setareh708.blogfa.com
سر خط کلماتسر خط کلمات -
http://setareh708.blogfa.com/
سر خط کلمات -
http://setareh708.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
7
SSL
EXTERNAL LINKS
18
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.182 sec
SCORE
6.2
سر خط کلمات | setareh708.blogfa.com Reviews
https://setareh708.blogfa.com
سر خط کلمات -
سر خط کلمات - امید
http://www.setareh708.blogfa.com/post/2
پنجره ها کلافه شدند از سنگینی نگاه منتظرم. اگر نمیای بگو تا انقد پنجره هارا زجر ندهم. نوشته شده در شنبه یازدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 11:16 توسط بهنام علی پور.
سر خط کلمات - بیم و امید
http://www.setareh708.blogfa.com/post/4
گرجه سالی گذشت امروز. اما این سال معنایی دگر داشت برایم. دیگر شوق رسیدن و شکوفایی در تنم نبود. چون دیگر سرای آرزوهایم به به ته رسیده بود. چون دیگر واقعیت ها واقعیت دارد. نوشته شده در جمعه شانزدهم بهمن ۱۳۹۴ساعت 21:31 توسط بهنام علی پور.
سر خط کلمات -
http://www.setareh708.blogfa.com/post/3
من از نهایت شب حرف میزنم. من از نهایت تاریکی. و از نهایت شب حرف میزنم. اگر به خانه من آمدی برای من. ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه. که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 12:13 توسط بهنام علی پور.
سر خط کلمات
http://www.setareh708.blogfa.com/1392/08
من از نهایت شب حرف میزنم. من از نهایت تاریکی. و از نهایت شب حرف میزنم. اگر به خانه من آمدی برای من. ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه. که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 12:13 توسط بهنام علی پور. پنجره ها کلافه شدند از سنگینی نگاه منتظرم. اگر نمیای بگو تا انقد پنجره هارا زجر ندهم. نوشته شده در شنبه یازدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 11:16 توسط بهنام علی پور. رویای عاشقانه ساخته گی قلبم. نوشته شده در شنبه چهارم آبان ۱۳۹۲ساعت 13:1 توسط بهنام علی پور.
سر خط کلمات
http://www.setareh708.blogfa.com/posts
جمعه شانزدهم بهمن ۱۳۹۴. دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲. شنبه یازدهم آبان ۱۳۹۲. شنبه چهارم آبان ۱۳۹۲. Powered by BLOGFA.COM.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
7
پیک سرنوشت
http://www.hediehhaga.blogfa.com/8909.aspx
به نام آفریدگار قلم. دریا به چشمانم نگاهی تازه می ریخت. من با وجودم موج را بر جان خریدم. شاید که دلسرد از جهان و مردمانش. خود را میان جزر و مد هایش کشیدم. دریا چه سرد اما تنم از موج می سوخت. من ناله هایم را ز ساحل می شنیدم. آه و فغان کردم خدا آخر چرا من. حتی در اینجا خالی از عشق و امیدم. دریا به من شور و حرارت هدیه می کرد. شوقی که خود را در وجودش گرم دیدم. دیگر دلم از سنگ و چشمانم ز خون نیست. آخر من از این خلوت تنها بریدم. دیگر نفس در سینه ام راهی نمی یافت. چون غرق آن خاموشی و موج سپیدم. وقتی که دیگر نبود.
پیک سرنوشت
http://www.hediehhaga.blogfa.com/8911.aspx
به نام آفریدگار قلم. سلام دوستای خوبم.امروز دلم خیلی گرفته،از اونایی که فکر می کنن همه چیز می دونن ولی در واقع هیچی نمی دونن،از اونایی که عشق و احساس آدمو به بازی می گیرن،از اونایی که نمیتونن منو درک کنن.این آدما اصلا نمیدونن شعر یعنی چی،اونا آرزو های منو نمیفهمن،فقط کارشون اینه که ایرادای بیخود بگیرن.این شعر من واسه همین آدماست و فقط این شعرو واسه آروم شدن خودم گفتم.امیدوارم شما منو درک کنید. گله دارم من از این زندگی بی سامان. که به دستش شده این روح ظریفم ویران. من فقط هر نفس ازعا لمیان می نالم. نوشته ش...
پیک سرنوشت - جشن نوروز
http://www.hediehhaga.blogfa.com/post-26.aspx
به نام آفریدگار قلم. آسمان می خندد،نو شدن نزدیک است. غرق در نوری باز این شب تاریک است. در پی تغییری،سال و ماه و روز است. گرمی دلچسبی جانشین سوز است. غصه می بندد رخت از دلی بی درمان. می شود شادی ها در درونش پنهان. در طبیعت جشنی ست،ساده اما زیبا. می گذارد از خود خاطراتی بر جا. گرچه در تغییر است سال ها با سرعت. و ندارد انسان قدر کافی فرصت. گرچه نو گرداند هر چه را هست بهار. کهنه گردد عشقی در دل دوست و یار. که به آن نو بودن بار ها می ارزد. عشق در طرحی نو که به دل ها سر زد. باز نوروز است و باز سالی دیگر.
پیک سرنوشت - به انتظار...
http://www.hediehhaga.blogfa.com/post-22.aspx
به نام آفریدگار قلم. میان بغض لحظه های بی قرارم همیشه کسی ست برای آمدن که هرگز نیامده و من آمدنش. را با فانوس و دعا و بوسه و سنگ فرش مرمری از عشق به انتظار می نشینم،تا که بیاید. و شیشه غبار گرفته ی پنجره ی دلم را برایش باز کنم تا بداند که همیشه در کنارش خواهم. ماند و برایش شاعری خواهم کرد. آه می کشم،آنقدر آه می کشم تا همان کسی که تو را در اولین روز خوش زندگیم به من داد. و خودش تو را از من گرفت دوباره تو را به من بازگرداند. هیچ چیز برای گفتن ندارم جز اینکه بگویم:" الهی کسی که مرا از چشم تو انداخت از چشم.
پیک سرنوشت - ولنتاین مبارک
http://www.hediehhaga.blogfa.com/post-30.aspx
به نام آفریدگار قلم. این شعر تقدیم به همه ی عاشقای واقعی.ولنتاینتون مبارک. روزیست که دل از طپشش می لرزد. روزیست که عشق،این گل زیبا رویید. آن کس که شده لایق احساسی پاک. از عمق وجودش گل خود را بویید. هر عاشق بی تاب به خود می بالد. از درد جهان فکر و دلش آزاد است. غوغای عجیبی شده مهمان در او. قلبش به تمنای گلش بر باد است. عشق ای که تو والای همه احساسی. در عمق دلم باز تبی بر پا کن. آتش بزن این قلب پریشانم را. من را پر از عشق و عطش دنیا کن. عشق، از من بی تاب طلب کن حسی. کز فاصله ها شوق رسیدن سازد. از دل تا قلم.
پیک سرنوشت - عاشقانه ها
http://www.hediehhaga.blogfa.com/post-29.aspx
به نام آفریدگار قلم. که چقدر فاصله ی ما دور است. فکر میکنم هیچوقت نرسی. و من در کنار این دنیا تنها بمانم. و تو همیشه منظره ی من باشی. و در پیش چشم های من،. در سینه ی چشم انداز من،. قبله ی نگاه من. و هیچ وقت نه در کنار چشم های من،. در این زاویه همواره تنها خواهم بود بی تو. تو را خواهم دید. و آنگاه چه بگویم. به یک نابینا، یک بیگانه، یک دور دست. که چه ها می بینم؟ در هم نگریستند اما سرشار از مهربانی. چشم هاشان هر کدام پیاله ی پر از شراب سرخ. که در کام تشنه ی چشمان هم می ریختند. و کم کم بر هر دو لب.
پیک سرنوشت
http://www.hediehhaga.blogfa.com/9011.aspx
به نام آفریدگار قلم. این شعر تقدیم به همه ی عاشقای واقعی.ولنتاینتون مبارک. روزیست که دل از طپشش می لرزد. روزیست که عشق،این گل زیبا رویید. آن کس که شده لایق احساسی پاک. از عمق وجودش گل خود را بویید. هر عاشق بی تاب به خود می بالد. از درد جهان فکر و دلش آزاد است. غوغای عجیبی شده مهمان در او. قلبش به تمنای گلش بر باد است. عشق ای که تو والای همه احساسی. در عمق دلم باز تبی بر پا کن. آتش بزن این قلب پریشانم را. من را پر از عشق و عطش دنیا کن. عشق، از من بی تاب طلب کن حسی. کز فاصله ها شوق رسیدن سازد. آفتاب من غرو...
پیک سرنوشت
http://www.hediehhaga.blogfa.com/9008.aspx
به نام آفریدگار قلم. عشق آن گمشده ی شهر فراموشی هاست. عشق زیباست ولی در دل خاموشی هاست. عشق حقی ست که در قلب ریا جا دارد. عشق تنهاست ولی وسعت دریا دارد. عشق آنست که در حسرت آن می مانی. که شوی در دل معشوق خودت زندانی. عشق در خاطره ها تلخ به جا می ماند. شاعری است که با غصه غزل می خواند. عشق رویای نگاهیست که ماند در جان. اشک جاری و زلالی که ندارد پایان. عشق آنست که از دوری او بی تابی. که همه هستی خود را تو در او می یابی. شعر بی قافیه ای است که دل می خواند. شاعرش این همه حس را ابدی می داند. از هر دری سخنی.
پیک سرنوشت
http://www.hediehhaga.blogfa.com/8912.aspx
به نام آفریدگار قلم. آسمان می خندد،نو شدن نزدیک است. غرق در نوری باز این شب تاریک است. در پی تغییری،سال و ماه و روز است. گرمی دلچسبی جانشین سوز است. غصه می بندد رخت از دلی بی درمان. می شود شادی ها در درونش پنهان. در طبیعت جشنی ست،ساده اما زیبا. می گذارد از خود خاطراتی بر جا. گرچه در تغییر است سال ها با سرعت. و ندارد انسان قدر کافی فرصت. گرچه نو گرداند هر چه را هست بهار. کهنه گردد عشقی در دل دوست و یار. که به آن نو بودن بار ها می ارزد. عشق در طرحی نو که به دل ها سر زد. باز نوروز است و باز سالی دیگر. عشق آ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
18
دانلود آهنگ | دانلود فیلم
دانلود آهنگ دانلود فیلم. دانلود آهنگ جدید,دانلود فیلم,دانلود سریال. دانلود آهنگ جدید مهدی احمدوند به نام دلم گرفت. و بسیار زیبای مهدی احمدوند. به نام دلم گرفت. برچسبها: آهنگ جدید دلم گرفت. آهنگ جدید مهدی احمدوند. آهنگ جدید مهدی احمدوند دلم گرفت. دانلود آهنگ جدید دلم گرفت. دانلود آهنگ جدید مهدی احمدوند. نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم اسفند 1392ساعت 22:43 توسط مدیر. دانلود موزیک جدید سعید آسایش به نام دختر صحرا. و بسیار زیبای سعید آسایش. به نام دختر صحرا. Saeed Asayesh Dokhtaare Sahra. آهنگ جدید دختر صحرا.
× ستاره ×
27 مهر ماه و ستاره. امروز روز ستاره هنوز بیداری بازم امشب خواب نداریه. وای که چه قدر اون روزا به هم رسیدن برام غیر ممکن بود. و اگر بهم میگفتن یه روزی میاد مثه امروز که تو خونه خودت خونه تو و خسرو نشستی. و منتظر همسرتی که از سر کار بیاد پیشت عمرا باور میکردم. ولی خدا خواست و شد. خدا خواست که ۲۷ مهر روز ما بشه. ۶ سال شد ۶ سالی که زندگیم یه رنگ و بوی دیگه گرفت. تو این ۶ سال با هم بزرگ شدیم و عاشق شدیم. الان خیلی خوشحالم خوشحالم که ماه من شدی. مرسی خدای مهرفون برای روزای غمگین گذشته و روزای شاد حال و آینده:*.
ستاره خاموش
این نوشته بالایی از من نیست.وصف حال یکی از دوستام بود ولی نمیخاست جایی با نام خودش ثبت بشه ، منم از خود گذشتگی کردم اونو اوردم توو وبلاگ خودم.چون به نظرم خیلی افکارش وحشتناک و در عین حال حساس و شکننده بود. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم آبان 1393ساعت 16:47 توسط صفوراسیف. بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم.همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم. نوشته شده در جمعه دوم آبان 1393ساعت 20:54 توسط صفوراسیف.
twin angels
نوشته شده در شنبه یکم مرداد ۱۳۹۰ساعت 16:55 توسط ستاره. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۰ساعت 23:25 توسط ستاره. نوشته شده در یکشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 0:22 توسط ستاره. نوشته شده در شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 23:54 توسط ستاره. نوشته شده در شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 23:25 توسط ستاره. نوشته شده در شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 23:16 توسط ستاره. نوشته شده در یکشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۰ساعت 16:5 توسط ستاره. چهار شنبه سوری امسال شد . امسال هم داره میگزره . بچه ها به دو سالگی نزدیک میشن.
ماه وستاره
اگر کسی دیوونت بود عاشقش باش. اگر کسی عاشقت بود دوسش داشته باش. اگر کسی دوست داشت بهش علاقه داشته باش. اگر کسی بهت علاقه نشون داد فقط لبخند بزن. نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم شهریور 1393ساعت 18:40 توسط setareh7074. میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام میکرد چی بهم گفت؟ گفت:جایی ک میری مردمی داره ک میشکننت.نکنه غصه بخوری من همه جاباهاتم تو تنها نیستی.تو کولبارت عشق میزارم ک بگذری.عشق میزارم ک جابدی.اشک میزارم همراهیت کنه و.ومرگ میدم ک بدونی بر میگردی بیش خودم! وقتی تنهاییم دنبال دوست میگردیم. چانه ای بزرگ وبرجسته:.
سر خط کلمات
پس از آن غروب رفتن. اولين طلوع من باش. من رسيدم روبه آخر. تو بيا شروع من باش. نوشته شده در سه شنبه نهم دی 1393ساعت 20:9 توسط بهنام علی پور. من از نهایت شب حرف میزنم. من از نهایت تاریکی. و از نهایت شب حرف میزنم. اگر به خانه من آمدی برای من. ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه. که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آبان 1392ساعت 12:13 توسط بهنام علی پور. پنجره ها کلافه شدند از سنگینی نگاه منتظرم. اگر نمیای بگو تا انقد پنجره هارا زجر ندهم. رویای عاشقانه ساخته گی قلبم.
غوغای سکوت
گفتم دل بی قرار دارم چه کنم. یک یار در این دیار دارم چه کنم. تو ناله نکن که کار آسان نبود. دل را بدهی به یار آسان نبود. کی ناله کنم درد تو بیمارم کرد. رسوا را دیدم پیش اغیارم کرد. عشقی که به جان خریدی بیمار شوی. شاید به ره عشق سردار شوی. ای یار برو ناله و زاری تا کی. دیوانه نشو گله گزاری تا کی. دیوانه نیستم بر من به من جان آورد. فریاد که دلبرم پشیمان آمد. ای عاشق بی قرار دردت را بخور. پوشیده بنال بسیار دردت را بخور. شوریده هوای نو بهاری در من. پاشیده این تخم بیقراری در من. در کم کن که پدرم خبر دار شود.
اشـک مهتــاب
بگذار ابر سرنوشت هرچه می خواهد ببارد ما چترمان خداست. چه میخواهی تو از جانم؟ مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی. غرورت را برای تکه نانی. به زیر پای نامردان بیاندازی. و شب آهسته و خسته. تهی دست و زبان بسته. به سوی خانه باز آیی. زمین و آسمان را کفر میگویی. اگر در روز گرما خیز تابستان. تنت بر سایه ی دیوار بگشایی. لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری. و قدری آن طرفتر. و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد. زمین و آسمان را کفر میگویی. اگر روزی بشر گردی. آن نامهربان م...
عشق بی انتها...
افسانه ها را رها کن.دوری ودوستی کدام است؟ اگرنباشی دیگری جایت را میگیرد! سلام به همه ی دوست های گل و بامعرفتم. یک دنیا شرمندگی بخاطر اینکه چند ماهی ازم خبری نبود. دیگه هر کسی و هرچیزی باید. یک روزی از دنیایی که درونش هست بزاره و بره. دیگه وقت انقضای من و وبلاگم فرا رسیده و باید بریم. والا نمیدونم ولی یک دفعه از دنیای مجازی دل زده شدم. دیگه هرچیزی یک تاریخ انقضایی داره. من هم فرا رسیده. خب دوستان شاید تابستون اومدم شایدم هم نه. اخه عمر دست خداست. شاید دیدی همین فردا با حضرت عزراییل همسفر شدیم. من دعا میکن...
ستاره امید
نوشته شده در چهارشنبه دهم مهر 1392ساعت 22:52 توسط اسماعیل. دوست داری تو این جاده قدم بزنی؟ نوشته شده در دوشنبه هشتم مهر 1392ساعت 21:34 توسط اسماعیل. نه به خودت.به خدا. نوشته شده در دوشنبه هشتم مهر 1392ساعت 20:18 توسط اسماعیل.
ستاره
آیا به فکر مرگ خود هستید؟ در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شوذ،. ام ا برای مرگ. نوشته شده در پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 11:41 توسط خانوم گل. ماجرای باور نکردنی از غسالخانه بهشت زهرا(س). در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد شنیدم یکی فریاد می زنه باز کن! نگفتی من سکته می کنم؟ می خوای منو از نون خوردن بندازی؟ خلاصه اینک...