siz10.blogsky.com
مره گے ۳۷۴ - روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/1392/05/26/post-521
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. بی مخاطب می نویسم. مخاطبم نه بی خاصیت است. نه بی میل. نه میل است. این طور به واقعیت نزدیک تر است). اما اینگونه پر تلاطمم می کند. گاهی که فکر می کنم. می گویم وای به روزی که خاصیت داشت. و یا مشتاق بود. تاریخ ارسال: شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 12:21 ب.ظ. اینجا، تنها چهار دیوارے اختیارے من است. نگاه های پشت دوربین سیزده. نگاه های پشت دوربین سیزده. حمله ی ۴ روزه. لیست کامل عناوین یادداشتها.
siz10.blogsky.com
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/page/4
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. مرا به نقطه ی پایانم رسانیدی. مرا تمام کردی همین امشب. تمام بهانه ها دلیل ها باید ها. تمامشان تمام شد تمام کردی. مرا بهانه هایم را. و تمام دلخوشی هایم را. و حتی سه نقطه هایم را هم. پ ن : سه نقطه هایی که دیگر. تاریخ ارسال: جمعه 29 دی 1391 ساعت 11:56 ب.ظ. همه که مث تو منو اشباع نمی کنن . پ ن : روزهای بی اینترنت و پر از موزیک. تاریخ ارسال: سهشنبه 26 دی 1391 ساعت 12:30 ب.ظ. من فقط خیلی خسته ام شاید. خسته از به انتظارت نشستن. خسته از به انتظارش نشستن. خسته از خسته شدن ها.
siz10.blogsky.com
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/1392/06
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. حمله ی ۴ روزه. پنج شنبه که اومدم وریا برای خواب. اصلا فکرشم نمی کردم که قراره این اتفاقا بیوفته. وقتی شاهین در رو شکوند و اومد داخل. نصفم کبود بود و نصفم سفید. البته به گفته ی خودش. همه فکر کردن مردم. دیروز وقتی چشم باز کردم. دیدم روی تخت بیمارستانم. گفتم اینجا چکار می کنم. شاهین گفت هیچی حرف نزن آروم باش. گفتم : ماهی . اینجا چکار می کنم. گفت امیر پدرمونو در آوردی گفتیم تموم کردی. گفت ۵ شنبه که رفتی دیگه هیچ خبری ازت نشد. ۲ روز بعد اومدیم واقعا جنازتو کشیدیم بیرون. هر حرف...
siz10.blogsky.com
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/1392/05
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. نوار ابزار سمت راست را که خوب نگاه می کنم گزینه اولم یادداشت جدید است. از خودم که فاکتور بگیرم تقریبا ۹۵ درصد اهالی زندگی ام که با هم در رفت و آمد کلامی دیداری و هرچه که هستیم نیازی به یادداشت جدیدی از من ندارند همه شان داستان دیوانگی من و چشمانت را می دانند اگر به زبان نمی آورند شک نکن که دیوانگی ام را دیده اند که در نبودت چگونه مرا به رعشه می کشاند . زندگی ای که ندارم را سلب می کند از من. تا دیروز اگر می خواست فریاد می کشید داد می زد حداقل برای تو. چاره ای نیست . دیدن چ...
siz10.blogsky.com
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/page/2
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. نه این تنهایی ها آنقدر هم مرا اذیت نمی کند. و نه این بی اعتنایی ها عذابم می دهند زیاد. نقش بازی کردن هایت مرا می کشد. نفسم را بند می آورد. که نمی خواهی هست باشی. که با دیگران می مانی. هرچند کهنه و قدیمی اند. اما تو نمی توانی خوب بازیشان کنی. اما هر چه هم کنم از واقعیت نمی توانم فرار کنم. این قرصهای فریب را می خورم. مشت مشت زیاد زیاد. که هنوز دوستم دارد. هنوز می خواهد ما باشیم. هنوز روی دسته ی قوری قدیمی یادداشت می گذارد. چون می داند چای دوست دارم و زیاد می خورم. ما با هم ...
siz10.blogsky.com
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/1392/04
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. یک جور خاصی برای هم ادای غریبه ها را در می آوریم. من که نیستم می آیی چیزی می نویسی روی دستگیره ی قوری می چسبانی. چون که می دانی چقدر چای دوست دارم و چای می خورم. تو که نیستی می آیم چیزی می نویسم روی دستگیره یخچال می چسبانم. چون که می دانم اول سراغ یخچال و بطری آب می روی. باز هم با بطری . ما با هم زندگی نکرده ایم اما با هم زندگی می کنیم. از اول هم عجیب بوده ایم. مث ادم نبودیم هیچ وقت. نه لحظه های جدی داشته ایم. نه لحظه های . فرصت دست در دست هم ، هم تا دلت بخواهد کم. و دست ...
siz10.blogsky.com
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/page/5
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. پ ن : گذری کن که خیالی شدم از تنهایی. تاریخ ارسال: یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 02:32 ب.ظ. دارن هل می دن. تا حالا فکر می کردم یعنی مطمئن بودم یه ۲۵ روز نهایتا ۳۵ روزه که اومدم. هنوز یه ۲ ماه دیگه حداقل هستم . تا حالا که زیاد نگذشته وقت هنوز هست. حالا یه ۲۰ - ۲۵ روز دیگه مامان بابا شروع می کنن حرف زدن که کمکی چیزی. امروز وقتی خواهرم گفت ۲ ماه و ۱۰ روزه اینجایی فهمیدم نه آقا جون. دیگه وقتی نمونده از بیست روز دیگه اگه بخوام برگردم می تونم. آروم در گوشم هم نه! محکم هل می دن! از دنی...
siz10.blogsky.com
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/1391/10
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. مرا به نقطه ی پایانم رسانیدی. مرا تمام کردی همین امشب. تمام بهانه ها دلیل ها باید ها. تمامشان تمام شد تمام کردی. مرا بهانه هایم را. و تمام دلخوشی هایم را. و حتی سه نقطه هایم را هم. پ ن : سه نقطه هایی که دیگر. تاریخ ارسال: جمعه 29 دی 1391 ساعت 11:56 ب.ظ. همه که مث تو منو اشباع نمی کنن . پ ن : روزهای بی اینترنت و پر از موزیک. تاریخ ارسال: سهشنبه 26 دی 1391 ساعت 12:30 ب.ظ. من فقط خیلی خسته ام شاید. خسته از به انتظارت نشستن. خسته از به انتظارش نشستن. خسته از خسته شدن ها.
siz10.blogsky.com
حمله ی ۴ روزه - روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/1392/06/11/post-530/حمله-ی-۴-روزه
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. حمله ی ۴ روزه. پنج شنبه که اومدم وریا برای خواب. اصلا فکرشم نمی کردم که قراره این اتفاقا بیوفته. وقتی شاهین در رو شکوند و اومد داخل. نصفم کبود بود و نصفم سفید. البته به گفته ی خودش. همه فکر کردن مردم. دیروز وقتی چشم باز کردم. دیدم روی تخت بیمارستانم. گفتم اینجا چکار می کنم. شاهین گفت هیچی حرف نزن آروم باش. گفتم : ماهی . اینجا چکار می کنم. گفت امیر پدرمونو در آوردی گفتیم تموم کردی. گفت ۵ شنبه که رفتی دیگه هیچ خبری ازت نشد. ۲ روز بعد اومدیم واقعا جنازتو کشیدیم بیرون. نگاه ه...
siz10.blogsky.com
مره گے ۳۷۵ - روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده
http://www.siz10.blogsky.com/1392/05/26/post-527/مره-گے-۳۷۵
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده. نوار ابزار سمت راست را که خوب نگاه می کنم گزینه اولم یادداشت جدید است. از خودم که فاکتور بگیرم تقریبا ۹۵ درصد اهالی زندگی ام که با هم در رفت و آمد کلامی دیداری و هرچه که هستیم نیازی به یادداشت جدیدی از من ندارند همه شان داستان دیوانگی من و چشمانت را می دانند اگر به زبان نمی آورند شک نکن که دیوانگی ام را دیده اند که در نبودت چگونه مرا به رعشه می کشاند . زندگی ای که ندارم را سلب می کند از من. تا دیروز اگر می خواست فریاد می کشید داد می زد حداقل برای تو. چاره ای نیست . دیدن چ...