loveprinces.blogfa.com

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh -

http://www.behnaz71.blogfa.com/post/35

س از آفرینش آدم،خدا گفت به او:. نازنینم آدم، باتورازی دارم! آدم آرام و نجیب،آمد پیش. زیرچشمی به خدا مینگریست . محو لبخند غم آلودخدا ، دلش انگار گریست. نازنینم آدم، (قطره ای اشک زچشمان خداوند چکید). یاد من باش که بس تنهایم . بغض آدم ترکید . گونه هایش لرزید، به خداگفت :. من به اندازه ی . من به اندازه ی گلهای بهشت . نه. به اندازه عرش . نه . نه. من به اندازه ی تنهاییت،ای هستی من. خسته و سخت قدم برمیداشت. راهی ظلمت پر شور زمین . نه به اندازه ی تنهایی من. نه به اندازه ی عرش. نه به اندازه ی گلهای بهشت.

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh -

http://www.behnaz71.blogfa.com/post/37

از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت:. چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟ باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن. غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه. ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند. فرشته گفت: چه عیبی؟

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh -

http://www.behnaz71.blogfa.com/post/31

حسین یک دل داشت که به خدا داد. و خدا عاشق حسین شد. و دل همه را برد برای حسین. ا لل ه م اج ع ل نی ع ن د ک و جیها ب ال ح س ی ن ع ل ی ه الس لام ف ی الد ن یا و الا خ ر ة ". تاريخ شنبه سوم آبان ۱۳۹۳ ساعت21:0 نويسنده behnaz. با خلق خوی پسرانه در کنارش ظرافت دخترانه. چشمانی به سیاهی شب پوستی به سفیدی ماه. در پشت این ظاهری ملایم اراده قوی و روحی مقاوم و دلیرم پنهان است. در بحرانی ترین و سختترین لحظات کشتی خانواده را روی امواج متلاطم دریا. دختری هستم ازاد به دور از قفس. جزیره شاهزاده و پرنسس. اینجا همه چی در همه.

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh

http://www.behnaz71.blogfa.com/1393/11

از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت:. چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟ باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن. غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه. ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند. فرشته گفت: چه عیبی؟

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh

http://www.behnaz71.blogfa.com/1393/04

ی رمان.دست نوشته خودم.خیالی. تاريخ دوشنبه سی ام تیر ۱۳۹۳ ساعت15:27 نويسنده behnaz. مرا کاشته ای کنار جاده ای که حداکثر مقصدش بیراهه است.دیگر نگذار دست چین عابرین شوم. تاريخ جمعه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۳ ساعت9:31 نويسنده behnaz. تاريخ جمعه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۳ ساعت9:24 نويسنده behnaz. محبت کردیم بی منت. لذت بردیم بی گناه. ان روز واقعا زندگی کرده ایم. تاريخ جمعه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۳ ساعت9:19 نويسنده behnaz. همیشه کسی وجود خواهد داشت که سر راهتان سنگ پرتاب کند. این به شما بستگی دارد که با ان سنگها چه می سازید.

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh -

http://www.behnaz71.blogfa.com/post/30

سیاه پوشیده بود ،به جنگل آمد . من هم استوار بودم و تنومند! من را انتخاب کرد. دستی به تنه و شاخه هایم کشید ، تبرش را در آورد و زد و زد .محکم و. به خودم میبالیدم ، دیگر نمیخواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در. میتوانستم یک قایق باشم ،شاید هم چیز بهتری .درد ضربه هایش. بیشتر میشد و من هم به امید روز. های بهتر توجهی به آن نمیکردم. اما ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد، شاید او تنومند تر بود شاید هم نه! اما حداقل به نظر مرد تبر به دست آن درخت چوب بهتری داشت ، شاید هم. زود از من سیر شده بود و. و او را برد.

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh

http://www.behnaz71.blogfa.com/1393/09

س از آفرینش آدم،خدا گفت به او:. نازنینم آدم، باتورازی دارم! آدم آرام و نجیب،آمد پیش. زیرچشمی به خدا مینگریست . محو لبخند غم آلودخدا ، دلش انگار گریست. نازنینم آدم، (قطره ای اشک زچشمان خداوند چکید). یاد من باش که بس تنهایم . بغض آدم ترکید . گونه هایش لرزید، به خداگفت :. من به اندازه ی . من به اندازه ی گلهای بهشت . نه. به اندازه عرش . نه . نه. من به اندازه ی تنهاییت،ای هستی من. خسته و سخت قدم برمیداشت. راهی ظلمت پر شور زمین . نه به اندازه ی تنهایی من. نه به اندازه ی عرش. نه به اندازه ی گلهای بهشت.

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh

http://www.behnaz71.blogfa.com/1393/07

سیاه پوشیده بود ،به جنگل آمد . من هم استوار بودم و تنومند! من را انتخاب کرد. دستی به تنه و شاخه هایم کشید ، تبرش را در آورد و زد و زد .محکم و. به خودم میبالیدم ، دیگر نمیخواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در. میتوانستم یک قایق باشم ،شاید هم چیز بهتری .درد ضربه هایش. بیشتر میشد و من هم به امید روز. های بهتر توجهی به آن نمیکردم. اما ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد، شاید او تنومند تر بود شاید هم نه! اما حداقل به نظر مرد تبر به دست آن درخت چوب بهتری داشت ، شاید هم. زود از من سیر شده بود و. و او را برد. ﮐﺮﺩ، ﺳﺮ ...

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh -

http://www.behnaz71.blogfa.com/post/34

همیشه که همه رنگهایش جور نیست. همه سازهایش کوک نیست! باید یاد گرفت با هر سازش رقصید. حتی با ناکوک ترین ناکوکش. اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن! حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد. به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند. به این سالها که به سرعت برق می گذرند. تاريخ دوشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۳ ساعت19:27 نويسنده behnaz. با خلق خوی پسرانه در کنارش ظرافت دخترانه. چشمانی به سیاهی شب پوستی به سفیدی ماه. در پشت این ظاهری ملایم اراده قوی و روحی مقاوم و دلیرم پنهان است.

behnaz71.blogfa.com

shamyme Eshgh

http://www.behnaz71.blogfa.com/1393/08

همیشه که همه رنگهایش جور نیست. همه سازهایش کوک نیست! باید یاد گرفت با هر سازش رقصید. حتی با ناکوک ترین ناکوکش. اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن! حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد. به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند. به این سالها که به سرعت برق می گذرند. تاريخ دوشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۳ ساعت19:27 نويسنده behnaz. تاريخ یکشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۳ ساعت6:43 نويسنده behnaz. سلام به همه دوستان. میدونم دلتون واسم تنگ نمیشه اما خواستم بگم. حسین یک دل داشت که به خدا داد.