khaterateyefatima.blogfa.com
شب تنهایی خوب...شب تنهایی خوب... - من ترک م آذری...غیرت ی جدی ع ادی...هرکی م بام طرف شداغلادی گتی یات ی...
http://khaterateyefatima.blogfa.com/
شب تنهایی خوب... - من ترک م آذری...غیرت ی جدی ع ادی...هرکی م بام طرف شداغلادی گتی یات ی...
http://khaterateyefatima.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
1
SSL
EXTERNAL LINKS
40
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.234 sec
SCORE
6.2
شب تنهایی خوب... | khaterateyefatima.blogfa.com Reviews
https://khaterateyefatima.blogfa.com
شب تنهایی خوب... - من ترک م آذری...غیرت ی جدی ع ادی...هرکی م بام طرف شداغلادی گتی یات ی...
Page not found - blogfa.com
http://www.khaterateyefatima.blogfa.com/Profile
صفحهای با این آدرس پیدا نشد!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
1
هر چه دل تنگت بخواهد - عاشقی شیر
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/126
هر چه دل تنگت بخواهد. شیر نری دلباخته ی آهوی ماده شد. شیر نگران معشوق بود و میترسید بوسیله حیوانات دیگر دریده شود. از دور مواظبش بود. پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست، شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد. دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود. گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت. با خود گفت:. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد. و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد. نوشته شده در ساعت توسط فریبا. زندگی به شرط خنده. روزمرگی های یه دختر.
هر چه دل تنگت بخواهد - خاطرات کودکی نبرد
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/129
هر چه دل تنگت بخواهد. یک روز سرد صبح سرد در سرمای. شدید مونیخ المان من کودکی 8 ساله بودم لباس هایم هم انقدر گرم نبود که بتوانم تحمل کنم خانه مان هم که یک اتاق کوچک بود منو خواهرو برادر و مادرم زندگی میکردیم. شل شدم دارو ها افتاد ارام ارام به سمتش رفتم وقتی صورت نازنینش را لمس کردم انفدر سرد شده بود که دیگر کار از کار گذشته بود. وقتی رهبر المان شدم اولین جایی را که با خاک یکسان کردم همان درمانگاه مونیخ بود سنشان بالا رفته بود و مرا نمیشناختند اما هم اکنون من رهبر کشور المان بودم التماسم میکردند دستور دادم...
هر چه دل تنگت بخواهد - کادوی تولدت
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/117
هر چه دل تنگت بخواهد. واسه تولدت هدیه گرفتم با اینکه از دستام خیلی دوری. نمیخوام جام تو جشنت خالی باشه به دستت میرسونمش یه جوری. د خودم اون لحظه باشم تا جایه کادو با من روبرو شی. خودم باشم ببینمت زمانی پیرهنی که بهت دادمو میپوشی. تولدت مبارکو خودم باید بگم بهت کادویی که خریدمو خودم باید بدم بهت. کاشکی بهم خبر بدی بگی بیا تولدم کاشکی میشد تولدت فقط تو باشیو خودم. میخواستم ببینم چه شکلی میشی چقدر با دیدنش بیتاب میشی. همیشه تیره میپوشیدی اما با رنگ روشنم جذاب میشی. ببخش کادوش مرتب نیست آخه. زندگی به شرط خنده.
هر چه دل تنگت بخواهد - امدی بغض گلو قسمت باران کنی
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/114
هر چه دل تنگت بخواهد. امدی بغض گلو قسمت باران کنی. آمدی بغض گلو قسمت باران بکنی. بارش ابر غمی سهم بیابان بکنی. آمدی تنگ تر از پیش دلم تنگ شود. خانه ی دنج دلم ک نج خیابان بکنی. آمدی تلخ ترین قص ه شود قص ه ی من. غصه ها در دل این غم زده مهمان بکنی. آمدی آمدنت لذ ت دیدار نداشت. نیت ت زلزله ای بود پریشان بکنی. اینکه با آمدنت کفر من ایمان بشود. اینکه شمشیر بگیری و مسلمان بکنی. اینکه ساز دل ناکوک ببینی بروی. زخمه از حنجره ی عاطفه پنهان بکنی. بی خداحافظی آماده ی رفتن بشوی. کاخ رویایی این سلسله ویران بکنی.
هر چه دل تنگت بخواهد - گاهی وقتا درد نعمته...
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/118
هر چه دل تنگت بخواهد. گاهی وقتا درد نعمته. یه وقتایی هست که بعد چند ساعت. متوجه ناخن شکسته شده ،. خراش کوچیک پشت دستت. و یا جای کبودی روی بدنت می شی. جالب اینجاست که تا قبل از دیدنشون. درد رو حس نمی کردی و حتی یادت نمیاد. که این زخما واسه چی بوده. اما حالا حسش می کنی. و با یه فلش بک می تونی حدس بزنی. که واسه چی زخم شده. این حکایت خیلی از رابطه هاست. وقتی که بعد از مدت ها از اون ادم فاصله می گیریم تازه چشممون به زخم ها و. بریدگی های روحمون می افته! تازه دردش رو حس می کنیم و میتونیم. گاهی وقت ها درد!
هر چه دل تنگت بخواهد - گفتمش نقاش نقشی بکش از....
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/116
هر چه دل تنگت بخواهد. گفتمش نقاش نقشی بکش از. ﮔﻔﺘﻤﺶ ﻧﻘﺎﺵ ﺭﺍ ﻧﻘﺸﯽ ﺑﮑﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ. ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﻧﻘﺶ ﺣﺒﺎﺑﯽ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎ ﮐﺸﯿﺪ. ﮔﻔﺘﻤﺶ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺧﺪﺍ. ﺗﮏ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﯾﮑﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺸﯿﺪ. ﮔﻔﺘﻤﺶ ﻧﺎﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﺶ ﮐﻦ. ﻋﮑﺲ ﯾﮏ ﺧﻨﺠﺮ ﺯﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﭘﯽ ﻣﻮﻻ ﮐﺸﯿﺪ. ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﮑﺶ ﮐﺎﻥ ﺭﻩ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻣﻘﺼﺪﻡ. ﺭﺍﻩ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﻭ ﻧﺠﻮﺍ ﮐﺸﯿﺪ. ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﻟﯿﻠﯽ ﻭ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﮑﺶ. ﻋﮑﺲ ﺣﯿﺪﺭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﮐﺸﯿﺪ. ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﮐﻦ. ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﻼ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﻘﺎ ﮐﺸﯿﺪ. ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﺯ ﻏﺮﺑﺖ ﻭ ﻣﻈﻠﻮﻣﯽ ﻭ ﻣﺤﻨﺖ ﺑﮑﺶ.
هر چه دل تنگت بخواهد - سلام
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/1
هر چه دل تنگت بخواهد. نظر یادتون نره لطفا وگرنه دعا میکنم کیبوردتون بشکنه. نوشته شده در ساعت توسط فریبا. زندگی به شرط خنده. روزمرگی های یه دختر. شل مغز ها به بهشت نمیروند. امارگیر حرفه ای سایت.
هر چه دل تنگت بخواهد - عاشقم کردی
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/123
هر چه دل تنگت بخواهد. 🌻دره و کوه و بیابان. 🌻ریل و اشک و شعر خیس. 🌻آه و صد افسوس از. 🌻این که هم قطارم نیستی. نوشته شده در ساعت توسط فریبا. زندگی به شرط خنده. روزمرگی های یه دختر. شل مغز ها به بهشت نمیروند. امارگیر حرفه ای سایت.
هر چه دل تنگت بخواهد - نشو محبوب آن یاری که خود یار کسی یاشد
http://www.fkh1661.blogfa.com/post/111
هر چه دل تنگت بخواهد. نشو محبوب آن یاری که خود یار کسی یاشد. نشو محبوب آن یاری که خود یار کسی باشد. نرو بالای دیواری که دیوار کسی باشد. نکن کاری که با خواری بیفتی در گرفتاری. گرفتاری اگر او هم گرفتار کسی باشد. بسوز ای دل . بساز ای دل . مریض آن کسی بودی. که فکرش را نمی کردی پرستار کسی باشد. اگر این عشق آزار است عاشق نیستم دیگر. که بیزارم از آن کاری که آزار کسی باشد . نوشته شده در ساعت توسط فریبا. زندگی به شرط خنده. روزمرگی های یه دختر. شل مغز ها به بهشت نمیروند. امارگیر حرفه ای سایت.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
40
سپـــــــردمت دســـــــــت خــــــــــدا
میدونی ی رابطه از کجا خراب میشه؟ تو ناراحتش کنی . یکی دیگه آرومش کنه . تاريخ شنبه بیست و هشتم دی 1392ساعت 10:59 نويسنده وندا. ترکت میکنم ، تا هر سه راحت شویم . . . من ، تو و رفیقم! من از قید تو ، او از قید من و تو از قید خیانت . . . تاريخ جمعه سیزدهم دی 1392ساعت 14:25 نويسنده وندا. پیاده از کنارت گذشتم ، گفتی :. سواره از کنارت گذشتم گفتی : برو. پشت ماشین لباسشویی بنشین! در صف نان ، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود. در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود. عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد.
khateratevilcher.persianblog.ir
خاطرات ویلچر
یک جوان که آهسته آهسته روزهای پایانی جوانی اش فرارسیده. لطفی شده در حرم امام مهربان در مشهد دسته های طلایی ویلچر در دست دارد. خاطرات جالبش را نوشته البته با پس زمینه فلسفی و مذهبی و . . . با یک فنجان قهوه مهمانش باشید. مقدمتان گرامی. رواقها و ورودی ها. استثمار در عشق به خدمت. دو مادر در یک مادر. کلا ما چکاره ایم. فلسفه گوسفندی 2 و درمان نازایی. توفیق اجباری و فلسفه گوسفندی 1. زیارت . فقط خودم. سنت، مدرنیته و متراژ دینداری آدمیزاد. قضاوت ما و میزان خداوند بودن خدا! رها شده ها یا . . . شمال از شمال غربی.
به یاد روح الله
به یاد روح الله. بیا سر مزار من آروم و آهسته عزیز/طاقت گریه ندارم اشکی برای من نریز. روزگار چه بی وفایی. بهترین گل ها رو بردی. نوشته شده در پنجشنبه سی ام تیر ۱۳۹۰ساعت 17:29 توسط سحر. یکسال بی تو گذشت. بیاد شمع رویت همچنان پروانه میسوزیم. تورفتی مابیادت اندراین غمخانه میسوزیم. توشمع بزم مابودی ولی خاموش گردیدی. بیادت تا ابد ای گوهر یکدانه می سوزیم. درسالی که بی توگذشت چه سوزها که برسینه همسرویگانه دخترت. داغ فراق تو نه لحظه ای فروخواهد نشست ونه دمی خاموش خواهدشد. دیشب برایت از آسمان یک سبد ستاره چیده ام،ی...
آوار خاطرات غلامرضا گرجی فریمانی
آوار خاطرات غلامرضا گرجی فریمانی. خاطرات فریمان از کودکی تا. ادامه مسافرت به مشهد( تپه ی سلام ). ساعت ٥:٤٦ ب.ظ روز ۱۳٩٠/٢/٢٧. با اینکه صدای عجیب و غریب و نکره ی راننده بلند می شد. کسی جا نمونه مسافران که قبلا. کرده بودند و در جای خود. به انتظار نشسته بودند. در رکاب می کرد صدای صلوات برای. می شد و از نیش تا بناگوشش غرور می. این صلوات و ذکر مخصوصا در مسیر راه ،جایی که. تپه و تل و. بود بیشتر کاربرد داشت و هر گاه که از تپه. سلامتی تمام انبیا و اولیا. و من نمی دانستم. چرا در مواقعی که. اتوبوس مشکلی نداشت این.
خاطرات يه دخمل ساده دل
خاطرات يه دخمل ساده دل. این وبلاگ وبرای اروم کردن دل خودم نوشتم که غم غصه های زندگیمو بریزم توش. نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۸۹ساعت 15:13 توسط رویا. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 23:49 توسط رویا. به دنيا اومدن دخمل. نوشته شده در سه شنبه نهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 21:43 توسط رویا. نوشته شده در چهارشنبه سوم شهریور ۱۳۸۹ساعت 21:55 توسط رویا. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۸۹ساعت 1:34 توسط رویا. نوشته شده در شنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۸۹ساعت 23:12 توسط رویا. از این احساس یاسی که ...
شب تنهایی خوب...
یکشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۵. سلام به وبلاگ من خوش اومدی. اگه خوشت اومد که هیچ. اگه نه اون بالا راهنماییت میکنه. یکشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۵. شنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۵. شنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۵. تو سرویس بچه ها خعلی حرف میزنن. وسط زنگ منو دوستمو دفتر خواست. راننده گفته منو دوستم زیاد میخندیم تو سرویس. خانوم مدیر گفت خانم. ازتو انتظار نداشتم. میگم چیشده خانوم میگه چرا توسرویس شلوغ میکنی. بعد خانم رو به راننده میگه شلوغ کردن دیگه؟ راننده با خنگی میگه نه شلوغ نمیکنن زیاد میخندن. و دو باره من. یعنی میشه امشب بمیرم؟
یادداشت هایی به قلم میس مائده :)
یادداشت هایی به قلم میس مائده :). اینجا جائیه که دست نوشته های منو توش میخونین :). دراین پست اخبار و اطلاعیه های مربوط به وب قرار میگیره:). وب طراحی های من : کدهای میس مائده. مجله تفریحی و سرگرمی خندونه. از این به بعد هرروز رتبه الکسای وب در این پست قرار میگیره :). مهم : شرایط لینک شدن در این وب:. میرین توی این سایت:alexa.comبعد رتبه سایتتون رو نگا میکنین اگه کمتر از 70هزار بودین من لینکتون میکنم وگرنه شرمنده این قانون برای اوناییه که از این به بعد میخوان لینک بشن:). بازگشتی غرور افرین از میس مائده!
khaterateyekdokhtar.blogfa.com
خاطرات يک دختر
من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده. نوشته شده در 91/01/16. ساعت 21:22 توسط ريحانه. مشتم را باز میکنم. دست روی هر جای خاطرات. درد بی تو بودن را.
خاطرات یک فراری
این وبلاگ منه.توش درباره خاطراتم مینویسم.توهم خاظره ای داری بنویس. دقت کردین بعضیا چقد اعتماد به نفس دارن. مینویسن ازت بدم میاد بعدش آدم میفرستن دنبالت. مدرسه مام پربودازاین آدما. براهم رگ میزدن.بعدش میگه ازت متنفرم. باکلی دردسر میری پیششون.بعدش ازت متنفرم. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم آبان 1393ساعت 18:57 توسط فراری. پای یکی از بچه ها شیکست. اهل آل استار بود. شاید باور نکنین ولی گریه نکرد.اصلا.فقط زانو دوستشو گاز میگرفت. یادمه باپای شیکسته میومد توی زمین بازی میکرد.آخرشم مسابقه نرفت. یه همچین آدمای دیم.
khaterateyekmiliyarder.persianblog.ir
خاطرات یک میلیاردر | لازم براي شروع هربيزينس و يا شكست ان
لازم براي شروع هربيزينس و يا شكست ان. زندگینامه از منظر تجاری2(تکراری). آژانسمون را به علت بعضی مشکلات پلمب کردن .من رفتم یک آژانس دیگه .6 ماه دیگه کارکردم وبازهم در امد . ادامه مطلب. زندگینامه از منظر تجاری (قسمت اول) تکراری. با توجه به تقاضای دوستان .تصمیم گرفتم زندگینامه را دوباره و با اندکی اصلاح منتشر کنم ،در اینجاو ادامه ی . ادامه مطلب. نوشته یک خواننده وبلاگ. سلاممن همیشه رویاهای بزرگی تو ذهنم داشتم.با اینکه بچه ی درسخونی بودم و معدل دبیرستانم 19 شده بود.پیام نور درس . ادامه مطلب. کلیه حقوق و امتی...