mastebaran.blogfa.com

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران - با چشم ها

http://www.baraneatashin.blogfa.com/post-32.aspx

زحیرت این صبح نا به جای. خشکیده بر دریچه ی خورشید چارتاق. بر تاک سپیده ی این روز پا به زای. دستان بسته ام را. تشخیص نیم شب را از فجر. در چشم های کوردلی تان. سوئی به جای اگر. مانده است آن قدر،. کیسه تان نرفته تماشا کنید خوب. با گوش های نا شنوائی تان. در نیم پرده ی شب. آوازه ی آفتاب را! گفتند خلق نیمی ). پرواز روشنش را ، آری! نیمی به شادی از دل. با گوش جان شنیدیم. من با دهان حیرت گفتم:. از شب هنوز مانده دو دانگی. ور تائبید و پاک و مسلمان ،. از چاوشان نیامده بانگی! هر گاو گند چاله دهانی. از ما دلیل می طلبد.

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران -

http://www.baraneatashin.blogfa.com/post-23.aspx

Man:how long is a million year,God. God:it is a minut for me. Man:how much is a billion dollr. God:it is a penny for me. Man:give me a penny, God. God: wait a minute. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم تیر ۱۳۸۸ساعت 22:58 توسط آذر. سلام دوستان من آذرم متولد 1366 دانشجوی رشته ی پرستاری کاشان عاشق شعر و باران وپاییزم. اگه در مورد مطالب وبلاگ نظر بدین خوشحال میشم. دنیای سرگرمی و خنده.

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران

http://www.baraneatashin.blogfa.com/8910.aspx

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت. بی انصافیه اگه بگم بد بود حالا که فکر می کنم. می بینم خیلی خوب بود. چه جوری برم چه جوری از بچه ها باید جدا بشم. بچه های ما با اون همه . . . همه می دونن ما با بقیه فرق داشتیم. اگه خوب و صمیمی بودیم. اگه مثل بقیه نبودیم. اگه حتی لجباز و ۷۲ ملت بودیم. هر جوری بودیم همدیگه رو دوست داشتیم. حداقل این روزای آخر که نم نم اشک و روی صورت خیلی ها دیدیم. مطمئن شدم که همدیگه رو دوست داریم. مطمئن شدم که تنها نیستم. خیلی ها دلشون تنگ میشه. واسه شمایی که دیدنتون واسم عادت شده بود.

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران

http://www.baraneatashin.blogfa.com/8804.aspx

Man:how long is a million year,God. God:it is a minut for me. Man:how much is a billion dollr. God:it is a penny for me. Man:give me a penny, God. God: wait a minute. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم تیر ۱۳۸۸ساعت 22:58 توسط آذر. سلام دوستان من آذرم متولد 1366 دانشجوی رشته ی پرستاری کاشان عاشق شعر و باران وپاییزم. اگه در مورد مطالب وبلاگ نظر بدین خوشحال میشم. دنیای سرگرمی و خنده.

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران

http://www.baraneatashin.blogfa.com/8904.aspx

تو داری میری اما من گریه نمی کنم. نمی خوام باور کنم! تو میگی دارم خودمو گول میزنم. فقط یک هفته ی دیگه مونده و من هنوز احساس میکنم تو رو دارم؟ دل من دیر زمانیست که می پندارد. دوستی نیز گلی ست مثل نیلوفر و ناز. ساقه ی ترد ظریفی دارد. بی گمان سنگ دل است آنکه روا می دارد. تن این ساقه ی نازک را دانسته بیازارد! نوشته شده در جمعه یازدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 17:17 توسط آذر. سلام دوستان من آذرم متولد 1366 دانشجوی رشته ی پرستاری کاشان عاشق شعر و باران وپاییزم. اگه در مورد مطالب وبلاگ نظر بدین خوشحال میشم.

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران

http://www.baraneatashin.blogfa.com/9002.aspx

زحیرت این صبح نا به جای. خشکیده بر دریچه ی خورشید چارتاق. بر تاک سپیده ی این روز پا به زای. دستان بسته ام را. تشخیص نیم شب را از فجر. در چشم های کوردلی تان. سوئی به جای اگر. مانده است آن قدر،. کیسه تان نرفته تماشا کنید خوب. با گوش های نا شنوائی تان. در نیم پرده ی شب. آوازه ی آفتاب را! گفتند خلق نیمی ). پرواز روشنش را ، آری! نیمی به شادی از دل. با گوش جان شنیدیم. من با دهان حیرت گفتم:. از شب هنوز مانده دو دانگی. ور تائبید و پاک و مسلمان ،. از چاوشان نیامده بانگی! هر گاو گند چاله دهانی. از ما دلیل می طلبد.

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران -

http://www.baraneatashin.blogfa.com/post-27.aspx

سلام بهونه ی قشنگ من برای زندگی. آره بازم منم همون دیوونه ی همیشگی. دوباره شیشه های شکسته ی دلم و با هزار زحمت جمع کردم. گاهی فکر می کنم این دلم دیگه واسه من دل نمیشه. آخه آدم هم اینقدر احمق؟ امروز برای اولین بار احساس کردم تنها نیستم. چقدر احمقم میدونم دوباره تنها میشم. یه روز حتی یادش نمی یاد که منی هم هست. اون روزی که من توی اخوانم. شاید حتی یه بار هم نیاد بهم سر بزنه چه برسه به اینکه اونم بستری بشه. میدونم اشتباه می کنم اما گاهی باید چشمها را بست. دنیای سرگرمی و خنده.

baraneatashin.blogfa.com

دختر باران

http://www.baraneatashin.blogfa.com/8811.aspx

به چه می خواهم برسم پشت این فاصله ها؟ من که تدبیر سکوت را پشت ابهام نگاهت دیدم. من که افسوس دروغ را زیر زبانت دیدم. به چه می خواهم برسم؟ کاش رنگ تندیس تنهایی من زیبا بود. یا که گاهی کاش حضورت. تیشه ای میشد روی تنهایی من؟ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۸۸ساعت 23:18 توسط آذر. سلام دوستان من آذرم متولد 1366 دانشجوی رشته ی پرستاری کاشان عاشق شعر و باران وپاییزم. اگه در مورد مطالب وبلاگ نظر بدین خوشحال میشم. دنیای سرگرمی و خنده.

nani410.blogfa.com

......devil girls

http://www.nani410.blogfa.com/8912.aspx

متاسفانه چندی بعد.اندروکل توسط سربازان امپراطور دستگیر شد. و چون یک برده فراری بو د حکم ان بود که در مقابل انظار امپراطور و جمعیت زیادی با یک شیر گرسنه بجنگد و چنین جنگی معمولا به معنی مرگ بود. نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۸۹ساعت 11:43 توسط نانی. گفت: شلام. گفتم: چطوری بلا؟ گفتم :چون کرده خوذشو گرفتار. گفتم نه. ولی بی حرمتی کرده. گفت: بگو چیکار کرده؟ گفتم به مجنونش.و جرم بی وفایی ما هم زندانه. گفتم تو زندون دل تو اسیر .حالا تو باید به کودوم زندان بری؟ موفقیت(سفره دلتو واسه همه باز نکن). احتمالا...