nazaninbaba.blogfa.com
جوجه طلاجوجه طلا -
http://nazaninbaba.blogfa.com/
جوجه طلا -
http://nazaninbaba.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.8 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
33
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.781 sec
SCORE
6.2
جوجه طلا | nazaninbaba.blogfa.com Reviews
https://nazaninbaba.blogfa.com
جوجه طلا -
جوجه طلا - بیماری خوشایند
http://www.nazaninbaba.blogfa.com/post-16.aspx
ماجرا مربوط به یه روز جمعه است که شبش تمام فامیل خونه بابایی دعوت بودیم حسابی خوش گذشت. ا. نوشته شده در سه شنبه بیستم دی ۱۳۹۰ساعت 20:37 توسط. من نازنين زينب هستم .ساعت 10 صبح روز 20 ارديبهشت ماه 1390با دو روز تأخير دنيا اومدم. خيلي فسقلي بودم وزنم 2700 بود وقدم 46سانتيمتر اما الان دارم حسابي به خودم مي رسم تا زود قدبكشم و بزرگ بشم .آخه بابام عاشق منه و دوست داره زود باهاش حرف بزنم . فندق ( آقا آیدین ). دخمل ناز (زينب جون ). شكلك ها و تصاويرمتحرك. آپلود رايگان عكس بيلي بوم. آموزش ها ونرم افزارهای طلایی.
جوجه طلا - مهارتهاي من
http://www.nazaninbaba.blogfa.com/cat-3.aspx
چند وقته حسابی شیطون شدم امروز می خوام از استعدادهای شکوفا شدم بگم :. حالا وقتی مامان از بیرون می یاد خودم رو میندازم توی بغلش . آفرین گل دخترم . نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:7 توسط. من نازنين زينب هستم .ساعت 10 صبح روز 20 ارديبهشت ماه 1390با دو روز تأخير دنيا اومدم. خيلي فسقلي بودم وزنم 2700 بود وقدم 46سانتيمتر اما الان دارم حسابي به خودم مي رسم تا زود قدبكشم و بزرگ بشم .آخه بابام عاشق منه و دوست داره زود باهاش حرف بزنم . فندق ( آقا آیدین ). دخمل ناز (زينب جون ).
جوجه طلا
http://www.nazaninbaba.blogfa.com/9010.aspx
ماجرا مربوط به یه روز جمعه است که شبش تمام فامیل خونه بابایی دعوت بودیم حسابی خوش گذشت. ا. نوشته شده در سه شنبه بیستم دی ۱۳۹۰ساعت 20:37 توسط. پایان 8 ماهگی امروز 20/10/90. چند وقته مامان خیلی گرفتاره ودر مورد کنترل من هیچی ننوشته امروز به مناسبت پایان هشت ماهگی یادی از گذشته کرد.من توی شش ماهگی ۵/۷کیلوشده بودم وقدم ۶۴سانت . از اون روز قرارشد مامان کاملا رسمی ( قبلا دور از چشم بابا جون گاهی دزدکی مامان به من غذا می داد. پذیرایی مامان خوب جواب داده وزنم ۸کیلوشده ( ۴۵۰/۸ با لباس زمستونی ) بود و قدم ۶۷ .
جوجه طلا - 28 تیرماه هفتادمین روز تولدم بازهم یک روز نه چندان خوب
http://www.nazaninbaba.blogfa.com/post-8.aspx
28 تیرماه هفتادمین روز تولدم بازهم یک روز نه چندان خوب. ظهرسه شنبه ۲۸ تیرماه ناهارخوردیم مامان توی آشپزخونه مشغول بود ومن می خواستم با باباجون بخوابم که تلفن زنگ زد وبابا جون یه خبری رو شنید که ما رو گذاشت و زود رفت بیمارستان .بابا جون دیرکرد وقتی زنگ زدیم بابا جون داشت گریه می کرد یه حادثه بد دیگه! ماشین عمو ی بابا دچار سانحه شده بود وزن عموی بابا درکمال ناباوری ما رفته بود پیش خدا . نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 14:37 توسط. فندق ( آقا آیدین ). دخمل ناز (زينب جون ). شكلك ها و تصاويرمتحرك.
جوجه طلا - شنبه 7 خرداداولین روز جدایی ازمامان
http://www.nazaninbaba.blogfa.com/post-6.aspx
شنبه 7 خرداداولین روز جدایی ازمامان. از امروز که هیجدهمین روز تولدم بود صبح زود مامان بیدارم کرد تا حسابی شیر بخورم و آماده بشم باید صبح تا ظهر خونه مامان بزرگ باشم پیش خاله جان .چوم مامان دیگه باید می رفت سرکارش .از امروز صبح من شدم دوست ومونس خاله جان با یه شیشه شیر ویه پستانک .از اونجایی که من دختر خیلی خیلی خانمی هستم مامان مطمئن بود که نه من اذیت می شم ونه خاله جان . نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:21 توسط. فندق ( آقا آیدین ). دخمل ناز (زينب جون ). شكلك ها و تصاويرمتحرك.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
عزیزانم - خبر روز
http://www.aemm.blogfa.com/post/9
من محمد جواد هستم در28 تیرماه 89 توی یک روز گرم تابستانی دنیا اومدم .حالا قرارده بابا جان خاطرات من و مینا که خواهر بزرگمه رو اینجا بنویسه تا وقتی بزرگ شدیم بتونیم ازش استفاده کنیم. امروز یازدهم بهمن ۹۲به اتفاق سایر اعضا خانواده رفتیم کوه نوردی. راستی بابا کارشناسی ارشد قبول شد چند روز دیگه دوباره دانشجو میشه. نوشته شده توسط بابا در جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۲ و ساعت 14:36.
...خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم)... -
http://www.yalda23.blogfa.com/post/21
خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم). كودكان شكوفه هاي زندگي,دوستشان بداريم. خوب بودن شماآرزوی قلبی من. یلدا تازه میتونه کمی امین رو بلندش کنه وروپاش بزاره ولییییییییییییییی کلی امین رو. یلدا عاشق بستنی توی این هوای سرد بازم بستنی! چندروز قبل من داشتم ظرف میشستم که یلدا داد زد و گفت:. خیلی ترسیدم سریع رفتم گفتم چیه مامانم : همانطور که بستنی می خورد گفت: مامااااااان. نگاه موهای امین هم دارن بستنی میخورن مثل من خیییییییییییلی بستنی دوست دارن! خیلی مخسره ان مگه نهههههههههه! من بهار متولد1/3/64هستم .
عزیزانم -
http://www.aemm.blogfa.com/post/5
من محمد جواد هستم در28 تیرماه 89 توی یک روز گرم تابستانی دنیا اومدم .حالا قرارده بابا جان خاطرات من و مینا که خواهر بزرگمه رو اینجا بنویسه تا وقتی بزرگ شدیم بتونیم ازش استفاده کنیم. هی پسر خیلی دوستت داره پدر. نوشته شده توسط بابا در جمعه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۰ و ساعت 0:27.
عزیزانم -
http://www.aemm.blogfa.com/post/4
من محمد جواد هستم در28 تیرماه 89 توی یک روز گرم تابستانی دنیا اومدم .حالا قرارده بابا جان خاطرات من و مینا که خواهر بزرگمه رو اینجا بنویسه تا وقتی بزرگ شدیم بتونیم ازش استفاده کنیم. ازاین عکس محمد جواد خیلی خوشش میاد شماچی؟ نوشته شده توسط بابا در پنجشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۰ و ساعت 22:38.
عزیزانم
http://www.aemm.blogfa.com/1391/11
من محمد جواد هستم در28 تیرماه 89 توی یک روز گرم تابستانی دنیا اومدم .حالا قرارده بابا جان خاطرات من و مینا که خواهر بزرگمه رو اینجا بنویسه تا وقتی بزرگ شدیم بتونیم ازش استفاده کنیم. حالا محمد جواد من 2سال و 6 ماه و 8 روزشه خیلی خیلی به بابا جان وابسته شده! نوشته شده توسط بابا در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱ و ساعت 9:26. نوشته شده توسط بابا در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱ و ساعت 9:20.
عزیزانم -
http://www.aemm.blogfa.com/post/10
من محمد جواد هستم در28 تیرماه 89 توی یک روز گرم تابستانی دنیا اومدم .حالا قرارده بابا جان خاطرات من و مینا که خواهر بزرگمه رو اینجا بنویسه تا وقتی بزرگ شدیم بتونیم ازش استفاده کنیم. این تصویر که همیشه نسخه سیاه و سفید آن دست به دست میچرخید،مدتی است که رنگآمیزی شده و جلوهای دیگر یافته است. حاضران در عکس، از راست به چپ از این قرارند:. ردیف اول: اوون ریچاردسون (نوبل فیزیک ۱۹۲۸/۱۳۰۷) - چارلز ویلسون (نوبل فیزیک ۱۹۲۷/۱۳۰۶) - چارلز گویه - پل لانگهوین - آلبرت اینشتین (نوبل فیزیک ۱۹۲۱/۱۳۰۰) - هنریک لورنتز (نوبل ف...
...خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم)...
http://www.yalda23.blogfa.com/1390/12/2
خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم). كودكان شكوفه هاي زندگي,دوستشان بداريم. خوب بودن شماآرزوی قلبی من. یلدا تازه میتونه کمی امین رو بلندش کنه وروپاش بزاره ولییییییییییییییی کلی امین رو. یلدا عاشق بستنی توی این هوای سرد بازم بستنی! چندروز قبل من داشتم ظرف میشستم که یلدا داد زد و گفت:. خیلی ترسیدم سریع رفتم گفتم چیه مامانم : همانطور که بستنی می خورد گفت: مامااااااان. نگاه موهای امین هم دارن بستنی میخورن مثل من خیییییییییییلی بستنی دوست دارن! خیلی مخسره ان مگه نهههههههههه! ا مروز حسام خاله یک ماهه میشه. یلداو ...
...خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم)... - جشن تولد
http://www.yalda23.blogfa.com/post/25/جشن-تولد
خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم). كودكان شكوفه هاي زندگي,دوستشان بداريم. چندروز دیگه تولدمه خیلیییییییییییییی چشم انتظارم وخوشحال. حالاببینم اولین نفر کی بهم تبریک میگه. وااااااااااای روز زن ومادر رو فراموش کردم تبریک بگم. مادرهای مهربان وخانم های فداکار وصبور روزتان مبارک ازم قبول کنید. راستی شماها هدیه گرفتین؟ منم خوب اره اینقد خوشحال شدم که بیادم بودن همسر مهربان بهمراه یلدا گلی یه شاخه. گل ویه شال خوشکل کلی روحیه ام جون گرفت. نوشته شده در شنبه ۳۰ اردیبهشت۱۳۹۱ساعت 16:58 توسط مامان جون. هفته سوم دی ۱۳۹۰.
...خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم)...
http://www.yalda23.blogfa.com/1390/12/3
خوشکل های مامانی(یلداوامین جونم). كودكان شكوفه هاي زندگي,دوستشان بداريم. اینم عکسهایی از جشن شب یلدای سال۹۰. واسه یلدا جونم سه ساله که شب یلدا جشن میگیریم وهمه به افتخارش میان اینجا. قربون دخمل ناز من. امسال خودم کیک براش درست کردم وجشن گرفتیم جای همه ی شما. عزیزان دلم خالی بود. هدیه مامانی بابایی هم یه چادر خوشل خیلی هم دوسش داشتی مبارکت باشه جیگرم. این هم عکس خودش ودوستانش. نوشته شده در دوشنبه ۱۵ اسفند۱۳۹۰ساعت 15:47 توسط مامان جون. از اینکه بهمون سر میزنین یه عااااااااااااالمه خوبی براتون آرزومندم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
33
سیاه و سفید
اینجا همه چی سیاه و سفیده. This template generated and design by Nightnama. On 2013 do not Copy.
♥ ღღღlOvE ღღღ
Http:/ lovenote18.blogfa.com/. نوشته شده در شنبه ششم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:59 توسط fatemeh.
به دلتنگی هام دست نزن
به دلتنگی هام دست نزن. دلم خواهد بساط عشرتي چينم . فلك گويد ، مچين ،. ناچيده ، بر چينم . سی و هشت هفتگی. خود خودم .ارغنون جون. دكتر فريبا رضائي / متخصص زنان و زايمان. نوشته شده در تاريخ شنبه شانزدهم فروردین 1393 توسط نازنین. نوشته شده در تاريخ پنجشنبه چهاردهم فروردین 1393 توسط نازنین. نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم فروردین 1393 توسط نازنین. نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم فروردین 1393 توسط نازنین. نوشته شده در تاريخ جمعه هشتم فروردین 1393 توسط نازنین. سی و هشت هفتگی. Weblog Themes By PayamBlog.
Nazanin Aygani | Artist
nazaninazimiiraniancelebries.blogspot.com
Nazanin Naz Azimi ( Iranian Celebrities )
Nazanin Naz Azimi ( Iranian Celebrities ). Tuesday, March 11, 2008. Subscribe to: Posts (Atom). View my complete profile.
جوجه طلا
ماجرا مربوط به یه روز جمعه است که شبش تمام فامیل خونه بابایی دعوت بودیم حسابی خوش گذشت. ا. نوشته شده در سه شنبه بیستم دی 1390ساعت 20:37 توسط. پایان 8 ماهگی امروز 20/10/90. چند وقته مامان خیلی گرفتاره ودر مورد کنترل من هیچی ننوشته امروز به مناسبت پایان هشت ماهگی یادی از گذشته کرد.من توی شش ماهگی ۵/۷کیلوشده بودم وقدم ۶۴سانت . از اون روز قرارشد مامان کاملا رسمی ( قبلا دور از چشم بابا جون گاهی دزدکی مامان به من غذا می داد. پذیرایی مامان خوب جواب داده وزنم ۸کیلوشده ( ۴۵۰/۸ با لباس زمستونی ) بود و قدم ۶۷ .
nazaninbahar2000.persianblog.ir
نامه گشوده عشق
سرسجاده دعای عشق اجابت محبوب. سر سفره افطار عشق وضوی رخسار نكوی. دعای شب اول عشق سحرگاه خمور عشق جانا عشقت بيانی ساخت از هرچه هستی عشقت گودالی ساخت از هرچه نيستی. هميشه درگاه عشقم لب مهربان تو بود از گفتن هرچه واژه، تو می گفتی كه عاشقی و من ساده لوح ساده. گفتن دوستت دارم تو مهربانانه و گفتن هرچه واژه لايق تو و عشق گرمت از من صادقانه به نسيم عشق گفتی كه. تو رفتی و گفتن دوستت دارم را برای من بر برگی نوشتی و به دست پاييزی سپردی كه ديگر حس زندگی در تن زمينش جز برگها وخاكهای برخاسته شده از اين غم نبود. ولی اف...
حـریم بـدبخـتی !
سه شنبه دوازدهم شهریور 1392. ر س یده و قت م وند ن! ه رک سی ا م.
منُ تو...
یه شوهر دارم وقتی باتاخیر سه ساعته ، پنج عصر میاد ناهارنخورده هنوز حوصله حرف زدن باخانومشوداره. بهش میگم بهم تبریک نمیگی؟ میگم باید جلوم تعظیم کنی. گفتم ینی مامان شم همه کارام باخودته. گفت عزیزم شما که. یه همچین شوهری دارمممممم من. یکشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۴ 18:20 میس پاپیون. خیلیاتون ازم خواستین عکس بذارم خودمم دلم میخاد مثل اوایل پستام عکس دارباشه. اما متاسفانه از هرسایتی اپلود میکنم و ادرسشو داخل وبلاگم میذارم ثبت رو که میزنم. قبلا وقتی عکسو اپلود میکردم ادرس لینک مستقیمشو کپی پیست میکردم توبلاگفا.
گاهی اشک ... گاهی انتظار
گاهی اشک . گاهی انتظار. این سهم خستگی چشمان من است . من تو را تابی نهایت . یه عالمه وقته دیگه دستو دلم به نوشتن نمیره. راستش من این خونه رو واسه تنهاییام ساختم . البته 10 سال پیش. اما همین خونه برام شدم یه وسله که منم مثل همه ی آدما جلوی عشق کم اوردم و عاشق شدم . میخواستم ببندمش اما دلم نیومد .چند بار سعید گفت تعطیلش کن. دلم گواه میداد . یه روزی مثل امروز . بازم قراره اینجا برای دلم از تنهایی بنویسم. با این فرق که دیگه دوستای قدیممو ندارم. امیدوارم همشون الان بهترین سرنوشتو داشته باشن. پس می زند تو را.
همه چی
سلام دوستای گلم امیدوارم ازمطالب خوشتون بیاید. پنجشنبه هفدهم مرداد 1392 13:12 مهربون. میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم. تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم. این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند! ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺩﻭﺳﺘ. وای که...