shabe-tanhaee.blogfa.com
شب تنهاییشب تنهایی - هر چه می خواهد دل تنگت بگو
http://shabe-tanhaee.blogfa.com/
شب تنهایی - هر چه می خواهد دل تنگت بگو
http://shabe-tanhaee.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
2.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
60
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
2.586 sec
SCORE
6.2
شب تنهایی | shabe-tanhaee.blogfa.com Reviews
https://shabe-tanhaee.blogfa.com
شب تنهایی - هر چه می خواهد دل تنگت بگو
شب تنهایی - اللّهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا محمد و آل محمد(علیهم السلام)
http://www.shabe-tanhaee.blogfa.com/post-16.aspx
هر چه می خواهد دل تنگت بگو. الل ه م اجع ل م حیای م حیا محمد و آل محمد(علیهم السلام). مطلب برای نوشتن زیاد دارم اما توی این فرصت کم نمی تونم هیچ مطلب خوب و ارزنده ای بنویسم. الل ه م اجع ل م حیای م حیا محمد و آل محمد(علیهم السلام) و م ماتی م مات محمد و آل محمد (علیهم السلام). خدواندا زندگی و حیات ما را زندگی و حیات محمد و خاندانش قرار بده و مرگ ما را مرگ آنان قرار بده (بخشی از زیارت عاشورا). خدا به ما یاد میده که اینجوری دعا کنیم! خدا از ما می خواد که اینجوری دعا کنیم. امام سجاد (ع) که به زین العابدین نیز ...
شب تنهایی
http://www.shabe-tanhaee.blogfa.com/85101.aspx
هر چه می خواهد دل تنگت بگو. چند روز پیش یه کارت دعوت عقد دیدم که خیلی قشنگه. توش خاطرات شهدا (شهدای جنگ تحمیلی) از رسم و رسومات ازدواج رو نوشته بود. تصمیم گرفتم که توی ایت پست براتون چندتاش رو بذارم. صفحه دومش اسم و آدرس داره برای همین از گذاشتنش معذورم. نوشته شده در پنجشنبه هفتم دی 1385ساعت 13:47 توسط طه. یه حدیث از پیغمبر. این سری می خوام یه حدیث از پیغمبر براتون بذارم و یه خورده هم در موردش توضیح بدم. امانت و صداقت هم باشه طلبتون (سعی می کنم بعدا براتون بنویسم). همتون رو دوست دارم. یک کف دست آسمان.
شب تنهایی - بذکر مولانا صاحب العصر و الزمان
http://www.shabe-tanhaee.blogfa.com/post-17.aspx
هر چه می خواهد دل تنگت بگو. بذکر مولانا صاحب العصر و الزمان. و بذکر مولانا صاحب العصر و الزمان. امروز قصد نداشتم مطلب بنویسم. می خواستم یه سری به وبلاگ بچه ها بزنم و یه کامنت بذارم و برم سر کلاس. اما یه چیزایی دیدم که اول اشکم رو در آورد و بعدشم منو وادار کرد که حتما یه مطلب بنویسم. یه بار نوشتم ولی نتونستم آپ کنم. حالا دارم تمام اون مطلبو دوباره بنویسم. دوستای قدیمیتر اگه یادشون باشه من یه مطلب نوشته بودم به اسم "چرا؟ که توی اون درمورد اینکه چرا این همه وبلاگ عشقی زیاد شده نوشته بودم. یک کف دست آسمان.
شب تنهایی - چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
http://www.shabe-tanhaee.blogfa.com/post-6.aspx
هر چه می خواهد دل تنگت بگو. من نمیدونم چرا این همه وبلاگ عشقولانه زیاده؟ توی این ۱۰ روزی که من وبلاگ گردی میکنم همش به این وبلاگهای عشقی بر می خورم. وبلاگ هایی که اکثر نویسنده هاشون دچار سر خوردگی و افسردگی و انزوا و کلی مرض روحی دیگه هستن.(خدا شفاشون بده. نه هوسه . . فقط به . که نمیگن هوس. خیلی چیزای دیگه وجود داره که . نیست ولی هوسه. مثلا این که من یه زمانی می خواستم برم کربلا چون میدیدم همه دوستام رفتن کربلا و من نرفتم. اون هوس بود ولی الآن عاشق کربلا شدم. یک کف دست آسمان. هفته دوم بهمن ۱۳۸۵.
شب تنهایی
http://www.shabe-tanhaee.blogfa.com/85102.aspx
هر چه می خواهد دل تنگت بگو. امروز داشتم به این فکر می کردم که چه مطلبی پست کنم که به دردت بخوره. ولی هر چه فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید و تصمیم گرفتم که امروز رو فقط به خودندن نظرات دوستان مشترکمون بگذرونم و براشون نظر بنویسم و از این جور کارا. اما. اما وقتی نظرات بر و بچز رو خوندم حیفم اومد که تو اونا رو نخونی:. یکی از کسانی که من به وبلاگش سر زده بودم جوانیست با نام مستعار "چشم به راه" که نظرش رو در مورد مطلب "چرا؟ و پاسخ من به انتقادتش رو (با یه رنگ دیگه) می خونید:. هر چي هم دوست داشتي از جانب خودت گفتي.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
ساحل غم
http://www.rosmari.blogfa.com/8808.aspx
دست نوشته های این حقیر. دلم از بوي شب فرسود بتاب اي قبله موعود تو هستي مهر و هم ماهم تو را من چشم در راهم. نشستم تا بيايي تو ، کجايي تو ، کجايی تو امين درد آگاهم ، تو را من چشم در راهم . نوشته شده در جمعه بیست و دوم آبان ۱۳۸۸ساعت 23:26 PM. آفتاب مهربانی، سایه ی تو بر سر من. ای که در پای تو پیچیده ساقه ی نیلوفر من. با تو تنها، با تو هستم ای پناه خستگی ها. در هوایت دل گسستم از همه دل بستگی ها. در هوایت پر گشودن باور بال و پر من باش. شعله ور از آتش غم، خرمن خاکستر من باش. ای بهار باور من، ای بهشت دیگر من.
ساحل غم
http://www.rosmari.blogfa.com/8901.aspx
دست نوشته های این حقیر. بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم،. همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،. شدم آن عاشق دیوانه كه بودم. در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید. باغ صد خاطره خندید،. عطر صد خاطره پیچید:. یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم. پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم. ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه، محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام. بخت خندان و زمان رام. خوشۀ ماه فروریخته در آب. شب و صحرا و گل و سنگ.
عشق من عاشقم باش ............ - دیدی اونم رفت
http://www.tavalodeeshg.blogfa.com/post-25.aspx
عشق من عاشقم باش . این روزها به لحظه ای رسیده ام که با تمام وجود ملتمسانه از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید. یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم . من تمام فریاد ها را بر سر خود می کشم چرا می دانستم که در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که پر کشیده اند اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها را به تاریک خانه دل سپردم. و در گذرگاهت سرودی دیگر گونه اغاز کردم و تو. چه بی رحمانه اولین تپش های عاشقانه قلب مرا در هم کوبیدی . و ای کاش زود تر قایقم را سبکتر کرده بودم. نوشته شده در دوشنبه ...
عشق من عاشقم باش ............ - دلتنگی های آدمی
http://www.tavalodeeshg.blogfa.com/post-15.aspx
عشق من عاشقم باش . را باد ترانه ای می خواند. آسمان پر ستاره نادیده می گیرد. هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند. سکوت سرشار از ناگفته هاست. اعتراف به عشقهای نهان. وشگفتی های بر زبان نیامده. و در این سکوت حقیقت ما نهفته است. که چراغهاو نشانه ها را در. که صداها وشناسه ها را. در بیهوشی مان بشنود. که این همه را در خود گیرد و بپذیرد. که در صداقت خود. مارا از خاموشی خویش بیرون کشد. وبگذارد از آن چیزی که در بندمان کشیده است سخن بگوئیم. نوشته شده در یکشنبه ششم بهمن ۱۳۸۷ساعت 11:50 توسط تنها ترین تنهای عالم.
ساحل غم - تنهایی و من....
http://www.rosmari.blogfa.com/post-112.aspx
دست نوشته های این حقیر. دلم از بوي شب فرسود بتاب اي قبله موعود تو هستي مهر و هم ماهم تو را من چشم در راهم. نشستم تا بيايي تو ، کجايي تو ، کجايی تو امين درد آگاهم ، تو را من چشم در راهم . نوشته شده در جمعه بیست و دوم آبان ۱۳۸۸ساعت 23:26 PM. باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم. من می توانم، می شود ، آرام تلقین می کنم. با عکس های دیگری ، تا صبح صحبت می کنم. با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم. سخت است، اما می شود ، در نقش یک عاقل روم. شب نه دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم. عارفانه ها و عاشقانه ها.
عشق من عاشقم باش ............ - داستان واقعی دخترک مهربان
http://www.tavalodeeshg.blogfa.com/post-16.aspx
عشق من عاشقم باش . داستان واقعی دخترک مهربان. يه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود. چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام! کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریبا توانست علت را حدس بزند و دست دخترک را. گرفت و به داخل برد و جایی برای نشستن او در کلاس کانون شادی پیدا کرد. پرستیدن خداوند عیسی نداشتند فکر می کرد. او احساسهای مردم کلیسا را برانگیخت تا مشغول ...
عشق من عاشقم باش ............ - بهونه
http://www.tavalodeeshg.blogfa.com/post-20.aspx
عشق من عاشقم باش . بهونم ، چند تا سلام کنم جوابمو می دی؟ ببینم یواشکی احوال ما رو پرسیدی؟ نامه رو وقتی نوشتم خودمم می لرزیدم. فدای چشات ، تو که از خط من نلرزیدی. بیقراری مث موهات تو دلم موج می زنه. می دونم تو اینو از لرزش حرفا فهمیدی. وسط نامه ببخش بد جوری بغضم ترکید. نازنینم تو که از صدای اون نترسیدی. من فدای رگه های ناز چشم روشنت. چیه باز به لحن این دیوونگی ها خندیدی. حق داری بخندی و راستی دستت درد نکنه. سر زدی به یه دیوونه ی غریب تبعیدی. راستی اون شب یادته کاشکه واست مرده بودم. مجنونت ، یا دوونت ، هر ...
عشق من عاشقم باش ............ - به نام زندگی
http://www.tavalodeeshg.blogfa.com/post-19.aspx
عشق من عاشقم باش . با شدتي وحشيانه و جنون آميز. آن چنان كه قلبم را سخت به درد آورد. آرزو كردم اي كاش هم اكنون همچون مسيح. بي درنگ آسمان از روي زمين برم دارد. يا لااقل همچون قارون زمين دهان بگشايد و مرا در خود فرو بلعد. من نه خوبي عيسي را داشتم و نه بدي قارون را. من يك *متوسط*بي چاره بودم و ناچار. محكوم كه پس از آن نيز*باشم و زندگي كنم*. نه باشم و زنده بمانم. و در اين وادي حيرت پر هول و بيهودگي سرشار گم باشم. و همچون دانه ايي كه شور و شوق هاي روييدن در درونش. خاموش مي ميرد و آرزوهاي سبز درونش مي پژمرد.
عشق من عاشقم باش ............ - نگفتم .....
http://www.tavalodeeshg.blogfa.com/post-7.aspx
عشق من عاشقم باش . به تو گفتم:منو عاشق نکن،دیوونه میشم! منو از خونه آواره نکن،بی خونه میشم. نگفتم دل من بی اعتباره. اگه عاشق بشه،پروا نداره. نمی فهمه خطر،این مرغ بی دل. قفس می شکنه،میره تا ستاره. به تو گفتم : اگه مستم کنی مثل پرنده. دیگه کاری ندارم بی صدایی چون و چنده. چنان بی پرده می زنم به اسمت زیر آواز. که آوازهء من راه فرارت رو ببنده. حالا از کوچهء من،راه بر گشتی نداری. منم دوست و منم دشمن،. کسی جز من نداری. خطر کردی،نترسیدی،منو دلداده کردی. تو کردی هر چه با این ساکت افتاده کردی. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۷.
عشق من عاشقم باش ............ - دست من نیست...
http://www.tavalodeeshg.blogfa.com/post-11.aspx
عشق من عاشقم باش . دست من نیست،گاهی وقتا روزم آفتابی نمیشه. حتی با معجزهء عشق آسمون آبی نمیشه. دست من نیست،گاهی وقتا تلخ و بی حوصله میشم. بین ما،بین من وتو خود من فاصله میشم. یه شبایی باد و بارون می زنه به برگ و بارم. اون شبا،هوای آشتی حتی با خودم ندارم. یه روزایی،ابر تیره منو میبره از اینجا. می بره اون ور دنیا گم میشم اون دور دورها. میدونم گاهی بلور قلبتو می شکنه حرفام. صبر تو به سر رسیده از من و سر گشتگی هام. با گذشت به من نگاه کن،تو که میدونی چه تنهام. رو نگردون از من خوب،اگه بدترین دنیام. شب شعر و سخن.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
60
شب ت
درد دلهای من مهدی چیت ساز. یکشنبه بیست و ششم دی ۱۳۸۹. دوباره توبه شکستم منی که بد هستم. ولی باکم نیست چونکه بنده ای هستم. نمیزنم دم مردی و لاف دینداری. نگفته ام شاهم نه که خدا هستم. نگفته ام که دهم رزق نه هزار چیز دگر. نه مالکم به کسی و نه مدعی هستم. شنیده ام ز پیری که گفته است خدا. که من نمک رسان هر سفره ای هستم. بگو به بنده ی من گر به خانه ام آمد. کند دعا که ضامن بر استجابتش هستم. چه شد خدا چه زشت است که بنده ای چون ت. به شعر خود بنویسد بی اعتقاد هستم. نه که خدا ندهد آنچه وعده اش فرمود. نفس رسید به آخرش.
شب های تنهایی...
نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392ساعت 0:22 توسط دخترک تنها. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392ساعت 0:20 توسط دخترک تنها. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392ساعت 0:17 توسط دخترک تنها. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392ساعت 0:15 توسط دخترک تنها. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392ساعت 0:10 توسط دخترک تنها. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392ساعت 0:9 توسط دخترک تنها. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392ساعت 0:7 توسط دخترک تنها. گذشته که حالم را گرفته است!
چرا تنهام گذاشتی...o
چرا تنهام گذاشتی.o. شبی غمگین شبی بارانی و سرد. مرا در غربت فردا رها کرد. دلم در حسرت دیدار او ماند. مرا چشم انتظار کوچه ها کرد. به من میگفت تنهایی غریب است. ببین با غربتش با من چه ها کرد. تمام هستی ام بود و ندانست. که در قلبم چه آشوبی به پا کرد. و او هرگز شکستم را نفهمید. اگر چه تا ته دنیا صدا کرد. نوشته شده در یکشنبه چهارم مهر ۱۳۸۹ساعت 16:40 توسط بهار عاشق. اوني كه يار تو بود. اگه غمخوار تو بود. قلبش رو پس نمی داد دل به هر كس نمی داد. دل مي گفت مقدسه عشق اون برام بسه. از نگاش نفهميدم كه دروغه وهوسه.
توجه توجه توجه
دوستان وبلاگ به طور کامل و بدون تغییرات به ادرس جدید منتقل شد. نوشته شده در شنبه بیست و پنجم آبان 1392ساعت 15:10 توسط مهران.
شب تنهایی من
به نام تنها خدا. ماه بالای سر آبادی است. اهل ابادی در خواب است. باغ همسایه چراغش روشن،. ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب كوزه آب. غوك ها می خوانند. مرغ حق هم گاهی. كوه نزدیك است، پشت افراها، سنجد ها. سنگ ها پیدا نیست، گلچهه ها پیدا نیست. سایه ها یی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست. نیمه شب بباید باشد. دب اكبر آن است، دو وجب بالاتراز بام. آسمان آبی نیست، روز ابی بود. یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم. یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بز ها بردارم،. طرحی از جارو ها، سایه ها شان در آب.
شب تنهایی
هر چه می خواهد دل تنگت بگو. انتخاب رشته یا انتخاب همسر؟ پارسال در همچین روزهایی (ایام انتخاب رشته دانشگاههای دولتی) یک مطلب نوشتم که تیتر جنجالیش باعث شد پربیننده ترین مطلب وبلاگ بشه و بیشترین کامنت رو به خودش جلب کنه (البته این قضیه دلایل دیگه ای هم داشته). تصمیم گرفتم تا با اندکی تصحیح امسال هم همان مطلب را عینا (همراه نظراتش) برای مدتی به عنوان مطلب اول وبلاگ بگذارم. (تصحیحات اندک و مشخص هستند). به اصل مطلب دقت کنید. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم مرداد 1388ساعت 15:44 توسط طه. ساقیا آمدن عید مبارک بادت.
تنها
تنها تر ازخودم بی کس تر از تنهایی. دستی نیست ، تا. نگاه خسته ام را نوازشی دهد. اینجا باران نمی بارد. فانوسهای شهر ، خاموش و مرده اند. دست های مهربانی ، فقیرتر از من اند. خنجر كشیده اند بر تن برهنه و بی هویتم. دلم می خواهد آنقدر بنویسم. تا نفسهایم تمام شود. آنقدر دفترهای كهنه را سیاه كنم. تا سرم فریاد كنند. می خواستم واژه ای پیدا كنم ، تا. دلتنگی كهنه و بی خاصیتم را عرضه كند. واژه ها باز هم غریبی می كنند. می خواستم كاغذی بیابم ، منت نگذارد. تنش را بدستانم بسپارد ، تا نوازشش دهم. این لحظه های لعنتی. روبه ر...
شب تنهایی
برای شنیدن صدایی كه دوستش میداری همین لحظه هم بسیار دیر است،. افسوس خواهی خورد زمانی را كه آن سوی سیم ها كسی بی احساس. میگوید: برقراری ارتباط با مشترك مورد نظر مقدور نمی باشد! آثار بجا مانده از يك عاشق :. نویسنده ی تنها :. این " تو ". نویسنده ی تنها: سامان مورخ: در ساعت:. تا حالا پاتون رو توی یک تیمارستان گذاشتین؟ مال من خیلی اتفاقی شد برای تحقیق دانشگاه ولی بیشتر یک حس کنجکاوی بود البته بخش بیماران روانی متعادل و بی آزار. یک مرده حدود 40ساله بود بعد از یک مکس کوتاه لبخند زد و گفت :. بهش نزدیک شدم روی تخ...
گریه های شب تار , دور ز چشم منو تو
گریه های شب تار , دور ز چشم منو تو. برای کمک به ایران. در دنیای مجازی بشتابید. بهترین بازی آنلاین دنیا. که از تمام دنیا در آن حضور دارن و هرکسی به کشور خودش کمک میکنه. بخاطر جمعیت کم ایران ، ایران بیشتر مواقع تحت سلطه ی ترکیه هستش. روی عکس زیر کلیک کنید. توجه : متاسفانه این بازی فیل.تر میباشد. بهترین بازی آنلاین دنیا. نوشته شده در جمعه 1393/03/30. بهار پاییزی من سلام،. چندیست سراغت را از هر کسی میگیرم کسی خبر از تو ندارد. من اما هر از گاهی دلم برای باریدنت تنگ میشود،. خبر داری که بر پیشانی من افتاده چین.
نازک ترین حریر نوازش...
نازک ترین حریر نوازش. دلنوشته های بی پایان. اشک ها را ريخته ام. غصه ها را خورده ام. نبودن ها را شمرده ام. اين روزها که مي گذرد. خالي ام از خشم، دلتنگي، نفرت. و حتي از عشق! خالي ام از احساس. شنبه ششم مهر ۱۳۹۲ ساعت 19:52 توسط عاطفه. من نه دختری شادم که هرروز با شور فراوان موسیقی گوش میدهم و میرقصم و نقاشیهای قشنگ میکشم،. نه پرنسس زیبایی که در اخر داستان تاابد باخوشی زندگی میکند،. نه زنی خوشبخت که هرروز عصر برای همسر و بچه هایش کیک میپزد. دوشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 21:13 توسط عاطفه. آدم را دلتنگ میکند.