mahshid1370.blogfa.com
یه اتاق ساکت سردیه اتاق ساکت سرد - عاشقانه
http://mahshid1370.blogfa.com/
یه اتاق ساکت سرد - عاشقانه
http://mahshid1370.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
79
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.209 sec
SCORE
6.2
یه اتاق ساکت سرد | mahshid1370.blogfa.com Reviews
https://mahshid1370.blogfa.com
یه اتاق ساکت سرد - عاشقانه
یه اتاق ساکت سرد -
http://www.mahshid1370.blogfa.com/post-55.aspx
یه اتاق ساکت سرد. ه غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد. عجب از محبت من كه در او اثر ندارد. غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد. نوشته شده در شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 1:48 توسط مهشید.
یه اتاق ساکت سرد -
http://www.mahshid1370.blogfa.com/post-57.aspx
یه اتاق ساکت سرد. این همه سختی میدی توانش رو هم بهم بده. صبرش رو هم بهم بده من دیگه توانشو ندارم. نوشته شده در جمعه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۰ساعت 4:26 توسط مهشید.
یه اتاق ساکت سرد -
http://www.mahshid1370.blogfa.com/post-48.aspx
یه اتاق ساکت سرد. آنچه از دست رفتنی است. من آنچه را میخواهم. که به رنگ التماس. نوشته شده در دوشنبه سوم مرداد ۱۳۹۰ساعت 14:36 توسط مهشید.
یه اتاق ساکت سرد - خداحـــــــــــــــــــــافظ
http://www.mahshid1370.blogfa.com/post-52.aspx
یه اتاق ساکت سرد. همین حالا که من تنهام. خداحافظ به شرطی که. بفهمی تر شده چشمام. به یاد اون همه تردید. نه اینکه رفتن سادست. نوشته شده در سه شنبه چهارم مرداد ۱۳۹۰ساعت 20:42 توسط مهشید.
یه اتاق ساکت سرد -
http://www.mahshid1370.blogfa.com/post-54.aspx
یه اتاق ساکت سرد. اما چرا انگار امروز خرم کردی. امروز دلم واست خیلی تنگ شده. کاش بهم اجازه می دادی که اینو بهت بگم. بگم که با یادت زنده ام. نوشته شده در سه شنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 15:17 توسط مهشید.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
انتظار
http://www.1entezar.blogfa.com/post-27.aspx
بچه ها شوخی شوخی به گنجیشکا سنگ میزنن ولی گنجیشکا جدی جدی میمیرن آدما شوخی شوخی به هم زخم میزنن ولی قلبها جدی جدی میشکنن تو شوخی شوخی به من لبخند زدی ولی من جدی جدی عاشقت شدم تو هم یه روز شوخی شوخی تنهام میذاری منم جدی جدی بی تو میمیرم! مانده ام در کوچه های بی کسی سنگ قبرم را نمی سازد کسی. مردم خاکسترم را باد برد بهترین دوستم مرا از یاد برد. گفتمش دل میخری پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو تنها بخند. خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود. ۹۰/۰۱/۱۹ توسط میثم رحیم پرست. لرزش دست و دل.
انتظار
http://www.1entezar.blogfa.com/post-18.aspx
باز باران با ترانه. باز باران با ترانه. مي خورد بر بام خانه. يادم آيد كربلا را. دشت پر شور و نوا را. گردش يك روز غمگين گرم و خونين. لرزش طفلان نالان زير تيغ و نيزه ها را. باز باران با صداي گريه هاي كودكانه. از فراز گونه هاي زرد و عطشان با گهرهاي فراوان. مي چكد از چشم طفلان پريشان. رود پر پيچ و خمي در حسرت لبهاي ساقي. چشم در چشمان هم آرام و سنگين. مي چكد آهسته از چشمان سقا بر لب اين رود پيچان باز باران. باز باران با ترانه آيد از چشمان مردي خسته جان. هيهات بر لب از عطش در تاب و در تب. مرد محزون دست پر خون.
انتظار
http://www.1entezar.blogfa.com/post-21.aspx
بوی باران بوی سبزه بوی. شاخه های شسته باران خورده. نغمه شوق پرستو های شاد. نرم نرمک می رسداینک. خوش بحال چشمه ها ودشت. خوش بحال دانه ها وسبزه. خوش بحال غنچه های نیمه باز. خوش بحال دختر میخک که می خندد. ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی. ای دریغ از من اگر. از ما اگر کامی نگیریم از بهار. ۸۹/۰۲/۰۲ توسط میثم رحیم پرست. چرا بعضی آدما هر چی سعی می کنن تنها نباشن تنها تر می شن؟ غم با آن همه بیگانگی. هر شب به من سر میزند. چند روزی هست حالم دیدنیست # # حال من از این و آن پرسیدنیست. اي اشک دوباره در دلم درد شدي.
انتظار
http://www.1entezar.blogfa.com/post-19.aspx
قصه ولنتاین از کجا شروع شد؟ دقیقا از گل و ماه و ستاره! حدودای 1700 سال پیش در روم (اونوقت ها شما هنوز به دنیا نیومده بودین! حاکمی بنام کلودیوس بوده که فکر میکرده سربازای مجرد از متاهل ها قویتر هستن. واسه همینم ازدواج رو ممنوع میکنه تا سربازاش نتوننن ازدواج کنن و بقول خودش قوی بمونن. هر کسی هم که سرپیچی میکرده کشته میشده. این وسط یک کشیش به نام ولنتاین. برای سربازای رومی خطبه عقد میخونده! والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشه. اینجاس که میگن خر بیار و باقالی بارکن! ۸۹/۱۱/۲۳ توسط میثم رحیم پرست. چند رو...
انتظار
http://www.1entezar.blogfa.com/post-20.aspx
خوشاروزي که من پنج ساله بودم درون کوچه ها آواره بودم. چرا مادرمرابيست ساله کردي ميان پادگان آواره کردي. گروهبانان مرا بيچاره کردند لباس شخصي ام را پاره کردند. ازآن روزي که خوردم سيب زميني شدم سرباز نيروي زميني. کلاغ پر ميروم کاسه به دندان براي خوردن يک لقمه نان. بسوزد آن که سربازي بنا کرد تمام دختران را چشم به راه کرد. از آن روزي که سربازي بنا شد ستم برما نشد بر دختران شد. نگو تبریز بگو ويرانه غم که سربازش ندارد شکل آدم. در دروازه تبریز رسيدم صداي طبل و شيپور را شنيدم. ۸۸/۱۲/۱۷ توسط میثم رحیم پرست.
فریاد خاموش - عاشقانه
http://www.elmira98.blogfa.com/post-69.aspx
همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط عزیزترین کسان ساخته میشود. می دونی دل عاشق در مقابل دل معشوق بی دل ، مثل چیه؟ دل عاشق مثل یه لامپ مهتابی سوخته است . دلتو می اندازی زمین . جلوی پای دلبرت . می بینتش . سفیدی و پاکیشو . میبینه چقدر ظریفه. می بینه که فقط واسه اونه که می تپه . فکر میکنین معشوق بی دل چی کار می کنه؟ میاد جلو . جلو و جلوتر . به دل عاشقش نگاه می کنه . یه قدم جلوتر میذاره . پاشو میذاره روش . فشارش می ده و با نهایت خونسردی به صدای خرد شدن دل عاشقش گوش می ده . انتظار مرا وحشتی نیست.
فریاد خاموش - تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
http://www.elmira98.blogfa.com/post-73.aspx
همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط عزیزترین کسان ساخته میشود. تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم. تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم. تو را به خاطر عطر نان گرم. برای برفی که آب می شود دوست می دارم. تو را برای دوست داشتن دوست می دارم. تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم. تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم. برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت. لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم. تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم. دوای عاشقی نگاه یاره.
فریاد خاموش - زندگی...
http://www.elmira98.blogfa.com/post-68.aspx
همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط عزیزترین کسان ساخته میشود. دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت. خدا سکوت کرد. لا به لای هق هقش گفت: اما با یک روز با یک روز چه کار می توان کرد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم. اما در همان...
فریاد خاموش -
http://www.elmira98.blogfa.com/post-79.aspx
همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط عزیزترین کسان ساخته میشود. امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم. در غربتی تاریک و سرد از غم حکایت میکنم. امشب وجودم خسته است،از سردی دلهای سرد. آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 10:52 توسط المیرا. Design By : Mihantheme. بانک جامع قالب های فارسی. دوای عاشقی نگاه یاره. شقایق من ستاره من. یه اتاق ساکت سرد. دل نوشته هایی بر پیکر باد. ميخوام ازجوونيم لذت ببرم. نوشته هاي پسر بد. دنیای این روزهای من.
حرفهای خودمونی در کلبه خودمونی - ........عشق ظاهری ........ چالشها.............
http://www.javadghezel20.blogfa.com/post-18.aspx
حرفهای خودمونی در کلبه خودمونی. یک کاغذ سفید هر چقدر هم که تمیز باشه کسی قابش نمی گیره برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشته باشی. عشق ظاهری . چالشها. شنیدید که میگن فلانی عقلش تو چشمش است یا فلان دهن بین است یا فلانی با یک نگاه عاشق شد:. در روزهای ابری زندگی می تونه منتظر روزهای خوب و آفتابی باشه یا نه؟ دنیا قشنگه ولی با حقیقت های تلخ . جون کلام رو بگم:. هیچ وقت ظاهر هندوانه، داخلش رو نشون نمی دهد. ولی تجربه و گذرزمان همانند آینه ای زلال و شفاف هستند که خیلی از حقایق را در آن می توان دید.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
79
closed:(
تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،. ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت . حساب و کتاب می کنی! و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای ،. که زیادتر گذشته ای ،. که زیادتر بخشیده ای ،. به قدر یک ذره ،. درست از همانجاست که توقع آغاز می شود. و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم! من چاقوی مهربانی ام را خوردم! تو هم اگر مهربان باشی شک نکن. یک روز خنجری فرو میرود. لطف کردی بهروز جان ولی دیگه نمیام. نوشته شده در دوشنبه دهم مهر 1391ساعت 11:29 توسط mahshid.
ℓσ√ε
عاشقے کار ت و نبود.من عاشقت بودمو بس. تو ے رفاقت پشت هم بو. ל ט خعععلے مهم تر از بآ هم بودنﮧ. سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲ 22:46 MAHSHID. میخواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم. دلم میخواهد تمام حس نابم را برایت بنویسم! میدانی، گاهی دلم میخواهد از شدت این دوست داشتن بمیرم. میخواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم. یکی بود ، یکی بیخیال! خلاصه اش میشود دوستت دارم. احساس مرا اندازه نگیر. تو را بی اندازه دوست دارم! پنجشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۲ 12:42 MAHSHID. دل م خیلی پ ر است. پ ر از جای خالی.
ستایش
شهیدان ایستاده اند کوه گونه در برابر موجاب بلا ودر مقابل سیلاب ستم ودر نماز عشق باوضوی خون سر بر سجاده ی کربلا ساییده اند. شما که یادگار زنده مانی عزیزتان را به ما سپرده اید تا خون غیرت نمای این دیارش سازیم. بزرگتان میداریم.عزیزتان میدانیم. تقدیم به خانواده ی عزیز شهدا. سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود: خدایا! نوشته شده در سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱ساعت 8:30 توسط.
♥♥♥ داستانك ♥♥♥
بچه ها این یک اطلاعیه است! من دیگه زیاد داستانی برام نمونده. برای همین می خوام یک مسابقه برگذار کنم. تو این مسابقه شما میتونید داستان هاتون رو برای من بفرستید. ومنم توی وبم نمایش میدم بعد رای گیری میشه. وبرنده جایزه دریافت میکنه. خوشحال میشم تو مسابقه شرکت کنید. فعلا تو مرحله ثبت نام هستیم. هرکسی مایل به شرکت تو مسابقه هست. تو همین پست بهم بگه. 1- داستانتون رو از طریق پیام یا کامنت خصوصی برام بفرستید. 2- فقط یک هفته برای ارسال وقت دارید. 3- بعد میتونید به دوستانتون اطلاع بدید تا بهتون رای بدن. پسر عمه ی ...
یه اتاق ساکت سرد
یه اتاق ساکت سرد. امشب دقیقا" 3 ماه شد خیلی خیتلی سخت گذشت وحشتناک بود این سه ماه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 20:52 توسط مهشید. هنوز تاریخ نگاره اتاقم دوشنبه 28 شهریور رو نشون می ده. چه صبحی و چه شبی بود. نوشته شده در جمعه پانزدهم مهر ۱۳۹۰ساعت 13:1 توسط مهشید. می گن گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 16:30 توسط مهشید. وای خدا امشب عجب حال عجیبی دارم. با دو تا کلمه حرفش دنیا رو بهم داد و رفت. خدا جونم دوست دارم. صبر می کنم صبر. یه امید بزرگ تو دلم.
دختر نیستم اگه بر نگشت
دختر نیستم اگه بر نگشت. تعطیل شد.فقط حلالم کنین. برنده مسابقه هم ی دیوونه و خانومی شدن آخر. دلم واستون تنگ میشه.خداحافظ. تاريخ : سه شنبه بیست و دوم بهمن 1392 21:53 نویسنده : مهشید. منم از این به بعد پست ثابت دارم.داستان زندگیم تو وبم هست.لطفا قبل خوندن مطلبای وبم اول داستانمو بخونین.مث همیشه عاشقتوووونمااااا. تاريخ : پنجشنبه هفدهم بهمن 1392 11:19 نویسنده : مهشید. بچه ها نبودن واس همین قرعه کشی تکرار شد:. ی دیوونه:betochee1990.blogfa.com. تاريخ : سه شنبه بیست و دوم بهمن 1392 21:32 نویسنده : مهشید. آقا اگه...
امام رضا
اومدم یک سایت خوب بهتون معرفی کنم. Http:/ www.aqrazavi.org. نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم بهمن 1391ساعت 16:4 توسط مهشيد. سلام یه تمام همراهان این وبلاگ. فرارسیدن ماه غم و ماه محرم و ماه عزاداری رو به تمام ایرانیان ومسلمانان تسلیت. امیدوارم که همتون بتونین توی عزاداری ها شرکت کنین. حتی با یک قطره اشک میشه توی این مصیبت بزرگ امام حسین سهیم شد. باز محرم رسید، ماه عزای حسین. سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین. کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه. تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین. ولی ماه رمضون بهانه ای شد برای اومدن.
دوست دارم ..............
یك تست روانشناسی مهم. كم كم یاد خواهی گرفت. مرجع تخصصی ابزار وب. افکار دیگران رو بخوانید! بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. تاریخ:دوشنبه 24 مرداد 1390-07:08 ب.ظ. یك تست روانشناسی مهم. یک تست روانشناسی مهم! یک زن در مراسم ختم مادر خود، مردی را می بیند که قبلا او رانمی شناخت. او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است. چند دقیقه با خود فکر کنید و جواب های خود را یادداشت کنید. اما پاسخ تست روانشناسی! تاریخ:دوشنبه 24 مرداد 1390-07:07 ب.ظ. می گویند میوه سیب را من خوردم.
خاطرات یک دختر
برای دیدن وبلاگ دیگر من. برچسبها: یک وبلاگ دیگر. تاريخ : یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۱ ۲۳:۱۷ بعد از ظهر نویسنده : مهشید. امروز بسیار روز جالبی بود امروز پنج شنبه است ما معمولا پنج شنبه ها خانه ی مادربزرگم میرویم اما من امشب برای افطار به ان جا نمی روم چون از طرف کلاس قرانم دعوت به افطار شده ام و بعد از افطار به خانه ی مادر بزرگم میروم امروز کلاس قرانم داشتم و خیلی خوش گذشت. تاريخ : پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۴ ۱۶:۵۰ بعد از ظهر نویسنده : مهشید. سلامی دوباره من اومدم با خاطرات جدیدم. با کارت دعوت (رمز). رفته بو...
بگذار برایت بگویم
میدانم، تنها نخواهم ماند. تو ای بیهودگی همیشه با منی. نوشته شده در جمعه 27 دی1392ساعت 7:52 PM. به این معنیه که بدونی. دقیقا کجاها باید خودتو به نفهمی بزنی! نوشته شده در جمعه 27 دی1392ساعت 7:25 PM. تلخترین بلای بودن نیست،. چیزهای بدتری هم هست،. که در خلوت خانه پیر میشوی. که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است. تلخترین بلای بودن نیست،. چیزهای بدتری هم هست:. نوشته شده در دوشنبه 29 آبان1391ساعت 5:46 PM. کتاب بوف کور، صادق هدایت1315. نوشته شده در پنجشنبه 26 مرداد1391ساعت 9:1 PM. و سکوت می کنیم. اصلا پاپیچ خرابکاری...