reformist.blogspot.com
Reformist
http://reformist.blogspot.com/2005/05/blog-post_25.html
Wednesday, May 25, 2005. امروز ميخوام به کمک شما که دور از جون، صدا ازهیچ کدومتون در نمياد، بررسي کنيم ببينيم چرا اين مردهاي بي همه چيز بعد از چند وقت که از ازدواجشون ميگذره، فيلشون ياد هندوستان ميکنه.بعله ديگه .بحث شيرين زيرشيکم داريم امروز.خ ب. جونم براتون بگه ، من بعنوان يه مرد ميخوام احساس يه مرد روصادقانه مطرح کنم، شما هم آقايون و خانمها لطفا لالموني نگيرين و يه چيزي بگين.واما بعد. بيخودي آب دهنتونو قورت ندين.نميخوام فيلم سکسي تعريف کنم يا داستان سکسي بگم.واسه همين ميريم سر اصل مطلب. در اين بین، هر ...
khandeyebilab.blogspot.com
Mardi ke lab nadasht
http://khandeyebilab.blogspot.com/2005_06_12_archive.html
1602;صهء مردي كه لب نداشت. Monday, June 13, 2005. 9679; مهراد دیوانه کرده! بهتر از این کسی نمیتونست حرف دل من رو بگه:. گیرم که به رای ندادن من و تو نظام از مشروعیت افتاد. بعد چه؟ اصلا سلب مشروعیت از یک نظام یعنی چه؟ در نگاه من و تو که دیری است مشروعیتی نیست. به نگاه جهان مگر دل خوش کرده باشیم که به بیراهه ایم، سخت! به صدای یک بمب دستی مگر همه یاد خانواده و دوست نیفتادیم؟ نکند که حبیب و فرامرز و سپیده و رضا در آن حوالی بوده اند. تهران را که بغداد نمی خواهیم، نه؟ ناظران و منتظران را. به همین زودی؟ من، به م...
khandeyebilab.blogspot.com
Mardi ke lab nadasht
http://khandeyebilab.blogspot.com/2005_05_15_archive.html
1602;صهء مردي كه لب نداشت. Tuesday, May 17, 2005. 9679; من عمیقا دریافتم که دارم پیر میشم! آدمهایی هستن توی این دنیا که ۷-۸ سال از من کوچیکترن ولی بازم آدم بزرکن نه بچه. 1605;راد 1:31 AM. 1589;فحه اصلی. 1570;رشيو. 1601;رستادن نظرات. 1587;پيده. 1605;حمد. 1585;ويا. 1603;اوه. 1606;ويد. 1606;ازنين. 1570;ذر. 1588;ادي. 1606;يلگون. 1581;سين. 1587;هيل. 1605;اني.
khandeyebilab.blogspot.com
Mardi ke lab nadasht
http://khandeyebilab.blogspot.com/2005_06_19_archive.html
1602;صهء مردي كه لب نداشت. Friday, June 24, 2005. 9679; هر که دارد هوس کربوبلا! من پیشنهاد میکنم که رییس جمهور عزیزمون به عنوان اولین حرکت دستور بده بریم کربلا رو پس بگیریم از این عراقیهای پدر سگ! 1605;راد 5:42 PM. Tuesday, June 21, 2005. 9679; می نوش ندانی ز کجا آمده ای. خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت. 1605;راد 3:13 AM. 1589;فحه اصلی. 1570;رشيو. 1601;رستادن نظرات. 1587;پيده. 1605;حمد. 1585;ويا. 1603;اوه. 1606;ويد. 1606;ازنين. 1570;ذر. 1588;ادي. 1606;يلگون. 1581;سين. 1587;هيل. 1605;اني.
khandeyebilab.blogspot.com
Mardi ke lab nadasht
http://khandeyebilab.blogspot.com/2005_05_22_archive.html
1602;صهء مردي كه لب نداشت. Monday, May 23, 2005. 9679; انوری میگه:. رخ پیادهء حسن را فرزین کند! اصلا میفهمین یعنی چی؟ 1605;راد 1:13 AM. 1589;فحه اصلی. 1570;رشيو. 1601;رستادن نظرات. 1587;پيده. 1605;حمد. 1585;ويا. 1603;اوه. 1606;ويد. 1606;ازنين. 1570;ذر. 1588;ادي. 1606;يلگون. 1581;سين. 1587;هيل. 1605;اني.
khandeyebilab.blogspot.com
Mardi ke lab nadasht
http://khandeyebilab.blogspot.com/2005_05_29_archive.html
1602;صهء مردي كه لب نداشت. Friday, June 03, 2005. 9679; ایدل همه اسباب جهان خواسته گیر/ باغ طربت به سبزه آراسته گیر. و آنگاه بر آن سبزه شبی چون شبنم / بنشسته و بامداد برخاسته گیر. 1605;راد 4:27 PM. 1589;فحه اصلی. 1570;رشيو. 1601;رستادن نظرات. 1587;پيده. 1605;حمد. 1585;ويا. 1603;اوه. 1606;ويد. 1606;ازنين. 1570;ذر. 1588;ادي. 1606;يلگون. 1581;سين. 1587;هيل. 1605;اني.
reformist.blogspot.com
Reformist
http://reformist.blogspot.com/2003_09_01_reformist_archive.html
Tuesday, September 30, 2003. ولادت امام حسين (ع)،حضرت ابوالفضل، و امام سجاد(ع) برعموم انسانهاي آزاده جهان مبارک باد. نوشته شده در ساعت 10:30 AM توسط Reformist. Monday, September 29, 2003. ادامه از شماره (4). افسانه با سيني شيريني و ميوه وارد شد و گفت:. ا:خانوماي محترم ميل بفرمائين، چايي هم دم بکشه ،ميرسه. ن: شنيدي مرجان. چي گفت افسانه؟ ا: آره شنيدم، ديدي گفتم اين دختر عمه من با بقيه فرق داره. مرجان گفت : "ميشه تو خرج ومخارج خونه منم سهم داشته باشم.". ا: نيازي نيست دخترعمه. م: آخه اينجوري راحت نيستم.
reformist.blogspot.com
Reformist
http://reformist.blogspot.com/2005/06/blog-post.html
Wednesday, June 01, 2005. انتقام.داستان کوتاه.آخرين قسمت. شراره درب اصلي را باز کرد، الميرا بود. سلام عزيزم.مرسي که اومدي. خواهش میکنم.حالش که خوبه؟ نه عزيزم خوابيده. س رمش که تموم شد عوض کن.بازم مرسی.باي. شراره با اين خداحافظي کوتاه، از دوستش جدا شد و در حاليکه از کنار محافظ ميگذشت، با دلربايي خاصي لبخندي به محافظ زد و با دست خداحافظي کرد. عجب دست و دلبازي هستي حاج آقا برهاني! ميخوام حسابي از خجالتت در بيام. در فضا طنين افکند. نيم ساعت دیگه، باید عوضش کنم. آرام دستان مرد را لمس کرد. شراره چند پله را آرا...
reformist.blogspot.com
Reformist
http://reformist.blogspot.com/2003_10_01_reformist_archive.html
Monday, October 27, 2003. غروبا که ميشه روشن چراغا.ميان از مدرسه خونه کلاغا.ياد حرفاي اون روزت ميوفتم.که تا گفتي به جون و دل شنفتم. فريبا اسمي بود که خودش رو دختره گذاشته بود.نميدونست اسمش چيه.ولي دوست داشت اسم زنش فريبا باشه. اومدجان.چقدر ناز و خوشگله اين دختر.اين سربازيه لعنتي کي تموم ميشه برم خواستگاري.خدايا خودت کمک کن.يعني ميشه اين دختر مال من بشه. از لحظه اي که فريبا را ميديد.فکر و خيال شروع ميشد تا موقعيکه دخترک اونقدر دور ميرفت که از ديده پنهان ميشد. ر:برو خيالت راحت باشه. من جات وايميسم. باکستر ...