daribesoooynegah.blogfa.com
دري به سوي نگاه
http://www.daribesoooynegah.blogfa.com/8509.aspx
دري به سوي نگاه. نمی دانم بعد از مرگم چه خواهد شد. نمی خواهم بدانم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت. ولی آنقدر مشتاقم که کوزه گر با خاک اندامم. سوتکی سازد به دست کودکی مدهوش و بازیگوش. که هر دم دم گرم خویش را در گلویم بفشارد. بدین سان بشکند سکوت مرگ بارم را. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آذر ۱۳۸۵ساعت ۷:۳۹ قبل از ظهر توسط . از شبانه تا.غريبانه.
daribesoooynegah.blogfa.com
دري به سوي نگاه
http://www.daribesoooynegah.blogfa.com/8505.aspx
دري به سوي نگاه. نوشته شده در سه شنبه هفدهم مرداد ۱۳۸۵ساعت ۲۱:۰ بعد از ظهر توسط . از شبانه تا.غريبانه.
grouplog.mihanblog.com
:: وبلاگ گروهی جمع نوشت ::
http://grouplog.mihanblog.com/post/archive/1384/4
كولهپشتیاش را برداشت و راه افتاد. رفت كه دنبال خدا بگردد. و گفت: تا كولهام از خدا پر نشود برنخواهم گشت.نهالی رنجور و كوچك كنار راه ایستاده بود. مسافر. با خندهای رو به درخت گفت: چه تلخ است كنار جاده بودن و نرفتن. و درخت زیر لب گفت:. است كه بروی و بی رهاورد برگردی. كاش میدانستی آن چه درجستوجوی آنی، همین جاست.مسافر رفت و گفت: یك درخت از راه چه میداند، پاهایش در گل است. جستوجو را نخواهد یافت.و نشنید كه درخت گفت:. اما من جستوجو را از خود آغاز كردهام و سفرم را كسی نخواهد دید. جز آن كه. روزهای 20 و 5 هر ماه.
grouplog.mihanblog.com
:: وبلاگ گروهی جمع نوشت ::
http://grouplog.mihanblog.com/post/archive/1384/5
كولهپشتیاش را برداشت و راه افتاد. رفت كه دنبال خدا بگردد. و گفت: تا كولهام از خدا پر نشود برنخواهم گشت.نهالی رنجور و كوچك كنار راه ایستاده بود. مسافر. با خندهای رو به درخت گفت: چه تلخ است كنار جاده بودن و نرفتن. و درخت زیر لب گفت:. است كه بروی و بی رهاورد برگردی. كاش میدانستی آن چه درجستوجوی آنی، همین جاست.مسافر رفت و گفت: یك درخت از راه چه میداند، پاهایش در گل است. جستوجو را نخواهد یافت.و نشنید كه درخت گفت:. اما من جستوجو را از خود آغاز كردهام و سفرم را كسی نخواهد دید. جز آن كه. روزهای 20 و 5 هر ماه.
grouplog.mihanblog.com
:: وبلاگ گروهی جمع نوشت ::
http://grouplog.mihanblog.com/post/archive/1384/6
كولهپشتیاش را برداشت و راه افتاد. رفت كه دنبال خدا بگردد. و گفت: تا كولهام از خدا پر نشود برنخواهم گشت.نهالی رنجور و كوچك كنار راه ایستاده بود. مسافر. با خندهای رو به درخت گفت: چه تلخ است كنار جاده بودن و نرفتن. و درخت زیر لب گفت:. است كه بروی و بی رهاورد برگردی. كاش میدانستی آن چه درجستوجوی آنی، همین جاست.مسافر رفت و گفت: یك درخت از راه چه میداند، پاهایش در گل است. جستوجو را نخواهد یافت.و نشنید كه درخت گفت:. اما من جستوجو را از خود آغاز كردهام و سفرم را كسی نخواهد دید. جز آن كه. روزهای 20 و 5 هر ماه.
daribesoooynegah.blogfa.com
دري به سوي نگاه
http://www.daribesoooynegah.blogfa.com/8704.aspx
دري به سوي نگاه. میلاد نور و روز زن به همه عزیزان به ویژه مادران مهربان مبارک باد. اما ای کاش همه ما درد آشنای زهرا بودیم نه نام آشنای او. ای کاش فلسفه زهرا بودن و زهرا ماندن شدن را مروری میکردیم. کاش به جای تجلیل از زهرا به تحلیل او می پرداختیم. کاش در قاموس زهرا واژه های عصمت عفت وفاداری همسرداری. صبر ایثار شجاعت استقامت مناجات و مادری را زهراوار معنی میکردیم. کاش بین حجاب و زهرا ارتباطی قایل شویم. کاش فاطمه را متعلق به هزار چهارصد سال قبل ندانیم. واصالت را از اصل عفاف و حجاب جدا نسازیم.
kahtu.blogfa.com
نامه های تمام نشدنی
http://www.kahtu.blogfa.com/post-78.aspx
نامه های تمام نشدنی. سلامی چو بوی خوش آشنایی. مدتی این مثنوی تاخیر شد. در آخرین روزهای سال در بعد از ظهر یم روز سرد زمستاني که می رفت جای خودش رو به بهار بده ، پسر شش هفت سالهاي جلوي ويترين یک مغازه ايستاده بود. كفش به پا نداشت و لباسهايش پاره پوره بودند. زن جواني که از آنجا ميگذشت همين كه چشمش به پسرك افتاد، آرزو و اشتياق را در چشمهاي آبي او خواند. دست كودك را گرفت و داخل مغازه برد و برايش كفش و يك دست لباس گرمكن خريد. آنها بيرون آمدند و زن جوان به پسرك گفت:. پسرك گفت: مطمئن بودم با او نسبتي.
kahtu.blogfa.com
نامه های تمام نشدنی
http://www.kahtu.blogfa.com/post-86.aspx
نامه های تمام نشدنی. سلامی چو بوی خوش آشنایی. پیش از اینها فکر می کردم خدا . . . پيش از اينها فكر مي كردم خدا. خانه اي دارد كنار ابرها. مثل قصر پادشاه قصه ها. خشتي از الماس و خشتي از طلا. پايه هاي برجش از عاج و بلور. بر سرتختي نشسته با غرور. ماه، برق كوچكي از تاج او. هر ستاره، پولكي از تاج او. اطلس پيراهن او ، آسمان. نقش روي دامن او ، كهكشان. رعد و برق شب، طنين خنده اش. سيل و طوفان، نعره توفنده اش. دكمه پيراهن او ، آفتاب. برق تيغ و خنجر او ، ماهتاب. هيچ كس از جاي او آگاه نيست. هيچ كس را در حضورش راه نيست.
kahtu.blogfa.com
نامه های تمام نشدنی
http://www.kahtu.blogfa.com/post-84.aspx
نامه های تمام نشدنی. سلامی چو بوی خوش آشنایی. یه دوست مطلبی رو برام ارسال کرد که حیفم اومد در حد یک پیام دوستانه باقی بمونه و همه نتونن از خوندنش لذت ببرن:. 9 ورزشكار دو و ميداني كه هركدام گرفتار نوعي عقب ماندگي جسمي يا روحي بودند،. بر روي خط شروع مسابقه دو 100 متر ايستادند،. مسابقه با صداي شليك تفنگ، شروع شد. هيچكس ، آنچنان دونده نبود،. اما هر نفر ميخواست كه در مسابقه شركت كند و برنده شود. آنها در رديفهاي سه تايي شروع به دويدن كردند،. ناگهان پسري پايش لغزيد ، چند معلق زد. و به زمين افتاد، و شروع.
kahtu.blogfa.com
نامه های تمام نشدنی
http://www.kahtu.blogfa.com/post-94.aspx
نامه های تمام نشدنی. سلامی چو بوی خوش آشنایی. مدتها از بروز كردن اين وبلاگ ميگذره. شايد كسي ديگه به اين زوديها به اين وبلاگ سرنزنه. اما از اول هم قرار بود اينجا فقط يه جاي براي نوشتن نگفته ها باشه. يه روزايي كه از زور چرك شدن دلت. از زور ناتواني در ايجاد ارتباط با دوست بي شريكت. يهو به يه مطلبي ميخوري كه درد دلته. نميدونم چرا يه وقتايي فكر ميكنم اين مطب رو فقط براي من نوشتن:. ناكرده گنه در اين جهان كيست؟ آنكس كه گنه نكرد چون زيست؟ من بد كنم و تو بد مكافات دهي؟ پس فرق ميان و من و تو چيست؟ دنیز و ام اس.