perspolise22.blogfa.com

ghm73.blogfa.com

♫...غزال -

http://www.ghm73.blogfa.com/post/11

هنوز کامیار تو بیمارستانه.با این کنترل ها و گیر دادن های ماهان(شوهر خواهرم) دیگه دارم کلافه میشم.هر جا میرم دنبالم میاد.کلاس که میرم میاد میشینه تا تموم شه بعد با خودش برمیگردونه.فقطم بیرون اینجوری نیست.تا یه دقه تو خونه صدام نمیاد میاد سروقتم.گاهی از خواب بیدارم میکنه میگه خوبی؟ حمومم که میرم هی ده دقه به ده دقه میاد در میزنه میگه تموم نشد؟ دریا که حافظش تعطیله تولد دوستاشو واسه من مسیج میکنه میگه دوروز قبل از تولدشون بهم بگو که یادم بمونه هدیه بگیرم.خدا مارو با کیا کردی هفتاد میلیون! من غزالم و 19 سالمه.

ghm73.blogfa.com

♫...غزال

http://www.ghm73.blogfa.com/1391/07/1

من همونم که همیش. غم وغصم بی شماره. حتی سایه ام نداره. این منم که خوبیامو. اونکه در راه رفاقت. همه هستی شو باخته. هر رفیق راهی با من. دوسه روزی همسفر بود. واسه من چه زودگذربود. هر کی بازمزمه عشق. دو سه روزی عاشقم شد. عشق اون باعث زجر. اونکه عاشق بود عمری. ز جدا شدن می ترسید. به دروغش نمی ارزید. چه ثمرازاین نجا بت. به وفا نکردیم عا د. دستتو خوب تکون بده برای این دل کبود. شاید که از یادت بره میونمون هرچی که بود. بذار که دست جاده ها منو بگیره از دلت. نگو که خاطرات من بیرون نمیره از دلت. وقتی که دست تکون میدی.

ghm73.blogfa.com

♫...غزال -

http://www.ghm73.blogfa.com/post/13

با تشر گفتم:چرا اومد قایمش کردم تو کابینت برو برش دار.تی وی رو روشن کرد و دراز شد رو کاناپه رو به روش.همیشه حالم از غرورش به هم میخورده نمیدونم چرا از بالا به همه چیز نگاه میکنه و اینقدر از دخترا فاصله میگیره.من تو آشپز خونه داشتم آب میخوردم بدون اینکه برگرده نگام کنه گفت:تو یخچال چیزی داریم بخوریم؟ لازانیامو از تو فر در اوردم و گذاشتم جلوم رو میز با چاقو یه تیکه ازش بریدم داشتم با چنگال میذاشتم تو دهنم که عرفان از پشت ازم گرفتش و خوردش.با حرص گفتم:. پس چرا به من چشمک میزد؟ یه دقه بیام تو؟ ولی من اومدم تو.

ghm73.blogfa.com

♫...غزال -

http://www.ghm73.blogfa.com/post/18

صبح با سر درد از خواب پاشدم.مثل سه شنبه،مثل دوشنبه، مثل یکشنبه،مثل اکثر روزای نوجوونیم. ساعت هشت بود.حال نداشتم پاشم همون تو تخت کتاب ادبیاتمو برداشتم و حدود بیست صفحه خوندم.ساعت 9 شده بود.ترسا از لای چشماش نگام کرد گفت:صبح به خیر.کی بیدار شدی؟ عاقبتت به خیر.یه ساعتی هست.پاشو حوصلم سر رفته. برو بابا دیشب تا 3 با بنفشه و شبنم مسیج بازی کردم دارم میمیرم از خواب.همه بیدارن؟ نه همه خوابن.من میرم صبحانه حاضر کنم. گفتم:کی با تو بود؟ اما فرشید فقط گفت:اول صبحی شروع کردی؟ بگو غلط کردم تا ول کنم. مامان من کاری با...

ghm73.blogfa.com

♫...غزال - آغوش

http://www.ghm73.blogfa.com/post/21

دلم دریای آتیشه ، دارم میسوزم از این تب. تو آغوش یکی دیگه ، چرا تو فکرتم هر شب؟ تو ام شاید شبیه من ، گرفتاری و بی تابی. تو آغوش یکی دیگه ، به یاد من نمیخوابی. نگاهش میکنم انگار،همه دنیامو گم کردم. نمیدونه که تو چشماش ، به دنبال تو میگردم. میاد دستامو میگیره،بهم میگه چقدر سردی. منم میخندمو میگم ، عزیزم اشتباه کردی. خیال دیدن چشمات ، منو راحت نمیذاره. دلت یک عمر احساسو،به قلب من بدهکاره. توام شاید شبیه من ، یه جایی اشتباه کردی. دلت پیش منه اما ، نمیتونی که برگردی. پشیمون میشی وانگار، شب و روزاتوگم کردی.

akmlove.blogfa.com

اسیر یار -

http://www.akmlove.blogfa.com/post-6.aspx

بوسه زیباست نه برای هوس. پرنده زیباست نه برای قفس. دوست داشتن زیباست نه برای لمس کردن که برای حس کردن. کاش میشد باتمام وجود اشک را تهدید کرد. مدت لبخند را تمدید کرد. کاش میشد در میان لحظه ها لحظه دیدار را نزدیک کرد. من عشق را در تو تو را در دل دل را در موقع تپیدن تپیدن را به خاطر تو دوست دارم. من غم را در سکوت سکوت را در شب شب را به خاطر بستر بستر را به واسطه اندیشیدن به تو دوست دارم. من دنیا را به خاطر خدایش خدایی که تو را آفرید دوست دارم. نوشته شده در چهارشنبه پنجم آبان ۱۳۸۹ساعت 12:52 توسط علی.

akmlove.blogfa.com

اسیر یار -

http://www.akmlove.blogfa.com/post-5.aspx

گفت چو قرص قمر است. گفت ز تو بی خبر است. گفت چو خورشید سماست. گفت ز تو بی خبر است. گفت به راهش مدار. گفت پر آهش مدار. گفت چه داری در دل؟ نمی دانم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست. ز جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ. گریه گردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ. به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار. تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدانگهدار. نوشته شده در چهارشنبه پنجم آبان ۱۳۸۹ساعت 12:32 توسط علی. Design By ParsSkin.Com. من علی هستم از آبادان.این وبلاگ تقدیم به مردمان سرزمین پاک آریایی. من دختری پر مشغله.

akmlove.blogfa.com

اسیر یار -

http://www.akmlove.blogfa.com/post-8.aspx

آخر شب دوم اسفند ماه سال ۱۳۰۵ هجری شمسی استاد درویش خان،استاد گرانقدر موسیقی ایران جهت عزیمت از محفل موسیقی به منزل،درشکه ای دو اسبه کرایه کرد و سوار بر آن به طرف منزل خود حرکت نمود.در آن زمان اتومبیل به تازگی وارد خیابان شهر شده بود و تعداد آنها به سختی به ۵۰ دستگاه میرسید و همچنین اخذ گواهینامه رانندگی هنوز وجود نداشت و عموما رانندگان ناشی بودند. نوشته شده در چهارشنبه پنجم آبان ۱۳۸۹ساعت 20:6 توسط علی. Design By ParsSkin.Com. من علی هستم از آبادان.این وبلاگ تقدیم به مردمان سرزمین پاک آریایی.

akmlove.blogfa.com

اسیر یار -

http://www.akmlove.blogfa.com/post-9.aspx

دست مزن،چشم ببستم دو دست. راه مرو،چشم دو پایم شکست. هیچ مگو،چشم ببستم دهن. نطق مکن قطع نمودم سخن. هیچ نفهم این سخن عنوان مکن. خواهش نافهمی انسان مکن. لال شوم کور شوم کر شوم. لیک محال است که من خر شوم. نوشته شده در پنجشنبه ششم آبان ۱۳۸۹ساعت 19:47 توسط علی. Design By ParsSkin.Com. من علی هستم از آبادان.این وبلاگ تقدیم به مردمان سرزمین پاک آریایی. هرکس یادم کند یادش بخیر و هر کس هم یادم نکرد یادش بخیر. من دختری پر مشغله. من مائده 15 ساله. به خاطر یک عشق قدیمی. تا ابد دوستت دارم. دانه باشیم نه سیب.