shanajoon.blogfa.com

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/9003.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. وقتی که اومدی تو شادی خنده اومد برای دیدن تو صدتا پرنده اومد. وقتی که اومدی تو صبر زمین سر اومد از زیر پات هر طرف هزار تا گل در اومد. ماهی که اومدی تو جشن پرنده ها بود روی تن شاخه ها چه غوغایی به پا بود. به دنیا اومدی تو در ماه سبز خرداد همیشه باشه جونم سرت سبز ودلت شاد. هدیه وشمع وخنده جشنوچراغ وپولک گل قشنگ ونازم تولدت مبارک! نوشته شده در 15:11 توسط مامان ساناز. ارتین مسافر کوچولو ما. عطرین و خاله مونا. ديانا و مامان مرمر. النا عسلی وخاله الهام. ضحا کوچولو و خاله آسمان.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/9004.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. از وقتی خاله ساناز جون مهربون واسه هدیه تولدم یه کیف دکتری واسم فرستاده ، منم دکتر یسنا شدم و همه عروسکام مریض میشن . یکی از روزا سارا مریض شده بود. میگین نه ببینید. اول بذار قلبت رو معاینه کنم. خوب حالت خیلی بده بهت یه آمپولم بزنم. آها من زیر ابرو هم بر میدارم بذار ابروهات رو در بیارم. نه حالت خیلی بده باید بستریت کنم. نه عزیزمممممم گریه نکن بیا بقلم ( دکتر احساساتی میشود). آخرشم خود دکترمریض میشن و از پا درمیان بس که خسته شدم. نوشته شده در 23:25 توسط مامان ساناز. عطرین و خاله مونا.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/8903.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. اما خدا قربون کرمت مگه خودت بخوای دیگه هیچکی نمیتونه جلودار باشه. یه روز بعد ازظهر که از خواب پاشدم و به هزار زور به مامی گفتم منو ببره تو حیاط دیدم ای دل غافل بازیکنا توپشون رو انداختن تو حیاط ما . منم هیجان زده توپ رو برداشتم و کلی فوتبال بازی کردم اما اشکال کار تو یه چیز بود بازیکنا باید یه جفت کفشم میفرستادن تا من مجبور نشم این دمپایای گنده رو پام کنه که هی مامانم بگه یسنا مواظب باش. نوشته شده در 18:46 توسط مامان ساناز. دیانا ،النا و یسنا. نوشته شده در 18:29 توسط مامان ساناز.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/post-46.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. اميدوارم سال 90 بهترين سال عمرتون باشه. امروز اين عنوان رو توي وبلاگ يه دوست خوندم . راستي دهه 80 تموم شد يسنا هم دهه 80 اي است. چقدر زود داري بزرگ ميشي كوچولوي من. نميدونم منم عين همه مادر پدرا وقتي بزرگ شدي ميخوام بگم تو هنوزم واسم بچه اي! ميتونم به تو بچشم يه جوان دانا وتوانا نگاه كنم كه خودش ميتونه همه امورش رو مديريت كنه؟ اما دلم ميخواد اينجوري باشه. ما باهم ديگه يه غورباقه ديگه قورت داديم و دوباره سربلند شديم. ديدين چقدر بزرگ شدم. نوشته شده در 13:58 توسط مامان ساناز.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/8908.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. خوب ادامه قصه مهد كودك رفتن يسنا خانوم.بعد دو روز از مهد كودك رفتن يسناخانوم بسيار بلبل شدند .البته به نظر من همه اون چيزايي رو كه ميگفت از قبل بلد بوده اما با ديدن بچه هاي ديگه كه صحبت ميكنن سخنور شدن.و بعد يكي دو هفته ديگه حسابي شيرين زبوني ميكنه دخملك.مثلا كلي شعر ميخونه البته بايد استارتش رو ما بزنيم.(قرمزها رو اگه بخونيم آبيها رو يسنا ميگه). نه شير داره نه پستون. اسمش رو بذار ا نقزي. يه توپ دارم قلقليه. من اين توپو نداشتم. بابام به من عيدي داد. هواشده كمي سرد روي زمين.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/8812.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. نوشته شده در 23:34 توسط مامان ساناز. ارتین مسافر کوچولو ما. عطرین و خاله مونا. ديانا و مامان مرمر. النا عسلی وخاله الهام. ضحا کوچولو و خاله آسمان. بچه هاي روستاي جمال آباد كالو. ارمیتا و خاله لیلا.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/9001.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. روز 5 شنبه 25 فرودین ماه، یسنا خانوم شیطون بلا مهمون خونه عمو محمد بود و راهی تفرش شدیم وبسی آتیشها سوزاند به قول خودش.طفلی معنای خیلی چیزا رو نمیدونه و طوطی وار یاد گرفته تا میره مهمونی بهش میگن اومدی آتیش بسوزونی میگه آره! تو راه برگشت از تفرش یسنا رو بردیم ارامگاه پرفسور حسابی و بهتره از تو عکسا ببینین چه خبر بوده:. دخترم در حال فاتحه خونی واسه استاد. اما چند سطر بتونن درموردت بگن .این دوصفحه که می بنیدهمه لیست کارای اجرایی استاد است. اینم یسنا وآقای پدر یا بقول خود یسنا :سامک.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/post-50.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. وقتی که اومدی تو شادی خنده اومد برای دیدن تو صدتا پرنده اومد. وقتی که اومدی تو صبر زمین سر اومد از زیر پات هر طرف هزار تا گل در اومد. ماهی که اومدی تو جشن پرنده ها بود روی تن شاخه ها چه غوغایی به پا بود. به دنیا اومدی تو در ماه سبز خرداد همیشه باشه جونم سرت سبز ودلت شاد. هدیه وشمع وخنده جشنوچراغ وپولک گل قشنگ ونازم تولدت مبارک! نوشته شده در 15:11 توسط مامان ساناز. ارتین مسافر کوچولو ما. عطرین و خاله مونا. ديانا و مامان مرمر. النا عسلی وخاله الهام. ضحا کوچولو و خاله آسمان.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/8904.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. 1سال وا ماه و 1هفته و1روز. اينقدرا بزرگ شدم كه نگو . حالا هي بگين بچه يكساله كه چيزي نميفهمه. هرچي بگين حاليم ميشه. مامان وبابام هم كه درمقابل اين حركت من كم اورده بودند دوباره تابم دادند. (حالا فهميدين چرا مامانم اين عكسه رو انتخاب كرد واسه اين پست.)بالاخره لالا به چشمان ما اومد و خانواده اي از بيخوابي نجات پيدا كرد. ولي اي دل غافل صبح تا بابايي ماشين رو روشن كرد منم چشمام رو باز كردم و با خنده گفتم: ددر. بيچاره مامان دوباره ساعت ۶ سرگرم خوابوندن من شد.ولي كو خواب؟ عطرین و خاله مونا.

yasna-1388.blogfa.com

يسنا پرنسس خونه ما

http://www.yasna-1388.blogfa.com/9002.aspx

يسنا پرنسس خونه ما. اينم يسنا به همراه گيلاس عروسك محبوبش. به سراغ من اگر مي آييد نرم و آهسته بيايد كه مبادا ترك بردارد چيني نازك تنهايي من.(دخملم اين شعر رو ياد گرفته). اينم يسنا شيطون كه همش دنبال آب بازي بود. ولي كلا ابيانه روستاي زيبايي بود واگه نديدید حتما برين وتماشا كنين.روستايي كه مردمانش باسواد هستند. كوچه بن بست نداره.روستايي كه هتل چند ستاه داره. روستايي كه توريستا از كشورهاي مختلف ميان اونجا و از مردمش لواشك آلبالو ميخرند.وبقيه اش رو تو عكسا تماشا كنين. نوشته شده در 8:50 توسط مامان ساناز.