navazesham-kon.blogfa.com
چیز هایی که نگفتمچیز هایی که نگفتم -
http://navazesham-kon.blogfa.com/
چیز هایی که نگفتم -
http://navazesham-kon.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.266 sec
SCORE
6.2
چیز هایی که نگفتم | navazesham-kon.blogfa.com Reviews
https://navazesham-kon.blogfa.com
چیز هایی که نگفتم -
چیز هایی که نگفتم
http://www.navazesham-kon.blogfa.com/archive.aspx
چیز هایی که نگفتم. دلم می خواست همه چیز. با عقل جور در می آمد. تا ما همه بتوانیم. شادمان باشیم. بله. به جای آنکه نگران باشیم. دروغ هایی سر هم کردم. تا همه چیز با هم. و از این دنیای غمگین. یک بهشت برین ساختم.
چیز هایی که نگفتم - شانس!
http://www.navazesham-kon.blogfa.com/post-31.aspx
چیز هایی که نگفتم. خیلی ها شانس آوردن من خدا نشدم. یه دیوونه تو آسمون: با این موضوع شدیدا موافقم ولی خدایی می خواستی چی کارشون کنی؟ نوشته شده در ساعت 15:26 توسط شاید یه آدم. دلم می خواست همه چیز. با عقل جور در می آمد. تا ما همه بتوانیم. شادمان باشیم. بله. به جای آنکه نگران باشیم. دروغ هایی سر هم کردم. تا همه چیز با هم. و از این دنیای غمگین. یک بهشت برین ساختم. من یک مهندس بی کارم. مردی كه خيالش راحت بود.
چیز هایی که نگفتم
http://www.navazesham-kon.blogfa.com/8901.aspx
چیز هایی که نگفتم. ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم! نوشته شده در ساعت 22:4 توسط شاید یه آدم. دلم می خواست همه چیز. با عقل جور در می آمد. تا ما همه بتوانیم. شادمان باشیم. بله. به جای آنکه نگران باشیم. دروغ هایی سر هم کردم. تا همه چیز با هم. و از این دنیای غمگین. یک بهشت برین ساختم. من یک مهندس بی کارم. مردی كه خيالش راحت بود.
چیز هایی که نگفتم - پشت در
http://www.navazesham-kon.blogfa.com/post-30.aspx
چیز هایی که نگفتم. انقدر پشت در وایمیستمو در می زنم که در رو باز کنی. ببینم یه صدا هایی می آد از اون تو . کی الان تو قلبته که انقدر وحشت زده ست؟ یه دیوونه تو آسمون: مگه تو فضولی؟ تو پشت در وایسا بالاخره خودش می آد بیرون می بینیش! نوشته شده در ساعت 21:42 توسط شاید یه آدم. دلم می خواست همه چیز. با عقل جور در می آمد. تا ما همه بتوانیم. شادمان باشیم. بله. به جای آنکه نگران باشیم. دروغ هایی سر هم کردم. تا همه چیز با هم. و از این دنیای غمگین. یک بهشت برین ساختم. من یک مهندس بی کارم. مردی كه خيالش راحت بود.
چیز هایی که نگفتم
http://www.navazesham-kon.blogfa.com/8611.aspx
چیز هایی که نگفتم. اون پل هم اسم منه. اون پل با همه ی کاشی کاری ها و رنگ آمیزی های زیباش هم اسم منه. اما اما وقتی خراب شد نه هم اسم من بود و نه کاشی کاری ها و رنگ آمیزی. به این زیبایی داشت. ای کاش هیچ وقت هم اسم من نمی شد. چون وقتی خراب شد یه مامان با دختر کوچولوش که اونم هم اسم من بود زیرش بودن. یه دیوونه تو آسمون:حالا دو تا تابلوی بزرگ اینور اونورش زدن که این پل پله هم اسم من هست. نوشته شده در ساعت 14:46 توسط شاید یه آدم. یه شعر از یه شاعر! شاعر بزرگ آلمان شرقی تولد ۱۹۲۹ در برلین). هیس یه بارم گوش کن.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
سروش
http://www.lack.blogsky.com/1387/04
شنبه 22 تیر 1387. حوصله نداریم اما همچنان سیبیل نمیگذاریم. بغضمان میگیرد اما گریه نمیکنیم، لعنت به هرچه چشم لعنت به هرچه اشک . حرف نمیزنیم، لبهایمان خشک شده از همان دستمال کاغذیهای پست قبل جلوی لبمان میگیریم. به راحتی هم از دستمال نمی گذریم. بد برخورد میکنیم، اما او طفلک جوابمان را نمی دهد. به خاطر یک سلام خشک به قول خودشان تریپ میآییم. کسانی را که باید، نمیبینیم. در عوض کسانی که نباید زیاد میبینیم. زیاد نمیخوابیم اما اصلا سر حال نیستیم. تصمیم دیگران را میپذیریم و صدایمان در نمیآید. سهشنبه 18 تیر 1387.
و من آزاد شدم - سروش
http://www.lack.blogsky.com/1387/11/11/post-56
جمعه 11 بهمن 1387. و من آزاد شدم. از زندان آزاد شدم اما . شاید در زندان آزاد تر بودم. دو تا سوال ذهنمو مشغول کرده:. 1- چه کسی اهمیت میده؟ 2- اگه کسی اهمیت بده، دلیلش چیه؟ و من آزاد شدم. از شونه های گرم یار تا ریل سرد قطار. باد وزید همه اسرار عیان شد. من و این حس جدید. بابابزرگ، دیابت، داستان سرایی! لطفا یکی یه کم خوبیامو بگه! Whats in your head. تعداد بازدیدکنندگان : 55683.
سروش
http://www.lack.blogsky.com/1388/03
چهارشنبه 6 خرداد 1388. به همه دوستان و آشنایان بریک میگم. دکتر ها روانی بودن منو تایید کردن (هوووووووووررااااااااااا). و گفتن هرچه سریعتر باید محل زندگیمو تغییر بدم تا شاید بهتر بشم! شاید برم یه تیمارستان تو مشهد آخه شهر ما تیمارستان نداره. شایدم برم یکی از روستاهای خوش آب و هوا واسه خودم اربابی بشم! شایدم برم اونور آب خواننده بشم! اصلا چرا اینارو میگم! اینجا که کسی نمیاد. و من آزاد شدم. از شونه های گرم یار تا ریل سرد قطار. باد وزید همه اسرار عیان شد. من و این حس جدید. بابابزرگ، دیابت، داستان سرایی!
تبریک - سروش
http://www.lack.blogsky.com/1388/03/06/post-57
چهارشنبه 6 خرداد 1388. به همه دوستان و آشنایان بریک میگم. دکتر ها روانی بودن منو تایید کردن (هوووووووووررااااااااااا). و گفتن هرچه سریعتر باید محل زندگیمو تغییر بدم تا شاید بهتر بشم! شاید برم یه تیمارستان تو مشهد آخه شهر ما تیمارستان نداره. شایدم برم یکی از روستاهای خوش آب و هوا واسه خودم اربابی بشم! شایدم برم اونور آب خواننده بشم! اصلا چرا اینارو میگم! اینجا که کسی نمیاد. و من آزاد شدم. از شونه های گرم یار تا ریل سرد قطار. باد وزید همه اسرار عیان شد. من و این حس جدید. بابابزرگ، دیابت، داستان سرایی!
old sorrow - سروش
http://www.lack.blogsky.com/1387/06/29/post-52
جمعه 29 شهریور 1387. جاودانه خواهد بود این درد یا نه؟ درمان دارد این درد یا نه؟ اسمش درد است یا نه؟ تسکین دهنده این درد را هم جامعه از ما گرفت. اشخاص و عملکردشان رادیکالی از جامعه هستند. پس گله گذاری کاری بیهوده است. حقیقتی هم وجود ندارد. حقیقت تنها نحوه نگاه کردن هر شخص به دنیای اطراف خود است. در اصل هم هیچ کس قبول نمی کند که حقیقتش پشیزی برای دیگران ارزش ندارد. همین که جمله ای بر خلاف تصورشان بزنی برچسب بلاهت به پیشانیت میزنند. تنها میتوانی (اگر بتوانی! اطراف خود را کمی تا حدی به دلخواه خودت تنظیم کنی.
سروش
http://www.lack.blogsky.com/1387/07
چهارشنبه 24 مهر 1387. دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد. چون بشد دلبر، با یار وفادار چه کرد! معشوقه قبلی و خیانتکارم به پاریس میرود، به درک. حالم وخیم است، پنج کیلو لاغرتر شدم، به درک. این دفعه سیگار نمیکشم، سیگار می جوم، به درک. فرزاد و . از من خبری نمیگیرند، باز هم به درک. دخترک لاغر دو بار به خاطرم خودکشی کرد، آن هم به درک. پ ن: دل آرامم بیست روز گذشت و . جمعه 5 مهر 1387. از شونه های گرم یار تا ریل سرد قطار. من از رگبار وحشتناک پاییز نمی ترسم. از ریش سفید پدربزرگ ها هم نمی ترسم. من از هر چه نترسم.
زرد و ابله - سروش
http://www.lack.blogsky.com/1387/06/16/post-50
شنبه 16 شهریور 1387. مردم ایران طی این سالها از بدبختی رنگ و رویشان زرد جلوه می کرد. طی این یک ماه هم زرد تر. نمی دانم از کی تا حالا جیره بندی غذا آن هم به احمقانه ترین روش، انسان را به خدا ( که آن را هم احمقانه در ذهنش پرورانده ) نزدیک می کند. این بیست و اندی روز واسه هر کس خوشی اورده، ارمغانش واسه من جز فحش، تاسف خوردن و عصبانیت نبوده! هی گوسفند آنقدر نخور تا بمیری ولی به من کاری نداشته باش که . . پ ن: کی گفته من آدم متعصبی هستم! و من آزاد شدم. از شونه های گرم یار تا ریل سرد قطار. من و این حس جدید.
سروش
http://www.lack.blogsky.com/1387/05
دوشنبه 28 مرداد 1387. حالتی رو فرض کنید که دل-آرام شما شمارو به اوج برده در همون لحظه یه نفر سیریش میشه که فلان کارو بکن.همین که میای کارو انجام بدی یکی دیگه از آشناهای قدیمی رو می بینی که اونم می خواد یه ساعت * * بگه.و همین که خودتو از شخص سوم جدا می کنی نزدیکه با یه ماشین تصادف کنی و بعدشم دعوا و . . دوست عزیز دکمه دلیتت ( delete ) کجاست؟ این هم یه شعر از یکی از دوستان که در تیمارستانی در کرمانشاه به سر میبره:. من پاهایم درد میکند! سهشنبه 22 مرداد 1387. لطفا یکی یه کم خوبیامو بگه! شنبه 12 مرداد 1387.
احوال سینوسی ما - سروش
http://www.lack.blogsky.com/1387/07/24/post-54
چهارشنبه 24 مهر 1387. دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد. چون بشد دلبر، با یار وفادار چه کرد! معشوقه قبلی و خیانتکارم به پاریس میرود، به درک. حالم وخیم است، پنج کیلو لاغرتر شدم، به درک. این دفعه سیگار نمیکشم، سیگار می جوم، به درک. فرزاد و . از من خبری نمیگیرند، باز هم به درک. دخترک لاغر دو بار به خاطرم خودکشی کرد، آن هم به درک. پ ن: دل آرامم بیست روز گذشت و . و من آزاد شدم. از شونه های گرم یار تا ریل سرد قطار. باد وزید همه اسرار عیان شد. من و این حس جدید. بابابزرگ، دیابت، داستان سرایی! Whats in your head.
سروش
http://www.lack.blogsky.com/page/2
دوشنبه 11 شهریور 1387. باد وزید همه اسرار عیان شد. همه چیز تو چهار هفته به وجود اومد. همه قرار ها و دلتنگی ها تو چهار ساعت به پایان رسید. چهار سال دیگه دوباره اوضاع عادی میشه.درست بعد المپیک لندن. پ ن: همیشه از چهار و چهار شنبه و هرچی که توش چهار داشته بدم میومده. پ ن: می خوام به یاد اون شب زمستان و گرگ هار بخونم. پ ن: دخترک لاغر گفت: چهار سال که منتظرتم. 24 ساعت نشد که مجبور شدم چهار سال منتظر دل-آرام بمونم. پ ن: حالم بده. خوشی به ما نیومده. چهارشنبه 6 شهریور 1387. من و این حس جدید. سهشنبه 5 شهریور 1387.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
احساسات
تو حالا منو نوازش کن که این فرصت نره از دست شاید این اخرین باره که این احساس زیبا هست. با اينكه دارن سياه پوشا. با اينكه دارن سياه پوشا. از توي شط كوچه ها. ستاره هاي پر پرو. با اينكه دارن عزادارا. از زير آوارو جنون. در ميارن كفتراي خاكسترو. با اينكه بوي تفتيش و خون. پيچيده توي قصه ها. با اينكه صداي انفجار مرثيه خونه. همه جا همه جا همه جا. هنوزم ميشه قرباني اين وحشت منحوس نشد. هنوزم ميشه تسليم شب و اسير كابوس نشد. ميشه با سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد. هنوزم ميشه عاشق شد و از ستاره مايوس نشد.
پســـر سیـــگآری
ی ه پ اک ت سیگ ار و ف ن د ک ب ه د س ت م! ی ه م غ ز بیم ار و ق س م ب ه ن س ل م. خ اط ر ات خ وب م ه ه ه م ه پ اک ش د ه! خ ب رے ا ز م ر دے نیس ت ن ام ر دے م د ش د ه. ب گذار ه رک سی ه ر چ ه دوست دار د ب گوی د . م ه م این ا ست ک ت و د ردان ه م نی. و ا زت مام خوبیها ب دی های این د نیا. ف ق ط و ف ق ط ت ورا میخواه م. سلام به همه ی دوستای عزیزم . این وبلاگ همکاری خودش رو با ی وب جدید شروع کرده . از همه دوستان و عزیزانی که نظر میدن و یا لینک هستن خواهش میکنم به این وبلاگ برن و نظر بذارن و این وبلاگ رو لینک کنن .
دل صاف وبی کینه
دل صاف وبی کینه. اگردوست داریددلی آزرده نشه وارد شوید. آموزش وپرورش ناحیه 3 کرمانشاه. امتحانات نوبت اول 89/88. نمونه سوالات درس علوم اول راهنمایی. نمونه سوالات درس علوم سوم راهنمایی. عکس دانش آموزان ممتاز. كارشناسي آموزش راهنمايي ناحيه 3 كرمانشاه. مدرسه ی راهنمایی رضوان گروه باهنر. گروه های آموزشی ناحیه سه. زرین شهر یاددهی یادگیری. راهنمایی معلم گروه رجایی. کتاب هاونمونه سوالات درسی (کانال رشد). سوالات وگرامر زبان انگلیسی. صفحه اول روزنامه های ایران. آموزشگاه استثنايي اميد كنگان. دانشجويان روابط عمومي 88.
پـــــــرواز
شیفتگان پرواز, میل به خزیدن ندارند. یک نفس آواز.آواز. دلم رازنده کن,اعجاز.اعجاز. بیا بال و پر ما را بیاموز. به قدر یک نفس, پرواز.پرواز. نوشته شده در ساعت توسط پرواز. اینم اولین و آخرین شعری که خودم گفتم. که میشه ختم وبلاگم.خداحافظ از همه. آرام آنچنان که هستی و. آرام آنچنان که میپنداری. به آرامی یک قطره اشک. که میلغزد بر گونه ی تو. که وقتی نفس بریده. تنها و بی صدا. راه های همیشه ناپیدا را. تاب می آورد و. ازین خیال بی خیالی. خود را به دست عزراییل میدهد و. روزی میرسد که میگوید. نوشته شده در ساعت توسط پرواز.
نوازش آخر...
عاشقانه هایی که تا هستند من نیز هستم. بهاری دیگر از راه رسیده اما تو باز هم نرسیدی! تو در کدام جمله نهفته ای؟ از کدام واژه دلگیری؟ تو قلب نوشته های منی همیشه! چشمانم لبا لب اشک شده. این لحظه ها درگیر هوایی هستم نمناک. که بوی بغضهای در گلو مانده را میدهند. باز همان حس غریب به سراغم آمده! و چقدر دوستش دارم. امروز بیشتر از همیشه به تو نزدیکم. و بیشتر از هر وقت دیگر برای دیدار تو مشتاقم. چشمهایم را روی هم میگذارم. روزهایم میزبان غم کهنه ی زمان است. تاریک و آشفته! کاش میشد دردهایم را به نشانی ات پست کنم!
چیز هایی که نگفتم
چیز هایی که نگفتم. ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم! نوشته شده در ساعت 22:4 توسط شاید یه آدم. وبلاگم بود اما کسی که. نمی گیرن می گیرن؟ می گیرن اونم تا چند سال بعد کم کم از. ازم پرسید آدمیا وقتی آرزوشون تموم شه میمیرن؟ اگه هم دراز نکشن بمیرن مثل مرده ها می شن. ترسید گفتم بهش تو هنوز کوچولویی و 3 سالته نترس آرزوهات که به این زودی تموم نمی شن. گفت ولی تو بزرگی می ت سم آرزو های تو تموم شه گفتم نترس منم هنوز جوونم. فقط 15 سالمه. من آرزو هام برای این وبلاگ تموم شده پس ما دوتا برای هم مردیم. تو منو دوست نداری؟
ღ♥ღتورا دوست دارم به نجابت باران قسم ღ♥
1662;شتیبانی. کد صفحه ورودی عاشقانه. ღ ღتورا دوست دارم به نجابت باران قسم ღ. سلام دوستانم به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم مارو با نظراتون خوشحال کنید تا ما بتوانیم 1وبلاگ زیبارو دراختیار شما بگذاریم دوستدار شما ماتیساو سینا. شنبه بیست و هشتم تیر 1393 8:21نویسنده matisa. تو را مثل قانون. کسی رعایت نمی ک ند. تو را برای شکستن سرشته اند. یکشنبه هجدهم آبان 1393 21:50نویسنده matisa. درد کشیدن من ؟ یکشنبه هجدهم آبان 1393 21:29نویسنده matisa. تو رآ نمے شنوم. ت مآم هوآ رآ بو مے کشم. پرت مے کنم سمت آسمآט! نبودن...
نوازش قلم
السلام علیک یا سیدالشهدا. لباس مشکی ما را به دستمان بدهید. به ما حسینیه ی گریه را نشان بدهید. مرا که راهی بزم عزای اربابم. برای زود رسیدن کمی توان بدهید. اگر خدای نکرده در آخر خطم. به جان اشک سه ساله مرا امان بدهید. نماز گریه ی ما با امامت سقاست. به روی مأذنه ی کربلا اذان بدهید. قسم به حرمت چشمانتان اگر م ردیم. به روی سنگ حسینیه غسلمان بدهید. نوشته شده در 90/09/05. ساعت 16:48 توسط بی قرار. چه خوب میشد اگر . اطلاعات را با عقل. هوس را با عشق. حقیقت را با واقعیت. حرام را با حلال. دنیا را با عقبی و. شرمنده ب...
فاطمه اشعری
آیا زنی که در کفن نور و عصمت خود خاک شد. رنگ چای معلوم نیست. رنگ چشم هایت هم. و موهایت هر چقدر طلایی باشد. و یک رنگ دارد. فاصله ی بین ما،. بیا به سمت دست های من. جاذبه ربطی به نور ندارد. کسی جز خدا نیست. تاریخ سه شنبه بیست و پنجم شهریور 1393 ساعت 23:23نویسنده فاطمه اشعری. زنی است که هر روز. با این که موهایش را. می نشیند روی شانه ام. در آغازی که چهار روز می گذرد. و آویزان می کند. از پنجره ای که جریان دارد فصل هاش. زنی است که گاهی. پاک می کند آرایشش را. نگاهت می کند بی روح. می نشیند روی شانه ام.
نــــــوای نــوازش
زندگی به من آموخت هیچ جیز از هیچ کس بعید نیست. جمعه 23 آبان 1393. نوشته شده توسط: آیید . یادمه دسامبر بود . امتحانات پایان ترم.وسط درس خوندن حوصله ام سر رفته بود رفتم ی سر رادیو جوان. دیدم آهنگ جدید اومده. ستایش. شد آهنگ روز و شبام. بهترین خاطراتم و با بهترین دوستمو ساخت. بیشتر از ۱۰۰۰ بار فقط تو لب تاپم پلی شد. توی اون یک ماهی ک مهمون دوستم بودم. گوشی رو پلی بود شب تا صبح . شده بود موسیقی متن شبامون. الان ک شنیدم دیگه نیست. ی صفحه قران برای خاطراتی ک برامون ساخت. دیگه نمیشه آهنگاشو گوش کرد و گریه نکرد.
♥به آر♥
یکشنبه نوزدهم بهمن 1393 ساعت 18:59 ب ه قلم به آر. شنبه پانزدهم شهریور 1393 ساعت 11:27 ب ه قلم به آر. پنجشنبه بیست و سوم مرداد 1393 ساعت 13:21 ب ه قلم به آر. می گفت فرشته ها حجاب ندارند. برای خوب بودن نیازی به حجاب نیست. دلت باید پاک باشد. من فرشته ای را می شناسم. که پشت در هم چادرش از سرش نیفتاد. از مادرم خوب تر هم می شناسی. پنجشنبه هشتم خرداد 1393 ساعت 13:34 ب ه قلم به آر. دوشنبه پنجم خرداد 1393 ساعت 12:1 ب ه قلم به آر. بنده خدا میگفت از ترس جیغ زده وقتی این مارمولکارو دیده! جای شما خالی خودم اون وسط از...