khaneyedust.blogfa.com
خانه دوست کجاست؟خانه دوست کجاست؟ - در گلستانه چه بوی علفی می آمد..............
http://khaneyedust.blogfa.com/
خانه دوست کجاست؟ - در گلستانه چه بوی علفی می آمد..............
http://khaneyedust.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
2.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
2.594 sec
SCORE
6.2
خانه دوست کجاست؟ | khaneyedust.blogfa.com Reviews
https://khaneyedust.blogfa.com
خانه دوست کجاست؟ - در گلستانه چه بوی علفی می آمد..............
خانه دوست کجاست؟ - ما.......
http://www.khaneyedust.blogfa.com/post-13.aspx
در گلستانه چه بوی علفی می آمد. ما شاخه ای از ایل شقایق هستیم با درد سر عشق موافق هستیم. در پرده چراسخن بگووییم؟ حاشا بگذاربدانند که عاشق هستیم. یه سلام بی ریا و بی منت به همه ، که وجودشون چه تو وبلاگ چه تو دلمون مایه مباهاته.تازه بعد از کلی سردرگمی و پرسه زدن تو کوچه پس کوچه های جوونی،یه پلاک پیدا کردیم که تاجایی که امکان داره سفره رنگین باطنو واسه اونا که برای گوش دادن به شعرهای ناتمام جوون گوش تیز میکنند،باز کنیم. ولی میخوام بگم :. که ناگه در خم پیچی. صدای خنده ای من را به خویش آورد. زخود پرسیدم ای ترسو.
خانه دوست کجاست؟ - زیر شمشیر تو رقصیدیم .........عشق
http://www.khaneyedust.blogfa.com/post-7.aspx
در گلستانه چه بوی علفی می آمد. زیر شمشیر تو رقصیدیم .عشق. وقتی خیلی دلم از دست چرخ زمونه خون بود،زمانی بود که احساس. کردم بر ستیغ قله شروع بی پایان باید. سخن از ناخن عفریت زمان می باید. که به انگشت توحش بند است. ما به سرحد تجاوز که رسیم. خنجر غفلت و آز و طمع و حرص و ولع. جوی خون می آفریند. جغد شوم از پر پرواز خسیسش. بوی نفرت و تعفن به هوا می ریزد. تبر تیز خبیثی که نژادش همه از تیغ و سنان است. هیزم آتش تشویش تراشد. اینهمه داغی و گرما. وینهمه ظلم که بر گرد فلک می گردد. همه از شعله شمعی که " جوان".
خانه دوست کجاست؟ - شوق آسمانی..........
http://www.khaneyedust.blogfa.com/post-16.aspx
در گلستانه چه بوی علفی می آمد. نطفه ای از تبار یاسهای مهربان .آری! و میفهمیم راز آفرینش را در حضور یاس. بانویی مطهر تر از قطره اول اشک خدا و ناز تر از خورشید ،در پهنه هفت آسمان .چه می رقصند و می کوبند در میهمانی عظیم عرش کبریا .چون:. نازدانه فخرکائنات،دردانه شیرزن قریشیان،مرهم زخمهای ناتمام باعث شکاف کعبه،. انسیه الحورا ،فاطمه زهرا ،جهان هستی را،مست حضورش کرد و. تنها اشک عشق و شوق گونه های محمد را خیس باران کرد. سلام بر تنها مادر پدرش. سلامی به وسعت خورشید که خود را از تو خجل می بیند.
خانه دوست کجاست؟ - آزادی
http://www.khaneyedust.blogfa.com/post-14.aspx
در گلستانه چه بوی علفی می آمد. افسوس که خنده ای بیش نبود. چهره شب زده زندگی واهی ما. به همین توشه بی رنگ و ریا. نه خلوصی به میان بود که دلخوش باشیم. نه ترنم به کویر دل ما میبارید. با فلوت کودکی بچه شدیم. آن صدایی که مرا. راهی کوچه و بازار نمود. تا قلم را به ورق آویزیم. ولی ای کاش که از سطرنخست. جای "با با آب داد". مینوشتیم که ما آزادیم. خوش به این "آزادی". فقط از خواب میسر گشته. خوش به این خواب محال. نوشته شده در دوشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۶ساعت 12:35 توسط سهراب.
خانه دوست کجاست؟ - دلم.....
http://www.khaneyedust.blogfa.com/post-11.aspx
در گلستانه چه بوی علفی می آمد. نوشته شده در پنجشنبه هفتم تیر ۱۳۸۶ساعت 3:47 توسط سهراب.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
شعر آفتاب - مریم کامیاب
http://shereaftab.blogfa.com/post-66.aspx
تو دستهایم را ها کن. و من آن ابر های کوچک را می گیرم. نوشته شده در شنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۸۷ساعت 21:54 توسط s - m. شعر آفتاب برگزیده ای از شعرهای شاعران قرون گذشته و شاعران معاصر لارستان می باشد . در ضمن این وبلاگ وابسته به هیچ انجمنی نبوده و صرفا یک ویلاگ شخصی است . EMIL: asalbanoo2004 s @yahoo.com. و گاهی شعر چکه می کند. شاعران نامی معاصر و. در گلستانه چه بوی علفی می آمد. ققنوس(شعر ایران و جهان، نقد و برسی و .). درد دل من (اشعار یک شاعر.). لارستان وطن همیشگی من. انجمن شاعران زرین دشت.
شعر آفتاب - شهرام زمانی
http://shereaftab.blogfa.com/post-60.aspx
مرا به کوچه احساس شاعرانه ببر. به شهر شعر و غزلهای عاشقانه ببر. ببر به فصل شکفتن به موسم رویش. به عمق لحظه روییدن جوانه ببر. شبی برای تماشای قصرهای بلور. به کهکشان پر از نور و بیکرانه ببر. طلوع کن سحری روشن از دریچه صبح. ز کنج پنجره خورشید را به خانه ببر. به فصل کوچ پرستو پرنده را دریاب. اسیر کنج قفس را به آشیانه ببر. بخوان برای چکاوک چکامه پرواز. برای چلچله ها یک سبد ترانه ببر. تو روح پاک بهاری همیشه جاری باش. بیا و از دل تنگم غم زمانه ببر. نوشته شده در جمعه هفدهم اسفند ۱۳۸۶ساعت 6:55 توسط s - m.
شعر آفتاب - شهرام زمانی
http://shereaftab.blogfa.com/post-62.aspx
وقتی نگاه گرم تو معنا نمی شود. گویی که عقده های دلم وا نمی شود. پژمرده غنچه های تنبسم به روی لب. دیگر بهار بوسه شکوفا نمی شود. دردی عمیق می فشرد سینه مرا. چون زخم کهنه ای که مداوا نمی شود. با کوله باری از غزل اینجا نشسته ام. شاید که بگذری ز من اما نمی شود. با لهجه ای غریب صدا می کنی مرا. پژواک حرف حرف تو معنا نمی شود". من شرجی نگاه تو را آزموده ام. این چشمه مدتی است که دریا نمی شود. آیا تو هم شبیه منی عاشق و صبور. نه هیچکس شبیه تو پیدا نمی شود. تنها میان دوزخ تردید مانده ام. زیرا بهشت گمشده پیدا نمی شود".
شعر آفتاب - سهراب سپهری
http://shereaftab.blogfa.com/post-65.aspx
نام شعر : همراه. تنها در بي چراغي شب ها مي رفتم. دست هايم از ياد مشعل ها تهي شده بود. همه ستاره هايم به تاريكي رفته بود. مشت من ساقه خشك تپش ها را مي فشرد. لحظه ام از طنين ريزش پيوند ها پر بود. تنها مي رفتم ، مي شنوي؟ من از شادابي باغ زمرد كودكي براه افتاده بودم. آيينه ها انتظار تصويرم را مي كشيدند،. درها عبور غمناك مرا مي جستند. و من مي رفتم ، مي رفتم تا در پايان خودم فرو افتم. ناگهان ، تو از بيراهه لحظه ها ، ميان دو تاريكي ، به من پيوستي. صداي نفس هايم با طرح دوزخي اندامت در آميخت:. خوشه فضا را فشردم،.
شعر آفتاب - مریم کامیاب
http://shereaftab.blogfa.com/post-59.aspx
کسی رسیده بودنش به پرتگاه دیگری. سقوط از ارتفاع و توی اشتباه دیگری. کسی که در تمام زندگی ستاره سوخته. سپرده آسمان هستیش به ماه دیگری. ورق، برای او نخوانده و قمار باخته. زدست رفته بی بی اش به کم شاه دیگری. دوباره شعر چکه می کند و وقت آن شده. بخواند این قصیده را به گوش چاه دیگری:. کدام شب دوباره شام غربت است و شمع می زند. و می شود کدام شانه گریه گاه دیگری؟ کسی که در تمام طول شهر واکس می خورد. رسیده ابتدای مصرع سیاه دیگری. خطوط قرمزیست زندگیش، کس نمی کند. به این کتاب وا نکرده اش نگاه دیگری.
شعر آفتاب - قیصر امین پور
http://shereaftab.blogfa.com/post-50.aspx
ميجويمت چنان كه لب تشنه آب را. محو توام چنان كه ستاره به چشم صبح. يا شبنم سپيدهدمان آفتاب را. بيتابم آنچنان كه درختان براي باد. يا كودكان خفته به گهواره تاب را. بايستهاي چنان كه تپيدن براي دل. يا آن چنان كه بال پريدن عقاب را. حتی اگر نباشي، ميآفرينمت. چونان كه التهاب بيابان سراب را. اي خواهشي كه خواستني تر ز پاسخي. با چون تو پرسشي چه نيازي جواب را. نوشته شده در شنبه نوزدهم آبان ۱۳۸۶ساعت 9:42 توسط s - m. شعر آفتاب برگزیده ای از شعرهای شاعران قرون گذشته و شاعران معاصر لارستان می باشد . و گاهی شعر چکه می کند.
شعر آفتاب - عالیه سعادتمندیان
http://shereaftab.blogfa.com/post-56.aspx
نگاه نرگسم نمناك و خيسه. گل اشك از نگاه او چكيده. غرور او كه در آئينه شكسته. دلش مثل كبوتر ماتم كشيده. دل نرگس غبار غم گرفته. نگاه گرمش از ماتم گرفته. كوير باورش احساس نديده. شب ناباورش مهتاب نديده. قناري از تو ايوانش پريده. به اوج بي نهايت ها رسيده. دل نرگس به بارون گرم نميشه. نگاه نرگسم روشن نمي شه. گل نرگس اسير دست باغه. كه اونو بي كس و تنها نذاره. نوشته شده در چهارشنبه سی ام آبان ۱۳۸۶ساعت 6:10 توسط s - m. شعر آفتاب برگزیده ای از شعرهای شاعران قرون گذشته و شاعران معاصر لارستان می باشد .
شعر آفتاب - حسین طاهری
http://shereaftab.blogfa.com/post-49.aspx
کسی شکست ، ترک خورد مثل بغض سفال. کسی شبیه صداهای دور دست خیالی. کسی که شکل نگاهش پرنده داشت ، قفس داشت. پرنده ای که عبورش : درخت های سوالی. کسی که عاطفه اش را برای عشق غلط دید. برای عشق زنی لای پرده ، آینه ، قالی. زنی پر از هیجان غرور و کینه ی دیروز. غرور مسخره ی یک پرنده : بی پر و بالی. کسی شکست ، زنی رفت ، باز حس تپیدن. شروع شد که بگوید برای لحظه ی لالی :. بیا ، نرو ، دل من مثل روزهای گذشته. به انزوای خودش رفته ، گور خانه ی خالی. نوشته شده در پنجشنبه دهم آبان ۱۳۸۶ساعت 22:27 توسط s - m.
شعر آفتاب - مریم کامیاب
http://shereaftab.blogfa.com/post-67.aspx
در آگهی نوشته: "فرنگیس گم شده. بدو ورود و موقع تشخیص گم شده". دخترک توی قاب هم. فهمانده با اشاره به او هیس ،. با دردهای کهنه و با اسم کوچکی. در کوچه ای غریب و شبی خیس گم شده. از قالب زنی همه ی حس مادری. در هفته ای اواخر اسفند گم شده. بر چهره اش چکامه ی چین خانه کرده است. روی لبش تداعی لبخند گم شده. با چادر سیاه به دندان گرفته اش. در روزهای سخت همانند گم شده. انگشتها اشاره و لبها به زمزمه. او را ببین همان زن فرزند گمشده. نه کوششی به خوب و نه میلی به بد شدن. در بازی فرشته و ابلیس گم شده. شاعران نامی معاصر و.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
khaneyedoostkojast.mihanblog.com
خانه دوست کجاست؟؟؟
چهارشنبه 6 بهمن 1389. چهارشنبه 6 بهمن 1389. نویسنده : .doctor. خم زلف تو دام کفر و دین است. ز کارستان او یک شمه این است. جمالت معجز حسن است لیکن. حدیث غمزهات سحر مبین است. ز چشم شوخ تو جان کی توان برد. که دایم با کمان اندر کمین است. بر آن چشم سیه صد آفرین باد. که در عاشق کشی سحرآفرین است. عجب علمیست علم هیئت عشق. که چرخ هشتمش هفتم زمین است. تو پنداری که بدگو رفت و جان برد. حسابش با کرام الکاتبین است. مشو حافظ ز کید زلفش ایمن. که دل برد و کنون دربند دین است. چهارشنبه 6 بهمن 1389. چهارشنبه 6 بهمن 1389.
نغمه های نماز درخانه ی دوست
نغمه های نماز درخانه ی دوست. حدیث دوست نگویم مگربه حضرت دوست.که آشناسخن آشنانگه دارد. خدایا حال ما را به زیباترین حال تغییربده. نوشته شده در جمعه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۳ساعت 10:29 توسط ژاله. مگرمیشود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد.خدای دانه های انار. نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۳ساعت 10:28 توسط ژاله. این منم مزاحمی که اشناست! هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است.ولی هنوز پشت خط درانتظار یک صداست. شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است.به ما که میرسد حساب بنده ها جداست! رسول الله فرموده اند.
خانه دوست
رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست. پنجشنبه 16 دی 1395 ساعت 02:44 ق.ظ. امشب از لابلای سکوتی دیرین می نویسم. بعد چند روزی که نیت نوشتن داشتم. شاید امشب هم جای دارد دعا کنم و توبه کنم باز. می دانی دوست، زندگی دور از تو زندانیست. اگرچه حیاط و باغ و دلخوشی هایی دارد اما، دل . راستی امشب مقاله ای سیاسی خواندم از ماجرای ابوذر غفاری و تبعیدش به ربزه و بازی حاکم زمانه با واژه فتنه. یادم به شب های رمضان سالی افتاد که سریال امام علی را میدیدم و از این واقعه دلم سوخت. و سال ها چه زود گذشتند. نوشته شده توسط پسرک. چینی ن...
کمپ ترک اعتیاد خانه دوست
بهبودی با 12 قدم. تشکیل گروه 12 قدم. Banner Slider Demo - Jssor Slider, Carousel, Slideshow with Javascript Source Code. کمپ خانه دوست یاران. نمایی از محوطه مرکز. جلسه مدیران مراکز اقامتی با حضور معاونت محترم پیشگیری. بازدید نمایندگان سازمان ملل از مرکز. بازدید معاونت فرمانداری و کارشناسان وزارت بهداشت از مرکز. کلاس مهارت های زندگی. ستاد مبازرزه با مواد مخدر. انجمن مددکاری اجتماعی ایران. مرکز ملی مطالعات اعتیاد. در حال بارگذاری اطلاعات. لطفا کمی صبر کنيد!
زندگی من
ثبت خاطرات و رویدادهای زندگی من. رفته بودم خرید میوه ، خانمی که پشت سرم بود ، با صدای بلند به کل میوه فروشی ولنتاینو تبریک گفت و شال قرمزشو به همه نشون داد و گفت که رنگ مورد علاقشو پوشیده . تازه دیروز بود که متوجه تاریخ ولنتاین شدم و اینکه ویترین اکثر مغازه ها تغییر رنگ دادن ، جعبه های کادویی قرمز با روبانای قشنگ ، تو اکثر مغازه ها به وفور دیده میشه . بدون مکث بر میگرده سمت دکه اش . دوباره یادم رفته بود که امروز ولنتاینه ، خدای من نکنه ، واسم کادو خریده؟ یه لبخندی بهم میزنه که تمام دندوناشو می تونم ببینم...
خانه دوست کجاست؟
در گلستانه چه بوی علفی می آمد. از زبان گنجشکی که پرش شکسته. حالا سالهاست که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری آن همه صبوری من دیدم از همان سر صبح آسوده. هی بوی بال کبوتر و نای تازهی نعنای نورسیده میآید پس بگو قرار بود که تو بیایی و . من نمیدانستم! دردت به جان بیقرار پ ر گریهام پس این همه سال و ماه ساکت من کجا بودی؟ حالا که آمدی حرف ما بسیار، وقت ما اندک، آسمان هم که بارانیست ! به خدا وقت صحبت از رفتن دوباره و دوری از دیدگان دریا نیست! سربهسرم میگذاری . ها؟ هنوز حسرت غصه ه...
www.khaneyedusti.blogfa.com
شهادت حضرت علی (ع). بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من. چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا. چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان. چو علی که می تواند که به سر برد وفا را. نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت. متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را. شهادت امام خوبیها- امام مهربانی و سخاوت بر شما شیعیان علی (ع) تسلیت باد. نوشته شده در شنبه بیست و نهم مرداد 1390ساعت 12:27 توسط ش.دامغانیان -. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم مرداد 1390ساعت 12:54 توسط ش.دامغانیان -. حضور پر شور اعضا در کارگاه های تابستانه. نوشته شده...
خانه دوست کجاست؟
اشک آن شب لبخند عشقم بود. قصه نیستم که بگویی. نغمه نیستم که بخوانی. صدا نیستم که بشنوی. یا چیزی چنان که ببینی. یا چیزی چنان که بدانی. درخت با جنگل سخن می گوید. و من با تو سخن می گویم. نامت را به من بگو. دستت را به من بده. حرفت را به من بگو. قلبت را به من بده. من ریشه های ترا دریافته ام. با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام. و دست هایت با دستان من آشناست. در خلوت روشن با تو گریسته ام. و در گورستان تاریک با تو خوانده ام. زیرا که مردگان این سال. عاشق ترین زندگان بودند. دستت را به من بده. بسان ابر که با توفان.
خانه ی دوست
دنیا اگر به کام من،شد شد،نشد نشد / بخت اگر غلام من،شد شد،نشد نشد. می دانم.می دانی.می داند. آدم ها خودشان می دانند. خودشان همه چیز را می دانند.از بیخ و بن. آدم ها همه می فهمند که اشتباه می کنند یا نه.همه ی همه ی همه.همه از دم .همه از بازدم. همه ی همه ی همه ی آدم ها،می دانند،می فهمند،اشتباه می کنند،خط می زنند،پاک می کنند و دوباره می نویسند. همه می دانند که چطور صحیح بنویسند اما غلط می نویسند و پاک می کنند. غلط می نویسم و پاک می کنم. ادمها عادت دارند به پاک کردن. گوش هایم درد می کند. به هر حال تا آدم ها تجر...
خانه ی دوستی
خانه ي دوستي دريچه اي ست جهت معرفي مركز شماره 2 سمنان و فعاليت هاي آن. کارگاه خوشنویسی در خانه طاهری. امروز اعضای توانمند وهنرمند خوشنویس مرکز در خانه طاهری سمنان کارگاه خوشنویسی را. در حاشیه این برنامه دوستان خوشنویس با کتاب آداب الخط امیر خانی و شخصیت هنرمند. خوشنویس کشورمان آقای میرعماد آشنا شدند . با تشکر از زحمات مربی پر تلاش خوشنویسی مرکز خانم درویش. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۴/۰۵/۲۷ساعت 14:0 نویسنده همکاران مرکز 2 سمنان. ای کوثر کوثر رسولالله. هم سوره نور موسی جعفر. هم پاره پیکر رسولالله. کارگاه بحث...
خانـــــــہ عشق
دلتنگی آینده ام ;. زیر میرود و رو می آید. و انتظار برای غرق شدن. در اوج ترین قعر آزادگی. به حقیقت پیوند بزن. این پادشاه ناخودآگاه خیالت را. نوشته شده در ساعت توسط Rihanna. به شمارش افتاده نفس هایم. و چه خالی ست. جای نوازش های تو. در جای جای زندگی ام. بیا که زیبا اجابت می شود. با گرمی نفس هایت. نوشته شده در ساعت توسط Rihanna. دلم وقوع رویایی را میخواهد. همون رویای شیرین همراه از کودکی . تو با آن ابهت مردانه و اندام چهار شانه. دلبند دخترکی ظریف شوی و سر به هوا. بیقرار خنده های ریز. مست چشمان م . بهشت ت ت ت.