kaghaz-e-sefid.blogfa.com
کاغذسفیدکاغذسفید - زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود - کاغذسفید
http://kaghaz-e-sefid.blogfa.com/
کاغذسفید - زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود - کاغذسفید
http://kaghaz-e-sefid.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
147
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.227 sec
SCORE
6.2
کاغذسفید | kaghaz-e-sefid.blogfa.com Reviews
https://kaghaz-e-sefid.blogfa.com
کاغذسفید - زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود - کاغذسفید
kaghaz-e-sefid.blogfa.com
کاغذسفید
http://www.kaghaz-e-sefid.blogfa.com/post-52.aspx
زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود. آدما عوض میشن.خونه.کار.دوستا.آبو هوا.همه چی تغییر میکنه. اما تنها چیزی که همیشه ثابت میمونه چیزیه که مینویسیش.نوشتن یه احساس به همون اندازه ارزشمنده که داشتنش ارزش داره. و داشتن احساس به همون اندازه مهمه که نداشتنش موجب آزاره.یعنی خودمم نفهمیدم چی گفتم.مهم نیست.بیخیال اصلن. شاید یه روز این کوچه اسمش تغییر کرد.شاید یه روز تو این کوچه یه پارک بسازم که چمناش راستکی باشن.درختاشو سایه های اونا هم راستکی باشن.شاید ...2-فراموش ...
کاغذسفید
http://www.kaghaz-e-sefid.blogfa.com/8809.aspx
زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود. در عکس هایم جای تو را خالی کردم.اگرچه بودنت هم باعث خوشحالی نبود.میدانی! خیلی از تو جلو افتادم.دور شدم.آنقدر دور که حتی دیگر نمیدیدمت.اگرچه می توانستم بایستم تا به من برسی اما.اما دیگر طاقت انتظارت را نداشتم.رهایت کردم. وتووتو اگر خواستت رسیدن بود می دویدی.آنقدر که به من برسی.دستانم را بگیری.و با خود هم قدم کنی. خوشحالم.خوشحال از اینکه رهایت کردم.و ناخوشم.ناخوش از اینکه پاهای خسته ام دیگر تاب دویدن ندارد . پنجشنبه دوازده...
کاغذسفید
http://www.kaghaz-e-sefid.blogfa.com/post-56.aspx
زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود. 1-ناراحت کننده ترینش دزدیدن کیفم توسط یه موتور سوار بود و جوابی که از نیروی انتظامی شنیدم: "خب هواست کجا بود.هواستو جم کن دیگه! بله این جوابی بود که شنیدم.بماند که اونشب کم مونده بود خودمو اونجا بازداشت کنن.چون بیش از اینکه به مورد سرقتی بپردازن بیشتر داشتن از من بازجویی میکردن:"اونجا چیکار میکردی؟ جواب:خب داشتم میرفتم خونمون) ساعت چند بود؟ جواب:نزدیک 9 دم خونمون بودم آقا متوجه اید؟ جواب:)دقیقن کجا کیف ازت ربوده شد؟
کاغذسفید
http://www.kaghaz-e-sefid.blogfa.com/post-57.aspx
زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود. اضطراب رفتنت هنوز شیشه ها ی دلم را می لرزاند. در پس این شیشه های مه گرفته سایه ها می نویسند که دیگر باز نمی گردی. می دانم.می دانم. رفتنت همیشگی بود.اگرچه هرگز ماندنی نبودی.اما.شیشه ها همیشه می لرزند. دوشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۸۹ ] [ 19:24 ] [ لیدا ] . در زندگی فهمیده ام که:. 1-هیچ جنس با کیفیتی را ارزان نمی فروشندو هیچ چیز با ارزشی بدون تلاش به دست نمی آید. 3-گذشته را نمی توانم تغییر دهم اما میتوانم رهایش کنم.
کاغذسفید
http://www.kaghaz-e-sefid.blogfa.com/post-58.aspx
زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود. سر به سرم نذار. از خط فاصله متنفرم! از ورق زدن تردید متنفرم! از شنیدن صداهایش متنفرم! گوشهایت را تیز کن! شاید در پس این صداها صدایم را یشنوی! شنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۰ ] [ 2:47 ] [ لیدا ] . در زندگی فهمیده ام که:. 1-هیچ جنس با کیفیتی را ارزان نمی فروشندو هیچ چیز با ارزشی بدون تلاش به دست نمی آید. 2-فراموش کردن خطا و به خاطر سپردن لطف دیگران هر دو به یک اندازه مهم هستند. بگو زنده باد زندگی (خواهر بنده).
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/8607.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. من خوبم.عالیم.بدتر میشم که بهتر از این نمیشم! به قول شاعر:زندگی بهتر از این نمیشه.زندگی یییییییییی. میدونم حتما همتون فک کردین که من سرم خورده به جایی و عوض شدم.زکی خیال باطل من اگه عوض بشو بودم که.هق هق فین فین! اونایی که منو میشناسن حتما الان فهمیدن من کی می باشم! اگه میدونستم انقدر تلافات داره زودتر میومدم! اونایی که منو نمیشناسن.اخی.بدا به سعادتتون! تا الان چه جوری زیندگانی میکردین؟ به هر حال معرفی میکنم! چه جورو خودمو معرفی کنم؟ خب من پری کوچولوشم دیگه! Some Kind Of Monster.
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/8706.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. صلیبی که به گردنش آویزون بود خیلی شبیه صلیبی بود که خودش بهش آویزون بود. فقط یه فرق داشتن. آدمی که رو صلیب رو گردنش بود محبوب بود! نوشته شده در چهارشنبه ششم شهریور 1387ساعت 7:57 توسط گاگ. Some Kind Of Monster. آبجی بی اف نفله کن. HidDen GiRl . : . باربی ، کویر تلخ. ˆ در خلوت من ˆ ). مسافر کوچولو در اخترک 0098.
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/8509.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. موضوع انشا : نقش هر خود را در خانواده در حال و آينده توضيح دهيد. قلم در دست ميگيرم و سوار بر متروي تيزروي خط ميرداماد انشاي خود را ميآغازانم. موضوع انشاي امروز بسيار پيچيده ميباشد براي همين من مجبور شدم تا تحقيقات بسيار جامعهاي انجام دهم. در ابتداي تحقيقاتم از پدر خود پرسيدم نقش من در خانواده چه ميباشد؟ باباي ما با حالت بسيار عجيبي كه دايي روشن فكر حسن پيچ شمرون به آن ميگويد عاقل اندر سفيه، نگاه كرد و پس از مدتها فكر كردن گفت : زالو! ما باز هم بسيار تعجب كرديم چون همه در فاميل ب...
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/8801.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. فشار حلقه ها بيشتر و بيشتر شد،. همه استخوناش خورد شد،. وقتي دهنشو باز کرد، داشت تو چشماش نگاه ميکرد،. هنوز زنده بود وقتي بلعيدش. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم فروردین 1388ساعت 9:24 توسط گاگ. Some Kind Of Monster. آبجی بی اف نفله کن. HidDen GiRl . : . باربی ، کویر تلخ. ˆ در خلوت من ˆ ). مسافر کوچولو در اخترک 0098.
گریه های شبانه
http://www.farshad007.blogfa.com/8605.aspx
بشوی اوراق اگر همدرس مایی که علم عشق در دفتر نباشد. هجده سال از عمرت گذشته است. زنگار غم بر روي رخسارت نشسته است. خار ندامت در دل تنگت شكسته است. خود را چنين آسان چرا كردي فراموش؟ ديگر نمي نالي بدان شيرين زباني! دست زمان ناي تو بسته ست. روح تو خسته ست. نوشته شده در دوشنبه یکم مرداد 1386ساعت 14:4 توسط فرشاد. سلام من فرشاد متولد14/12/1367مشغول تحصیل در رشته عمران هستم.بازم تصميم گرفتم بنويسم.از اينكه به كلبه خرابه من سر زدين ممنونم.خوش اومدين. ما گرچه در کنار هم اینک نشسته ایم. لحظه هاي تلخ و شيرين.
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/post-43.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. با نعره از خواب پرید. یه جای خالی تو سینه اش احساس کرد. با نعره از خواب پرید . نوشته شده در جمعه دوم مهر ۱۳۸۹ساعت 8:40 توسط گاگ. Some Kind Of Monster. آبجی بی اف نفله کن. HidDen GiRl . : . باربی ، کویر تلخ. ˆ در خلوت من ˆ ). مسافر کوچولو در اخترک 0098.
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/8907.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. نوشته شده در شنبه هفدهم مهر 1389ساعت 3:18 توسط گاگ. با نعره از خواب پرید. یه جای خالی تو سینه اش احساس کرد. با نعره از خواب پرید . نوشته شده در جمعه دوم مهر 1389ساعت 8:40 توسط گاگ. Some Kind Of Monster. آبجی بی اف نفله کن. HidDen GiRl . : . باربی ، کویر تلخ. ˆ در خلوت من ˆ ). مسافر کوچولو در اخترک 0098.
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/post-39.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. رو به کویر ایستاد. شروع کرد به داد زدن. تا حالا هیچ بوته خاری تو اون کویر خون نخورده بود. نوشته شده در چهارشنبه ششم خرداد ۱۳۸۸ساعت 9:25 توسط گاگ. Some Kind Of Monster. آبجی بی اف نفله کن. HidDen GiRl . : . باربی ، کویر تلخ. ˆ در خلوت من ˆ ). مسافر کوچولو در اخترک 0098.
گاگول دونی
http://www.gagooldooni.blogfa.com/8602.aspx
گاگولگاه ادب و پرت و پلا. حکایت فخر را شدن به نقشهماندگي. گويند روزي فخرالمجانين به خيابان شدي و گرد خود همي گشتي. در اين گشت و گذار مردي از نقشهماندگي وي را بديدي و از وي بخواستي تا وي را در آموختن سرگشتگي به سرگردانان نقشهماندگي كمك نمايد. پس فخر هميپذيرفت و براي آموزش آماده گشت. فردا روز چون گاه رفتن به نقشهماندگي شد، فخر هميانديشيد و با خويشتن گفت سخت نيكوست تا با ظاهري آراسته به نقشهماندگي روم تا سخنم در دل ايشان كارگر افتد. پس درون نقشهماندگي درباني وي را بديد و بگفت اين چيست بر سر داري؟ چون نباشد ...
عشق و نفرت - فال نامه
http://moh3n7push.blogfa.com/cat-8.aspx
امروز دوسم داشته باش . شاید فردایی نباشه! نوشته شده در یکشنبه شانزدهم بهمن 1384ساعت 8:22 توسط moh3n 7 push. نوشته شده در شنبه پانزدهم بهمن 1384ساعت 15:8 توسط moh3n 7 push. امروز، يك اختلاف نظر و شكاف عميق عاطفي و احساسي باعث جدايي و دوري شما ازفردي ميشود كه برايش احترام خاصي قايليد، ولي تا جاي ممكن آن را بزرگ نكنيد تا تبديل به مسئلهاينشود كه واقعا به آن شكل نيست! در عين حال، تا ميتوانيد ازآرامش و راحتي منزلتان لذت ببريد. امروز، كمبود پول باعث ميشود كه موانعي بر سر راهتان به وجود بيايد و به شدتاحساس ميكني...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
147
كاغذِ بي‌خط
عكس ، نقاشي ، كاريكاتور. یکشنبه سوم اردیبهشت 1391. ميناب ( بهمن 90). چركنويس - - - شعر و ترانه. نوشته شده توسط مهدي دميزاده در ساعت 15:32 لینک. شنبه پانزدهم مرداد 1390. مكان : شاهرود - پارك آبشار (تير90). وبلاگ چركنويس با دستاي آسموني. نوشته شده توسط مهدي دميزاده در ساعت 16:54 لینک. تصاوير گرفته شده توسط دوربين و موبايل ، نقاشي و كاريكاتور. آپلود عكس - پرشين گيگ. گروه كوهنوردي و گردشگري فام ايران. Powered By: BLOGFA.COM.
کاغذ بـــــے خط
نیازی به تیر کمان نیست. خاطرات پرواز روزی صد بار او را. نوشته شده در 1390/05/25 ساعت 02:02 توسط علیرضا. نوشته شده در 1390/05/24 ساعت 00:49 توسط علیرضا. خودت را که بزنی به آن راه. که روزی کسی بودة. که زندگیش به لبخند تو بسته بود. که حاضر بود زندگیش را بدهد،. تا چشمانت رنگ باران نگیرد. خودت را به آن راه بزن،. تا همه ی خاطراتمان را از خاطر ببری. نوشته شده در 1390/05/21 ساعت 03:03 توسط علیرضا. گفتم شاید زبانم را نمی دانی،. یا کر شده ای و نمی شنوی! سکوت کردم و تو چه خوب فهمیدی،. معنی آرامش را !
باور می کنی
خواستم بنویسم.از چی؟ از همه چیز,هرجا,هرکس.می نویسم.از هرچی دلم باور کرد. از روزي که آدميزاد هبوط کرد و پاشو روي اين کره خاکي گذاشت. هميشه دنبال جايي بود تا حرف دلش رو بنويسه. اولش با کنده کاري رو ديوار غارها شروع شد،. بعد به ديوار خونه ها رسيد. يه روز کاغذ و دفتر و دفترچه خاطرات. و اين روزها وبلاگ بهترين جا براي. حوالی محله ی هفت چنار. دلم اون روزی رو می خواد که رفتم و بستنی خریدم. و به راضیه زنگ زدم. و من و راضیه و مینا سه تایی کنار سالن مطالعه کتابخانه مرکزی امیرکبیر باهم بستنی خوردیم. دیشب شب بدی بود.
kaghaz-e-pare
من خسته ترین واژه ملموس شبم کاش در این وسعت تاریک یک نفر درد مرا می فهمید. بغض که می کنی. مگر نمی دانی که نفسم به نفست بند است؟ بغضت را می گویم. دارم خفه می شوم. دل آسمانی ات که می گیرد. باران چشمانم هوای باریدن میکند. خورشید لبخندت که طلوع می کند. قلبم دیگر آرزویی برای تپیدن ندارد! آرام می گیرد با لبخندت:. به جای همه گلها تو بخند. نوشته شده در پنجشنبه پنجم بهمن 1391ساعت 11:11 توسط س.م.ی.ر.ا. نمی شناسمت دیگر این روزها. فراموشی گاهی بهترین مرهم است برای تکه تکه های قلبم. قرارهامان این گونه نبود. پر شده از...
The lOne sOul
تآزہ ایܢܢ ولے ا صآلت. یہ جور نگآہ ڪט مآرפ ا نگار ا رآذت. سه شنبه ۱۳ مرداد۱۳۹۴. We All Die alOne. یادته بهم گفتی تو به من نمیای؟ باشه"من" به "تو" نمیام. ولی دمت گرم. تو به خودت بیا! تو בرست نشوל میבاב. Bahman Khastarin Mah ! را تہנیנ ڪرנه ام. بہآنہ اش را نگیرנ. هآے בیرینﮧ معنآے زندگے هستنב . ه ر جآ هستے . بآش ! حس خوبے בآرم . میر ف ت م. ن میگ ذآش ی. شاید آنروز که سهراب نوشت :. تا شقایق هست زندگی باید کرد. خبری از دل پر درد گل یاس نداشت. چه شقایق باشی چه گل میخک و یاس. خاط را ت س وפ ﭡﮩ. پ سرے از جל س ب غض.
کاغذسفید
زندگی مثله یک کتاب است.بعضی وقت ها باید یک فصل را تمام کرد و فصل جدیدی را آغاز نمود. ساعت ها به نقطه ای دور خیره میشوم. دلم میخواهد چیزهایی که در آن نقطه میبینم برایم بارها و بارها تکرار شود. دلم شور میزند.میتپد. گه گاهی در این نقاط زندگی را احساس میکنم. اما. خارج از این نقاط. ساعت دلم همیشه خواب میماند. چهارشنبه هشتم شهریور 1391 ] [ 13:59 ] [ لیدا ] . من شاه می خواهم. با من شرط نبند. اگر قمار بازی - دلت را رو کن! یکشنبه چهارم دی 1390 ] [ 0:51 ] [ لیدا ] . در زندگی فهمیده ام که:. پسری با کفشهای کتانی.
حرفهایم بوی هاری میدهند
حرفهایم بوی هاری میدهند. سامانه اس ام اس. زندگی مشترک من و بانو! الان چند ساله میگذره که بامه. عقل و هوش منو برده اون چشمای نازشو چشای نازشو. دو تا دیوونه که صبح تا شبو دیدیم. شب با هم دوباره رو تخت گیجیمو صبح دوباره گیجیمو. چه ساده دل منو بردی با یه نگاهت. نمیتونم برم از کنارت. چه ساده دیدیدم هرچی که خواستیم جوره. هر چی که خواستیم بوده. واسه دوتا دیوونه روی ابر چه زندگی خوبه او یه جوره. هر چی که خواستیم بوده واسه دوتا دیوونه. روی ابر چه زندگی خوبه اوه یه. همیشه با همیم دنیا هیشکیو شبیه ما ندید. خود خود ...
کاغذ مچاله
کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد که با ناله ای بغض آلود بر دیار این دل خسته اشک می ریزد. زود دیر می شود. چشمانش پر از اشک بود به من نگاه کرد و گفت : فقط امروز برای مدت زیادی از برم میروی بگو که دوست دارم به چشمانش خیره شدم قطره های اشک را از چشمانش زدودم و بر لبانش بوسه ای زدم اما نگفتم که دوسش دارم . وقتی که آن روز به بالینش رفتم روی صورتش پارچه ای سفید بود وحشت زده وحیران پارچه را کنار زدم تازه فهمیدم چقدر دوسش دارم فریاد زدم : به خدا دوست دارم اما. تنها مسافران را با تبسمي سرد بدرقه مي كردم .
kaghaz-o-medad
مطلبی جهت نمایش یافت نشد از آرشیو مطالب استفاده کنید. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. Design by www.colorlightstudio.com. Background by www.squidfingers.com.
کاغذ پاره ها
کاغذ پاره ها به چشم دیگران چرک نویسند و به چشم من طلا. برای نوشته های دلم! بنازم به مرامت که سفیدیت را به شهر کثیف من بخشیدی. نوشته شده توسط آترا. روزها از پی هم می گذرند. شب ها از پی من. و چنان در تیک تاک ثانیه ها گم شده ام. که چگونست که یک سال. لحظه ی پنجره ها. که از آن سو عشق می تابد. و نفس های دگر از پی هم می رقصند. و مردی می سازند. نوشته شده توسط آترا. با تو بودن آن لحظه از زندگیست. که باید قاب کرد و. در این چند ساعت باقی مانده از عمر. به آن خیره ماند. و به یادش رقصید! بیا با هم برقصیم در این شب زیبا.
کاغذ رنگی
جشن ها و مناسبت ها. ایده های نو برای من و تو. آموزش دو سالاد ویژه. خلاقیت در دیزاین خوراکی ها. کاردستی با چوب بستنی. ساخت ماشین با جعبه. خلاقیت با رول دستمال کاغذی. دسر شکلاتی و دسر پرتقالی. بستنی میوه ای سه رنگ. قاشق شکلاتی و موز شکلاتی. آدمک های 3 بعدی. آدم آهنی با رول کاغذی. جشن ها و مناسبت ها.
