molasina.blogfa.com

dar2deledr.blogfa.com

dar2del

http://www.dar2deledr.blogfa.com/89082.aspx

متن جالب یک کارت عروسی. آخر این هفته جشن ازدواج ما به پاست. با حضور گرم خود در آن صفا جاری کنید. ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است. لطفا از آوردن اطفال خودداری کنید. بر شکم صابون زده ،آماده سازیدش قشنگ. معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید. تا مفصل توی آن جشن عزیز وباشکوه. با غذا و میوه آن جشن افطاری کنید. البته خیلی نباید هول و پرخور بود،هان! پیش فامیل مقابل آبروداری کنید. میوه،شیرینی،شب پاتختی مان هم لازم است. پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید. گرکسی با میوه دارد می نماید خودکشی. به آلونک من خوش آمدین.

harpies.blogfa.com

دختران فعال

http://www.harpies.blogfa.com/9110.aspx

عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد. آدما رو زیاد تنها نذارین. تو تنهاییشون یه دنیایی برا خودشون میسازن. که دیگه شما توش نیستین. نوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۱ساعت 21:41 توسط اکرم. من برای سایه ام مینویسم.

harpies.blogfa.com

دختران فعال

http://www.harpies.blogfa.com/9002.aspx

عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد. قدر همین شاه را باید دانست. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 11:37 توسط اکرم. دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟ دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه. مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست. پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است. رهروی گفت: کوچه ای بن بست. راه پر خم و پیچ. در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ. دلبری گفت: شوخی لوسی است. تاجری گفت: عشق کیلو چند؟ شیخ گفتا: گناه بی بخشش.

harpies.blogfa.com

دختران فعال

http://www.harpies.blogfa.com/8906.aspx

عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد. خانه دوستی ما اینجاست. من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، کنج هو دیوارش. دوستانم بنشینند گل بگو گل بشنو، هر کسی می خواهد وارد خانه. و صفامان گردد شرط وارد گشتن شستشوی دلهاست شرط. دل بی رنگ و ریاست، بر درش برگ گلی می کوبم. و به یادش با. بهار می نویسم ای دوست. دیگر خانه دوست کجاست! نوشته شده در پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 17:58 توسط اکرم. معني برخي کلماتي که از زنها ميشنويد! اين ترکيب براي گفتن دهنت سرويسه يا رو ببرن استفاده ميشود. نگرانش نباش عزيزم، ...

harpies.blogfa.com

دختران فعال - عشق یعنی چه؟؟؟؟؟

http://www.harpies.blogfa.com/post-171.aspx

عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد. دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟ دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه. مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست. پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است. رهروی گفت: کوچه ای بن بست. راه پر خم و پیچ. در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ. دلبری گفت: شوخی لوسی است. تاجری گفت: عشق کیلو چند؟ مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند. شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه. شیخ گفتا: گناه بی بخشش.

harpies.blogfa.com

دختران فعال - خطای دید جالب و بی نظیر

http://www.harpies.blogfa.com/post-164.aspx

عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد. خطای دید جالب و بی نظیر. این تنها توهمی است که حاصل از بازی شگفت انگیز مغز است تا جایی که بطور مسلم مشخص نمی شود که این یک خطاي بینایی است يا یک خطايی که مغز آنرا انجام داده! با کلیک بر روی عکس، عکس را بزرگتر ببینید). 1- چند ثانیه به نقطه کوچک سیاهرنگ وسط عکس بطور ثابت نگاه کنید. یعنی تا زمانی که بافرینگ پایین تصویر بطور کامل پر شود. منبع: سایت محمدرضا دلفینه. نوشته شده در یکشنبه دهم بهمن ۱۳۸۹ساعت 14:12 توسط اکرم. من برای سایه ام مینویسم.

harpies.blogfa.com

دختران فعال

http://www.harpies.blogfa.com/8908.aspx

عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد. دیباچه عهدنامه ایران و روس. راستی میدونین عهدنامه ترکمانچای امسال به اتمام میرسه. نوشته شده در شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۸۹ساعت 14:28 توسط پریا. میگم : خدا به بنده هاش به اندازه ی فهم شعورشون روزی میده. راستی شعور ما چقدره؟ که سهم مون از عشق این شده. اگه وقتی به دستمون نگاه میکنیم توش جز تنفر، و در صفحه دلمون جز سیاهی نبینیم! آیا باید شعورمان را دریابیم؟ انسان بودنمان را تردید کنیم؟ و یا واژه عشق را انکار؟ بگذار که در حسرت دیدار بمیرم. در حسرت دیدار تو بگذار.

dar2deledr.blogfa.com

dar2del

http://www.dar2deledr.blogfa.com/89124.aspx

نوشته شده در جمعه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۹ساعت 18:0 توسط Dr. راننده کاميوني وارد رستوران شد. دقايي پس از اين که او شروع به غذا خوردن کرد سه جوان موتورسيکلت سوار هم به رستوران آمدند و يک راست به سراغ ميز راننده کاميون رفتند و بعد از چند دقيقه پچ پچ کردن، اولي سيگارش را در استکان چاي راننده خاموش کرد. دقايقي بعد از خروج راننده از رستوران يکي از جوانها به صاحب رستوران گفت : چه آدم بي خاصيتي بود، نه غذا خوردن بلد بود و نه حرف زدن و نه دعوا. نوشته شده در جمعه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۹ساعت 18:18 توسط Dr. و ميرفتم و...

dar2deledr.blogfa.com

dar2del - اینم عیدی

http://www.dar2deledr.blogfa.com/post-28.aspx

راننده کاميوني وارد رستوران شد. دقايي پس از اين که او شروع به غذا خوردن کرد سه جوان موتورسيکلت سوار هم به رستوران آمدند و يک راست به سراغ ميز راننده کاميون رفتند و بعد از چند دقيقه پچ پچ کردن، اولي سيگارش را در استکان چاي راننده خاموش کرد. راننده به او چيزي نگفت . دومي شيشه نوشابه را روي سر راننده خالي کرد و باز هم راننده سکوت کرد و بعد هم وقتي راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمين خورد ولي باز هم ساکت ماند. نقش های زندگیت را با مداد بنویس.