md-arts.blogfa.com

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - با این مرد نمان!!

http://www.shima2t.blogfa.com/post/106

با این مرد نمان! اگر مردی واقعا خواستار این رابطه باشد بدون تعلل و بهانه های نابجا، آن را به سمت ازدواج پیش می برد و در صورت فراهم بودن همه شرایط، آن را به تاخیر نمی اندازد. با زبان بی زبانی می گوید نه؟ شاید مردی که به ازدواج با شما تمایل دارد خیلی زود این پیشنهاد را مطرح نکند، اما لااقل پاسخ منفی قاطعی به شما نمی دهد و در گفتگوهای جدی، می گوید که از شما فرصتی برای بررسی این موضوع می خواهد. البته در صورت چنین جمله ای ماجرا را تمام شده ندانید و از او در مورد زمانی که برای بررسی کردن نیاز دارد سوال کنید.

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - قسمت47

http://www.shima2t.blogfa.com/post/96

چرا پیام هام تحویل داده شد؟ زنگ زدم بازم گفت. خاموش یه لحظه یه فکرایی اومدم تو ذهنم که تنم لرزید. تکیه دادم به دیار.بابا گفت چی شد؟ از حرص گوشیو پرت کردم رو مبل و رفتم تو اتاقم. بغضمو قورت دادم و قسم خوردم دیگه واسش اشک نریزم.(الانم دارم خفه میشم از بغض) خوابم برد. صبح بیدار شدم! رفتم درمانگاه. یه کارآموز جدید اومده بود.یه پسر هم سن و سال محمد. از اون بچه پررو ها! به من میگفت مادر فولاد زره. بچه ها گفتن این امروز حالش خوش نی. کارش نداشته باش. دوشنبه یازدهم شهریور 1392 0:37. می دانی من کیستم؟

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - رفتنت مردانه نبود لااقل مرد باش و برنگرد

http://www.shima2t.blogfa.com/post/91

رفتنت مردانه نبود لااقل مرد باش و برنگرد. تا این که داشته باشم و ندونم با چند نفر شریکم! سیب از درخت افتاد. تو از چشم من. گاهی فرقی نمیکند از کجا؟ سرنوشت مشترکی است سقوط. جمعه هشتم شهریور 1392 23:29. می دانی من کیستم؟ می دانی من کیستم؟ من زاده شده ماه تیرم! نه به آسانی عاشق میشوم و نه راحت فارغ از آن! پس حتی فکرش هم از ذهنت عبور نکند که میتوانی به هوای هوسی، قلبم را تسخیر کنی! قالب های ای ک س. دنیای ادم برفی ها(حامد). زندگی شلنگ در تخته ی من(فازی). سکوت برای من بود(خودم). عاشقانه های دختر تنها(.

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - اینم باباست ما داریم؟؟؟

http://www.shima2t.blogfa.com/post/104

اینم باباست ما داریم؟ عاغا این باباهه چند روزه ما رو اسکل کرده که نت قطعه. حالا امروز خودم نشستم پاش میبینم تنظیمات لپ تاپ منو دستکاری کرده! حالا بهتون بگم کوووجا ها رفتم. جاتون خالی دایی اینا رفته بودن رشت. خونشون پاتوق شده بود. البته نه به اون معنا که فکرکنیدا. من بودم و مهسا و رضا ( باقدمت ترین دوست پسرش) . تو این ۲ ۳ روزی از هیچکاری دریغ نکردیم. من فقط ۳بار رنگ موهامو عوض کردم. یبار دودی. یبار بلوند! بعد حس کردم شاید بابام تو خونه رام نده) بعد دوباره قهوه ای کردم. راستی اون کار اموز پسره رو یادتونه؟

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - قسمت 43

http://www.shima2t.blogfa.com/post/89

منم یادم نی چی دیده بودم. براش تعریف کردم. یکمی حرف زدیم و بعد گفت که قراره با دوستاش بره باغ. خب همتون که در جریان هستید.باغ محمد اینا آنتن. چی؟ آفرین گفتم باشه.امروزم برو خبر مرگت.ساعت ۱۲رفت و ۶برگشت.گفت عزیزم من شارژ ندارم.رفتم بیرون میگیرم! گفتم خب تاحالام که بیرون بودی؟ گفت حالاشب میگیرم دیگه.گفتم ای بمیری. ساعت ۱۰ شب شد. زنگ زدم ببینم کدوم گوریه (درهمین حد عصبانی بودما) رفتم پشت خطش. یه نیم ساعتی پشت خطش بودم. بالاخره تموم شد.گفت باکی حرف میزدی؟ گفتم معلوم هست کجایی؟ جمعه هشتم شهریور 1392 17:38.

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - قسمت 48

http://www.shima2t.blogfa.com/post/97

شبش تو وب یه حرفایی رد و بدل شد که یه چیزای جدیدی به ذهنم رسید. صبح که رفتم درمانگاه به محمد اس دادم:صبح بخیر عشقم. من دار میرم. (انگار نه انگار که شبش چیزی شده).طبق معمول حدود ۹ونیم بیدارشد.شارژ نداشت.تک انداخت.(جالبه منو اون باهم شارژ میخریدیم.من شارزام فسیل میشد.اون هیچوقت نداشت! زنگ زدم.بعد یکم احوالپرسی کاملا مهربون گفتم عزیم عسل داری خونتون؟ گفتم برو یه صصبحانه ی مفصل بخور که کارت درم. به وضوح هول شد. کاش میدونستم از چی انقد ترسید.کاش میدونستم چیکار کرده. گفت چی شده شیما؟ گفتم چیه شک داری به خودت؟

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - قسمت 46

http://www.shima2t.blogfa.com/post/95

صبح ساعت ۱۱ بیدارشدم.فوری گوشیو برداشتم دیدم ساعت ۹ پیام داده: از کدامه؟ پیشنهاد شروع دوباره داد. گفتم دلم راضی نیست دوباره بشکنه. گفت نمیشکنه. یه چیزی به ذهنم رسید گفتم: باشه محمد.ما شروع میکنیم دوباره. اما این اخرین فرصتیه که یدم.نه به تو.به دلم.واسه اینکه بعدانگه اگه اونروز قبول میکردی حالا کنارش بودی. ولی این اخرین فرصته دیگه. گفت اره حرفتو قبول دارم.نمیذارم این آخرین فرصت هدر بره. ینی اومدیم اینجا و من آپ کردم.بعد عملم! بقیه اتفاقا رو تقریبا میدونین. یکشنبه دهم شهریور 1392 11:9. می دانی من کیستم؟

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - انتخاب واحد...

http://www.shima2t.blogfa.com/post/102

امشب انتخاب واحد کردم. ترم پیش میتونستم ۲۴ واحد بردارم. خودم ۲۰ واحد برداشتم.حالا الان! هه فقط ۱۲ واحد. ینی نصف هفته رو بیکارم. وااااااای خدا. واسه چی مشروط شدی شیما؟ به کدوم سگی فکر میکردی که درس نخوندی؟ حالا سگت داره واسه کی پارس میکنه؟ سه شنبه دوازدهم شهریور 1392 2:6. می دانی من کیستم؟ می دانی من کیستم؟ من زاده شده ماه تیرم! نه به آسانی عاشق میشوم و نه راحت فارغ از آن! پس حتی فکرش هم از ذهنت عبور نکند که میتوانی به هوای هوسی، قلبم را تسخیر کنی! قالب های ای ک س. دنیای ادم برفی ها(حامد). یک من حرف(زی زی).

shima2t.blogfa.com

آرامش نسبی - قسمت 42

http://www.shima2t.blogfa.com/post/88

تو ماشین که نشستم تصمیم گرفتم دیگه با کار امروزش دورش خط بکشم.(در جریان هستید که.من از این تصمیمات زیاد میگیرم.) تقریبا نزدیکای شهر بودیم که دیدم محمد زنگ زد. حالا حسینم از اونموقع ۳هزار و شونصد بار زنگ زدا. منم فقط بهش میخندیدم. محمد زنگ زد طلبکارانه: معلوم هست کجایی؟ خندیدم گفتم اره. دارم میرم خونه خاله معصوم اینا بریم عکاسی عکساموبگیرم. گفت دم افطار؟ گفتم مگه ساعت چنده؟ گفتم به تو. گفت مگه من خنده دارم؟ گفتم تا دلت بخواد. ادامو دراورد گفت تا ساعت چند اینجا بودی؟ نه خیر سخت در اشتباهی. گفتم برو گمش...