kahnoogi.blogfa.com

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد -

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/69

خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری. بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری. خدا جون میگن تو خوبی ، مثل مادرا میمونی. اگه راست میگن ببینم عشق من کجاست میدونی. خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من. من میخوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن. من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته. خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته. زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره. اون میخواد که من نباشم ، باشه اشکالی نداره. خدا جون میخوام بمیرم تا بشم همیشه راحت. ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه ی یه ساعت. منبع:همه دلتنگی های من.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد - یه سوال!!!

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/80

نوشته شده در یکشنبه ۷ اردیبهشت۱۳۹۳ساعت 23:6 توسط محمدرضا. سلام ازاینکه به وبلاگم اومدین ممنونم امیدوارم ازمطالبم خوشتون بیادراستی ببخشید بهشت اباد اسم روستامونه خیلی باصفاست اینم یک شعربیادمادرم. یاد دارم کودکی بودم خرد. با صدای گرم مادر. در میان بستری نرم و تمیزمی گشودم چشم بر نور سفید. می گشودم دل بر نور امید. یاد دارم سفره خانه ما. بوی سنت می داد. جلوه ای زیبا داشت. جلوه ای از یک شمع. ذره ذره می سوخت. و نداشت پرو ایی. که به آخر برسد. دل من تنگ شده. عاشق دل خسته امام حسین.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد -

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/85

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقی نداشت. دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت. حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجه نزد. زخم داشت اما ننالید. گریه کرد اما اشک نریخت. حکایت من حکایت کسی بود که. پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنود. نوشته شده در چهارشنبه ۱ مرداد۱۳۹۳ساعت 21:35 توسط محمدرضا. سلام ازاینکه به وبلاگم اومدین ممنونم امیدوارم ازمطالبم خوشتون بیادراستی ببخشید بهشت اباد اسم روستامونه خیلی باصفاست اینم یک شعربیادمادرم. یاد دارم کودکی بودم خرد. با صدای گرم مادر. می گشودم دل بر نور امید.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد - بی تو

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/86

هیچ خوشی بی تو کامل نمی شود. حتی اگر محض دل خوشی ات بگویم. نوشته شده در چهارشنبه ۱ مرداد۱۳۹۳ساعت 21:41 توسط محمدرضا. سلام ازاینکه به وبلاگم اومدین ممنونم امیدوارم ازمطالبم خوشتون بیادراستی ببخشید بهشت اباد اسم روستامونه خیلی باصفاست اینم یک شعربیادمادرم. یاد دارم کودکی بودم خرد. با صدای گرم مادر. در میان بستری نرم و تمیزمی گشودم چشم بر نور سفید. می گشودم دل بر نور امید. یاد دارم سفره خانه ما. بوی سنت می داد. جلوه ای زیبا داشت. جلوه ای از یک شمع. ذره ذره می سوخت. و نداشت پرو ایی. که به آخر برسد.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد -

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/89

سلام به همگی چراهیچکس بهم. سرنمیزنه اخه بیمعرفتا یه سربزنین دلمو. شاد کنین بانظراتتون منو خوشحال کنین. نوشته شده در یکشنبه ۱۶ آذر۱۳۹۳ساعت 19:14 توسط محمدرضا. سلام ازاینکه به وبلاگم اومدین ممنونم امیدوارم ازمطالبم خوشتون بیادراستی ببخشید بهشت اباد اسم روستامونه خیلی باصفاست اینم یک شعربیادمادرم. یاد دارم کودکی بودم خرد. با صدای گرم مادر. در میان بستری نرم و تمیزمی گشودم چشم بر نور سفید. می گشودم دل بر نور امید. یاد دارم سفره خانه ما. بوی سنت می داد. جلوه ای زیبا داشت. جلوه ای از یک شمع. ذره ذره می سوخت.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد - مادرعزیزم

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/71

امروز روز عید است. اماخانه بی تو بوی تنهائی وغم دارد و بس. چه سخت وجانفرساست خانه را بی تو دیدن. کاش می شد باز گردی. کاش می شد زندگی را در نگاه مهربان. کاش می شد از عطر بودنت. مست و شیدا شد. دل شیرین زبان دیروزت. آن را دریاب ، دستی بر دستش بگذار! امروز روز عید است. و داغ نبودنت بیشتر بر دلمان سنگینی می کند. کاش می شد نماز عید فطر را با هم می خواندیم. کاش این کاش ها نبود. نوشته شده در سه شنبه ۳۱ مرداد۱۳۹۱ساعت 8:21 توسط محمدرضا. یاد دارم کودکی بودم خرد. با صدای گرم مادر. می گشودم دل بر نور امید.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد -

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/70

مادر جان بگو چه شد که فرزندت را از چشم انداختی؟ روزگار را به چشم فرزندت سیاه کردی؟ این غم را به که بگویم؟ من با غمت پژمردم و زرد شدم . تو را از دستم گرفتند و دیگر انسان زیبایی همانند تو یافت نمی شود! آنروزها به یادم می آید که ناز فرزندت را چگونه می کشیدی! دستم را میگرفتی و بر می خواستی و درحالیکه فرزند عزیز ، خطابم میکردی ، در اطاق فرزندت را میگرداندی . ایکاش باز هم همان روز میشد و روزهای غمگین وجود نداشت! نوشته شده در سه شنبه ۲۴ مرداد۱۳۹۱ساعت 9:16 توسط محمدرضا. یاد دارم کودکی بودم خرد. با صدای گرم مادر.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد -

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/87

ب عد ا ز تو دیگه م رد نیست م اگر بخند م. . ! پسر:ضعیفه دلمون ب رات ت نگ ش ده بود. . .اوم دیم زیار تت ک نیم! د خت ر:تو باز گ فتے ض عیفه؟ پس ر:خ ب. . .م نزل بگ م چطوره؟ د خت ر:وااااے . . .ا ز د ست تو! پس ر:باشه. . .باشه. . .ویکتوریا خوبه؟ د خت ر:ا ه. . .ا صلا باهات ق هر م! پسر:باشه بابا. . .تو ع زیز م نے خوب ش د؟ د خت ر:آشتے . . .راستے گ فتے دل ت چے ش ده؟ آها ا ز دیش ب تا حالا یک م پیچ میده! د خت ر:واقعا که! پس ر:خ ب چیه. . .نمیگ م . . . م ریض م ا صلا. . .خوبه؟ د خت ر:باز م گ فت این ک ل مه رو. . ! د خت ر:و...

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد -

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/27

اینم عکس عموی بهشتی من. روزها بیشتر دلم برایت تنگ می شود. میان حجم این همه آدم که "تو" نیستن. چندساعت بعد هم نه. برای مادرت یه کاری بکن. اگر زنده است دستش را. اگر به آسمان رفته است قبرش را . اگر پیشت نیست، یادش را. اگر قهری ، چهره اش را. اگر آشتی هستی، پایش را. اگر به آسمان رفته همین الان برایش فاتحه بخوان. نوشته شده در یکشنبه ۱۵ آبان۱۳۹۰ساعت 12:3 توسط محمدرضا. سلام ازاینکه به وبلاگم اومدین ممنونم امیدوارم ازمطالبم خوشتون بیادراستی ببخشید بهشت اباد اسم روستامونه خیلی باصفاست اینم یک شعربیادمادرم.

pooraskary.blogfa.com

بهشت آباد - زندگیم توروکم داره

http://www.pooraskary.blogfa.com/post/66

دلم تنگ شده برای نگاه مامانم. دلم تنگ شده برای صدای مامانم. دلم تنگ شده برای نصیحتهای مامانم. دلم تنگ شده برای خنده های مامانم. دلم تنگ شده برای درد دل کردن با مامانم. دلم تنگ شده برای شب نشینی های اون وقتها. به کی بگم به خدا. چرا نیستی که آرومم کنی؟ چرا نیستی که نوازشم کنی؟ آره ، من دستاتو کم دارم. من مهربونیتو کم دارم. اگه قرار باشه دلم آروم بشه. فقط تو میتونی آرومم کنی. تلاش بقیه بی فایده س. پر از فریادم من. فقط به خاطر تو سکوت میکنم. اما دیگه خودمم از سکوتم میترسم. یه رازی رو بهت بگم؟ مگه من دل ندارم؟