nabze-sookut.blogfa.com
کوچه تنهایی ...کوچه تنهایی ... -
http://nabze-sookut.blogfa.com/
کوچه تنهایی ... -
http://nabze-sookut.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
6
SSL
EXTERNAL LINKS
25
SITE IP
38.74.1.51
LOAD TIME
0.234 sec
SCORE
6.2
کوچه تنهایی ... | nabze-sookut.blogfa.com Reviews
https://nabze-sookut.blogfa.com
کوچه تنهایی ... -
کوچه تنهایی ... - من
http://www.nabze-sookut.blogfa.com/tag/من
تصاویری از قصرهای میلیاردرهای پایتخت. نوشته شده در یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ساعت 16:51 PM. عشق یک فعل است. نوشته شده در یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ساعت 16:43 PM. می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که. پدر تنها قهرمان بود *. عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد *. بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود *. بدترین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند *. تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند *. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود *. و معنای خداحافظ ، تا فردا بود.*. صاحبش بیاید بردارد ببرد . اه دل خوش باوره من.
کوچه تنهایی ... - شب
http://www.nabze-sookut.blogfa.com/tag/شب
شعری زیبا از شاملو با صدای فرهاد. ماه میاد تو خواب. ماه میاد تو خواب. شاد و پر امید. می کنه به ناز. به جای میوه ش. سر یه شاخه ش. ماه میاد تو خواب. از سر اون کوه. یه شب ماه میاد. نوشته شده در جمعه بیستم دی ۱۳۹۲ساعت 12:41 PM. شبانه ام پرسه میزنی. دیر وقت است ، آرام بگیر. ب گذار یک امشب را آسوده بخوابم. نوشته شده در یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲ساعت 12:44 PM. Design By : Mahsun Seven. حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجه نزد. زخم داشت اما ننالید. گریه کرد اما اشک نریخت. حکایت من حکایت کسی بود که. گفته باشم من درد میکشم ا.
کوچه تنهایی ... - تو
http://www.nabze-sookut.blogfa.com/tag/تو
عشق یک فعل است. نوشته شده در یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ساعت 16:43 PM. می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که. پدر تنها قهرمان بود *. عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد *. بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود *. بدترین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند *. تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند *. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود *. و معنای خداحافظ ، تا فردا بود.*. صاحبش بیاید بردارد ببرد . نمیدونم کجای این دنیایی. نوشته شده در دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 0:38 AM. از دوریت چه خیال هایی میبافم.
کوچه تنهایی ... - گریه
http://www.nabze-sookut.blogfa.com/tag/گریه
وای از دل گرفته. دلت که گرفته باشد صدای ترانه که هیچ،. با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه می کنی. دوست بدار آنهایی که در زندگیت نقش داشته اند. نه آنان که برایت نقش بازی کرده اند. نوشته شده در شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ساعت 0:33 AM. Design By : Mahsun Seven. حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجه نزد. زخم داشت اما ننالید. گریه کرد اما اشک نریخت. حکایت من حکایت کسی بود که. پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنود. گفته باشم من درد میکشم ا. ما تو چشمهایت را ببند، سخت است بدانم میبینی و بی خیالی. آهای عشق من .
کوچه تنهایی ... - کوچه تنهایی ...
http://www.nabze-sookut.blogfa.com/post-1.aspx
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم. همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم. شدم آن عاشق دیوانه که بودم. بی تو اما ،. به چه حالی من از آن کوچه گذشتم. خزان که نصیب ما شد بهار مال شما صاف و ساده بگویم سلام حال شما؟ خیلی خوش اومدین به کوچه تنهایی من ، امیدوارم شما هیچ وقت تو زندگیتون کوچه ی تنهایی نداشته باشید. این پستها حرفای که نشد بزنی ودیگه هم نمیشه .وتو صندوقچه دل خواهد ماند تا.اما خواستم. یه کم از اونا رو. رو به این اسم لینک کنید .Aysoo. Design By : Mahsun Seven.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
6
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام
http://www.dordenoosha.blogfa.com/1392/09
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. دیریست پیشه ام این است که بکارم. بذر نفرت را در باغچه ی زخمی ی اطراف خودم،. و باغبانی کنمش از سر اجبار با بیلچه های. افکار خودم. لعنت به نسیم که آمد و بر. باغچه ی من سرکی، جست و گریخت. من تنها، جنازه ی شعر خودم را بر دوش. این پیر مرگ به نابودی شعرم چنان می خندید. بسان کرکس شوم بی دغدغه با من می جنگید. از سر غفلت بر خاطره مصلوب شدم. و تنش جان میکند. و دست تبر پیر سیاه مرگ به دوش, لمسش میکرد. باغچه ی زخمی ی من زخمی تر. مرد بارانیم و زاده ی فرجام تو ام. من تورا با ب...
یک رابطه خوب
http://www.salijoon1986.blogfa.com/post/34
اشتباهات شایع زنان در زندگی مشترک. با همسرتان مانند شخصی لایق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنید. به جای او فکر نکنید و تقویمش نباشید. یک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعهی بعدی آن را به خاطر میسپارد. از این گونه اند:. در حق آنها زیاد از حد مفید هستید، مثلا. دنبال کلید هایش می گردیم، لباس. هایش را پشت سرش جمع می کنیم و مانند آن. راه انداختن بازی های کلامی با انها جهت بیرون کشیدن اطلاعات :. آن ها را نکوهش می کنید ، گویی بچه اند :. نمی بینی هوا سرد است؟ چند بار بگم چراغ ها را قبل از خوابیدن خاموش کن! با همسر...
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام
http://www.dordenoosha.blogfa.com/1392/11
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. شبی وقتی که میرقصم درون شعله ی آتش. مرا از دور خواهی دید،عروس نغمه ی آتش. من اما بی تفاوت تر،از این اندیشه ی خودسر. عذاب خویش بردارم ، دریغ از فصل خاکستر. شبی از فرط فریادم ، لبان خویش میدوزم. من از با تو نبودن هم،به حال خویش میسوزم. در آغوش تهی خوشحال،خیالت مست و سرشاری. همین آغوش تابوتت ، برای تو که بی تابی. حریص رشته ی طغیان درون شعله ی نفرت. سزای تو همین باشد،دریغ از لحظه ای کثرت. من اینجا با عذای خویش،ولیکن مردنم زود است. برای دیدن مرگت ، دریغا خفتنم زود است.
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام
http://www.dordenoosha.blogfa.com/1392/10
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. با یه تیغ و یه کمی رگ، میزنم به سیم آخر. آتیش سرم کمی تند ، میرم از دیار باور. توی این حوالی عطرت،واسه خنجرم هوس بود. رگ دستای خودم بود، که توو دستای هوس بود. جلوی چشام خیالت، می یاد و هوایی میشم. یاد اون روزی میوفتم، گفتی که جدا نمیشم. اما درد بی کسی رو، تن این جاده میفهمه. درد پای یه عبور و، تن این جاده میفهمه. نگاه رگم به خنجر ، نگاه چشام به حالم. میزدم رگو میخندید، حال من به حال زارم. حالا من نشستم اینجا، کنار جاده ی خونی. آسمون دلش میگیره،واسه این دستای خونی.
یک رابطه خوب
http://www.salijoon1986.blogfa.com/tag/اشتباهات-زندگی-مشترک
زن و شوهرها اشتباهات عاشقانه را کنار بگذارید! این روزها آمار طلاق از همیشه بالاتر رفته است و شاید یكی از علتهای اصلی این آمار بالا بهدست نیاوردن شناخت كافی در دوران آشنایی است. دختر و پسرهای زیادی هستند كه گمان میكنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج كافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست میشود و چشمان 2 طرف را كور میكند. قرار نیست فردا عوض شود. انتخاب شما اشتباه است زیرا امید دارید او بعد از ازدواج تغییر كند. ویژگیهایی كه شخصیت او را میسازند. برچسبها: اشتباهات زندگی مشترک. عکس و اس ام اس جدید.
یک رابطه خوب
http://www.salijoon1986.blogfa.com/post/35
اگر در جستجوی عشق ماندگار هستید بخوانید. داشتن یک زندگی عاشقانه و پایدار آرزوی همه زوج هاست که گاهی در این راه مشکلاتی پیش می آید که اگر درست با آنها روبه رو نشویم و تلاشی برای حل آنها نکنیم ممکن است زندگی مان دچار تنش شود. رابطه سالم، رابطهای است در آن زوج ها. احترام متقابل داشته باشند. بی اعتماد را کنار بگذارند. صداقت را پایه اصلی زندگی. از یکدیگر حمایت کنند. عدالت و برابری در. ارتباط کلامی خوب و قوی بین شان برقرار باشد. دوشنبه پنجم اسفند ۱۳۹۲ 16:38 صالحه. عکس و اس ام اس جدید. فال حافظ با تفسیر کامل.
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام - سبز سرخگون...
http://www.dordenoosha.blogfa.com/post/28
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. تنی در گیر زنجیر است،. لبی آغشته بر دیوار،. و رنگی سبز در دستت،. سکوتت بر تن تکرار. تو میدانی که افکارت، رها در. رها باید از این زنجیر،خطر. تنی در بند زنجیر است، و احساسی. که در گیر است،. بسان حس یک آرش، کمان در گیر. شبیه حس یک رستم،. که می میرد در این بندی،. که گیج از درد گردابی. فراتر میروی اینبار، از این. سکوتت بانی مرگ است،. نوشته شده در سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 18:47 توسط مجید آذری. چشمان خودم را به دار آویزم. من پر از حرف نگفتم. یک ترس کمی تکراری.
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام - چشمان خودم را به دار آویزم...
http://www.dordenoosha.blogfa.com/post/30
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. چشمان خودم را به دار آویزم. این خداوند ترک بردارد،. دگر از تو خبری نیست که نیست! این جهانم به درک ره دارد،. دگر از تو خبری نیست که نیست. صبر ایمان به سر آمد به درک،. دگر از من جسدی نیست که نیست! جان من هم به لب آمد، به درک اگر. از من،خبری نیست که نیست. دل من هم به همین فاصله خوش بود،. دگر از دوری تو هم خبری. دست این فاصله کوتاه ولی،. دگر از ما خبری نیست که نیست، ،. شوق من هم به همین زردی بود،. ولی از رنگ خودم هم اثری. دستان خودم را به خدا میگیرم،. به جایی برود، ،.
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام - رهگذر...
http://www.dordenoosha.blogfa.com/post/29
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. و خداوند تو را می طلبید،. که تو بر صحنه ی تاریخ قدم بگذاری،. و تو هم می آیی ،بی خبر از همه جا ،. بی آنکه خودت هم خواهی. با آمدنت فضای خانه از حس نفس پر میشد،. پر از اندیشه ی عرفان خدایی میشد. گرم آغوش محبت تو را میدزدید،. و نگاه یک مرد ،. که دستان تباهی شبی را دزدید. همه چیز در گرو جای قدم های تو بود ،انگار. خدا دست به دامان تو بود. آسمان چرخی زد ،و نگاه یک عشق،؟ آنگاه تو را برقی زد. گرم آغوش محبت فراری میشد،. دستان تباهی شبی ،نگاه پدری را دزدید، ،! و نگاهت نگران .
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام - کاناپه...
http://www.dordenoosha.blogfa.com/post/23
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. کاناپه از انزجار اتاق به گوشه ای پناه برد و . حجم سرد و بی روحش را . به. قاب عکس رو به رویش. که پشت آنها پنهان شده بود زنجیر کرد. مرد از راه رسید و مثل همیشه لبش نورانی. و به سمت تنهایی کاناپه. کاناپه آه سردی کشید. مرد همیشه از راه میرسید. آرام آرام به اتاق گذشته رفت! پشت دری که ایستاده بود شادی هایی انتظارش را می کشیدند . در را که باز کرد، از سنگینی حلقه هایی که بر گردنش. به اندازه ی اندازه های کوچکتر رسید! درخت انجیر بازیگوش مثل همیشه . باد را به بازی دعوت کرد.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
25
نبض خاطرات
چند سالی است که زمین نبض خسته ای است که هنوزم زیر قدم های. من در تپش است. چند سالی است که نبض های شکسته آسمان بهانه هایش برای باریدن من شده ام. چند سالی است که نیمه گمشده خود را در کوچه های حسرت جا گذاشته ام. آری چند سالی است که هر روز به شوق آمدنت پنجره را می گشایم. هر شب به شوق دیدنت به آسمان نگاه میکنم. شاید آن ستاره ای را که به من قول داده بودی. برایم به آسمانی بفرستی. جمعه پانزدهم دی 1391ساعت 0:35 نویسنده راحیل. از خدا پرسیدم: وقت دارید با من گفتگو کنید؟ یاد بگیرند، خودشان را با دیگران مقایسه نکنند.
شهدا برای ما حمدی بخونید . . .
شهدا برای ما حمدی بخونید . . . بماند بین ما این راز ها بینی و بین الله. گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود. بار بربست و به گرد ش نرسیدیم و برفت. تاريخ یکشنبه سیزدهم مرداد 1392 نويسنده مدافع خون پدر. دلم برای او گرفته است. فرق من و مامان هم همین است. فرق من و مامان همین است. من دلم برای آن شب قشنگ من دلم برای جاده ای که عاشقانه بود آن سیاهی و سکوت چشمک ستاره های دور من دلم برای "او" گرفته است . محمد رضا عبدالملکیان. تاريخ چهارشنبه نهم مرداد 1392 نويسنده مدافع خون پدر. با تمام حرف های ناتمام. تمام شدم....
ملـــــــودی
لایف ایز گویینگ آن . سامتینگز سد هپنز . سامتینگز هپی هپنز . یو کن استند و فیل پ ین . اور استند اند جاست اسمایل! وات یو ویل چوز ریفرز تو یو! پن: اینی که دیدن پینگیلیشه ها. نوشته شده در 1392/04/23ساعت. با بغض از خواهرم پرسیدم : آخه آجی چرا ؟ کاش دستانم به قدری بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را ، به کام تو بچرخانم . این جمله عجیب آرومم کرد . هنوز کسایی هستن که اینقدر دوسمون دارن که وقتی میبینن واسه بهتر شدن حالمون کاری از دستشون بر نمیاد غصه میخورن . نوشته شده در 1391/03/20ساعت. زن سینههای برجسته نیست.
نبض پاییز
من از مصاحبت آفتاب می آیم ، کجاست سایه؟ صدای گام های پاییز. امروز وقتی از زیر یه درخت عبور میکردم صدای زیبایی گوشم را نوازش داد . آری صدا صدای خرد شدن برگهای مرده زیر پای من بود. نگاهی به درخت کردم هنوز درخت برگهای سبز داشت که به انسان شادی می داد . میخواهم برایتان درباره ی برگ بگویم . برگی که از تولد تا بعد از مرگ همیشه زیباست . آری وقتی برگ متولد میشود با آن رنگ سبز زیبایش به انسان شادی و طراوت خاصی می بخشد و انسان را. خدا حافظی می کند و این خداحافظی چه زیباست در چشم هر انسان. کی اشکاتو پاک می کنه.
نبضِ روضـہ
تاريخ : شنبه چهارم بهمن 1393 3:38 نويسنده : محیا. 4دی 93 اولین روز شروع زندگی مشترکمان بود. برای تمام مجردها ارزوی عاقبت بخیری دارم. پن:امروز ماهگرد ازدواجمان است:-). تاريخ : پنجشنبه نوزدهم تیر 1393 1:53 نويسنده : محیا. میتوان زندگی کنونی را باور کرد و عشق را در لحظه لحظه اش گنجاند یا میتوان در آرزوی لحظاتی بود که فقط در ذهنمان قادر به تحقق پذیری اند! کاش شیرینی خوشی های ذهنی مان به تلخی تباهی عشق کنونی مان مبدل نشود. . تاريخ : شنبه هفتم تیر 1393 23:39 نويسنده : محیا. رمضان یعنی شدت و هرم گرما. همانا علم...
کوچه تنهایی ...
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم. همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم. شدم آن عاشق دیوانه که بودم. بی تو اما ،. به چه حالی من از آن کوچه گذشتم. خزان که نصیب ما شد بهار مال شما صاف و ساده بگویم سلام حال شما؟ خیلی خوش اومدین به کوچه تنهایی من ، امیدوارم شما هیچ وقت تو زندگیتون کوچه ی تنهایی نداشته باشید. این پستها حرفای که نشد بزنی ودیگه هم نمیشه .وتو صندوقچه دل خواهد ماند تا.اما خواستم. یه کم از اونا رو. رو به این اسم لینک کنید .Aysoo. کاش می شد . از دهان تو بشنوم!
ﻧﺒﺾ ﺗﭙﻨﺪﻩ
ترانه های تنهایی
ترانه هایی که هیچ وقت از سیم گیتارم نمی افته. Uzakta çok uzakta güneyde. Yazları sıcacık ve aşık. Kışları soğuk ve sensiz bir şehir. İklimini getirsen bereketini bolluğunu. Havalansa yine zil çalan eteklerin. Gelip otursa gözlerime gözbebeklerin. Öperken içsem ağzının çiçek balını. Günahını boynuma seni koynuma alsam. Hem zehrim hem şehrim limon çiçeklerim olsan. Ben görmedim böyle alımı çalımı. Ya Rabbi duy duyur sesimi. Ya Rabbi yetiş ya Rabbi. Ya Rabbi duy duyur sesimi. Ya Rabbi elver ya Rabbi. یه روز...
نبض زمان
چون میسر نیست ما را کام او / عشق بازی میکنیم با نام او. العجل یابن الزهرا (عج). وعده دیدار با خدا. ازدواج یک ارزش اسلامی. حاجی تو پوتین بسیجی ها آب می خوره. حیای حضرت زهرا (سلام الله علیها). وعده دیدار با خدا. گفت: من سه روز بعد عروسی بر می گردم، تو هم اگر می آی، یاعلی. گفتم: حالا چه خبره به این زودی؟ تو عروسیت رو راه بنداز تا ببینم چی میشه. گفت: باور کن جدی میگم. عروسی که تموم شه، سه روز بعدش بر می گردم. بعد از عروسی زنگ زد. گفت: دارم میرم، میای بریم؟ گفت: می رم، اون وقت دلت می سوزه ها. از آفتاب، از ماه...
نبض زندگی
زنده بودن را به بیداری بگذرانید که سالها به اجبار خواهید خفت. چرا گاهی برای نسل فهیم. وب نوشت های یک دانشجو. و خدایی که در این نزدیکیست. خیر و شر یا هیچ. دلتنگی های یک دلتنگ. درود به کچلای مو شرابی. دل نوشته های آبی. سلام تنهايي هميشه من! با تمام وجود عاشق لحظه هاي با توم! ببخش اگه تا امروز ازت فرار كردم! تو همه قسمت من از اين دنيا بودي و من باورت نداشتم! تو همه قشنگي روزاي مني! ديگه رفيق ميشينم پات . پاي بغض . پاي سنگيني سردت رو شونه هام! ديگه محمد از تو تنها هستي زندگيش فرار نيكنه! دوست دارم تنهايي 😏.
ღ
بعد از کلی روزای خعلی بد یهوی امشب ب ذهنم رسید ک بیام اینجا . همین چند تا پستی ک سالی یبار. میزاشنمشون رو الان ک خوندمشون حال و هوام رو خعلی عوض کرد و فهمیدم ک اون موقعه ها ک دلم از جای دیگه ای پر بود در برابر مشکلات الانم هیچی نیس . هیجی. کاشکی یه برگشت بود توی زندگی . واقعا حسرت روزای چند سال پیشمو میخورم . خدایا من هرچی بزگتر میشم روزام بدتر میشه . خدایا داری با کی لج میکنی؟ با بنده ای که تو خنده هاش گفت:خدایا شکرت و تو گریه هاش گفت: خدا بزرگه. و وقتی ادمات دلشو شکستن گفت م ن م خدایی دارم. نوشته شده د...