com
مترسک تنها_-_نگهبان اندوه_-_
مترسک تنها - نگهبان اندوه -. مترسک تنهایی رو درک میکنه. اگه باشی و من نبینمت چی؟ الان که دلم بغل میخواد! میتونی یه فکری به حالم بکنی؟ اگه بگم از درون متلاشی شدم چی؟ اقلا يه مدت كوتاه! يه عالمه بغض هاي چرك كرده دارم! بيدار كه شدم بر ميگردم! تابوت اروز را زنی کشیده بر دوش همراه گریه میگفت یادم تو را فراموش. به این نتیجه رسیدم که واقعا: یک دنیا هیولا بهتر از یک دنیا ادمه. نه دیگه این واسه ما دل نمیشه. شاید نقص دلمان بر طرف شود . میگن غیبت کردن مساوی با خوردن گوشت مردار برادر خود. باشد که بی مشکل شویم. با سر...
haziyatulnajihah.blogspot.com
Penulis Bisu
Katakanlah (wahai Muhammad): "Wahai hamba-hambaKu yang telah melampaui batas terhadap diri mereka sendiri (dengan perbuatan-perbuatan maksiat), janganlah kamu berputus asa dari rahmat Allah, kerana sesungguhnya Allah mengampunkan segala dosa; sesungguhnya Dia lah jua Yang Maha Pengampun, lagi Maha Mengasihani. (Az-Zumar:53). Monday, August 17, 2015. Maaf Dengan Sebenar Kemaafan. Apakah ini yang dinamakan kemaafan? Aku rasakan inilah kemaafan yang sebenarnya. Tidak di nilai dengan kata. Namun, jer...Satu ...
haziyfoundation.org
A Social Entrepreneurship Platform
Community of Philanthopic Directors. As our caption says, in here we don’t believe in volunteering, but directing our foundation to help the world. Every member who enrolls as a director in the foundation is liable to build an HF community in their respective city, with the help of our founder and head team. We will have a unique concept of opening all its account books to all its directors on each and every penny collected and spent. Joint Venture with leading Charity Organizations.
haziygroup.com
HGC | Haziy Group of Companies
haziyon.blogfa.com
حزیون های یک فراري
حزیون های یک فراري. خب دیگه تموم شد. توی لعنتی دوباره پیدات شد منم دیگه ادامه نمیدم! هرکس ادرس جدید می خواد تو کامنت بگه بهش میدم! تاريخ یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 11:36چرت نویس hamjens. اینجا واسه هیچ کس نیست. فقط واسه چرت گفتن همین وبس. اونیم که ازش میگم فقط یه همجنس. و تو فقط یک مخاطبی! خودت باش و خودت. اینجا فکرها باهم حرف میزنن. نه چشمهاپس نسخه تجویز نکن. اینم بدون پزشک دورم پره. و نسخم روخیلی وقته پیچیده. فقط قلم من رقاصه است. ازهمه چی و همه کس خسته ام. اینجا معرفی وب منه. هیچکس حتی خ داروندارم.
haziyoon.blogfa.com
هذیون
خاطره بازی با عبور تو. گاهی از پاتوق "دوردور" و میدون دهم که رد میشم میبینمش یا دور میدون امام. با همون 206 زرشکی که بهش میگفت "غورغوری"! نمیرم طرفش. میدونم خیلی مسخره است، ولی حتی سعی میکنم سریعتر رد شم و زیاد متوجه نشم که داره چیکار میکنه و از کی شماره میگیره. فقط از کنارش رد میشم. رد میشه و ذهن و روح منو با خودش میبره به یکی از رنگارنگترین و هیجانانگیزترین فصلهای خاطره با هوای خوش و روزای قشنگ عید، تو کلاردشت روزایی که لبریز بودم از سرخوشی و دیگه هیچی نمیخواستم. بجز از عشق تو باقی همه فانی است.
haziyoun.wordpress.com
هذيون | هم از سكوت گريزان هم از صدا بيزار
هم از سكوت گريزان هم از صدا بيزار. وقت خنديدن رسيد بهم بگو. جايى مى خواندم بودا گفته زندگى در كل چيز لذت بخشى نيست. دوست دارم اين سه بند را هم به آن اضافه كنم مخصوصا براى كسانى كه آهنگ هاى بى نام را دوست ندارند، براى افرادى كه از نگاه كردن به عقب سرگيجه مى گيرند، و براى آنهايى كه قدرت تشخيص شوخى ها را از جدى ها ندارند. فرستادهشده در هذيون هاى بى رنگ. دنياى ما قصه نبود. فرستادهشده در هذيون هاى بى رنگ. ولى بهار گذشته نمى شود تمديد. پرسيد: از بين انگشتات كدومشو بيشتر دوست دارى؟ پرسيد: شست دستت رو دوست دارى؟