jayepayeeshgh.blogfa.com

tanhaye-alvand.blogfa.com

Tanhaye Alvand

http://www.tanhaye-alvand.blogfa.com/8705.aspx

برای شروع از اول خط می نویسم. ولی برای پایان شاید عمری باقی. به پایان رساندن سخت است. وترس از اینکه در آخر حسرت و دل تنگی با کوله باری از اندوه. همیشه دلت را خراش بیاندازد. ای کاش پایانی نباشد . ای کاش برای شروع مجبور نباشیم از اول خط آغاز کنیم. پس شروع کن از هر جایی که می خواهی. از آغاز ،از وسط و از پایان. فقط شروع کن برای اینکه بمانی. پایان آغاز راهی دگر است ،با تو یا بدون تو؟ نوشته شده در یکشنبه بیستم مرداد ۱۳۸۷ساعت 0 توسط نگار. ترفندها و برنامه هاي كامپيوتري.

tanhaye-alvand.blogfa.com

Tanhaye Alvand

http://www.tanhaye-alvand.blogfa.com/8902.aspx

نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 22 توسط نگار. زمان به من آموخت که دست دادن به معنای رفاقت نیست. قسم خوردن قول ماندن نیست. و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست. خیلی وقتا نمی فهمم که چرا ما با هم دیگه دوست می شیم. نمی دونم که چرا. با هم حرف می زنیم. به هم قول می دیم، عهد می بندیم،عاشق می شیم. وای دنیا الان دیگه بهترین روزهاش رو داره بهم نشون می ده. به هم دلبسته می شیم. دیگه تنهایی ممکن نیست. این حرفی که هر روز توی آینه به. نمی فهمیم که روزهاو شبامون چطوری داره می. ما هم کلی پز می. آره مهم ن...

tanhaye-alvand.blogfa.com

Tanhaye Alvand

http://www.tanhaye-alvand.blogfa.com/8703.aspx

نميدانم چرا، شايد خطا كردم. نمی دانم چرا،شاید خطا کردم. و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی. نمی دانم کجا، تا کی،. برای چه، ولی رفتی. و بعد رفتنت باران چه معصومانه می بارید. و بعد از رفتنت یک قلب دریائی ترک برداشت. و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد. و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره. با مهربانی دانه بر می داشت. تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد. و بعد از رفتن تو آسمان چشم هایم خیس باران بود. و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد. من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت. و بعد از رفتنت دریاچه بغضی کرد.

tanhaye-alvand.blogfa.com

Tanhaye Alvand - زمان

http://www.tanhaye-alvand.blogfa.com/post-18.aspx

زمان به من آموخت که دست دادن به معنای رفاقت نیست. قسم خوردن قول ماندن نیست. و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست. خیلی وقتا نمی فهمم که چرا ما با هم دیگه دوست می شیم. نمی دونم که چرا. با هم حرف می زنیم. به هم قول می دیم، عهد می بندیم،عاشق می شیم. وای دنیا الان دیگه بهترین روزهاش رو داره بهم نشون می ده. به هم دلبسته می شیم. دیگه تنهایی ممکن نیست. این حرفی که هر روز توی آینه به. نمی فهمیم که روزهاو شبامون چطوری داره می. کلی آدم توی دنیا پیدا می شه و بهمون حسادت می کنه. ما هم کلی پز می. اوضاع بر وفق مراد.

brida.blogfa.com

رنگ خدا - ترانه پاییز

http://www.brida.blogfa.com/post-78.aspx

مهتاب زده تاج سر کاج. پاشویه پر از برگ خزان دیده ی زرد است. بر زیر لب هره کشیدند خدایان. یک سایه ی باریک. رنگ از رخ مهتاب پریده. بر گونه ی ماه ، ابر اگر، پنجه کشیده. دامان خودش نیز دریده. آرام دود باد درون رگ نودان. با شور زند ، نی لبک آرام. تا سرو دلارام، برقصد. پ ر ناز بخواند ، شبگیر، سر دار. هر برگ که از شاخه جدا گشته به فکر است،. تا روی زمین بوسه زند بر لب برگی. هر برگ که در روی زمین است،به فکر است،. تا باز کند ناز و دود گوشه ی دنجی. لب را به لب هم. تن را به تن هم. تا باز پس از مرگ. باد هوس ات برد.

brida.blogfa.com

رنگ خدا - میلاد

http://www.brida.blogfa.com/post-74.aspx

برای روز میلاد تن من. نوشته شده در چهارشنبه یکم مرداد ۱۳۹۳ساعت 22:27 توسط بریدا. حوالي خوشه گندم از داس افتادهاي. من بودم كه ميخواندم! با تك بال پوسيدهام! پشت نه صدائي ديگر. قطعا روزي صدايم را خواهي شنيد! روزي كه نه صدا اهميت دارد. یکتای بی همتا خدا. Design by : Night Skin.

brida.blogfa.com

رنگ خدا - سراب

http://www.brida.blogfa.com/post-77.aspx

همه تنهایی این هجران را. نقطه ی دور امیدی بگرفت. شب تنهایی من روشن شد. صبح آمد نفسی تازه گرفت. دل من خوش به همین باور بود. که به جز من نه کسی با او بود. خرم از اینکه اگر دورم.از او. دل من با دل او رنگین بود. تو خدایی تو خودت میدانی. که پس از اینهمه سرگردانی. دلم از آمدنش گرم شد و. خواستم سهم منش گردانی. شب دگرباره رسید از راهش. شب سرگردانی ، تنهایی. نقطه ی دور امیدم لیک باز. شعله ای بود به سرگردانی. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۳ساعت 14:4 توسط بریدا. حوالي خوشه گندم از داس افتادهاي.

brida.blogfa.com

رنگ خدا

http://www.brida.blogfa.com/9308.aspx

همه تنهایی این هجران را. نقطه ی دور امیدی بگرفت. شب تنهایی من روشن شد. صبح آمد نفسی تازه گرفت. دل من خوش به همین باور بود. که به جز من نه کسی با او بود. خرم از اینکه اگر دورم.از او. دل من با دل او رنگین بود. تو خدایی تو خودت میدانی. که پس از اینهمه سرگردانی. دلم از آمدنش گرم شد و. خواستم سهم منش گردانی. شب دگرباره رسید از راهش. شب سرگردانی ، تنهایی. نقطه ی دور امیدم لیک باز. شعله ای بود به سرگردانی. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۳ساعت 14:4 توسط بریدا. حوالي خوشه گندم از داس افتادهاي.

brida.blogfa.com

رنگ خدا - تفأل

http://www.brida.blogfa.com/post-75.aspx

شاید که چو وابینی. خیر تو در این باشد. نوشته شده در یکشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۳ساعت 23:20 توسط بریدا. حوالي خوشه گندم از داس افتادهاي. من بودم كه ميخواندم! با تك بال پوسيدهام! پشت نه صدائي ديگر. قطعا روزي صدايم را خواهي شنيد! روزي كه نه صدا اهميت دارد. یکتای بی همتا خدا. Design by : Night Skin.

tanhaye-alvand.blogfa.com

Tanhaye Alvand - چنين گفت زرتشت:

http://www.tanhaye-alvand.blogfa.com/post-14.aspx

زندگي چشمه ي لذت است . اما ار آنجا كه فرومايگان نيز آب مي نوشند. چاه ها همه زهرآگين اند. راستگويي كاريست كه كمتر كسي تواند! و آن كس كه تواند نيز نخواهد! دانايي تا كنون همه در جوار وجدان شرير روييده است. اي دانايان لوح هاي كهن را. مردم مي گويند:(براي آدم پاك همه چيز پاك است )اما من شما را ميگويم. كه:براي خوكان همه چيز خوك وار است. نوشته شده در جمعه نوزدهم مهر ۱۳۸۷ساعت 0 توسط نگار. ترفندها و برنامه هاي كامپيوتري.