medadghermezeman.blogfa.com
نگفتنی هانگفتنی ها -
http://medadghermezeman.blogfa.com/
نگفتنی ها -
http://medadghermezeman.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
10
SSL
EXTERNAL LINKS
45
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.141 sec
SCORE
6.2
نگفتنی ها | medadghermezeman.blogfa.com Reviews
https://medadghermezeman.blogfa.com
نگفتنی ها -
نگفتنی ها - یاد
http://www.medadghermezeman.blogfa.com/post/3
کفش های پاره ام را برمی دارم و با خوشحالی راه می افتم. گوشه و کنار پیاده رو را به دنبالش می گردم. کفش دوز پیر افغانی را خیلی زود پیدا می کنم. همان جای همیشگی در عقب نشینی کنار خیابان نشسته و کفش کهنه ای را تعمیر می کند، بار ها او را اینجا دیده ام. جلوتر می روم. کفش ها را به دستش می دهم. می پرسد: عیبش چیه؟ دوخت اطرافش باز شده، می تونید برام درستش کنید؟ آره، چه قدر بزرگن! یکی دو ساعت بعد دوباره مقابل کفش دوز ایستاده ام. کفش را به دستم می دهد و می پرسد راضی هستم یا نه. راضی ام. آره برف هم داره. پنج انگشت دو...
نگفتنی ها
http://www.medadghermezeman.blogfa.com/1392/05
به ساعتش نگاهی می اندازد. دفترش را برمی دارد. چادرش را دور کمرش محکم می کند. سالن پر از سکوت است. تنها صدای مبهمی از کلاس درس در سالن می پیچد. از پله ها بالا می رود. پشت در کلاس مکث می کند. از روزنه ی شیشه ای در نیم نگاهی به داخل می اندازد و یک علامت حضور برای استاد ثبت می شود. راهش را به سمت کلاس بعدی کج می کند. یک دانشجوی آشنا در سالن ایستاده. سلامش را پاسخ می دهد. من: دکتر سهرابی امروز نیستن؟ تو: اگه تو دفترش نیست نه نیومده. من: نمی دونید کی میان؟ تو: ماه رمضونه نمیان، شاید بعدش. او: خانمش می دونه.
نگفتنی ها - تجربه ی متفاوت
http://www.medadghermezeman.blogfa.com/post/4
نگاهی به دور و برم انداختم. دور کاغذ کادو لوله شده یه کاغذ دیگه بسته شده بود که یک تکه چسب روش بود! خوشحال شدم و با کلی وسواس چسب رو از کاغذ جدا کردم. سه نقطه اصلی کادو را تونستم با تکه های همان چسب بچسبانم و موفقیت آمیز هم بود! توی راه موبایلم زنگ میخورد. زینب بود. فهمیدم به بوستان رسیده. بالاخره خودم را رساندم. پنج نفر بودند که از بین آنها فقط زینب را می شناختم. صحبت کردیم ( یعنی صحبت کردند مثل اغلب اوقات من در ملاقات اول بیشتر شنونده بودم.) در مورد نوشتن، وبلاگ، قم، دخترا، حتی معده! حرکت کردیم و کمی ب...
نگفتنی ها - غریبه ی آشنا
http://www.medadghermezeman.blogfa.com/post/2
به ساعتش نگاهی می اندازد. دفترش را برمی دارد. چادرش را دور کمرش محکم می کند. سالن پر از سکوت است. تنها صدای مبهمی از کلاس درس در سالن می پیچد. از پله ها بالا می رود. پشت در کلاس مکث می کند. از روزنه ی شیشه ای در نیم نگاهی به داخل می اندازد و یک علامت حضور برای استاد ثبت می شود. راهش را به سمت کلاس بعدی کج می کند. یک دانشجوی آشنا در سالن ایستاده. سلامش را پاسخ می دهد. من: دکتر سهرابی امروز نیستن؟ تو: اگه تو دفترش نیست نه نیومده. من: نمی دونید کی میان؟ تو: ماه رمضونه نمیان، شاید بعدش. او: خانمش می دونه.
نگفتنی ها
http://www.medadghermezeman.blogfa.com/1392/07
نگاهی به دور و برم انداختم. دور کاغذ کادو لوله شده یه کاغذ دیگه بسته شده بود که یک تکه چسب روش بود! خوشحال شدم و با کلی وسواس چسب رو از کاغذ جدا کردم. سه نقطه اصلی کادو را تونستم با تکه های همان چسب بچسبانم و موفقیت آمیز هم بود! توی راه موبایلم زنگ میخورد. زینب بود. فهمیدم به بوستان رسیده. بالاخره خودم را رساندم. پنج نفر بودند که از بین آنها فقط زینب را می شناختم. صحبت کردیم ( یعنی صحبت کردند مثل اغلب اوقات من در ملاقات اول بیشتر شنونده بودم.) در مورد نوشتن، وبلاگ، قم، دخترا، حتی معده! حرکت کردیم و کمی ب...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
10
تجربه،فکر،حس
http://www.khatepare.blogfa.com/post/153
نوشته شده در تاريخ جمعه شانزدهم خرداد ۱۳۹۳ توسط سعیده. امروز از طرف یکی تهدید شدم! تهدید به اثبات خودش. تهدید به جبران شکستگی های غرورش. تهدید شدم و چه حس بدی بود. مردها وقتی تهدید می کنن واقعا ترسناک می شن. کاری به فرهنگ و ضعف تهدید کننده ندارم. شاید دنبال جبران چیزیه در لوای این حرفاش. شاید هیچ حرکتی نکنه. اما ترسناک بود و من ترسیدم. شاید الانم اشتباه می کنم فعل گذشته به کار میبرم و عواقبش در زمان حال و آینده معلوم بشه. اما زورکی میشه کسیو دوست داشت؟ این دسته مرد ها زورکی می خوانت. دوست ندارم این حس رو.
تجربه،فکر،حس
http://www.khatepare.blogfa.com/post/154
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۳ توسط سعیده. وقتی یه هویی و خیلی ناخواسته وارد یک دوئل میشی. منی که ساده بازی می کردم همیشه. همیشه بازی هام خاله بازی بود و آخر تنش در خاله بازی این بود که غذای ظهرم بسوزه و من مجبور بشم یه غذای دیگه درست کنم. منی که با جرات و جربزه می رفتم جلو و به خودم اعتماد کامل داشتم. منی که همیشه معتقد بودم و هستم یه رابطه هر چقدر هم بد و مزخرف باشه به احترام وقت هایی که با هم گذروندیم باید آخرش خوب تموم بشه. این نشدن هاست که تورو اذیت می کنه. روز به روز و شب به شب.
Some One In The Crowd - سه شنبه خدا کوه را آفرید
http://www.varaghparehaa.blogfa.com/post/14
Some One In The Crowd. سه شنبه خدا کوه را آفرید. صدای تق تق پاشنه کفشاش تو سالن انتظار کلینیک دندون پزشکی پیچیده بود. این ور دلم یه نیشخند زد و به اون ور دلم نگاه کرد. اون ور دلم محلش نداد و روشو کرد اون ور. این ور دلم به اون ور دلم گفت شرط می بندی؟ اون ور دلم گفت تو زیادی بد بینی این ور دلم گفت امتحانش که ضرر نداره اون ور دلم گفت مزخرف میگی من با تو آدم بی منطق هیچ حرفی ندارم این ور دلم گفت ولی من باهات شرط می بندم باهات اون ور دلم مثلا انگشتاشو کرد تو گوشش اما اون ور دلم و من میدونستیم که می شنوه.
خدا ، من ، دلم
http://www.bidel8888.blogfa.com/post/736/شهادتین
خدا ، من ، دلم. چه نیازی دارم که کسی بدونه.همین که دلم و خدای دلم میدونن کافیه. دلمون خوش، تنمون خوش، زبونمون خوش،سرمون خوش، کو.نمون خوش، همه چیزمون خوش،. پس بیکار که میشیم میتونیم همدیگه رو انگولک کنیم. همین الان دوباره زلزله اومد. نگران این شهر فرسوده ام. نوشته شده در تاريخ ۹۳/۰۶/۱۶ توسط کامیشا. Weblog Themes By Blog Skin. اول از دوستی که به من پیشنهاد داد بنویسم ممنونم. بعد نمیدونم قراره چی بنویسم،فقط قراره بنویسم! از همه اونایی که میخونن و در نمیرن(نظر میذارن) کمال تشکر دارم. دلم یک دزد میخاهد،.
Some One In The Crowd - مرا به خاطرت نگه دار
http://www.varaghparehaa.blogfa.com/post/18
Some One In The Crowd. مرا به خاطرت نگه دار. چایی رو دادم دست بابا و فرو رفتم تو مبل یکنفره. مامان پرسید حالا چقدری بوده؟ نوشته شده در ۹۴/۰۵/۰۶ساعت 8:33 توسط zeinab. گپ و گفتی با شیخ نهایی! تراوش های ذهن من. وقتی ما بودیم , هیشکی نبود. Only Time can say Where the day flows. ورق پاره های یک اردی بهشتی. جراح و متخصص نویسندگی :). بافنده کلمات و باردار دردها.
Some One In The Crowd - یادم هست.... یادت نیست
http://www.varaghparehaa.blogfa.com/post/15
Some One In The Crowd. یادم هست. یادت نیست. دو روز مونده به تولدت. بیا شمعارو فوت کن. بیا. بیا و آتیشی که به جونمون زدی رو خاموش کن. نوشته شده در ۹۲/۱۱/۱۴ساعت 20:55 توسط zeinab. گپ و گفتی با شیخ نهایی! تراوش های ذهن من. وقتی ما بودیم , هیشکی نبود. Only Time can say Where the day flows. ورق پاره های یک اردی بهشتی. جراح و متخصص نویسندگی :). بافنده کلمات و باردار دردها.
Some One In The Crowd
http://www.varaghparehaa.blogfa.com/1392/07
Some One In The Crowd. آیا من افسرده ام؟ حال و احوالمان خر است. و این نمود ظاهری ندارد. راست میگویند که آدم ها آنچه در وبلاگشان هستند، نیستند! ما دیدیم و تجربه کردیم. شما هم باور کنید. نوشته شده در ۹۲/۰۷/۲۲ساعت 16:15 توسط zeinab. گپ و گفتی با شیخ نهایی! تراوش های ذهن من. وقتی ما بودیم , هیشکی نبود. Only Time can say Where the day flows. ورق پاره های یک اردی بهشتی. جراح و متخصص نویسندگی :). بافنده کلمات و باردار دردها.
Some One In The Crowd
http://www.varaghparehaa.blogfa.com/1392/09
Some One In The Crowd. روی ماه خداوند را ببوس! خوشحالم و امیدوار و پر از استرس. نوشته شده در ۹۲/۰۹/۱۸ساعت 14:27 توسط zeinab. زندگی پس از مرگ. 3 ساعت از نیمه شب گذشته. من نشستم روی تخت. خودمو به عقب و جلو تاب میدم، اشک میریزم و به افکارم التماس می کنم دست از سرم بردارن. نوشته شده در ۹۲/۰۹/۰۹ساعت 8:54 توسط zeinab. یقینا مرگ یعنی همین. 13/5 ساعت خواب بودم. پن: به قول علیا مخدره مثلا این ترانه برای من بود. برای خود خودم. نوشته شده در ۹۲/۰۹/۰۷ساعت 10:47 توسط zeinab. گپ و گفتی با شیخ نهایی! تراوش های ذهن من.
خدا ، من ، دلم
http://www.bidel8888.blogfa.com/post/747/هر-زخمه-که-برخیزد-
خدا ، من ، دلم. چه نیازی دارم که کسی بدونه.همین که دلم و خدای دلم میدونن کافیه. هر زخمه که برخیزد. من عاشق تنبورم. تا باد چنین بادا. نوشته شده در تاريخ ۹۳/۰۷/۰۲ توسط کامیشا. Weblog Themes By Blog Skin. اول از دوستی که به من پیشنهاد داد بنویسم ممنونم. بعد نمیدونم قراره چی بنویسم،فقط قراره بنویسم! از همه اونایی که میخونن و در نمیرن(نظر میذارن) کمال تشکر دارم. دلم یک دزد میخاهد،. ببرد تا خط سرخ خورشید! ولی آنجا که تویی،. ارس آرام خاهد بود،. در خدا آفرین و. تو مرا پارمین میخانی،. آرام جانم، دل آرامم کن،.
خدا ، من ، دلم
http://www.bidel8888.blogfa.com/post/740/هشت-هشت-هشتاد-و-هشت
خدا ، من ، دلم. چه نیازی دارم که کسی بدونه.همین که دلم و خدای دلم میدونن کافیه. هشت هشت هشتاد و هشت. خودم را رها میکنم میان موج جمعیت. و مثل قطره ی آبی که به روی قطره های دیگر میغلطد، به زنان چادر سفید و سیاه و بی گل و گلدار میغلطم و میرسم. خودم را میان موج زنان گم میکنم و تو به لبخند پیدایم میکنی. مرا میک شی و میک شی. و آنقدر میمیرم و کشیده میشوم تا از نزدیک به تو لبخند بزنم. برای نخستین بار به تو رسیده ام. نه اینکه تو اینجا باشی که این خیالی بیش نیست، و یا بیا از حق نگذریم، نبودنت در اینجا هم خیال است.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
45
مداد زرشکی
زمان حضورتان در وبلاگ. این وبلاگ به دلیل ساقط شدن صاحبش از درجه ی اعتبار، تعطیل است. لطفا به جای اهدای زرشک تخم مرغ گندیده به سمتم پرتاب کنید. نوشته شده در شنبه بیستم آبان 1385ساعت 8:54 توسط مسعود مس فروش. چاله چوله له های صورتش را با آب پر می کند. گری ریشهایش را با درختان پنهان می سازد. پشت هم آرایش تا تهاجم شهاب سنگها. چاله ها را پر نمی کند. درخت هم ندارد. ولی با نور قرضی آنقدر خود می نمایاند تا دنیا را خیره کند. وقتی همه نگاهش می کنند کشف می شود که پر است از چاله و بی حاصلی. ایستاد. ۴ لیتر کافی بود.
medadgallery.com
مداد قرمز | طراحی، گرافیک و چاپمداد قرمز | طراحی، گرافیک و چاپ
مداد قرمز طراحی، گرافیک و چاپمداد قرمز طراحی، گرافیک و چاپ. 3301 Lorem Ipsum, Dolor Sit St. تعیین اهداف و شیوه نگاه به موضوعات پویا ترین روش و بهترین نوع نگرش را در به ثمر رسیدن پروژه های گرافیکی در اختیار مشتری قرار خواهد داد. گرافیک ، شیواترین زبان برای بیان و تجلی آن چیزی است که مورد توجه و تبلیغ ماست خواه کالا باشد، خواه خدمات. هنوز هم اولین و قدرتمندترین شیوه در معرض قرار گرفتن و ملموس شدن تمامی آنچه ایده پردازی شده است، چاپ و انتشار آن اثر و ایده است. Designed by MageeWP Themes.
مداد قرمز
RSS خوان پست ها. پروفایل مدیر وب سایت. با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید. تاریخ : شنبه 26 بهمن 1392. نویسنده : م.ر.ر. مداد قرمز منتقل شد. امتیاز مطلب : 5. تعداد امتیازدهندگان : 3. مجموع امتیاز : 3. 1589;فحه قبل. 1589;فحه بعد. براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود. جی پی اس ماشین. کمد ام دی اف .
نگفتنی ها
هم جان و هم جانانه ای اما. چه قدر دلم می خواست انقدر بد اخلاقی کنم و غر بزنم و سر دیگران داد و بیداد کنم بعد یک نفر پیدا شود و بگوید:. مرگم را برایش بگویم و. بفهمد و. در آخر بگوید:. نوشته شده در جمعه هفدهم آبان 1392ساعت 23:40 توسط soni. نگاهی به دور و برم انداختم. دور کاغذ کادو لوله شده یه کاغذ دیگه بسته شده بود که یک تکه چسب روش بود! خوشحال شدم و با کلی وسواس چسب رو از کاغذ جدا کردم. سه نقطه اصلی کادو را تونستم با تکه های همان چسب بچسبانم و موفقیت آمیز هم بود! کم کم با یکدیگر آشنا می شدیم. شاید قبل ...
مداد قرمز
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی. تصمیم با تو است . . . زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . . دوست داشتن بهترین شکل مالکیت. و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . . خوب گوش کردن را یاد بگیریم. گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . . اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . . مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . . فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد. ولی راه به جائی نخواهد برد . . . شاد بودن تنها انتقام...
مداد گلی
لحظه ها را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم ، غافل از اینكه لحظه ها همان خوشبختی بودند. 16 آذر 91-08:52 ب.ظ. با دمپایی های کوچک پاره ات دنبال ماشین های مدل بالا که میدوی. دلم مثل صورت آفتاب خورده ات میسوزد. کاش میشد غمت را میخریدم نه گلهای رنگی ات را نازنینم! نوع مطلب : چیزهای خوب. کسب و کار شرافتمندانه. 11 تیر 89-09:04 ب.ظ. نوع مطلب : چیزهای بد. چند حکایت از عبید زا کانی. 11 تیر 89-05:56 ب.ظ. امروز تصمیم گرفتم که. گریزی به قدیم بزنم و چند تا از حکایتهای. رو جذابتر دیدم. از یه. و از طرف دیگه. و آن مرد بمرد.
Registrant WHOIS contact information verification
You have reached a domain that was pending verification per ICANN rules but has since been verified. It may take 24 to 48 hours for the website to come back online. As of January 1, 2014 the Internet Corporation for Assigned Names and Numbers ( ICANN. Will mandate that all ICANN accredited registrars begin verifying the Registrant WHOIS contact information for all new domain registrations and Registrant contact modifications. Why was my domain suspended? How can I remove the suspension on my domain?
Medadguru.com