katayonhallajan.blogfa.com
همه چیز در هیچهمه چیز در هیچ -
http://katayonhallajan.blogfa.com/
همه چیز در هیچ -
http://katayonhallajan.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.219 sec
SCORE
6.2
همه چیز در هیچ | katayonhallajan.blogfa.com Reviews
https://katayonhallajan.blogfa.com
همه چیز در هیچ -
katayonhallajan.blogfa.com
همه چیز در هیچ -
http://www.katayonhallajan.blogfa.com/post-24.aspx
همه چیز در هیچ. از چشمهایت می گویم. کنار پنجره ی عریان این اربعین. و کافه هایی که در دور، نزدیک رود بود. سرمان از خوشی به بالا خم شده. روی پوستمان شعارهای کمونیستی ،خالکوبی. و زیبا شدیم با موهای اضافه شده ی بافته شده ی قرمز جیغ. عاشقانه می بوسیم ، نمی بوسیم ، وسوسه می شویم. و غلت می زنیم هر شب روی این خالی. و شب است ، و تاریک ، و بیم موج. آفتاب فقط بر این سرزمین فرو نمی آید. نازنین بودی ، زیبا ، آرام ، با موهای زرد بلند. از روی همین صندلی هاست که هر شب سر می خوریم. تا دامنمان را یأس ، بادی بوزد. 1705;...
همه چیز در هیچ -
http://www.katayonhallajan.blogfa.com/post-25.aspx
همه چیز در هیچ. اسب با لته های درشت. سورچی شب را می کشد. و درشکه در برف. خم به زانو نمی برد. با بافته های عجیب در پس کدام درگاه. لخته ی لحظه ها را نوشیده ای. بیا با ما به میخانه. شب لبریز از سکر بلوندش. و زلیخا دنباله ی دامنش را با خود می برد. محبوس تاریکی چشمهای بیمار هامون. و جرعه جرعه آب که به خوردش داده اند. این لکه های سیاه بر باور تاریک. تن سپیدت را اذان می گویم. یافته هایمان یکی است بانو. بیا با ما به میخانه. حساب این جام ها را می رسیم. به کبود پاهایت قسم. بی می ناب زیستن نتوانم ". ده دقیقه به نه.
همه چیز در هیچ
http://www.katayonhallajan.blogfa.com/8801.aspx
همه چیز در هیچ. با تاسف بسیار دوست عزیزم سروناز سیدی ، شاعر و نقاش ،روزپنجشنبه 27 فرودین ماه در سن 29 سالگی از دنیا رفت . بهار خنده زد و ارغوان شکفت . در خانه زیر پنجره گل داد یاس پیر . دست از گمان بدار! با مرگ نحس پنجه میفکن! بودن به از نبوده شدن ، خاصه در بهار .). نازلی سخن نگفت ،. از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت . یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت . مژده داد: ( زمستان شکست! نوشته شده در شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 5:15 توسط کتایون حلاجان. اسب با لته های درشت. سورچی شب را می کشد.
همه چیز در هیچ -
http://www.katayonhallajan.blogfa.com/post-22.aspx
همه چیز در هیچ. سفید کج بی انتها نشسته بود. با خالی کوزه ی لاجوردی روی میز. تو هم . اینجا. لمیده بر ماسه ها نرم. در کنار نشسته بودی مدام. بازار ماهی فروشان تاریک با خیل بی جان پراکنده. تو آن جاهیچ نبودی. حسرت فرسوده کنار لبهایت. با آن گلوبند روسی بلند. فرو می روم حجم کت پوستی را. با کشاله رانهایش در انتها. هیچ چیز در اتاق این تخت های خالی. جز حرکت مدام موج نیست. که روی پنجره ی پرتقال ها نمی ریزد. پهلو می گیرد کشتی هاشان در این ساحل. و سایه ها در اعماق هلاکت می کند. تهی ظرفی است که هر شب سگ فیلسوفی از آن ،.
همه چیز در هیچ -
http://www.katayonhallajan.blogfa.com/post-17.aspx
همه چیز در هیچ. دو تا دو تا مثل جعبه های سیگار مخصوصم دود می شود. وروح از مقعد مقدس بالا می آید. با نشئگی شبها می گذرند. تمام نمی شوند آنها که زاییده شبهای نیمه تمام اند. ازپشت عبور می کنم. تا ببینم آیا دوست داشتن جز تداوم لذتبخش یک بیماری نیست. و تو ای اندوه کوچک جعبه ی سیگارهای کشیده شده ام. قهوه ات را تلخ می خوری؟ قطعه قطعه بریده از گیسوانم / آنگاه که خاموش می رقصم با جغدها. لاک صورتی ماتم را که زدم. با ویلچرازآن طرف خیابان شکسته رد شدی. و من تمام افتادن را در لحظه ی دستهای تو دیدم. ده دقیقه به نه.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1391/12
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. کاش رفاقتت هوو نداشت. ساعت ٢:٢٩ ق.ظ ; شنبه ۱۳٩۱/۱٢/٢٦.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1388/3
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. روزهاست این صفحه سیاه را فروخته ام. قلم خریده ام ،خوب می نویسد ولی رنگ ندارد. جامه سفید برتنم زیبا ست ولی به من نمی اید. قلبم را رنگ کرده ام .قرمز. فرقی میان رنگها نیست انگار. ادبیاتم را فراموش کرده ام. همه جای بدنم را میخ صلح کوبیده ام. کرم های ابریشم در دلم پروانه میشوند. شمع و مه و پروانه. چه رویای زیبایی. ولی این هم به من نمیاید. دیگر کلاغ ها را دوست ندارم. مترسک را نمی شناسم. دیگر پابرهنه تا دیدار نمیروم. رویا خشن ترین واقعیت زندگی من بود. تلخی از زبانم نمی چکد.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1388/11
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. فرا تر از آنچه که با چشمانت ببینی. زندگی در دنیای بی حساب، سوالاتی از ناشناخته ها. من اسیر این زندانم، سلول تکنفره ام تنها چیزی که می شناسم. فکر میکردم همه کرم هارا میشناسم. تورکیا، نکپلکها ، آسکاریسها. اما تو یک کرم دیگری. محکومیتم آغاز شده و آینده آن چیزیست که از دست دادم. قسمت بعدی زندگی من مملو از صحنه های وحشتناک است. شب از ترس فردا تا صبح به کما میروم. صداها تعقیبم میکنند دیوانه ام میکنند. انگار راهی ندارم نامم را فریاد میکشند. زندگی ام وارونه شده. چقدر پیر شده ام.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1386/6
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. به تلخ مثل قند. فکر به روزی که هست اما بی دلیل. به روزی که باد خنده های مرا دزدید. به روزی که چیزی در بدنم کودکانه عاشق شد. به روزی که ترس، ترسیده بود از من ، از هوش و حواسم. به روزی که چه روز هایی گذشت. به شبی که دیدم آنچه را نباید میدیدم. به روزی که در آن رگبار باران و سیلاب، زمین، تشنه قطره های اشک من بود. می بلعید. می نوشید. به روزی که جنگ شد تا چشمها امروز چیزی جز خون نبیند. فکر به روز تاوان دیروز. به امروز که بی دردم،. به روزی که عریان می شوم تا بپوسم.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1386/9
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. سرکی از اوج بر عمق. اینجاست دنیای تو و من. شیون کودک ها باز حمله انتحاری. مرگ بازی خون بازی. دخترکی دفن شد در حال هوای عشق بازی. کودکی زاده شد در دود و آتشه بمب بازی. کوچه و خیابان آماده جنگ بازی. درس امروزه مدرسه همجنس بازی. داغ خودکشی بر سینه هم بازی. خدا نعره سر میدهد ساکت. مرگ و این همه هیاهوی بازی؟ و من خیره از بالا به دنیا و حرف های خدا. میخواهم بگویم متشکرم که هیچ را آفریدی. خلع سرد را در آغوشم رها کردی. که مرگ به من هدیه دادی. متشکرم از این همه رذالت.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1386/10
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. خسته از هجوم وحشیانه در و دیوار. خسته از سرفه های خونین یک سیگار. زمان دفن زمین در هراس. از دستهای بیکار و بی حس. از انتظاردر هوای تو. هر گوشه از اتاق بوی توست. از این تکرار و آزار خسته ام. از بس چریدم در این نوشتها. از دیدن این علفزار دنیا خسته ام. از این شواهد و انکار در هستیه تو. از این شهر بی طلوع و تبهکار خسته ام. از این چرندیات که شخصیت خیالی میسازد. از تصور انتهای یک عاطفه. در رکاب مرگ به آغاز میروم. بی رمق ترین نفس این حوالی ام. از این جنازه هوشیار مانده خسته ام.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1387/6
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. سرد است یا گرم. از روز های رفته به هیچ. امروز روز یست که زاده شد بدنم. روحم . به کجا جستجو کنم کودکیم را. به کجا شکایت کنم این شب را. تو بدان تو که میدانی. تار عنکبوت آرزوهای نابود شده. من رو به آینه ام. آینه ای که در آن یک غریبه نشسته. منم؟ تنها مهمان این ضیافت شوم. امروز روز میلاد من است. شمع آرزوهایم خاموش روشن مانده. بر روی کیک کپک زده ء میلادم. تنهایی را گران خریدی دوست. زیاد داشتم ولی کم بود. لحظهای که رفتند. امشب را ساختند. عمری تلاش پوچ برای بقا. آینه را می کشم.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1386/11
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. در کافه ای تاریک و سرد. گلویم را می لیسد. هزار سال هم بگذرد. کافی نیست برای ملودی فراموشی. روبرو دختر و پسری زیر میز پاهایشان را به هم تاب می دهند. من اینجا م زیر تابوت خاطرات تو. قفسی که جای دو نفر بود .انگار جایی برای یک نفر ندارد. نگاهم را خیره میکنم. زنی بدل های خریده از حراجی را بر روی میز پخش میکند. تلاشی برای ساخت بدلی از تو. باعث نابودی یک حس منم. این نابودی درس آنشب. که مشق هر روزم شد. کودکی آبمیوه اش را میریزد. شیطان میانجی شد ذرات این حس را از زمین جمع کرد.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1386/7
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. ذاتم کشته دستان اوست. مغزم برده امواج چشمان اوست. از نسل قبل از توست. گریه کن برای معصومیت از دست رفته ام. گوش کن به صدای آوار و دیوار این اتاق که بر من و تو می گرید. روزی با من و تو می خندید. روزی شاهد بوسه ها و سجده ها بود. تماشا کن سرنوشتی که تو را در من. هنوز به دنبال جواب تنها سوالم میگردم. معنای آنچه نشانم داده شد چه بود؟ معنای هیچ چیز برایم معنا ندارد. دادگاه توست و حاکمیت من. حاکمی که برده زاده شد. برده ای که عاشق توست هنوز. اما حکم من مرگ توست. ببوس و فراموش کن.
!تلخ مثل قند
http://tahedonya.persianblog.ir/1387/10
کوچه بی دار و درخت. همه چیز در هیچ. باورم ده که روحم را میبری. دستانم را بگیر، مرا تا دیار آسودگی دنبال کن. کمک کن تا رگه مچم را بدرم. با من بمان تا گرمای خونم زمین سرد را بپوشاند. قلبم را نوازش کن، امیدت را رها کن از این عشق میرا. در دنیایی که همه به ندیدن مبتلا. چگونه دردی را ببینم که خود ساخته ام در چشمانت. درمان کن قلبم را پیش از آنکه بمیرد. مرهمی نیست بر زخم هایم. مرا از اینجا ببر. چشمانم را با زی. امید میخشکد در فصل های دوری. رهایم نکن دراین سرزمین دلتنگی. با نگاه عاری از احساست. پیش به سوی رستگاری .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
زنان فردا
پشت کاجستان ، برف. برف ، يک دسته کلاغ. باد ، آواز ، مسافر و کمی ميل به خواب. شاخ پيچک ، ورسيدن و حياط. من ، و دلتنگ ، و اين شيشه خيس. می نويسم و فضا. می نويسم ، و دو ديوار ، و چندين گنجشک. يک نفر دلتنگ است. يک نفر می بافد. يک نفر می شمرد. يک نفر می خوابد. زندگی يعنی يک سار پريد. از چه دلتنگ شدی؟ دلخوشی ها کم نيست : مثلا اين خورشيد ،. کودک پس فردا ،. کفتر آن هفته . پيام هاي ديگران . 1588;نبه ۳ بهمن ،۱۳۸۳ -. خدا را شکر که هر روز صبح زود بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعنی من هنوز زنده ام . پيام هاي ديگران .
♥☻عشـــــــــــــق و تـــــــــرس♥☻
میدونستین هیچی از عشق سرش نمیشد جز هوس. 0:2 kati شنبه نوزدهم اسفند 1391. 0:2 kati شنبه نوزدهم اسفند 1391. میبخشم دوباره گناهی که کرده. میبخشم میدونم که دستاش چه سرده. میشم اون رفیق قدیمی. بازم مثل وقتی که بودیم صمیمی. 23:48 kati جمعه هجدهم اسفند 1391. 15:1 kati چهارشنبه دوم اسفند 1391. 19:5 kati یکشنبه بیست و دوم بهمن 1391. من ماندم و ۱۶ جلد لغت نامه،. که هیچ کدام از واژه هایش مترادف این دلتنگی های لعنتی نمیشود. کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد! چرا امشب واژه هایم. خیس شده اند . . . مثل آسمانی که امشب.
برای همه عاشقا
تا شقایق هست زندگی باید کرد. به بهانه ی تو(حسن خان). LOVE YOU(ساحل و مبینا جووون). قلب شکسته تنها(محمد،مجتبی،محمد حسین،ندا،نگین جووون). فرشته های عاشق(نسیم و الناز جوون). عشق عشق عشق و باز هم عشق(بهار جوون). تا یادی هست من به یادتم. دخترای بی جنبه نیان تو دعوامون میشه ها#(رامین سامورا). ٠ しѺ 乇 ٠ (نیما و شبنم جوون). دخمل تنهای تتها(شادی خانم). تنھآے مړנھ `متحړڪ (آرمان خان). او زیباست ولی تنهاست (اشکین). اینجا همه چی قاطی پاتیه(هاشم آقا). ღ m övê ღ. ღتنهاتر از تنهاღ(جواد آقا). ام پی تری پلیر. ارسال اس ام اس.
Like Your Food Cold and Chill? Learn about Freezer Production
Why are Precast Concrete Structures More Popular Than Others? Posted by Marguerite Abbott. On Jul 27, 2015 in Uncategorized. Comments Off on Why are Precast Concrete Structures More Popular Than Others? How do truck scales work? Posted by Marguerite Abbott. On Jul 2, 2015 in Uncategorized. Comments Off on How do truck scales work? How “Smart” Hydraulic Hoses Can Lower Your Costs. Posted by Marguerite Abbott. On Jun 12, 2015 in Uncategorized. 3 Reasons to Use Solid Core Timber Doors in Your Home. Freezers...
TAFRIHI
عکس بچه های . نوشته شده در سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۹۱ساعت 22:7 توسط yasi. نوشته شده در سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۹۱ساعت 22:2 توسط yasi. خانم خوشگله رو ببین! به بنیامین می گن : چطوری خودت رو ارضا می کنی؟ میگه : چشمامو رو هم می ذارموووووووووو. تو رو به یادم می یارمووووووو. به دوستش میگه : غیرتت کجا رفته ، عکس زنت رو تخم عباس. خالکوبی شده دوستش میگه خودت دیدی؟ میگه نه زنم دیده. به یک فیزیک دان میگن بوس چیست؟ یک جریان220 ولت از لب. که اگر مدتش زیاد بشه فیوز مرکز آقایون میزنه بیرون. اعتماد به نفس یه بچه از! پ نه پ ...
همه چیز در هیچ
همه چیز در هیچ. با تاسف بسیار دوست عزیزم سروناز سیدی ، شاعر و نقاش ،روزپنجشنبه 27 فرودین ماه در سن 29 سالگی از دنیا رفت . بهار خنده زد و ارغوان شکفت . در خانه زیر پنجره گل داد یاس پیر . دست از گمان بدار! با مرگ نحس پنجه میفکن! بودن به از نبوده شدن ، خاصه در بهار .). نازلی سخن نگفت ،. از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت . یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت . مژده داد: ( زمستان شکست! نوشته شده در شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 5:15 توسط کتایون حلاجان. اسب با لته های درشت. سورچی شب را می کشد. این اربعین چ...
Katayoon Art
By Katayoon Photography ©. By Katayoon Photography ©. By Katayoon Photography ©. By Katayoon Photography ©. Monday, April 29, 2013. When year 2013 was starting, my dear talented friends Mia. And I decided to have a photo project. It was actually their idea, so the credit goes to them. I hesitated at first because I had the experience of not finishing a photo project before, but since that one was a 365 days task and this one was just a once a month task, I thought I could do it. Well, I was wrong! My hus...
..............................
Like The First Time. Je t'aimerai toujours pour que. پایان . . . چهارشنبه هفدهم تیر ۱۳۹۴ 23:53 کتایون. يك نفر از من می پرسيد. چرا نگاه هايت اینقدر غمگين است؟ چرا لبخندهايت اینقدر بی رنگ است؟ هميشه من بودم و من. و تنهايی پر از خاطره . آری با تو هستم . با تويی كه از كنارم گذشتی. و حتي يك بار هم نپرسيدی. ابرهایت را زودتر بفرست. شستن این گرد غم. پایان . . . ده سال بعد با معلم فیزیک! روزنگاری های یک خبرنگار ناتمام! جشنواره ی بزرگ جوانه. سید دانیال معین آل داوود. یادداشتهای دختر گ لفروش مترو. La France en Iran.
هواداران بانو کتایون ریاحی
هواداران بانو کتایون ریاحی. این وبلاگ مخصوص تمامی بازدید کنندگان است و درآن تمامی مطالب درباره بانو ریاحی می باشد. با چندتا عکس جدید اومدم. عکسای از مراسم ضیافت ریس جمهور و باهنرمندا. که بانو هم بود. ای قربون اون چشات. واینم یکی از عکسای بانو روی مجله استایل. در کل ببخشید که عکسا کم بود. نوشته شده توسط کتایون محبوبی در دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ و ساعت 16:18. این سایت و برای طرفدارای پروپا قرص بانو تاسیس کردم. امیدوارم که از این سایت و مطالبش خوشتون بیاد. اینستاگرامی برای بانو ریاحی.
