mehrdad1389.blogfa.com
عشق کوه ودریاعشق کوه ودریا -
http://mehrdad1389.blogfa.com/
عشق کوه ودریا -
http://mehrdad1389.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
15
SSL
EXTERNAL LINKS
40
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.203 sec
SCORE
6.2
عشق کوه ودریا | mehrdad1389.blogfa.com Reviews
https://mehrdad1389.blogfa.com
عشق کوه ودریا -
عشق کوه ودریا
http://www.mehrdad1389.blogfa.com/8902.aspx
آیا وبلاگ خوبی است. نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت۱۳:۵۰ بعد از ظهرتوسط مهرداد. من این وبلاگ رادرروزسه شنبه درتاریخ ۱۳۸۹/۰۲/۲۱افتتاح کردم امیدوارم به این وبلاگ سربزنید. نوشته شده در سه شنبه ۲۱ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت۱۵:۵۸ بعد از ظهرتوسط مهرداد. قالب های فوق جدید. Design by : bahar 20. جدیدترین کدهای نوحه برای وبلاگ.
عشق کوه ودریا - نظرسنجی
http://www.mehrdad1389.blogfa.com/post-3.aspx
آیا وبلاگ خوبی است. نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت۱۳:۵۰ بعد از ظهرتوسط مهرداد. قالب های فوق جدید. Design by : bahar 20. جدیدترین کدهای نوحه برای وبلاگ.
عشق کوه ودریا - عید مبارک باد
http://www.mehrdad1389.blogfa.com/post-9.aspx
عید سعید قربان بر همه مسلمانان ایران مبارک. نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ آبان۱۳۸۹ساعت۱۶:۲۳ بعد از ظهرتوسط مهرداد. قالب های فوق جدید. Design by : bahar 20. جدیدترین کدهای نوحه برای وبلاگ.
عشق کوه ودریا - بیمار روانی
http://www.mehrdad1389.blogfa.com/post-14.aspx
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتر است. آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد. شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟ نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ مهر۱۳۹۰ساعت۱۷:۴ بعد از ظهرتوسط مهرداد. قالب های فوق جدید. Design by : bahar 20.
عشق کوه ودریا - مرا به یاد بیاور
http://www.mehrdad1389.blogfa.com/post-12.aspx
مرا به یاد بیاور. مرا به یاد بیاور , وقتی كه رفته ام! و رهسپار سرزمین سكوت شده ام,. وقتی كه دیگر نمی توانی دستم را در دست بگیری. ومن نمی توانم میان ماندن و رفتن, دودل باشم. به یاد بیاور مرا وقتی كه دیگر نمی توانی. برنامه ی روزهای آینده را برایم بگویی,. تنها مرا به یاد بیاور. دیگر برای هر حرف یا نیایشی دیر است. و اگر زمانی مرا از یاد بردی. و سپس باز به یاد آوردی. درمسیر راه من امروز. کسی که حرفی زد. کسی که رازی داشت. کسی که نامش را آهسته سرداد. چشمش از هزار قصه خبر داد. کسی که خواست قسمت کند با من درونش را.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
15
بوسه بارانی. . . . . . . . - تست عشق و دوستی
http://www.mssi19.blogfa.com/post-164.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . تست عشق و دوستی. یک تست ساده و جذاب که باید با صداقت به سوالات ان پاسخ دهید. شما به طرف خانه کسی که دوست دارید می روید. دو راه برای رسیدن به انجا وجود دارد:. یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده است. اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است. حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می کنید؟ راه کوتاه یا بلند؟ چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید. حالا چکار می کنید؟ تعدا ر...
بوسه بارانی. . . . . . . . - اولین عشق...
http://www.mssi19.blogfa.com/post-169.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . مرد او را دید . کنارش نشست و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد . خدا دستهای آنها را دید که از مهربانی لبریز بود . فرشته ها در گوش هم پچ پچی کردند و خندیدند . خدا خندید و زمین سبز شد . خدا گفت : از بهشت شاخه ای گل به شما خواهم داد . فرشته ها شاخه ای گل به مرد دادند . مرد گل را به زن داد و زن آن را در خاک کاشت . خاک خوشبو شد . پس از آن کودکی متولد شد که گریه میکرد . زن اشکهای کودک را میدید و غمگین بود . خدا شوق مرد را دید و خندید . وقتی خدا خندید ، پرنده بازگشت و بر شانه مرد نشست .
بوسه بارانی. . . . . . . . - دختری با موهای قرمزززززززز!
http://www.mssi19.blogfa.com/post-170.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . دختری با موهای قرمزززززززز! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟ وقتی روشنی چشمانت درپشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود. با من بگو ازلحظه لحظه های مبهم کودکیت! از تنهایی معصومانه دستهایت! آیا می دانی که درهجوم دردها وغم هایت. ودرگیر ودار ملال آور دوران زندگیت. حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود! اکنون آمده ام تا دستهایت را. به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری. ودر آبی بی کران مهربانی به پرواز درآیی. آنه اکنون شکفتن وسبز شدن درانتظار توست! دلم برای کارتونای کودکیم پر میزنه.
بوسه بارانی. . . . . . . . -
http://www.mssi19.blogfa.com/post-155.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . نگاه کن که غم درون دیده ام. چگونه قطره قطره آب می شود. چگونه سایه سیاه سرکشم. اسیر دست آفتاب می شود. تمام هستیم خراب می شود. شراره ای مرا به کام می کشد. مرا به اوج می برد. مرا به دام میکشد. نوشته شده در یکشنبه هفتم آذر ۱۳۸۹ساعت 17:42 توسط معصومه و مجتبی. حتی وقتی ندیده بودمت. چشمان نقاشی مرا به یاد تو می انداخت. شاید قرن ها پیش. یکدیگر را در خواب نفر سومی ملاقات کرده بودیم. او ما را نمی شناخت. ما می توانستیم راحت باشیم. ما را نمی شناخت. اما. فرصت برای آشنایی کم بود.
بوسه بارانی. . . . . . . . - درد دانایی.........
http://www.mssi19.blogfa.com/post-171.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . که هنوز در حاشیه های این شهر شلوغ فقر زندگی می کند.میدانم تمام آن چیزهایی که در چندماه گذشته دیده ام واقعیت داشته اند. گاهی دلم می خواهد تمام دارایی ام را بدهم و دست تهی آدمها را پر کنم. این روزها صدای عدالت خواهی به جایی نمی رسد اما بیهوده سعی می کنم لای کتاب های قانون ، ماده های خشک را به یاری مظلومان در بند بخوانم. استادانم سفسطه می کنند می دانم معلم منطقم سفسطه می کرد .می دانم سفسطه ها چون پیچکی به دورم می پیچند و من نمی توانم منطق کوچکم را در برابر قدرتشان قرار دهم. To be ...
بوسه بارانی. . . . . . . . -
http://www.mssi19.blogfa.com/post-172.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . وقتی دوری از تمام روزهایی که پشت سر موندن و رد شدی و برنگشتی نگاه کنی جا مونده هارو .خیلی سخته که بعد از تمام پشت سر گذاشتن ها بر گردی و جای پاشونو که به عمق زندگیت نگاه کنی. و به خودت بگی این روزا از اون روزاست که دوست داشتم یه بار دیگه تکرار بشه و گلچینشون می کنی میزاری کنار تا روز دلتنگی هات زیرو روشون کنی. تا چیز به درد بخوری از توشون در بیاد تا بشه تسکین روزای تنهایی و امروزت بعدم یه آه ه ه ه ه ه ه از ته دل می کشی و می گی "هه" چه روزایی بود. او ما را نمی شناخت.
بوسه بارانی. . . . . . . . -
http://www.mssi19.blogfa.com/post-157.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . شب که بیاید من رفته ام. شب که بیاید تو رفته ای و حسرت یک صدا گوشواره ای است برای گوش های مغرورت. دامان آفتاب را بگیر ، التماسش کن تا لباسی از جنس غروب نپوشد ، ابرها را به جان تمام گنجشکهای شاد سوگند بده ، نگذار شب بیاید. اگر شب بیاید و ابری نباشد برای باریدن و صدایی نباشد برای زمزمه ای کوتاه ، هیچ نمی ماند از تویی که ادعا می کنی خوب می دانی که دوست داشتن طعم شکلات های شیری می دهد. من هیچ گاه نفهمیدم که چرا قایق زندگیم را پاروی احساس نمی راند؟ شاید زودتر شب بیاید و من رفتنم را ب...
بوسه بارانی. . . . . . . . -
http://www.mssi19.blogfa.com/post-165.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . توی آسمون عشقم غیر تو پرنده ای نیست. روی خاموشی لبهام جز تو اسم دیگه ای نیست. توی قلب من عزیزززززم.هیچکسی جایی نداره. دل عاشقم به جز تو هیچکسی رو دوست نداره. مجتبی عزیزم ببخش اگه این روزا بدخلقی کردم.خودت میدونی که.چقد دوست دارم. نوشته شده در دوشنبه هجدهم بهمن ۱۳۸۹ساعت 18:16 توسط معصومه و مجتبی. حتی وقتی ندیده بودمت. چشمان نقاشی مرا به یاد تو می انداخت. شاید قرن ها پیش. یکدیگر را در خواب نفر سومی ملاقات کرده بودیم. او ما را نمی شناخت. فرصت برای آشنایی کم بود.
بوسه بارانی. . . . . . . . - یه روز خوشگل.......
http://www.mssi19.blogfa.com/post-161.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . خووووووب امروز منو عشقم با هم اومدیم دانشگاه قبلیش مثل بچه پررروووها اومدیم تو سایت نشستیم.هر هر میخندیم سکوتم رعایت نمیکنیم.این مجتبی منو تو راه هل داد با صورت رفتم رو زمین.الانم داره انکار میکنه خودشو زده به کوچه علی چپ. نه خیرم دروغ میگه. خانومه حواس پرت اصلا" معلوم نیست حواسش کجاست اول صبحی که با کله تو یه جای صاف با زمین برخورد میکنه که احتمالا" میخواسته نماز صبح بخونههههههههههههههه. نیشتو ببندااااااااااااااااااااااااااااا.زمین با من برخورد کرد نه من با اوووووون.
بوسه بارانی. . . . . . . . - عشق آسمانی ها
http://www.mssi19.blogfa.com/post-156.aspx
بوسه بارانی. . . . . . . . به نام خداي آسمان ها وزمين. بي هدف قدم مي زد حتي درك درستي از مكان نداشت شايد بيشه بود و شايد جنگل . اما تاريكي همه جا را فرا گرفته بود با ترس قدم از قدم بر مي داشت ترس و وحشت سرا پاي وجودش را فرا گرفته بود. از دور نوري در افق ديدگانش ظاهر شد خوشحال شد و به سرعت گام هايش افزود . دخترك آرام گفت : مهم نيست زيباييش دلپذير است پس دانستن نامش اهميت ندارد. سپس كوزه اي را كه در كنارش بود در دست گرفت و با اشاره اي به كوزه ي سفالين گفت :قدري آب بنوشيد خسته ايد. دخترك پرسيد :آب مي نوشيد؟
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
40
قندوعسل
دستگاه طراحی روی ناخن. داستان کوتاه غذای دانشجویی. ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست اروپایی است. سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند. تاريخ : چهارشنبه ششم آذر 1392 19:47 نویسنده : مهرداد مظاهری. حرف های ما ناتمام. تا نگاه می کنی. تاريخ : جمعه یکم آذر 1392 15:27 نویسنده : مهرداد مظاهری. شقایق ژاله ها بر پیکر ت گ لرنگ شد. عاشقی بر لاله ها در هر چمن فرهنگ شد. از قفا گ ل را به داسی دست لرزانی شکست. آسمان بر ظلمتی از سایه ها هم رنگ شد.
دلتنگی
شعر - خاطره - علمی- خواندنی. نرم افزار مچ گیری اینترنتی. دوستان از اين به بعد با استفاده از نرم افزار InvisibleAlarms مي تونيد به محض اينکه هر کدوم. از فرنداتون تو ياهو اينويزبل اومد بالا اطلاع پيدا کنيد و سريع مچشو بگيريد ! کافيه ليست فرندايي که بيشتر واستون مهمه رو بش بدين و بدون نياز به اينکه آي دي. خودتون باز باشه نرم افزار کار خودشو مي کنه و به محض اينکه کسي آنلاين يا اينويزيبل شد يه. صداي مخصوص از اسپيکر پخش ميشه! دوستان مي تونن اطلاعات بيشتر رو از تو اين سايت مطالعه کنن :. در کف ندارد این دل ما جز...
BLOGFA.COM
این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است. محتوای وبلاگ محفوظ است. تنها از نمایش عمومی آن جلوگیری شده است. جهت اطلاعات بیشتر بخش ر اهنمای پیگیری جهت رفع فیلتر وبلاگهای مسدود شده توسط کارگروه.
غربت نشین
خواب دیدم . به شهر تیکه دادی من دیوانه . چاوشی کردم. پیر هن از تنت در اوردی . ساده بودم . سیاوشی کردم. همه یک عمر زندگی کردند. من مثل یک مرد خود کشی کردم. نوشته شده در ۱۳٩۱/٩/٢٩ساعت ۳:٢۳ ب.ظ توسط مهرداد ابراهیمی نظرات . خسته اینکه در هجوم درس میخوانم تورا. با تو ام ای اسمان برگرد میخوانم تورا. زخم رویا از هزاران سو صدا میکند. من ولی وحشت زده از درد میخوانم تورا. واژه ها زیر باران باز هم جا مانده اند. میشکنم در هوای سرد میخوانم تو را. ای بهای ارزوی دور دست زندگی. من نمیدانم چه باید کرد میخوانم تو را.
کامپیوتر
سخت افزار، نرم افزار، تازه های الکترونیک. نوشته شده در شنبه یکم آذر 1393ساعت 22:57 توسط نیما زمانی. نوشته شده در شنبه یکم آذر 1393ساعت 22:55 توسط نیما زمانی.
عشق کوه ودریا
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتر است. آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد. شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟ نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ مهر۱۳۹۰ساعت۱۷:۴ بعد از ظهرتوسط مهرداد. مرا به یاد بیاور. تنها مرا به یاد بیاور.
شب گردتنها2
کد صفحه ورودی عاشقانه. سلام به دوستای گلم. سلام به دوستای گلم امیدوارم هرجاهستیدسلامت تندرست باشیدوکام همیشه تون شیرین باشه. وخانواده هاتون سلامت وهیچ وقت ازسرکم نشه ایشالاو آرزوی موفقیت می کنم برای شماتوزندگی تون همیشه. خوشبخت بشی ازدواج کنیدماراخبرهای ازدواج تون بدیدخوشحال میشم. ووازهمه کسانی که برام نظرکامنت گذاشتندبسیارسپاس گزاریم حتی نظرخصوصی داده ایدتشکرمیکنم وراستی یه چیری میخواستم بگم البته ببخشید. به این آدرس نیاین چون وب. برچسبها: سلام به دوستای گلم. ادامه10: فصل سه به پایان رسید. سلام به شب گر...
مرگ در می زند
مرگ در می زند. این روزها اگر خون هم گریه کنی عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است : آخی. دیگه هیچی غم هامو تسکین نمیده. سلطان غم,مینا بود ن مادر. بگو,چطور اروم شم. ابجی مهربانم به داد دلم برس ضمانتم رو پيش خداكن. رمقي نيست ' نايي نيست ' زورم نميرسه دیگه چه کنم مینام. بغلم کن نوازشم کن ابجی دردایى دارم که خبر نداری. نامرديهايي ديدم كه خبر نداري. ارام ندارم, بازم باختم,بازم زمین خوردم بلندم کن,. بتکون زانوهاي خاكي مو. كجا گریه کنم,کجا فرياد بزنم,. کجا مینا دیگه اون دادشه معصوم تو نیستم. رفتم که بمیرم نشد.
عاشقانه
گالري عکس هاي زیبا. خرید لیزر پوینتر سبز. تعیین قدر السهم مشارکت. اس ام اس جدید و خنده دار. سایت اجتماعی فارس عرب. که ترک کردنمون سخت باشه . . ! پنجشنبه چهاردهم شهریور 1392 ] [ 19:44 ] [ سید علی ]. همانند کودکی هق هق میکنم که مادرش ا. و را تهدید کرده که اگر بار دیگر اشک بریزد. چهارشنبه سیزدهم شهریور 1392 ] [ 18:51 ] [ سید علی ]. زندگی سزای کسی است که بر شکم مادرش لگد میزند! چهارشنبه سیزدهم شهریور 1392 ] [ 18:49 ] [ سید علی ]. قبل از رفتن به جهنم این دیالوگ را به خدا خواهم گفت! ببخش خدا که نا امیدت.
داستان های یک فروشگاه
داستان های یک فروشگاه. بعلت پنچر شدن بلاگفا. مدیر محترم و معظم فروشگاه به بلاگ اسکای هجرت فرموده اند! دوستانی که علاقه مند به خواندن اراجیف! و زبان درازی های! این بزرگوار هستند به همین ادرس در بلاگ اسکای مراجعه کنند. نوشته شده در چهارم تیر ۱۳۹۴ساعت 21:3 توسط مهرداد. این پست یک مطلب ترکیبی در چند قسمت جداگانه است که هیچ وجه مشترکی با هم ندارند! نوشته شده در نهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 0:33 توسط مهرداد. اواخر پارسال بود که به یک سرماخوردگی طولانی مبتلا شدم! یادم می اید یک شب بشدت تب داشتم که خوابی دیدم! حتی دیگر...
داستانهای یک فروشگاه
خاطرات و داستانهای مدیر یک فروشگاه بزرگ. گاهی اوقات خانه ویرانه است سقفش در حال فرو ریختن است دیوارهایش تبله کرده و سوسکها و موشها و موریانه ها از در و دیوارش بالا می رود لوله هایش ترکیده و شیشه های پنجره هایش شکسته و سیفون توالتش هم خراب است! برای همین دست به دامان افتابه شده ای! ولی بالاخره خانه است! درب خانه را قفل می زنند و می گویند ورود ممنوع! بقیه دوستان را از تغییر ادرس وبلاگ باخبر کنند و از دوستان عزیزی که در این مدت با ایمیل احوال ما را پرسیدند ممنونم. در پستبالا و پایین در مورد طبقات بالا و پای...