kimwoobin.mihanblog.com

sunnymahtab.mihanblog.com

تیرباران زندگی - مبهم

http://sunnymahtab.mihanblog.com/post/20

بر دوش برگه ی کاغذ. پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392 : نویسنده : mahtab khatir. در حالی که حوله را دور سرش پیچیده بود پاورچین پاورچین از حمام بیرون آمد.سرکی به اتاق خواب کشید.سهراب به شکل همیشگی ساق دستش را روی چشم هایش گذاشته و در خواب فرو رفته بود.رشته ای از موی مشکی اش از لای حوله بیرون زده مثل آویز لوستری روشن بروی گردنش می درخشید.در چهره اش هنوز قطره های درشت آب دیده می شد.کمی جلوتر رفت و پتو را روی سهراب کشید. نم دانم چرا دلم به رحم نمی آید.همین طور پشت سر هم او را بیشتر در پهن می غلتانم! امشب دیگر حتما زن...

lady-beetlejyj.blogsky.com

اجرای زنده ی آهنگ Xia junsu - Foolish Heart از کنسرت Incredible با زیـــر نو یس فارسی - jyj farsi sub

http://www.lady-beetlejyj.blogsky.com/1394/05/09/post-344

ترجمه و زیرنویس فارسی آهنگهای گروه jyj. اجرای زنده ی آهنگ Xia junsu - Foolish Heart از کنسرت Incredible با زیر نو یس فارسی. جمعه 9 مرداد 1394 03:23. Xia junsu - Foolish Heart. زیر نو یس با فرمت srt. زیر نو یس با فرمت sub. ترجمه و زیر نو یس از پینه دوز. برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com. ثبت نام کنید. ( راهنما. ایمیل (پنهان میماند) :. مشخصات مرا به خاطر بسپار. جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 17:59. پینه دور هستم و قراره براتون از jyj ترجمه و زیرنویس بذارم. هیچ وقت بزرگ نمیشه*. اجرای زنده آهنگ...

sunnymahtab.mihanblog.com

تیرباران زندگی - رد پا

http://sunnymahtab.mihanblog.com/post/24

بر دوش برگه ی کاغذ. جمعه 27 اردیبهشت 1392 : نویسنده : mahtab khatir. می دانست که سه روزی می شد آب قطع شده بود.به سنگینی بر می خاست و از ته آشپزخانه در یکی از دبه های آب را باز کرد.سپس لیوانی در دست های مانی قرار می گرفت.گرم و شور.اخم می کرد.به زور چند قلب می خورد و می دوید سمت بازی اش.آن وقت خودش می ماند و آن همه دبه های آب بدمزه.پدرام دیگر باید بر می گشت.با روغن یا بی روغن! می دانست از فرط گرما و خاک و قحطی روغن همه کلافه و عصبی اند.حتی حاضرند برای یک شیشه با هم کشتی بگیرند! خونش از شدت نگرانی جوش می زد.

sunnymahtab.mihanblog.com

تیرباران زندگی - مرد

http://sunnymahtab.mihanblog.com/post/19

بر دوش برگه ی کاغذ. جمعه 20 بهمن 1391 : نویسنده : mahtab khatir. یعنی هیچ کاری نمیشه کرد؟ چیزی به ذهنم نمی رسه. اصلا همچین اتفاقی افتاده؟ حالم خوب نیست.می لرزم. برو خونه.اگه راستی راستی خبری شده باشه تو هم می فهمی. میدونی که نفرای خیلی کمی هستن که می تونن وارد قلب من بشن.یکیشونم تو بودی که نا خواسته نفهمیدم چطور شد. خیلی باحاله.رابطه ی من با تو مثل دو نفر روی ویلچر با یه ماشین پنچر تو جادست! مجبوری انقدر سخت باشی؟ من دیگه دارم می رم.می بینمت.خیالت راحت.همون طور که می بینی هنوز زندم! لینک های مرتبط :.

sunnymahtab.mihanblog.com

تیرباران زندگی - غروب روشن

http://sunnymahtab.mihanblog.com/post/27

بر دوش برگه ی کاغذ. چهارشنبه 12 شهریور 1393 : نویسنده : mahtab khatir. دم دم های غروب بود و باد خنک پاییزی می وزید. لینک های مرتبط :. چهارشنبه 7 مرداد 1394 08:11 ق.ظ. سلاموب شما کاملا بی نظیره.مطالبتون بسیار عالی هستن. شنبه 8 فروردین 1394 08:45 ب.ظ. سه شنبه 4 فروردین 1394 08:37 ق.ظ. یک پیشنهاد عالی برای کسب در آمد از وبلاگت دارم. سیستم کسب درآمد پاپ آپ یخی - ثبت شده در ستاد ساماندهی. نرخ هر آی پی = 60 ریال. پاپ آپ اول = 30 ریال و دومی 30 ریال. تسویه حساب منظم و هفتگی - پاسخگویی و پشتیبانی 24 ساعته. میخوا...

sunnymahtab.mihanblog.com

تیرباران زندگی - مطالب خرداد 1392

http://sunnymahtab.mihanblog.com/post/archive/1392/3

بر دوش برگه ی کاغذ. سه شنبه 14 خرداد 1392 : نویسنده : mahtab khatir. یکجایی آدم می ماند که چه کند.هاج و واج .خسته و درمانده .با قلبی که هر لحظه تیر می کشد.بدنی که به رعشه افتاده.کلی کار عقب افتاده.کنار آمدن با مشتی فضول که توی زندگی ت سرک می کشد.پرسش های بی پایانی که چه شد او رفت؟ اما تو داری هم چنان خودت را می کشی. تو چه کار کردی؟ لینک های مرتبط :. پنجشنبه 9 خرداد 1392 : نویسنده : mahtab khatir. نهتو حالی نشدی.بدبخت مرا فاحشه می خوانی.آن هم وقتی که خودت می دانی پوچ است و دروغ.تو اصلا جنم مرد...خوار کردن...

sunnymahtab.mihanblog.com

تیرباران زندگی - زهر

http://sunnymahtab.mihanblog.com/post/18

بر دوش برگه ی کاغذ. جمعه 22 دی 1391 : نویسنده : mahtab khatir. مو هاتو از تو صورتت جمع کن.از پشت که دم اسبی شون می کنی چهرت خیلی بازتر می شه.تازه می تونم ابروهاتو ببینم و اون نگاه برندتو روی پوستم حس کنم.جای بخیه روی گونتم میفته بیرون.یادته کی برام تعریف کردی داستان این خط کجو! کوبیده شدی توی زمینو و همون جا خوابیدی! بازم خوبه که هنوز آرومی.نرگس تو اصلا غمگین می شی؟ شایدم توی دلت یه آتشفشان داره فوران می کنه.چرا هیچی ازت نمی ریزه بیرون! اونطوری نگام نکن.غریبه نیستم.آرشم.همونی که براش لباس می ...من گفتم ت...