mynest.blogfa.com

meskinekhar.blogfa.com

يادداشت هاي يك خر - ...

http://www.meskinekhar.blogfa.com/post-9.aspx

يادداشت هاي يك خر. بار گوناگون است بر پشت خران/ هین بیك چوب اين خران را تو مران مولوی. دیروز کلی غصه خوردم . جمعه بود و میخاستم استراحت کنم اما نشد . از صبح زود من رو فرستادن بار ببرم تا ظهر و ظهر هم که اومدم کمی خاب خرکی کنم این همسایه ی نزدیک ما بچه هاش قایم موشک بازی می کردند و خدا به خیر بخاد بزرگتراشونم داد بیداد که اینا رو ساکت کن . یعنی یه جار و قالی شده بود که نگو! راستی چرا شما آدما به بعضی دیگه تان میگین کله گنده؟ عایا کله گنده با کله خر تفاوتی داره؟ هر هفته شنبه ها به روزم .

gaahi-naame.persianblog.ir

گاهی نامه

http://gaahi-naame.persianblog.ir/1390/2

سود کارخانه ی شکلات سازی. محبت بعضی ها مثل آب نبات است . از آن ها که مزه ی تند و شیرین وسطش زودتر کامت را پر می کند و کمی دورتر وقتی همه چیز تمام شد لذتی مانده و عطری خوش و تو که شادمان به فکر دزدیدن آن آب نبات بعدی هستی . پیرمرد درست نمی دید . آن قدر ها که مجبور بود صورتش را به تخته بچسباند تا آن چه خواست را بنویسد گاهی . دست گذاشت روی شانه ام . همین بس بود. فکر می کردم آن آب نبات تند و شیرین را از دستان تو خواهم دزدید و تو که فرسنگ ها دورتر در فکر سود بانکی کارخانه ی شکلات سازی بودی . یکی را مرگ در کام...

gaahi-naame.persianblog.ir

گاهی نامه

http://gaahi-naame.persianblog.ir/1391/9

پیچانده ی چهل تکه ام. این چهل تکه ی بپیچان پیچاندتم. و من در این میانه حیرانم. نوشته شده در یکشنبه ٢٦ آذر ،۱۳٩۱ساعت ٢:۱٦ ‎ب.ظ توسط گاه نویس نظرات . Design By : Night Skin. یک تبعیدی از /در بهشت. زنانی که با گرگ ها می دوند. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.

gaahi-naame.persianblog.ir

پیچانده ی چهل تکه ام - گاهی نامه

http://gaahi-naame.persianblog.ir/post/28

پیچانده ی چهل تکه ام. این چهل تکه ی بپیچان پیچاندتم. و من در این میانه حیرانم. نوشته شده در یکشنبه ٢٦ آذر ،۱۳٩۱ساعت ٢:۱٦ ‎ب.ظ توسط گاه نویس نظرات . Design By : Night Skin. یک تبعیدی از /در بهشت. زنانی که با گرگ ها می دوند. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.

gaahi-naame.persianblog.ir

گاهی نامه

http://gaahi-naame.persianblog.ir/1388/9

این روزها کم کم دیگر باید اسباب اثاثیه هایمان را بگذاریم روی دوشمان ازین خانه برویم به آن خانه ی دیگر . هیچ کس فکرش را نکرد و نمی کرد آن موقعش ، چه برسد به این روزها که بخواهی نبش قبر کنی ، که آخرش چه؟ پس همان کوچه و بی خیالی طی کردن بهتر است . این بو و عطر اسباب کشی که می آید دلم یک طور هایی دوست نداردش . آن جای دیگر برایم غریبه است . یک طور هایی ان گار رفته ای خانه ی یکی از اقوام دور ندیده نشناخته ات ، که هی باید مواظب آداب و رفتارت باشی و هی سرخ و سفید شوی . نوشته شده در جمعه &...Design By : Night Skin.

gaahi-naame.persianblog.ir

عید - گاهی نامه

http://gaahi-naame.persianblog.ir/tag/عید

زندگی را باید ساخت. امسال بهار آمد و امسال بهار برای آمدن عجله داشت . خیلی زودتر در شهر چرخ خورد و درخت ها را غلغلک داد . اصلنش شاید نگاه که می کردی از خیلی قبل تر همین دور و برها پرسه می زد . در اطراف شهری که تازه به سختی بهار و تابستان سرکش قبلش را فراموش کرده بود . بهار ، امسال اما خیلی زود در سکوت و به دور از هر هیاهویی وارد شهر شد . و برای من آن قدر آرامتر و پاورچین پاورچین آمد که متوجه حضورش در پشت پنجره ی اتاق هم نشدم . 22 سالگی ای که خیلی وقت ها دوست نداشتمش، که خیلی وقت ها خواستم بگذارمش در یتیم...

meskinekhar.blogfa.com

يادداشت هاي يك خر

http://www.meskinekhar.blogfa.com/9006.aspx

يادداشت هاي يك خر. بار گوناگون است بر پشت خران/ هین بیك چوب اين خران را تو مران مولوی. امروز تریپ اسپورت زدم و پالون خوشگل پوشیدم و به هوای اینکه واسه خودم بگردم و یه روز خدا بی خیال و شاد باشم . یالهامو سیخ سیخی کردم و دممو رنگ رنگی ، ابروامو کمی نازک کردم و زدم به خیابون . . ببین با خودش چیکار کرده؟ کمی کنف شدم ، با خودم گفتم : خدا به خیر کنه ، این تازه اولشه . میخواستم راهمو ادامه بدم و برم یه پارکی چیزی کمی زیر سایه ای چیزی دراز بکشم و فارغ از دنیای بیرون آرامشی چیزی ( همه ش که چیز شد. دیدم که هوا پس...

meskinekhar.blogfa.com

يادداشت هاي يك خر

http://www.meskinekhar.blogfa.com/9205.aspx

يادداشت هاي يك خر. بار گوناگون است بر پشت خران/ هین بیك چوب اين خران را تو مران مولوی. قبلنا جمعه ها حضرات صابخونه میلمیدند و فرداش شنبه بود اما مدتیه دوروز پشت سر هم می لمند و منم دودل بودم که شنبه کی میشه! آخه شنبه ها آپ می کنم معمولا . دیروز جمعه بود و دلم هوای گردش کرد . کمی دوروبر چرخیدم و آوازکی خاندم و مردم رو دید زدم ، البته دید زدن نه از نوع آن دید زدنا! دید معمولی و از روی دنیا دیدن . آخه یه وقتایی هم دید زدن مخصوصا دید زدن آدما خیلی خرکیه! حالا خواه پیرزن و خواه دختربچه! ديوانه خانه ي شماره ي 5.

gaahi-naame.persianblog.ir

سود کارخانه ی شکلات سازی - گاهی نامه

http://gaahi-naame.persianblog.ir/post/25

سود کارخانه ی شکلات سازی. محبت بعضی ها مثل آب نبات است . از آن ها که مزه ی تند و شیرین وسطش زودتر کامت را پر می کند و کمی دورتر وقتی همه چیز تمام شد لذتی مانده و عطری خوش و تو که شادمان به فکر دزدیدن آن آب نبات بعدی هستی . پیرمرد درست نمی دید . آن قدر ها که مجبور بود صورتش را به تخته بچسباند تا آن چه خواست را بنویسد گاهی . دست گذاشت روی شانه ام . همین بس بود. فکر می کردم آن آب نبات تند و شیرین را از دستان تو خواهم دزدید و تو که فرسنگ ها دورتر در فکر سود بانکی کارخانه ی شکلات سازی بودی .